اخرین مناقشات میان بی بی سی و دولت شاهنشاهی ایران
مهرداد خوانساری
وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در لندن در زمان انقلاب ایران
دوسال بعد از سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، جان دان، رئیس وقت بخش فارسی بی بی سی، در یک جلسه سخنرانی در ایران سوسایتی (Iran Society) صحبت جالبی در ارتباط با نقش برجسته و کارساز بی بی سی فارسی در دو رویداد تاریخی مهم ایران معاصر، که هرکدام منجر به سقوط حکومت های رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی گردیده بودند، ایراد کرد.
به گفته او، رادیوی بی بی سی فارسی توانسته بود در جریان تحولات 20 شهریور 1320 و 22 بهمن 1357 نقشی کلیدی را در کنار جریانات تعیین کننده دیگر ایفا نماید. اظهارات جان دان همراه با شایعاتی در ارتباط با پیام های "تشکر و سپاس" که از سوی برخی از شخصیت های دوران آغازین جمهوری اسلامی به مسئولان بی بی سی فارسی ارسال گردیده بود، به نوعی حکم تائید می گذارد بر آن احساسات آمیخته با شک و ظن و حتی پارانوی مقامات رژیم پیشین ایران در ارتباط با نقش تحریک آمیز بی بی سی فارسی در آن دو رویداد مهم تاریخی.
تردیدی وجود ندارد که شبکه خبری بی بی سی یکی از معتبرترین شبکه های خبری جهان بوده و هست و به همین لحاظ، آنچه از زبان بی بی سی به گوش مردم می رسید و می رسد، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و هست.
همچنین برای اکثر رهبران کشورهای جهان سوم، که تمام وسائل ارتباط جمعی تحت کنترل مستقیم و کامل حکومتگران است، پذیرش این واقعیت که بی بی سی دارای استقلال عملی بی نظیری است و دولت بریتانیا قادر به دخالت در امور روزمره آن نبوده و نیست، همیشه امر ثقیل و غیر قابل باوری بوده است.
اینکه مثلا مقامات برجسته دولتی در بریتانیا، به دفعات، خود، بزرگترین شاکی از گزارش های خبری بی بی سی در ارتباط با مسائل مهم داخلی بوده اند، نمونه ای از استقلال کاری بی بی سی است که در گذشته به مباحث و درگیری های بسیار زیادی با دولت های مختلف در خود بریتانیا انجامیده است. مواردی از قبیل گزارشات تحریک آمیزی که در مورد درگیری های گذشته میان شورشگران ایرلندی و ارتش بریتانیا در ایرلند شمالی پخش شده بود.
در ارتباط با ایران، با توجه به سوابق و تاریخچه دیرینه مداخلات بریتانیا در امور داخلی این کشور، این گونه توهمات همیشه وجود داشته و به طوری که امروز مشاهده می شود، مقامات دولت کنونی در ارتباط با نقش شبکه خبری بی بی سی که امروز در ابعاد پیشرفته تر و وسیعتری از طریق رادیو، تلویزیون و اینترنت در ارتباط مستقیم با مردم است، کماکان عکس العمل های مشابهی از خود نشان می دهند.
فرق اصلی میان مقامات فعلی و مقامات پیشین این است که انتظارات دولت شاهنشاهی در دوران محمد رضا شاه پهلوی بر این اصل استوار بود که ایران در آن زمان به دنبال ایجاد و تداوم روابط بسیار نزدیک اقتصادی، و سیاسی- امنیتی با بریتانیا بود، در حالی که امروز روابط در سطح بسیار پائین تری قرار دارد و مقامات جمهوری اسلامی از ابتدا، بریتانیا را به عنوان "شیطان کوچک" و دنباله رو "شیطان بزرگ: آمریکا" قلمداد کرده و هرگز انگیزه ای برای ایجاد روابط صمیمانه یا نزدیک تر با آن کشور نداشته اند.
آخرین نشانه این واقعیت، تصویب "طرح قطع کامل روابط با بریتانیا" از سوی کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی است، که به وضوح نمایانگر نوع روابطی است که امروز در جمهوری اسلامی جایگزین روابط پیشین میان ایران و بریتانیا گردیده است.
پخش گزارشی درباره مرگ دبیر کل حزب مردم (همزمان با پخش برنامه انتقادی «پانوراما» در شبکه تلویزیونی بی بی سی در بریتانیا) که متعاقبا به استحضار شاه ایران رسید، با برخورد شدیدی از سوی دولت ایران روبرو شد که نهایتا حدود یک سال منجر به بسته شدن دفتر خبری بی بی سی در تهران و اخراج مسئول آن شد.
