سایت شبکه راديويی «ان پی آر» در آمريکا گزارشی در مورد وضعيت اقتصادی و سياسی ایران و بحران های آتی در این کشور نوشته و در آن از طرح حذف رايانه ها و سوبسيدها به عنوان عاملی برای قدرت گرفتن احمدی نژاد نام برده است.
در اين مطلب آمده است: «آشفتگی های سياسی به نظر می رسد اکنون ديگر در ايران به يک قاعده تبديل شده است. سال گذشته هواداران اصلاح طلب مخالف حکومت در پی انتخاباتی که به باور آنها در آن تقلب صورت گرفته بود و محمود احمدی نژاد را به مقام رياست جمهوری رسانده بود، به خيابان ها ريختند. اکنون به نظر می آيد با شکافی که در ميان صف اردوگاه اصولگرايان به وجود آمده، بيم آن می رود که به زودی کشمکش ميان رييس دولت و رهبر مذهبی ايران آشکار شود.»
اصولگرايان همواره بر سر بسياری از امور در ميان خود اختلاف هايی داشتند. اما اين اختلاف حالا بر سر يارانه ها بروز کرده است. در طول دهه ها بهای کالاهای اساسی در ايران مانند نان، برق و بنزين به صورت يارانه ای تعيين ميشد. دو هفته پيش، پس از آنکه احمدی نژاد دستور قطع اين يارانه ها را داد، در عرض يک شب بهای بنزين چهار برابر و نان سه برابر شد.
از اين گذشته، پولی که از راه طريق به دست احمدی نژاد رسيده، صرف پرداخت يارانه اما به شکلی است که در خدمت مقاصد او باشد. طبقات پايين جامعه ايران از حالا پول هايی را دريافت می کنند که می تواند اندکی از فشار افزايش بهای کالاها، کم کند.
عباس ميلانی، رييس مرکز مطالعات ايرانی دانشگاه استنفورد به شبکه راديويی ان پی آر گفت که بنا بر برخی تخمين ها، می توان انتظار داشت ارزش رقم پس انداز شده از راه قطع سوبسيدها و رايانه ها، حدود ۱۰۰ ميليارد دلار باشد.
وی افزود: «آن ها (دولت جمهوری اسلامی) رقمی معادل يک صد ميليارد دلار را که پيش از اين صرف ياری به معيشت مردم می شد، کم کرده اند و در ازای آن پول ناچيزی به مردم داده اند که چيزی می شود نزديک به ۴۰ دلار برای هر نفر که البته مبلغ ناچيزی است.»
ميلانی می گويد اصولگرايان در مجلس عزم داشتند کنترل اين درآمد را در اختيار بگيرند اما احمدی نژاد به سرعت متوجه ارزش سياسی عظيم اين منبع شد.
ميلانی گفت: «احمدی نژاد به اين طريق نظام پشتيبانی برای خود درست کرده است که به او اجازه خواهد داد دوران زمامداری اش را طولانی تر کند و يا يکی از مهره های خود را بر سر مسئوليت رياست جمهوری بگذارد.»
اما نبايد در اين ميان افزايش تورم سنگينی را که در ماه های آينده بر اقتصاد ايران ضربه خواهد زد، فراموش کرد.
محمد سهيمی، نويسنده وب سايت «تهران بيورو» می گويد: «حرکت احمدی نژاد به نظر می رسد که بخشی از نقشه گسترده او باشد برای افزايش قدرت در دوران زمامداری اش که هزينه آن را رهبر مذهبی ايران، آيت الله خامنه ای خواهد پرداخت.»
سهيمی افزود: احمدی نژاد می خواهد مستقل از آيت الله خامنه ای عمل کند و بر اين نيت است که قدرت را در مقام رياست جمهوری خلاصه کند.
نمونه اين وضعيت را در برکناری منوچهر متکی از مقام وزارت خارجه می توان ديد. وزارت خارجه همواره از حوزه اختيارات ولايت فقيه بود.
اميد معماريان، در اينترپرس سرويس، می نويسد: «متکی آدم رهبر بود که هم پشتيبانی مجلس را داشت و هم پشتيبانی رهبر را. من از منابع مختلف خبر گرفته ام که احمدی نژاد بدون اجازه رهبر وزير خارجه را برکنار کرده است.»
به نظر می آيد اردوگاه رهبر با مقابله به مثل به تازگی مسئله اتهام فساد مالی و سوءاستفاده از قدرت معاون احمدی نژاد را پيش کشيده است.
احمدی نژاد هم در واکنش به اين اتهامات به تازگی آشکارا زبان به انتقاد از روحانيون گشوده است. به باور آقای سهيمی، اين عملی زيرکانه است.
سهيمی می گويد: «او خوب می داند که مردم ايران از روحانيون به ستوه آمده اند. از اين رو با نقد روحانيون و سخن گفتن از فرهنگ ايران در برابر فرهنگ اسلامی، که روحيه ملی گرايی ايرانی ها را تحريک می کند، می کوشد پشتيبانی برخی قشر های جامعه را بخرد. اين يک راهکار هوشمندانه است.»
در اين گزارش آمده است: «با اين همه هر دو بخش اصولگرا بر سر يک نيت مشترک توافق دارند و آن سرکوب منتقدان است. در هفته های اخير، جعفر پناهی، فيلمساز مشهور ايرانی به شش سال زندان محکوم شد زيرا متهم به اين شده که می خواسته فيلمی درباره منتقدان نظام بسازد. فريبرز رييس دانا، کارشناس اقتصادی و اقتصاددان نيز به خاطر زير سئوال بردن ارقام اعلام شده توسط دولت در مورد اقتصاد، بازداشت شده است. در آغاز اين هفته نيز دو نفر در زندان اوين به دار آويخته شدند. اتهام يکی از اين دو تن، جاسوسی برای اسرائيل بود.»
ميلانی می گويد: «همه اين ها نشان می دهد که زمامداران ايران تا چه اندازه احساس بی اطمينانی به وضعيت خود دارند. آن ها خوب می دانند که توده مردم چه می خواهند و تا چه ميزان مردم هم ناخرسند هستند و هم نگران وضعيت اقتصادی هستند.»
معماريان معتقد است که به احتمال زياد، اين عامل کشمکش پنهان ميان رييس جمهور و رهبری خواهد بود.
او می افزايد: «اکنون بايد ديد که رهبر در برابر سياست های شتاب زده و بی بند و بار احمدی نژاد چگونه واکنش نشان خواهد داد. زيرا نبايد فراموش کرد که رهبر می خواهد بر سر قدرت بماند. حال که احمدی نژاد خطری در راه ماندگاری اوست، او نيز بايد مانند بسياری ديگر برود.»
گفت وگوهايی نيز در مورد استيضاح احمدی نژاد مطرح شده اما هنوز حرکتی جدی در اين راستا ديده نشده است.