Donnerstag, 1. August 2013

دوران خمینیسم و خصلت های ملی و نقش رهبری ( 3 )

رحمان کریمی

مقاومت سرفراز ایران در دوران حاکمیت ننگین ، خونریز و سخت مکار و محیل خمینیسم ؛ مراحل و مقاطع بسیار دشوار و بی سابقه یی از هجوم های نظامی تا سیاسی ودیپلوماسی به ویژه درزمینه توطئه ها وتحریکات امنیتی واطلاعاتی رژیم را ازسر گذرانده و ازپای که در نیامده هیچ بل متشکل تر ومصمم و قاطع ترهم به حیات پرافتخار خود با سربلندی ادامه داده است . هم اکنون ما شاهد یک توطئه تازه تری هستیم که نگارنده براین باور است که دنباله دار خواهد بود . ویژگی این توطئه در مشارکت مستقیم وغیرمستقیم ارتجاع و محافل گوناگون استعماری باید مدّنظر ومداقه قرارگیرد . اینجا ، ما فقط شاهد نقش وزارت ننگین اطلاعات رژیم نیستیم که فقط بریده مزدوران معلوم الحالی را به لجن پراکنی علیه سازمان مجاهدین خلق و رهبری آن به صحنه بیاورد وچیزی نصیب شان نشود . این بار دشمن پشت مجموعه یی قرار گرفته است که بتواند اذهان عمومی خاصه هواداران مقاومت ایران را سردرگم ، سر خورده ویحتمل دور ومنفک کند . به مجموعه یی دل بسته است که مگربتوانند عناصر وتشکل هایی هرچند کوچک جذب اهداف خود که همانا زدن رهبر مقاومت ایران است ، گرد خود جمع وفعال کنند. چنین است که روی سایت ها و صفحات فیس بوکی رنگ به رنگ آنان کسانی را از چپ اندیش گرفته تا دیگران وازجمله بریدگانی ازارتش آزادیبخش که سال ها خاموش بودند وامروز قلم به دست فعال شده اند وفیلشان یاد هندوستان کرده است . چون نیک بنگریم ، طیف حضرات متنوع !! است .گاه درغربت دخل وخرج باهم نمی خواند . مخصوصا اگر ازدواج کرده وبچه هایی نیازمند دور وبرت را گرفته باشند . درچنین موقعی هم بعد از سال ها هواداری از مقاومت ، یکمرتبه کشف می کنی که مجاهدین خلق سکت هستند و هر منتقدی را هم وابسته به وزارت اطلاعات رژیم معرفی می کنند. تجربه سالیان مخلص البته خلاف این را به من تفهیم کرده است . مجاهدین خلق ، چه ازمیان گروه ها وسازمان ها و چه عناصر مستقل بسی انتقادهای شفاهی از طریق رسانه ها وکتبی از طریق نشریات شاهد بوده اند که بی جواب گذاشته اند . سازمان مجاهدین خلق به عمل و خط سیاسی درقبال رژیم توجه داشته و دارند . امروزه برای اذهان ساده ، تشخیص خط سیاسی مقادیری مشکل شده است زیرا زدن رژیم را نوعی حجاب و مشروعیت خود قرارمی دهند تا بتوانند به عنوان منتقد ونه مشکوک یا وابسته ، شتررا درخانه مسعود قهرمان که عجیب بی تاب ندیدن وآدرسش هستند ؛ بخوابانند و چون دردسترس نیست ، شتربیچاره خرد وخسته درخانه خودشان به رسوایی استراحت می فرماید . یک منتقد واقعی وبی شیله پیله و غرض مرض اگر سیاسی باشد باید موقعیت زمانی را ارزیابی کند که کارمن درنهایت به کیسه کی ریخته می شود ؟ زیرا انتقاد در ملاء صورت می گیرد ورژیم چه بخواهیم وچه نخواهیم ازآن بهره خواهد گرفت . این نکته برای کسی که اختاپوس رژیم برایش یک کلاغ مزاحم قارقار کن شده است ، البته اهمیتی ندارد . با چند تا نیشگون کلیشه شده یی خمس و زکات ملی وضدرژیمی خود را می پردازد و آنگاه می ایستد با تمامی استدلال های تکراری و سفسطه ومغلطه آمیز خود دربرابر دشمن اصلی یعنی مسعود وسازمان مجاهدین خلق . رژیم بی آبرو حاضراست بدترین فحش وناسزاهای رکیک را تحمل کند اگر بنام انتقاد یک عیب وایراد هم ازخصم او گرفته شود . مزدور خائن و به تمام معنا شارلاتانی چون ایرج مصداقی حق دارد ! که بگوید هشتاد و بیست هم ساخته و پرداخته رجوی ست ونه رژیم . زهی بیشرمی و دنائت و خودخواهی وحس خودگستری وقیحانه . سال ها پیش خودمن دریک پروسه ناخواسته با هشتاد به رژیم زدن و بیست تا هم به مجاهدین زدن مواجه شدم که زیربار نرفتم و دردو شماره ایران زمین به افشاگری پرداختم . پروسه یی که جیحونی عامل وزارت اطلاعات رژیم به ملاقات آمد که نشریه بدهیم تند وتیز علیه رژیم و درضمن مجاهدین خلق را هم نمد مالی کنیم . خرجش با کی ؟ البته با رژیم و به اسم یک تشکل موهوم درایران که علیه رژیم فعالیت می کنند و می خواهند به ما کمک مالی کنند ! . احمد جیحونی به عنوان نماینده آن تشکل !! به دیدار ما آمده بود . همان احمد جیحونی که بعد شد قاتل دکتر مظلومان در پاریس . بعد ازچند سال درزندان پاریس گفتند که خودکشی کرده است . پس مجاهدین خلق حرف مفت نمی زنند و به هرکس وناکس برچسب هم نمی زنند مگرآنکه مطمئن شوند . درهمان سال ها خود مخلص مقاله یی تند وتیز دقیقا علیه دو رهبر قهرمان مقاومت مسعود ومریم نوشته بودم که سراز هفته نامه « نیمروز» درآورد . آدم تک و تنها واز حیث سیاسی بی کس وکار وبی مدافع بودم . چرا مجاهدین خلق حتا یک سطر علیه من ننوشتند ؟ درحالیکه دیگرانی همچون علیرضا نوری زاده که من اورا پولی زاده می خوانم یاد دوستی سابق با من افتاد و از دفتر سردبیرنیمروز ، پرویز اصفهانی تلفن زد وتشویق وترغیب که رحمان جان دنباله اش را بیا و من با گفتن دیگر دنباله یی ندارد نوکش را قیچی کردم که رفت به دنبال شغل شریف نوکری سیاسی خودش ودیگر احوالی نگرفت . حالا این مجموعه که ازهرنوع ، یک هدف را که زدن سرمقاومت باشد دنبال می کنند ، قاعدتا اگر کس یا کسانی درمیان آنان هست که خود را وابسته نمی داند ، باید ازخود بپرسد گیرم که من انتقاد داشته باشم اما طرح آن بدینگونه و درچنین جمعه بازار وخیمه شب بازی که راه افتاده است ، چه معنی را القا می کند ؟ متأسفانه ما می بینیم که یکی از دیگری می خواهد سبقت بگیرد .


