زندانی سیاسی حسین میرزایی که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از سوی شعبه یکم دادگاه انقلاب شهرستان خوی به 28 ماه حبس تعزیری محکوم شده است در نامه ای سرگشاده به دبیر کل ملل متحد به شرح شکنجه های جسمی و شرایط فعلی خود پرداخته است.
متن این نامه سرگشاده که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
با سلام
بنده زندانی حسین میرزایی فرزند علی متهم به اقدام علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران که از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان خوی محکوم به 28 ماه حبس تعزیری گشته ام، اکنون در اثر 2 ماه نیم شکنجه های شدید فیزیکی و روحی اداره اطلاعات ارومیه و تزریق آمپولی نامعلوم در اطلاعات تهران دچار بیماری مزمن آسم و تخریب مفاصل شده ام و تا به حال که حدود 18 ماه در زندان به سر میبرم با توجه به در خواست های بیشمارم از مسئولان قضایی در زندان آذربایجان غربی و ارومیه هیچ جواب مثبتی دریافت نکرده ام.
اینجانب به خاطر عدم پاسخگویی مسئولان نظام در مورد شکنجه های متعددام و عدم رسیدگی و قانون شکنی مسئولان زندان مرکزی ارومیه در جهت اقدام برای درمان بیماری هایم و همچنین روشن شدن افکار عمومی و همچنین اطلاع، اقدام و پیگیری آن مقام محترم از وضعیت زندانیان سیاسی در بند رژیم جمهوری اسلامی ایران به طور عام و با وضعیت وخیم سلامتی به طور خاص بنا به انکه هیچ گوش شنوایی صدای بنده را نشنیده و یا شنید و نخواست جوابی بدهد، ناچار شدم که این عرض حال را به شخص شما بنویسم که دبیر کلی سازمان را به عهده دارید که دایه دار دفاع از ملل و دفاع حقوق شهروند جهانی را نموده است ؛ با توجه با مکانیزم ها و زیر مجموعه های متعددی که در زمینه دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و هم انکه دفاع از حقوق ابنای بشر، روح و شاکله ی فلسفه ی وجودی سازمان ملل متحد را تشکیل میدهد.
من بعد از دستگیری در تاریخ 3/3/88 توسط ماموران اداره اطلاعات شهرستان خوی و انتقالم به بازداشتگاه کل اطلاعات آذربایجان غربی واقع در ارومیه به مدت 2 ماه و نیم در بازداشتگاه مذکور متحمل انواع شکنجه های فیزیکی شدید و قرون وسطایی شدم که به صورت تیتروار عبارت بودند از:
1: بیدار نگهداشتنم تقریبا به مدت 3 شبانه روز
2. کتک زدن چند ساعته به مدت یک هفته
3. آویزان کردنم از ناحیه 2 پا و بعدا از ناحیه 2 دست از جایی به طوری که معلق در هوا میماندم
4. شلاق زدن به اکثر نقاط بدنم در دو مرحله
5. اتصال جریان برق به مدت چند دقیقه طی 10 روز و هر روز 2 وعده یکی صبح و یکی بعدازظهر
6. تهدید من مبنی بر اینکه در صورت عدم قبول القاعات بازجویان اعضای درجه یک خانواده به خصوص برادرانم که شاغل هستند را دچار مشکلات اساسی خواهند کرد.
7. تزریق آمپولی نامعلوم از ناحیه دست چپ در اداره اطلاعات تهران که بنده را بعد از بازجویی های اداره اطلاعات ارومیه چهارده روز نیز به اداره اطلاعات تهران منتقل کرده بودند.
بنده در همان شکنجه گاه اداره اطلاعات ارومیه توسط فردی که برای به هوش آوردن امده و خود را دکتر معرفی کرد، بنا به گفته همان شخص متوجه شدم که به علت شکنجه های فیزیکی و به خصوص وجود استرس شدید روحی و روانی دچار تنگی نفس شدم و این در حالی است که بنده تا آن زمان هیچگونه مشکل تنفسی و حتی هیچ ناراحتی فیزیکی و روانی نداشتم و ثانیا ورزشکار بودم.