و اما در سال های آخر نظام شاهنشاهی، هنگامی که در دبیرخانه وزیر امورخارجه ایران (دکتر عباسعلی خلعتبری) خدمت می کردم، به یاد دارم که در پی یک تصادف اتومبیل در شمال ایران که منجر به کشته شدن ناصر عامری، دبیرکل حزب مردم، گردید، گزارشاتی از سوی بی بی سی فارسی پخش شد که این توهم را ایجاد می کرد که مرگ دبیرکل حزب مردم به دلیل تصادف اتومبیل نبوده و احتمالا انگیزه های سیاسی پشت پرده در آن امر دخالت داشته اند.
بدیهی است که پخش این موضوع (همزمان با پخش برنامه انتقادی «پانوراما» در شبکه تلویزیونی بی بی سی در بریتانیا) که متعاقبا به استحضار شاه ایران هم رسید، با برخورد شدیدی از سوی دولت ایران روبرو شد که نهایتا حدود یک سال منجر به بسته شدن دفتر خبری بی بی سی در تهران و اخراج مسئول آن شد.
علاوه بر این سابقه، در سال های آخر نظام پادشاهی تاکید بی بی سی بر گزارشات انتقادی از سوی سازمان هائی از قبیل سازمان عفو بین الملل در ارتباط با مسائل مربوط به حقوق بشر و زندانیان سیاسی نیز همواره باعث ایجاد حساسیت و آزردگی مقامات ایرانی قرار می گرفت.
ضمنا بر مبنای گزارشات اطلاعاتی محرمانه، این تصور نیز وجود داشت که کارمندان بخش فارسی بی بی سی اکثرا از "عناصر چپ گرا" و منتقدان شاه اند و برای مقامات ایرانی این واقعیت غیر قابل تصور بود که چگونه چنین میدان وسیعی بدون دخالت مستقیم دولت بریتانیا در اختیار افرادی که هر یک، از مخالفان سرسخت نظام شاهنشاهی بودند، قرار گرفته است.
دقیقا در چنین شرایطی بود که در تاریخ 18 شهریور 1357، یک روز پس از ماجرای "میدان ژاله"، به دستور سفیر وقت در لندن (پرویز راجی)، اینجانب که تا آن زمان در انستیتوی بین المللی امور استراتژیکی لندن (IISS) به تحقیق پیرامون مسائل امنیتی در منطقه خلیج فارس مشغول بودم، به سمت وابسته مطبوعاتی سفارت شاهنشاهی منصوب شدم - پستی که به مدت 6 هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی و زمانی که به علت اعدام مرحوم دکتر عباسعلی خلعتبری از شغلم در وزارت امور خارجه استعفا دادم، تصدی آن را به عهده داشتم.
از همان روز اول مشخص بود که پیگیری مسائل در ارتباط با گزارشات "تحریک آمیز و جنجالی" بی بی سی فارسی از زمره وظائف اصلی من به شمار می رفت. البته این توضیح ضروری است که سفیر وقت، پرونده مربوط به روابط با بی بی سی را از آغاز ماموریتش در لندن با دقت دنبال کرده بود و از جزئیات مسائل و برداشت ها و حساسیت های تهران آگاهی کامل داشت.
ضمنا او به علت آگاهی اش از اوضاع و احوال و چگونگی روند کار در دستگاه های دولتی انگلیس به خوبی نسبت به درجه دخالت دولت در مسائل مربوط به گردش کار در بی بی سی کاملا مطلع بود، ضمن اینکه متقاعد ساختن مقامات دولتی در ایران و به خصوص شخص شاه از میزان استقلال واقعی بی بی سی همیشه کار آسانی نبود.
اندکی پس از آغاز کار در سفارت و پیگیری روزانه برنامه های بی بی سی فارسی که شنیدن آن در آن دوران برخلاف امروز کار ساده ای نبود و فقط از طریق یک خط مخصوص تلفن که به یک بلندگو در اطاق کار من وصل شده بود، امکان پذیر می شد، به این نتیجه رسیدم که آنچه مسائل را برای مقامات داخلی در ایران بغرنج و تحریک آمیز می کرد، اصل خبرها یا گزارشاتی که در ارتباط با ایران خوانده می شد نبود، بلکه تکیه ویژه مجریان برنامه ها و نحوه بیان آنها در انتقال مسائلی بود که در برخی از اوقات می توانست مفهوم خبر را عوض کند و یک موضوع ساده را به یک جریان تحریک آمیز تبدیل سازد.
