Dienstag, 6. März 2012

”هيزم بيارك” – از جاويد ميرداماد

وقتي كه وزارت اطلاعات , از مجاهدين عيب و ايراد شرعي پيرامون نحوة انجام عباديات نظير نماز و روزه مي گيرد, قصة كفتاري است كه به قول عبيد زاكاني”شد عابد و مسلمانا” آخر براي رژيمي كه مجاهدين را ”بدتر از كافر” معرفي كرده و خميني دژخيم فتواي ”ضرب حتي الموت” آنان را صادركرده, تجاوز به حريم نواميس و مال و جان مجاهدين را مجاز شمرده, ايراد گرفتن از نحوه روزه يا نماز خواندن مجاهدين توسط وزارت بدنام جاي تأمل دارد.
آخر مجاهدين بر مبناي اينكه ولايت فقيه ادعايي خميني را عين ديكتاتوري ميدانستند و اهل دستبوسي از ”مقام عظماي ولايت” نبودند كه هيچ , اسرار پشت پرده چماقداري ها و سوء استفاده هاي مالي و غارت بيت المال توسط كارگزارانش را هويدا ميكردند, بنا به اين دلايل, فتوا پشت فتوا صادر شد و دسته دسته مجاهدين با اتهام ”ياغيِ باغيِ طاغي” به جوخه هاي اعدام سپرده شدند, ديگر چه جايي بر عيب جويي از مجاهدين در مورد نحوة انجام شرعيات!! وجود دارد؟ آنها كه ”مهدورالدم” هستند و تازه به قول خميني” اگر توبه كنند و اطلاعات خود را بدهند ممكن است خدا روز قيامت آنها را ببخشد!” , مجاهدين هم كه نه تنها توبه نكرده اند بلكه اطلاعات تو را هم در انظار جهانيان افشا كرده اند بنا بر اين از نظر ”مقام عظماي ولايت” منافق به توان چند محسوب ميشوند. مجاهدين كه هيچ يك از ”اصول” ارتجاعي حاكميت آخوندي را قبول ندارند ديگر چانه زدن وزارت اطلاعات بر سر ”فروع” آن چه محلي از اعراب دارد؟!
اما حقيقت اينست كه وزارت اطلاعات, كه آخرين نظرسنجي ها را از جوانان و مردم ايران دارد, بخوبي ميداند كه آحاد مردم ايران چه نفرت عجيبي از شكلكهاي ديني حضرات دارند و اگر ”فرجه” پيدا كنند چگونه ريش و ريشة ”مقام عظماي ولايت” و مَن تَبَعَش را مي سوزانند. از سوي ديگر با عدد و رقم و آمار مي داند كه نماز و روزه و عبادات مجاهدين تا كجا مورد احترام و انگيزاننده براي مردم ايران و بخصوص نسل جوان است. بنا بر اين اگر عيب و ايرادي از نماز و روزه مجاهدين ميگيرد و آنها را در معرض لجن پراكني قرار ميدهد, نه از باب دلسوزي براي از دست رفتن ”فروع احكام” بلكه براي خطري است كه اسلام مجاهدين ”اصل ولايت” سفياني آنان را هدف قرار داده است.
                                                                  
 اين فتوكپي چك پرداختي پول توسط تريتا پارسي به آن سينگلتون است.