می گویند سازمان مجاهدین خلق درها را به روی فضای ایران یعنی دیگر شخصیت ها و تشکل های ضدرژیم بسته اند . انصاف خوب چیزی ست . چقدر آمدند ، ازقبل مجاهدین اسم در کردند و رفتند به تیغ کشی و سمپاشی ؟ مارگزیده از ریسمان سیاه وسفید می ترسد .سازمان مجاهدین خلق یک سازمان خوش نشین و خوشگوی سیاسی نیست . سازمانی ست که به تمام معنا وبا تمام قوا و امکانات درجنگ با رژیم است ونه در مجادله لفظی و تبلیغی . تک تک افرادش دراین عرصه سخت ودر محاصره نبرد ، نه خواب دارند ونه خوراک ونه آرامش و قرار . این را نه به تلقین بل به هدف وبه اختیار برگزیده اند . همه که دراشرف یا لیبرتی نیستند . مجاهدین خلق در اروپا وآمریکا وهر جای دیگر جهان که درغل وزنجیر نیستند . هر روز به دنبال کارشان خیابان ها و شهرهای زیبا و مرفه غرب را زیرپا می گذارند و می بینند. هرکدامشان اگر بخواهند می توانند به راحتی به ستاد خود برنگردند وبروند دنبال کارو زندگی . همه وحتا دشمنان می دانند که یک مجاهد اگر ایمان وهدف راسخ و قاطع نداشت ، برای زندگی کردن از خیلی ها با استعدادتر وفعال تر می بود . این توهین وظلم فاحش نیست که به این جان برکفان بی مثال تهمت سکت وامثالهم بزنیم و بگوییم که فاقد شعور وتشخیص و استقلال ذهنی و شخصیتی هستند ؟ شخصیت هایی که رژیم فاشیستی ملا-  پاسدار حاکم برایران را عاجز کرده اند . شاید گناهشان و اتهاماتی که به آنان می زنند به همین دلیل باشد . 

                             ادامه دارد ...