جالب این بود که ما اصولا ایراد یا اعتراضی نسبت به اخباری که در بخش بین المللی بی بی سی به زبان انگلیسی پخش می شد نداشتیم ولی همان خبرها هنگامی که به فارسی ترجمه می شدند و توسط کسانی که دارای نظریات خاص سیاسی بودند، قرائت می گردید، آن وقت مفهوم خبر به طور غیر قابل قبولی تغییر می کرد
با گذشت زمان و آمدن آیت الله خمینی به پاریس، میزان گزارشات و اعلامیه ها و به همان میزان حساسیت ها و انتقادات مقامات در ایران نسبت به نوع گزارشات افزایش پیدا کرد. جالب این بود که ما اصولا ایراد یا اعتراضی نسبت به اخباری که در بخش بین المللی بی بی سی به زبان انگلیسی پخش می شد نداشتیم ولی همان خبرها هنگامی که به فارسی ترجمه می شدند و توسط کسانی که دارای نظریات خاص سیاسی بودند، قرائت می گردید، آن وقت مفهوم خبر به طور غیر قابل قبولی تغییر می کرد.
در آن زمان، یکی از وظائف روزانه من تلفن به آقای جان دان، رئیس بخش فارسی بی بی سی و توجه دادن او به این نوع حرکات بود که به عقیده ما مفهوم اصل خبر را تحریف می کرد و متفاوت می ساخت. در اجرای این ماموریت، هر روز چند بار فرصت گفتگو با جان دان برایم میسر می گردید.
به خوبی به یاد دارم که در جلسه ایران سوسایتی که قبلا به آن اشاره کردم، یکی از شخصیت های دولتی زمان شاه (مرحوم باقر مستوفی، رئیس اسبق شرکت ملی گاز ایران) از جان دان پرسید که "آیا کار شما گزارش اخبار روز بود یا آنچه قرار بود در آینده رخ بدهد مانند پخش اعلامیه های [آیت الله] خمینی برای شرکت در تظاهراتی که برای روزهای آینده در نظر گرفته شده بود؟"
اگرچه به طور کلی در بخش فارسی دقت زیاد بود که چنین بهانه هایی را به دست منتقدان و به ویژه مقامات دولت شاهنشاهی ندهند، ولی قرائت اطلاعیه ای از سوی [آیت الله] خمینی که مردم را به شرکت در تظاهرات علیه دولت دعوت می کرد، یعنی آگاهی دادن به مردم برای شرکت در یک حرکت اعتراضی که می بایست در آینده صورت گیرد، بر خلاف تمام موازین خبری، حد اقل یک بار در بی بی سی فارسی صورت گرفت.
با مرور زمان و حادتر شدن مسائل در ایران در ماه های نهائی، حساسیت ها نسبت به برنامه های بخش فارسی بی بی سی شدت بیشتر یافت، به طوری که در اواسط ماه دسامبر 1978، حدودا یک ماه قبل از خروج شاه از ایران، امیر خسرو افشار، وزیر امور خارجه ایران به لندن آمد و شکایات و نگرانی های دولت شاهنشاهی از تحریکات موثر رادیو بی بی سی فارسی را با دیوید اوئن، وزیر خارجه وقت بریتانیا و "سر مایکل سوان"، مدیر عامل شبکه بی بی سی، در میان گذاشت.
مقامات مذکور نیز به سهم خود تلاش کردند حتی الامکان با توجه به تمام محدودیت های موجود، نسبت به این شکایات عکس العمل مثبت و دوستانه ای نشان دهند. به خاطر دارم که چند روز پس از ملاقات امیر خسرو افشار با مقامات ذیربط، ورق کاغذی که گویا در وزارت خارجه بریتانیا تحریر یافته بود به دست من رسید که بی شباهت به دستور العملی برای جلوگیری از اشاعه اخبار تحریف شده در بی بی سی و دیگر رسانه های عمده بریتانیا نبود.
ولی متاسفانه دیگر فرصت چندانی باقی نمانده بود و با روی کارآمدن دولت بختیار و خروج شاه از ایران، وضع به طور کامل عوض شد و فصل مجادلات بی بی سی با دولت شاهنشاهی ایران برای همیشه به پایان رسید.