حالا ماجرا از اين قرار است كه سايت اينترلنگ از سايتهاي وزارت اطلاعات, كه مهرآيتاللههاي انگليسي تبار از جمله ”آن سينگلتون” را نيز دارد, روز پانزدهم مهر هشتادو چهار, مطلبي زير عنوان ” واي اگر از پي امروز بود فردايي”, منتشركرده است, مي نويسد:
”باري , بيش از هر خاطره هولناكي از دوران جهنمي, مبهوت بياد مي آورم كه در ماه رمضان سال 1991 ميلادي, به فرمان مجتهد رهبري به سوي گناه و گمراهي و ضلالت , روزه را به تعويق انداختند تا به كشتار خلق كرد و شيعه در خدمت اربابانشان بروند, ...اين عمل نجس و شنيع و شيطاني را مرواريد نامگذاري كردند! (از آنجا كه همة كارهايشان باژگونه است). سپس با دستهاي خونين, آذرماه آن سال بود كه خبر مرگشان! بر سفره هاي سحري و افطار نشستند. هرچند روزه گرفتنشان هم جدا از طينت و انديشه منافقي شان , جز بستن دهان سگ و شغال از خوردن نبود... ”.
نويسنده ظاهري آن كه گويا چند صباحي در سالهاي ابتدايي دهة هفتاد شمسي نان خور مجاهدين بوده و اكنون در ديار فرنگ نقش ”حماله الحطب” را براي وزارت اطلاعات آخوندي ايفا ميكند, واز دوران نان خورياش در ميان مجاهدين, اعتبار لجن پراكني كسب كرده است. نام او را به فارسي از ”حماله الحطب” , به ”هيزم بيارك” برگرداندم.
اينكه وزارت اطلاعات , ”هيزم بيارك” را براي لجن پراكني شرعي عليه مجاهدين مأمور كرده يك دليل بيشتر ندارد, زيرا وزارت اطلاعات نميتواند از يكسو مجاهدين را مهدورالدم بداند و شهداي آنها را در قبرستان مسلمانها اجازة دفن ندهد و در عين حال از منبر نحوة نماز و روزه و چگونگي صحت و سقم شرعيات براي مجاهدين هم بالا برود. از اين رو به ”هيزم بيارك” اين كار را سپرده است. البته سود ديگري هم براي آخوندهاي وزارتي دارد زيرا چنين جانماز آب كشيدنهايي آنهم در ديار فرنگ فقط حمل بر بيسوادي مفرط دارد و با انداختن ”هيزم بيارك” جلوي اين بحث, ”دفعِ دخلِ مقدَّر” كرده اند.
از طرف ديگر مجاهدين بر مبناي نفي اسلام ارتجاعي كه آخوندها آنرا نمايندگي ميكنند, اسلام انقلابي را عرضه كردند با استنباط و اجتهاد انقلابي در اولين گام خود براي مبارزه عليه ديكتاتوري شاه اجازه جهاد را از مجتهدان وارفته و مرتجعي از جمله خميني نگرفتند, در حاليكه خميني حرفة موج سواري داشت و تا آخرين روز حكومت شاه هم باصطلاح خودش ”فتواي جهاد” نداد.
مجاهدين با تبيين ديناميك از اسلام انقلابي تمامي مباحث مربوط به حدود و قصاص و ديات آخوندها را رد كردند و لايحه قصاص حضرات را, ارتجاعي, ضدانساني و ضد اسلامي خواندند و براي ضد اسلامي خواندن آن لايحة ضد انساني كه خميني و ساير آخوندهاي همپالگي و مرتجع او با فتاوي جنايتكارانه به آن عنوان قوانين اسلامي ميدادند, ذره اي درنگ نكردند.
مجاهدين نه تنها در فروع احكام اسلامي, اجتهاد و استنباط انقلابي خود را از اسلام داشته اند و هرگز فريب دجاليت و كهنه پرستي آخوندها را نخوردند بلكه در اصول اعتقادي نيز اجتهاد و استنباط خود را از اسلام داشته اند, از جمله در مورد بحث تكامل و نگرش به هستي و پذيرش روندهاي ديالكتيكي در پديده هاي مادي , بالكل با تفكرات ارسطويي و متدلوژي اسكولاستيكي حضرات, دستگاه كاملا متفاوت نظري را عرضه كرده اند , كه امروز اين مجموعه تحت نام ”آنتي تز بنيادگرايي” يا ” دو اسلام سراپا متضاد” بيان ميشود. اجتهاد و استنباط انقلابي از اسلام كه در 27 سال گذشته, تمامي سوء استفاده هاي آخوندي از اسلام را افشا كرده, چهرة پاك اين آئين رهائيبخش را از ملَوَّث شدن به رژيمي به اندازة حكومت ولايت فقيه پاك نگه داشته اند.
وزارت اطلاعات در ادعايي كه از زبان ”هيزم بيارك” مطرح كرده نگفته است كه چرا در سال 1991 در ماه مبارك رمضان مجاهدين را مورد تهاجم قرار داده و در يك سوء استفاده رذيلانه از شرايط عراق چندين تيپ و لشگر را به جنگ با مجاهدين كشانده و دهها اتوبوس را به آن سوي مرزهاي كشور آورده تا به زعم خود قرارگاه اشرف را تسخير كنند و قهرمانان آنان را اسير كرده و به بارگاه ولايت سفياني خامنه اي ببرند [1]. اما مجاهدين از مولايشان علي(ع) كه در جنگ صفين از علم كردن قرآن براي كوبيدن و نابود كردن علي(ع) استفاده ميكردند, و علي(ع) فرمان داد تا آن قرآنها را پاره كنند و فرمود قرآن ناطق منم, تأسي جستند. تمامي كساني كه به علي (ع) نيش و كنايه ميزدند كه چرا قرآنها را پاره ميكني بدترين دشمنان قرآن بودند و همان مرتجعين خشك مغزي بودند كه امروز در حاكميت آخوندي به ”ولايت” رسيده اند. همچنين امام حسين (ع) در روز هشتم ماه ذي الحجه درست در سه روزي كه ترك كردن مكه براي حاجي حرام است, مكه را ترك نمود و بسوي كربلا حركت كرد تا ثابت كند وقتي كيان اسلام در خطر است نه تنها چسبيدن به خانه خدا و ادامه حج جايز نيست بلكه اعمالي تباه و ضد خدايي است.
