شادمانی توقف اجرای حکم حبیبالله لطیفی چندان به طول نیانجامید که دیروز در اولین ساعات بامداد دو نفر در اوین اعدام شدند. علی صارمی به اتهام محاربه و علی اکبر سیادت به اتهام جاسوسی. یکی از بند ۲ رجاییشهر و دیگری از ۳۵۰ اوین. هدف من در اینجا نگریستن به مسئله اعدام از منظر حق بنیادین حیات است.
اگر درست به یادم مانده باشد بهمن ماه گذشته بود که عبدالمالک ریگی دستگیر شد. آن موقع ما هنوز بند ۲۰۹ بودیم و بازجوییها براه بود. در جریان یکی از بازجوییها بود که بازجوی پرونده به بازداشت ریگی اشاره کرد و گفت: از ریگی هم دفاع میکنید؟ من هم با همان لبخند کج همیشگی گفتم: از حق حیات ریگی هم دفاع میکنیم. (و برای چندمین بار اینجا تآکید میکنم دفاع از حقوق فرد توجیه فعل و مشروعیت بخشیدن به رفتار وی نیست. دفاع از کرامت و منزلتیست که جزء جدایی ناپذیر انسانیت اوست. حقوقی که تنها به واسطهی عضویت در خانوادهی انسانی به فرد اعطا شده و از این رو غیر قابل سلب است).
چنین است که برای دفاع از حق حیات یک انسان و اعتراض به اعدام وی نیازی به مبری ساختن وی از اتهامات وارده نداریم. سوء تفاهم ایجاد نشود. قطعاً فردی که به دلیل تمرین مسالمتآمیز حق خود در رابطه با ابراز آزادانهی عقاید مخالف دستگیر و به اعدام محکوم شده در مقایسه با محکوم به قصاص، متهم یک پرونده تروریستی و یا خیانت به سرزمین (از مصادیق آن جاسوسی) از اولویت و پتانسیل بالاتری برای تلاش و اعتراض برخورداراست. اما مقصود آن است که در چارچوب حقوق بشر حق حیات به منزلهی حقی بنیادین برای تمامی اعضای خانوادهی بشری و ازین رو غیر قابل سلب است.
به دلیل در پیش گرفتن رویکردی نظیر این در کمیته گزارشگران حقوق بشر بود که برچسب نزدیکی به جریانات خاص و در پی آن اتهام محاربه به ما نیز زده شد. اما در پاسخ آن بازجو به این نکته اشاره کردم که اگر از حق حیات انسانی دفاع میکنیم این کار را میکنیم تا از شآن و منزلت انسانی خودمان به مثابه کانونیترین ارزش حقوق بشری دفاع کنیم. که اعدام نه تنها شایستهی فرد نیست که در گزارهی مهمتر استحقاق جامعه نیست. از این رو آقای بازجو اگر روزی ورق برگشت و این خیل عظیم آدمهایی که با تحقیر توام با خشونت با آنها رفتار شده در پی برپایی دادگاه و اعدامهای انقلابی بودند، از حق حیات شما هم دفاع میکنیم. چرا؟ چون حقوق بشر استثناء بردار نیست.