مهرداد خوانساری
وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در لندن در زمان انقلاب ایران
دوسال بعد از سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، جان دان، رئیس وقت بخش فارسی بی بی سی، در یک جلسه سخنرانی در ایران سوسایتی (Iran Society) صحبت جالبی در ارتباط با نقش برجسته و کارساز بی بی سی فارسی در دو رویداد تاریخی مهم ایران معاصر، که هرکدام منجر به سقوط حکومت های رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی گردیده بودند، ایراد کرد.
به گفته او، رادیوی بی بی سی فارسی توانسته بود در جریان تحولات 20 شهریور 1320 و 22 بهمن 1357 نقشی کلیدی را در کنار جریانات تعیین کننده دیگر ایفا نماید. اظهارات جان دان همراه با شایعاتی در ارتباط با پیام های "تشکر و سپاس" که از سوی برخی از شخصیت های دوران آغازین جمهوری اسلامی به مسئولان بی بی سی فارسی ارسال گردیده بود، به نوعی حکم تائید می گذارد بر آن احساسات آمیخته با شک و ظن و حتی پارانوی مقامات رژیم پیشین ایران در ارتباط با نقش تحریک آمیز بی بی سی فارسی در آن دو رویداد مهم تاریخی.
تردیدی وجود ندارد که شبکه خبری بی بی سی یکی از معتبرترین شبکه های خبری جهان بوده و هست و به همین لحاظ، آنچه از زبان بی بی سی به گوش مردم می رسید و می رسد، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و هست.
همچنین برای اکثر رهبران کشورهای جهان سوم، که تمام وسائل ارتباط جمعی تحت کنترل مستقیم و کامل حکومتگران است، پذیرش این واقعیت که بی بی سی دارای استقلال عملی بی نظیری است و دولت بریتانیا قادر به دخالت در امور روزمره آن نبوده و نیست، همیشه امر ثقیل و غیر قابل باوری بوده است.
اینکه مثلا مقامات برجسته دولتی در بریتانیا، به دفعات، خود، بزرگترین شاکی از گزارش های خبری بی بی سی در ارتباط با مسائل مهم داخلی بوده اند، نمونه ای از استقلال کاری بی بی سی است که در گذشته به مباحث و درگیری های بسیار زیادی با دولت های مختلف در خود بریتانیا انجامیده است. مواردی از قبیل گزارشات تحریک آمیزی که در مورد درگیری های گذشته میان شورشگران ایرلندی و ارتش بریتانیا در ایرلند شمالی پخش شده بود.
در ارتباط با ایران، با توجه به سوابق و تاریخچه دیرینه مداخلات بریتانیا در امور داخلی این کشور، این گونه توهمات همیشه وجود داشته و به طوری که امروز مشاهده می شود، مقامات دولت کنونی در ارتباط با نقش شبکه خبری بی بی سی که امروز در ابعاد پیشرفته تر و وسیعتری از طریق رادیو، تلویزیون و اینترنت در ارتباط مستقیم با مردم است، کماکان عکس العمل های مشابهی از خود نشان می دهند.
فرق اصلی میان مقامات فعلی و مقامات پیشین این است که انتظارات دولت شاهنشاهی در دوران محمد رضا شاه پهلوی بر این اصل استوار بود که ایران در آن زمان به دنبال ایجاد و تداوم روابط بسیار نزدیک اقتصادی، و سیاسی- امنیتی با بریتانیا بود، در حالی که امروز روابط در سطح بسیار پائین تری قرار دارد و مقامات جمهوری اسلامی از ابتدا، بریتانیا را به عنوان "شیطان کوچک" و دنباله رو "شیطان بزرگ: آمریکا" قلمداد کرده و هرگز انگیزه ای برای ایجاد روابط صمیمانه یا نزدیک تر با آن کشور نداشته اند.
آخرین نشانه این واقعیت، تصویب "طرح قطع کامل روابط با بریتانیا" از سوی کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی است، که به وضوح نمایانگر نوع روابطی است که امروز در جمهوری اسلامی جایگزین روابط پیشین میان ایران و بریتانیا گردیده است.
پخش گزارشی درباره مرگ دبیر کل حزب مردم (همزمان با پخش برنامه انتقادی «پانوراما» در شبکه تلویزیونی بی بی سی در بریتانیا) که متعاقبا به استحضار شاه ایران رسید، با برخورد شدیدی از سوی دولت ایران روبرو شد که نهایتا حدود یک سال منجر به بسته شدن دفتر خبری بی بی سی در تهران و اخراج مسئول آن شد.
