مجاهد قهرمان علی صارمی که ۲۳سال در زندانهای شاه و خمینی به اسارت به سر می برد، سرانجام سحرگاه امروز به اتهام دیدار فرزندش در اشرف و سخنرانی بر سر مزار شهیدان قتل عام سال ۶۷ توسط دژخیمان ولی فقیه به شهادت رسید.
مجاهد قهرمان علی صارمی که ۶۲ سال سن داشت، آخرین بار در تاریخ ۱۱ شهریور ماه ۱۳۸۶ بازداشت شد. علی صارمی بعد از بازداشت به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده، ۷ ماه را در این بند زیر شکنجه ها و بازجویی هایی سنگین سپری نمود. وی ۴ ماه از مدت ۷ ماه را در سلولهای انفرادی سپری کرد.
علی صارمی روز ۸ دی ماه ۱۳۸۸ صارمی بعد از ۲۶ ماه بازداشت، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب از طرف قاضی صلواتی به اعدام محکوم شد. حکم اعدام علی صارمی در زندان گوهردشت کرج به وی ابلاغ شد. علی صارمی از امضای حکم اعدام امتناع کرد و خواستار ابلاغ این حکم به وکیلش شد.
روز ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ عباس جعفری دولت آبادی دادستان جنایتکار رژیم در تهران طی مصاحبه ای اعلام کرد حکم اعدام صارمی همراه با ۵ زندانی سیاسی دیگر قطعی شده است. این خبر باعث شگفتی آقای حسینی وکیل گردید، چرا که هنوز حکم رسمی اعدام را از دادگاه بدوی دریافت نکرده بود ونتوانسته علیه این حکم به دیوان عالی کشور اعتراض کند ، پس چگونه می شود بدون تایید دیوان عالی کشور حکم اعدام قطعیت یابد.
دژخیم جعفری دولت آبادی دادستان جنایتکار رژیم در مصاحبه خود دستگیری علی صارمی را ۲۷ شهریور ۱۳۸۸ اعلام کرد، در صورتیکه او در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۸۶ بعداز شرکت در مراسم نوزدهمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی ۱۳۶۷ با یورش مامورین وزارت اطلاعات به محل کارش دستگیر شده بود.
دستگیری های مکرر
علی صارمی در دی ماه ۱۳۶۱ دستگیر شد و به اتهام فعالیت به نفع مجاهدین به سه سال زندان محکوم گردید.
مجددا در مرداد ماه سال ۱۳۶۸ دستگیر و در دادگاه بدوی به اتهام محاربه به اعدام و در دادگاه تجدید نظر به ده سال محکوم گردید.
مجاهد قهرمان، علی صارمی بار دیگر در اسفند ماه ۱۳۸۴ به اتهام از سرگیری فعالیت تبلیغی علیه نظام در راستای اهداف تبلیغاتی سازمان مجاهدین ابتدا به شش سال و سپس به یک سال زندان محکوم شد.
سرانجام علی صارمی در شهریور ماه ۱۳۸۶ به دلیل شرکت و سخنرانی در سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در مزار آنان دستگیر شد.
جوابیه ی علی صارمی به اظهارات دادستان جنایتکار رژیم جعفری دولت آبادی
مجاهد قهرمان علی صارمی به دنبال اظهارات جعفری و اعلام محکومیت وی به اعدام طی پیام شجاعانه به اظهارات این دژخیم پاسخ داد. متن پاسخ علی صارمی به این شرح است:
بنام خدا
از میان مردمان صادق گروهی در راستای وفای به عهد و پیمانشان با خدا و مردمشان بشهادت رسیدند و گروهی دیگر در انتظارند (قرآن)
و من از منتظرانم
هر حقی که پایمال گردد مقاومتی را ایجاد می کند که ظالمان مجبورند به دنائت روی بیاورند و سرکوب را پیشه کنند.
هموطنان عزیز، دادستان تهران دولت آبادی در مصاحبه ای با مجلۀ موسوم به پنجره که در کیهان مورخ ۲۶ /۲ /۸۹ درج شده است، اتهام مرا ارتباط با سازمان مجاهدین خلق و تاریخ دستگیری مرا شهریور ۸۸ اعلام کرده است یعنی بعد از قضایای انتخابات.
در حالی که تاریخ دستگیری اینجانب علی صارمی ۱۳ / ۰۶/ ۸۶ یعنی ۲ سال قبل از انتخابات و رفتن من به شهر اشرف جهت دیدار با پسرم در سال ۸۴ بوده و به خاطر آن دیدار چند روزه به ۱ سال حبس محکوم شدم.
دستگیری من در سال ۸۶ بخاطر حضورم در گورستان خاوران بر سر مزار اعدام شدگان سال ۶۷ بود. ولی آیا واقعا حضور بر سر مزار و یا هواداری یک سازمان ویا دیدار پدری با فرزندش از نظر شما محاربه و حکمش اعدام است؟
به همین دلیل اظهارات دادستان تهران بی اساس تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد و به قدری این اتهام بی اساس است که حاضر نیستند حتی حکم را به وکیلم ابلاغ کنند. حکم را بدون امضای من و وکیلم به تجدید نظرصوری و فرمایشی برده و تایید کرده اند.
با این حال فریاد می زنم که آنها حتی با اعدام و حلق آویز کردنم نمی توانند مرا و هموطنان آزاده ام را بترسانند چرا که آن قدر آنها را ترسانده ام که مجبورند اعدامم کنند. چون تنها دلیل صدور چنین حکم هایی ترس آنها از وضعیت متزلزلشان است، نه انصاف و عدالت.
حال به عنوان پدری که فرزندانش امثال فرزاد،علی ،فرهاد،شیرین و مهدی را تازه به دار آویخته اند و هزاران فرزند دیگر را پیشتر از این، از من چه انتظاری می رود جز آنچه به عنوان یک ایرانی موحد و آزاده فریاد بر آورم.
تنم گر بسوزی
به تیر آن بدوزی
کجا
کی توانی
ز قلبم ربایی
تو عشق میان من و میهن من
اگر در طول حیاتم و حتی ۲۳ سال زندان بودنم،نتوانستم وظیفه ام را در قبال خدا ،مردم و میهنم انجام دهم شاید اعدامم در بیداری مردمم موثر باشد.
خطاب به مردم و میهنم ،باز هم فریاد می زنم
در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
والسلام
زندانی سیاسی علی صارمی
اردی بهشت ۱۳۸۹