بعدا نیز که به زندان خوی منتقلم کردند تقریبا بعد از دو ماه متوجه تورم شدید زانو و ران پای چپم شدم، بنا به انکه تورم ایجاد شده هم مانع از خم شدن و یا تا شدن زانوهایم میشد و هم درد شدیدی را به همراه داشت به دکتر زندان خوی مراجعه و ایشان با اینکه نتوانستند تشخیص درستی در مورد این موضوع بدهند، درخواست اعزام بنده به بیمارستانی در خارج از زندان برای درمان تحت نظر پزشک متخصص از ریاست وقت زندان خوی اقای سفری، نمودند ولی ایشان به دلیل اینکه جرم بنده امنیتی می باشد؛ گفت دادستان شهر خوی دستور نمی دهند که شما را به بیمارستان بیرون زندان اعزام کنیم.
وضعیت وخیم سلامتی من روز به روز بدتر می شد؛ به طوری که پای چپم اجازه نمیداد به کارهای حتی شخصیم بپردازم و تنگی نفس تشدید شده ام نیز اجازه حتی نفس کشیدن راحت هم نمی داد.
خلاصه در مورخ 25/11/88 بنده را به بهانه اعزام به بیمارستان و دکتر متخصص ساعت 10 صبح با زدن پابند و دست بند به همراه چندین مامور بد رفتار به زندان ارومیه تبعید کردند.
حال انکه بنده نه در حکم صادره از دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان خوی محکوم به تبعید شدم و نه در زندان خوی مشکلی به وجود آوردم. فقط تنها مشکل بنده درخواستم از مسئولین زندان خوی برای اعزام به بیمارستان بیرون و یا ایجاد امکانات درمانی حتی آمدن دکتر متخصص به داخل زندان با هزینه شخصیم بود و شاید درخواستی که برای درمان مریضی هایم میکردم برای ایشان غیر قانونی جلوه نموده که بنده را تبعید کردند!
خلاصه بعد از انکه در زندان ارومیه مستقرم کردند با مسئولین زندان ارومیه و مسئول بهداری زندان ارومیه در مورد مریضی هایم صحبت نمودم و چون که چند دکتر عمومی بهداری زندان مرکزی ارومیه نیز نتوانستند از شدت تنگی نفسم اسم و ناقص شدن پای چپم جلوگیری کنند باز بنده از ریاست زندان و ریاست بهداری ارومیه چندین بار تقاضای رسیدگی و اعزام به بیمارستان بیرون را کردم. حتی پدر بنده با نوشتن نامه ای به استاندار استان اذرباییجان غربی ضمن بیان عدم رسیدگی دادستان ارومیه به تشریح وضعیت شکنجه ام در سلول های اداره اطلاعات ارومیه و عدم رسیدگی مسئولان زندان ارومیه در جهت اعزامم به بیمارستان برای تشخیص درمان پرداخت اما به وی نیز هیچ جواب مثبتی داده نشد تا اینکه در مورخ 1/3/89 اداره اطلاعات ارومیه بنده را از زندان ارومیه به بازداشتگاه اطلاعات منتقل و حدود 3 ماه در سلول انفرادی تحت بازجویی قرار گرفتم و این در حالی عملی گردید که من با توجه به اینکه محکومیتم قطعی شده بود کاملا غیر قانونی بود که مرا با این وضعیت ناسالم و بیمار دوباره به شکنجه گاه اداره اطلاعات ارومیه ببرند و ایشان رسما در بازجویی هایی که از بنده در طی ان 3 ماه شد خواستار الف) عدم پیگیری پدرم در مورد شکنجه های اعمال شده بر بنده ب) عدم افشاگری من در مورد شکنجه هایی که از سوی ایشان اعمال شده بود ج) عدم تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در داخل زندان مرکزی ارومیه؛ شدند.
باید گفت که این خود افتضاحی برای دستگاه قضایی کشور محسوب میشود که چطور فردی که قبلا دستگیر، بازداشت، شکنجه و محکوم شده و در زندان تحمل کیفر همان اتهام را میکند دوباره توسط اداره اطلاعات میتوانند او را به بهانه های واهی و همچنین تهدید تا مدت 3 ماه با آن حال وخیم در سلول انفرادی مورد شکنجه فیزیکی و روانی قرار دهند و حتی نتوانند اعترافی از او بگیرند و چیزی ثابت کنند و شرم اور که، پرونده ای تکمیل نشود و به دادگاه فرستاده نشود.