و اما در سال های آخر نظام شاهنشاهی، هنگامی که در دبیرخانه وزیر امورخارجه ایران (دکتر عباسعلی خلعتبری) خدمت می کردم، به یاد دارم که در پی یک تصادف اتومبیل در شمال ایران که منجر به کشته شدن ناصر عامری، دبیرکل حزب مردم، گردید، گزارشاتی از سوی بی بی سی فارسی پخش شد که این توهم را ایجاد می کرد که مرگ دبیرکل حزب مردم به دلیل تصادف اتومبیل نبوده و احتمالا انگیزه های سیاسی پشت پرده در آن امر دخالت داشته اند.
بدیهی است که پخش این موضوع (همزمان با پخش برنامه انتقادی «پانوراما» در شبکه تلویزیونی بی بی سی در بریتانیا) که متعاقبا به استحضار شاه ایران هم رسید، با برخورد شدیدی از سوی دولت ایران روبرو شد که نهایتا حدود یک سال منجر به بسته شدن دفتر خبری بی بی سی در تهران و اخراج مسئول آن شد.
علاوه بر این سابقه، در سال های آخر نظام پادشاهی تاکید بی بی سی بر گزارشات انتقادی از سوی سازمان هائی از قبیل سازمان عفو بین الملل در ارتباط با مسائل مربوط به حقوق بشر و زندانیان سیاسی نیز همواره باعث ایجاد حساسیت و آزردگی مقامات ایرانی قرار می گرفت.
ضمنا بر مبنای گزارشات اطلاعاتی محرمانه، این تصور نیز وجود داشت که کارمندان بخش فارسی بی بی سی اکثرا از "عناصر چپ گرا" و منتقدان شاه اند و برای مقامات ایرانی این واقعیت غیر قابل تصور بود که چگونه چنین میدان وسیعی بدون دخالت مستقیم دولت بریتانیا در اختیار افرادی که هر یک، از مخالفان سرسخت نظام شاهنشاهی بودند، قرار گرفته است.
دقیقا در چنین شرایطی بود که در تاریخ 18 شهریور 1357، یک روز پس از ماجرای "میدان ژاله"، به دستور سفیر وقت در لندن (پرویز راجی)، اینجانب که تا آن زمان در انستیتوی بین المللی امور استراتژیکی لندن (IISS) به تحقیق پیرامون مسائل امنیتی در منطقه خلیج فارس مشغول بودم، به سمت وابسته مطبوعاتی سفارت شاهنشاهی منصوب شدم - پستی که به مدت 6 هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی و زمانی که به علت اعدام مرحوم دکتر عباسعلی خلعتبری از شغلم در وزارت امور خارجه استعفا دادم، تصدی آن را به عهده داشتم.
از همان روز اول مشخص بود که پیگیری مسائل در ارتباط با گزارشات "تحریک آمیز و جنجالی" بی بی سی فارسی از زمره وظائف اصلی من به شمار می رفت. البته این توضیح ضروری است که سفیر وقت، پرونده مربوط به روابط با بی بی سی را از آغاز ماموریتش در لندن با دقت دنبال کرده بود و از جزئیات مسائل و برداشت ها و حساسیت های تهران آگاهی کامل داشت.
ضمنا او به علت آگاهی اش از اوضاع و احوال و چگونگی روند کار در دستگاه های دولتی انگلیس به خوبی نسبت به درجه دخالت دولت در مسائل مربوط به گردش کار در بی بی سی کاملا مطلع بود، ضمن اینکه متقاعد ساختن مقامات دولتی در ایران و به خصوص شخص شاه از میزان استقلال واقعی بی بی سی همیشه کار آسانی نبود.
اندکی پس از آغاز کار در سفارت و پیگیری روزانه برنامه های بی بی سی فارسی که شنیدن آن در آن دوران برخلاف امروز کار ساده ای نبود و فقط از طریق یک خط مخصوص تلفن که به یک بلندگو در اطاق کار من وصل شده بود، امکان پذیر می شد، به این نتیجه رسیدم که آنچه مسائل را برای مقامات داخلی در ایران بغرنج و تحریک آمیز می کرد، اصل خبرها یا گزارشاتی که در ارتباط با ایران خوانده می شد نبود، بلکه تکیه ویژه مجریان برنامه ها و نحوه بیان آنها در انتقال مسائلی بود که در برخی از اوقات می توانست مفهوم خبر را عوض کند و یک موضوع ساده را به یک جریان تحریک آمیز تبدیل سازد.