مجاهدين بسيار هوشيارتر از آن بودند كه در برابر سوء استفاده رذيلانة وزارت اطلاعات و ”مقام عظماي ولايت” از اعتقادات خالصانة مجاهدين نسبت به ماه مبارك رمضان و روزه, كيان مقاومت انقلابي مردم ايران يعني قرارگاه اشرف را سست كنند و تمامي آمال و اميدهاي مردم ايران را به تاراج آخوندها بدهند, اين همان اجتهاد انقلابي و پيشرويي است كه مجاهدين با آن بن بستهاي ايدئولوژيكي و تاريخي بسياري را شكسته اند و راه مبارزه را عليه رژيمهاي شاه و شيخ باز كرده اند.
درعين حال حتي در فقه سنتي نيز بحثهاي مبسوطي در زمينه تكليف مضطر وجود دارد كه بر مبناي آية185 سورة بقره ”يريد الله بكم اليسر و لا يريد بكم العسر” ميباشد. اين آيه درمورد كسانيكه مثل بيماران يا مسافران روزه را برداشته , و ميگويد: ”ومن كان مريضا او علي سفر فعده من ايام اخر” يعني آنان كه بدليل بيماري يا مسافرت روزه خود را نگرفتهاند, در روزهاي ديگري از سال طاعت خود را انجام دهند.
در كتاب اصول فقه نوشته محمدرضا مظفر كه از كتابهاي درسي حوزه هاي علميه هست در كتاب دوم صفحه 214 در ضمن مباحث مربوط به ملازمات عقليه مينويسد:”لايحصي من الاوامر الوارده في حال اضطرار المكلف و عجزه عن امتثال الامر الاولي الاختياري او في حال الحرج في امتثاله. و لاشك في ان هذه الاوامر الاضطراريه هي اوامر واقعيه حقيقيه ذات مصالح ملزمه كالاوامر الاوليه. و قد تسمي (الاوامر الثانويه) تنبيها علي انها وارده لحالات طارئه ثانويه علي المكلف و اذا امتثلها المكلف ادي ما عليه في هذا الحال وسقط عنه التكليف بها” . كه معني آن اينست كه ميزان زيادي از دستورات شرعي هست كه مكلَّف در وضعيت اضطرار توان انجام دستور اوليه را ندارد و مجبور است به امر اضطراري رجوع كند و اينها هم واقعياتي هستند كه به آنها اوامر ثانويه ميگويند. در اين وضعيتهاي اضطراري كه براي مكلف پيش مي آيد, مكلف دستور ثانويه را انجام ميدهد و انجام دستور اوليه از او ساقط است”. از آنجا كه عمليات مرواريد يك عمليات دفاعي در برابر تهاجم رژيم آخوندي به قرارگاه اشرف بود, باز هم دفاع در فقه سنتي به عنوان يك عمل اضطراري از واجبات مسلم هست بطوريكه در كتاب جواهر الكلام كه از پايه اي ترين كتابهاي فقهي است در جلد بيستم صفحه 141 مي نويسد: ” ولو بدأ العدو بالقتال فان اضطر الي الدفاع وجب, و كان جهاداً واجباً من غير حاجه الي اذن الامام عليه السلام ... ” يعني اگر دشمن به نبرد برخاست , اگر مجبور به دفاع شديم واجب است دفاع كردن و اين جهاد واجبي است كه نياز به اذن امام معصوم هم ندارد”.
بنا بر اين چه بدليل قرآن ( آيه يريدالله بكم اليسر...) و چه بدليل سنت ( پاره كردن قرآن توسط علي (ع) در صفين و بيرون آمدن امام حسين از مكه در روزهاي حج, چه بدليل اصل فقهي ”امر اضطراري”, استنباط و اجتهاد مجاهدين در مورد تعويق روزه در آن سال كه در ماه رمضان مورد هجوم پاسداران وحشي و پس مانده هاي خميني قرار گرفته بودند بسيار عمل درست و بسا اقدامي در راستاي حفظ اسلام انقلابي از ارتجاع آخوندي بود.
درمورد اتهام كرد كشي و شيعه كشي هم سوزش وزارت اطلاعات از اين است كه دروغ گوييهايش افشا شده و همه به دجاليت آخوندها پي برده اند وناچار است آنها را باسُس شرعيات قاطي كند.
اما ميماند لجن پراكنيهاي بعدي وزارت اطلاعات كه با لمپنيزم خاص آخوندي به قلم ”هيزم بيارك” رانده است كه در اينجا از مولوي پاسخ ميگويم:
عكس ميگويي و مقلوب اي سفيه اي رها كرده ره و بگرفته تيه
زنگ تو برتوت اي ديگ سياه كرد سيماي درونت را تباه
بر دلت زنگار بر زنگارها جمع شد تا كور شد ز اسرارها

جاويد - 26 مهر1384