بنده بعد از انکه دوباره به زندان ارومیه منتقل شدم با توجه به اینکه اوضاع سلامتیم وخیم شده بود با پیگیری های مداوم بالاخره دوبار با هزینه خودم به بیمارستان خمینی ارومیه انتقال و با گرفتن RT و آزمایشات اولیه توسط دکتر متخصص روماتولوژی اقای کیوان پژوه که مورد اعتماد اداره اطلاعات ارومیه است بیماری رماتیسم مفصلی مضمن بر بنده مشخص و تایید شد و هم چنین تشدید اسم و استفاده از اسپری تجویز گردید ولی علت لاغر شدن پای چپم به طور غیر معمول معلوم نگردید و دکتر مذکور از علت تورم شدید ناگهانی پاهایم و بعد از آن لاغر شدنش عاجز مانده است و این روند ادامه پیدا کرد به طوری که بنده یک ماه پیش بعد از یک هفته ابتلا به تب شدید بعد از رفع تب متوجه شدم که پای راستم نیز ناگهان از ناحیه ران و زانو متورم و در 2 هفته به طور عجیبی لاغر گشت .
حال با توجه به این موضوع که دکتر مذکور نمیتواند از لاغر شدن پاهای من جلوگیری به عمل آورد و حتی از تشخیص علت بروز آن نیز عاجز است و مسئولان اداره اطلاعات ارومیه و دادستان ارومیه آقای رضایی و مسئولان زندان ارومیه با توجه به وضعیت پیش آمده ار بستری شدنم در بیمارستان بیرون برای تشخیص و درمان و یا هر اقدام قانونی دیگر به شدت سرباز میزنند؛ بنده با توجه به وضعیت موجود و با توجه به انکه کوچکترین اعتراضم و شکایتم حتی به مراجع قضایی خودشان به شدت توسط اداره اطلاعات ارومیه سرکوب میگردد دست به انشا نامه سرگشاده به دبیر کل محترم سازمان ملل متحد جناب اقای بان کی مون مینمایم تا هم وضعیت حقوق بشر در سازمان های اطلاعاتی امنیتی و زندان های ایران و هم وضعیت خود را شرح داده و به عنوان فردی که خود متحمل انواع شکنجه های فیزیکی و روانی ایشان گردیده ام و برای اثبات ان که دستگاه حکومتی رژیم ایران نتواند مجامع حقوق بشر بین المللی را به افترا و شایعه پراکنی متهم سازد، من هم اکنون این نامه را مینویسم .
در زندان مرکزی ارومیه بند 12 یعنی بند سیاسی تحمل کیفر میکنم و تمامی سازمان های بین المللی و ازاد دنیا میتوانند حتی نسبت به ادعای شکنجه و مریضی هایم و متعاقب آن از من تمامی ازمایشات طبی را به عمل آورند تا صحت و سقم ادعاهایم بر همگان معلوم میگردد لذا من در آخر چند درخواست را از دبیرکل سازمان ملل متحد اقای بان کی مون دارم که عبارت از :
1. تحقیق، درخواست و پیگیری آن سازمان از مسئولان جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری و ممانعت از اعمال بازداشتهای طولانی مدت و اعمال شکنجه های فیزیکی و روانی غیر قابل تصور و رعایت حقوق زندانیان سیاسی
2. درخواست از پیگیری آن سازمان بین المللی برای باز شدن درب بازداشتگاههای و ارگانهای اطلاعاتی – امنیتی و زندانهای جمهوری اسلامی ایران بخصوص بندهای سیاسی موجود در زندانها به روی بازرسان و مدافعان حقوق زندانیان سیاسی و بازرسان مدافع حقوق بشر سازمان ملل متحد
3. طرح شکایت از وزارت اطلاعات ایران و رییس سازمان زندانها به وکالت بنده به خاطر وارد اوردن تمامی شکنجه های فیزیکی غیر قابل تحمل و ایجاد استرس های شدید روانی در طول ایام بازداشت و همچنین عدم برخورد انسانی و قانونمند مسئولان زندان ارومیه در راستای درمان متهم شکنجه دیده
4. درخواست پیگیری ان ارگان بین المللی در جهت رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی در ایران بخصوص زندانیان سیاسی در زندان مرکزی ارومیه
5. درخواست و پیگیری اعزام تیم پزشکی متخصص از جمع پزشکان سازمان ملل متحد برای تشخیص و درمان عواقب شکنجه ها و عوارض امپول نامعلوم تزریقی اداره اطلاعات تهران به بنده
به دلیل آنکه جمهوری اسلامی ایران عضو سازمان ملل متحد میباشد و به اختیار خویش معاهده ها و میثاق های بین المللی را امضا نموده است مسائل مطرح شده کاملا غیر قانونی می باشد.