جالب این بود که ما اصولا ایراد یا اعتراضی نسبت به اخباری که در بخش بین المللی بی بی سی به زبان انگلیسی پخش می شد نداشتیم ولی همان خبرها هنگامی که به فارسی ترجمه می شدند و توسط کسانی که دارای نظریات خاص سیاسی بودند، قرائت می گردید، آن وقت مفهوم خبر به طور غیر قابل قبولی تغییر می کرد
با گذشت زمان و آمدن آیت الله خمینی به پاریس، میزان گزارشات و اعلامیه ها و به همان میزان حساسیت ها و انتقادات مقامات در ایران نسبت به نوع گزارشات افزایش پیدا کرد. جالب این بود که ما اصولا ایراد یا اعتراضی نسبت به اخباری که در بخش بین المللی بی بی سی به زبان انگلیسی پخش می شد نداشتیم ولی همان خبرها هنگامی که به فارسی ترجمه می شدند و توسط کسانی که دارای نظریات خاص سیاسی بودند، قرائت می گردید، آن وقت مفهوم خبر به طور غیر قابل قبولی تغییر می کرد.
در آن زمان، یکی از وظائف روزانه من تلفن به آقای جان دان، رئیس بخش فارسی بی بی سی و توجه دادن او به این نوع حرکات بود که به عقیده ما مفهوم اصل خبر را تحریف می کرد و متفاوت می ساخت. در اجرای این ماموریت، هر روز چند بار فرصت گفتگو با جان دان برایم میسر می گردید.
به خوبی به یاد دارم که در جلسه ایران سوسایتی که قبلا به آن اشاره کردم، یکی از شخصیت های دولتی زمان شاه (مرحوم باقر مستوفی، رئیس اسبق شرکت ملی گاز ایران) از جان دان پرسید که "آیا کار شما گزارش اخبار روز بود یا آنچه قرار بود در آینده رخ بدهد مانند پخش اعلامیه های [آیت الله] خمینی برای شرکت در تظاهراتی که برای روزهای آینده در نظر گرفته شده بود؟"
اگرچه به طور کلی در بخش فارسی دقت زیاد بود که چنین بهانه هایی را به دست منتقدان و به ویژه مقامات دولت شاهنشاهی ندهند، ولی قرائت اطلاعیه ای از سوی [آیت الله] خمینی که مردم را به شرکت در تظاهرات علیه دولت دعوت می کرد، یعنی آگاهی دادن به مردم برای شرکت در یک حرکت اعتراضی که می بایست در آینده صورت گیرد، بر خلاف تمام موازین خبری، حد اقل یک بار در بی بی سی فارسی صورت گرفت.
با مرور زمان و حادتر شدن مسائل در ایران در ماه های نهائی، حساسیت ها نسبت به برنامه های بخش فارسی بی بی سی شدت بیشتر یافت، به طوری که در اواسط ماه دسامبر 1978، حدودا یک ماه قبل از خروج شاه از ایران، امیر خسرو افشار، وزیر امور خارجه ایران به لندن آمد و شکایات و نگرانی های دولت شاهنشاهی از تحریکات موثر رادیو بی بی سی فارسی را با دیوید اوئن، وزیر خارجه وقت بریتانیا و "سر مایکل سوان"، مدیر عامل شبکه بی بی سی، در میان گذاشت.
مقامات مذکور نیز به سهم خود تلاش کردند حتی الامکان با توجه به تمام محدودیت های موجود، نسبت به این شکایات عکس العمل مثبت و دوستانه ای نشان دهند. به خاطر دارم که چند روز پس از ملاقات امیر خسرو افشار با مقامات ذیربط، ورق کاغذی که گویا در وزارت خارجه بریتانیا تحریر یافته بود به دست من رسید که بی شباهت به دستور العملی برای جلوگیری از اشاعه اخبار تحریف شده در بی بی سی و دیگر رسانه های عمده بریتانیا نبود.
ولی متاسفانه دیگر فرصت چندانی باقی نمانده بود و با روی کارآمدن دولت بختیار و خروج شاه از ایران، وضع به طور کامل عوض شد و فصل مجادلات بی بی سی با دولت شاهنشاهی ایران برای همیشه به پایان رسید.