زندانی سیاسی حسین میرزایی
زندان مرکزی ارومیه بند
متن این نامه سرگشاده که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
با سلام
بنده زندانی حسین میرزایی فرزند علی متهم به اقدام علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران که از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان خوی محکوم به 28 ماه حبس تعزیری گشته ام، اکنون در اثر 2 ماه نیم شکنجه های شدید فیزیکی و روحی اداره اطلاعات ارومیه و تزریق آمپولی نامعلوم در اطلاعات تهران دچار بیماری مزمن آسم و تخریب مفاصل شده ام و تا به حال که حدود 18 ماه در زندان به سر میبرم با توجه به در خواست های بیشمارم از مسئولان قضایی در زندان آذربایجان غربی و ارومیه هیچ جواب مثبتی دریافت نکرده ام.
اینجانب به خاطر عدم پاسخگویی مسئولان نظام در مورد شکنجه های متعددام و عدم رسیدگی و قانون شکنی مسئولان زندان مرکزی ارومیه در جهت اقدام برای درمان بیماری هایم و همچنین روشن شدن افکار عمومی و همچنین اطلاع، اقدام و پیگیری آن مقام محترم از وضعیت زندانیان سیاسی در بند رژیم جمهوری اسلامی ایران به طور عام و با وضعیت وخیم سلامتی به طور خاص بنا به انکه هیچ گوش شنوایی صدای بنده را نشنیده و یا شنید و نخواست جوابی بدهد، ناچار شدم که این عرض حال را به شخص شما بنویسم که دبیر کلی سازمان را به عهده دارید که دایه دار دفاع از ملل و دفاع حقوق شهروند جهانی را نموده است ؛ با توجه با مکانیزم ها و زیر مجموعه های متعددی که در زمینه دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و هم انکه دفاع از حقوق ابنای بشر، روح و شاکله ی فلسفه ی وجودی سازمان ملل متحد را تشکیل میدهد.
من بعد از دستگیری در تاریخ 3/3/88 توسط ماموران اداره اطلاعات شهرستان خوی و انتقالم به بازداشتگاه کل اطلاعات آذربایجان غربی واقع در ارومیه به مدت 2 ماه و نیم در بازداشتگاه مذکور متحمل انواع شکنجه های فیزیکی شدید و قرون وسطایی شدم که به صورت تیتروار عبارت بودند از:
1: بیدار نگهداشتنم تقریبا به مدت 3 شبانه روز
2. کتک زدن چند ساعته به مدت یک هفته
3. آویزان کردنم از ناحیه 2 پا و بعدا از ناحیه 2 دست از جایی به طوری که معلق در هوا میماندم
4. شلاق زدن به اکثر نقاط بدنم در دو مرحله
5. اتصال جریان برق به مدت چند دقیقه طی 10 روز و هر روز 2 وعده یکی صبح و یکی بعدازظهر
6. تهدید من مبنی بر اینکه در صورت عدم قبول القاعات بازجویان اعضای درجه یک خانواده به خصوص برادرانم که شاغل هستند را دچار مشکلات اساسی خواهند کرد.
7. تزریق آمپولی نامعلوم از ناحیه دست چپ در اداره اطلاعات تهران که بنده را بعد از بازجویی های اداره اطلاعات ارومیه چهارده روز نیز به اداره اطلاعات تهران منتقل کرده بودند.
بنده در همان شکنجه گاه اداره اطلاعات ارومیه توسط فردی که برای به هوش آوردن امده و خود را دکتر معرفی کرد، بنا به گفته همان شخص متوجه شدم که به علت شکنجه های فیزیکی و به خصوص وجود استرس شدید روحی و روانی دچار تنگی نفس شدم و این در حالی است که بنده تا آن زمان هیچگونه مشکل تنفسی و حتی هیچ ناراحتی فیزیکی و روانی نداشتم و ثانیا ورزشکار بودم.
بعدا نیز که به زندان خوی منتقلم کردند تقریبا بعد از دو ماه متوجه تورم شدید زانو و ران پای چپم شدم، بنا به انکه تورم ایجاد شده هم مانع از خم شدن و یا تا شدن زانوهایم میشد و هم درد شدیدی را به همراه داشت به دکتر زندان خوی مراجعه و ایشان با اینکه نتوانستند تشخیص درستی در مورد این موضوع بدهند، درخواست اعزام بنده به بیمارستانی در خارج از زندان برای درمان تحت نظر پزشک متخصص از ریاست وقت زندان خوی اقای سفری، نمودند ولی ایشان به دلیل اینکه جرم بنده امنیتی می باشد؛ گفت دادستان شهر خوی دستور نمی دهند که شما را به بیمارستان بیرون زندان اعزام کنیم.
وضعیت وخیم سلامتی من روز به روز بدتر می شد؛ به طوری که پای چپم اجازه نمیداد به کارهای حتی شخصیم بپردازم و تنگی نفس تشدید شده ام نیز اجازه حتی نفس کشیدن راحت هم نمی داد.
خلاصه در مورخ 25/11/88 بنده را به بهانه اعزام به بیمارستان و دکتر متخصص ساعت 10 صبح با زدن پابند و دست بند به همراه چندین مامور بد رفتار به زندان ارومیه تبعید کردند.
حال انکه بنده نه در حکم صادره از دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان خوی محکوم به تبعید شدم و نه در زندان خوی مشکلی به وجود آوردم. فقط تنها مشکل بنده درخواستم از مسئولین زندان خوی برای اعزام به بیمارستان بیرون و یا ایجاد امکانات درمانی حتی آمدن دکتر متخصص به داخل زندان با هزینه شخصیم بود و شاید درخواستی که برای درمان مریضی هایم میکردم برای ایشان غیر قانونی جلوه نموده که بنده را تبعید کردند!
خلاصه بعد از انکه در زندان ارومیه مستقرم کردند با مسئولین زندان ارومیه و مسئول بهداری زندان ارومیه در مورد مریضی هایم صحبت نمودم و چون که چند دکتر عمومی بهداری زندان مرکزی ارومیه نیز نتوانستند از شدت تنگی نفسم اسم و ناقص شدن پای چپم جلوگیری کنند باز بنده از ریاست زندان و ریاست بهداری ارومیه چندین بار تقاضای رسیدگی و اعزام به بیمارستان بیرون را کردم. حتی پدر بنده با نوشتن نامه ای به استاندار استان اذرباییجان غربی ضمن بیان عدم رسیدگی دادستان ارومیه به تشریح وضعیت شکنجه ام در سلول های اداره اطلاعات ارومیه و عدم رسیدگی مسئولان زندان ارومیه در جهت اعزامم به بیمارستان برای تشخیص درمان پرداخت اما به وی نیز هیچ جواب مثبتی داده نشد تا اینکه در مورخ 1/3/89 اداره اطلاعات ارومیه بنده را از زندان ارومیه به بازداشتگاه اطلاعات منتقل و حدود 3 ماه در سلول انفرادی تحت بازجویی قرار گرفتم و این در حالی عملی گردید که من با توجه به اینکه محکومیتم قطعی شده بود کاملا غیر قانونی بود که مرا با این وضعیت ناسالم و بیمار دوباره به شکنجه گاه اداره اطلاعات ارومیه ببرند و ایشان رسما در بازجویی هایی که از بنده در طی ان 3 ماه شد خواستار الف) عدم پیگیری پدرم در مورد شکنجه های اعمال شده بر بنده ب) عدم افشاگری من در مورد شکنجه هایی که از سوی ایشان اعمال شده بود ج) عدم تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در داخل زندان مرکزی ارومیه؛ شدند.
باید گفت که این خود افتضاحی برای دستگاه قضایی کشور محسوب میشود که چطور فردی که قبلا دستگیر، بازداشت، شکنجه و محکوم شده و در زندان تحمل کیفر همان اتهام را میکند دوباره توسط اداره اطلاعات میتوانند او را به بهانه های واهی و همچنین تهدید تا مدت 3 ماه با آن حال وخیم در سلول انفرادی مورد شکنجه فیزیکی و روانی قرار دهند و حتی نتوانند اعترافی از او بگیرند و چیزی ثابت کنند و شرم اور که، پرونده ای تکمیل نشود و به دادگاه فرستاده نشود.
بنده بعد از انکه دوباره به زندان ارومیه منتقل شدم با توجه به اینکه اوضاع سلامتیم وخیم شده بود با پیگیری های مداوم بالاخره دوبار با هزینه خودم به بیمارستان خمینی ارومیه انتقال و با گرفتن RT و آزمایشات اولیه توسط دکتر متخصص روماتولوژی اقای کیوان پژوه که مورد اعتماد اداره اطلاعات ارومیه است بیماری رماتیسم مفصلی مضمن بر بنده مشخص و تایید شد و هم چنین تشدید اسم و استفاده از اسپری تجویز گردید ولی علت لاغر شدن پای چپم به طور غیر معمول معلوم نگردید و دکتر مذکور از علت تورم شدید ناگهانی پاهایم و بعد از آن لاغر شدنش عاجز مانده است و این روند ادامه پیدا کرد به طوری که بنده یک ماه پیش بعد از یک هفته ابتلا به تب شدید بعد از رفع تب متوجه شدم که پای راستم نیز ناگهان از ناحیه ران و زانو متورم و در 2 هفته به طور عجیبی لاغر گشت .
حال با توجه به این موضوع که دکتر مذکور نمیتواند از لاغر شدن پاهای من جلوگیری به عمل آورد و حتی از تشخیص علت بروز آن نیز عاجز است و مسئولان اداره اطلاعات ارومیه و دادستان ارومیه آقای رضایی و مسئولان زندان ارومیه با توجه به وضعیت پیش آمده ار بستری شدنم در بیمارستان بیرون برای تشخیص و درمان و یا هر اقدام قانونی دیگر به شدت سرباز میزنند؛ بنده با توجه به وضعیت موجود و با توجه به انکه کوچکترین اعتراضم و شکایتم حتی به مراجع قضایی خودشان به شدت توسط اداره اطلاعات ارومیه سرکوب میگردد دست به انشا نامه سرگشاده به دبیر کل محترم سازمان ملل متحد جناب اقای بان کی مون مینمایم تا هم وضعیت حقوق بشر در سازمان های اطلاعاتی امنیتی و زندان های ایران و هم وضعیت خود را شرح داده و به عنوان فردی که خود متحمل انواع شکنجه های فیزیکی و روانی ایشان گردیده ام و برای اثبات ان که دستگاه حکومتی رژیم ایران نتواند مجامع حقوق بشر بین المللی را به افترا و شایعه پراکنی متهم سازد، من هم اکنون این نامه را مینویسم .
در زندان مرکزی ارومیه بند 12 یعنی بند سیاسی تحمل کیفر میکنم و تمامی سازمان های بین المللی و ازاد دنیا میتوانند حتی نسبت به ادعای شکنجه و مریضی هایم و متعاقب آن از من تمامی ازمایشات طبی را به عمل آورند تا صحت و سقم ادعاهایم بر همگان معلوم میگردد لذا من در آخر چند درخواست را از دبیرکل سازمان ملل متحد اقای بان کی مون دارم که عبارت از :
1. تحقیق، درخواست و پیگیری آن سازمان از مسئولان جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری و ممانعت از اعمال بازداشتهای طولانی مدت و اعمال شکنجه های فیزیکی و روانی غیر قابل تصور و رعایت حقوق زندانیان سیاسی
2. درخواست از پیگیری آن سازمان بین المللی برای باز شدن درب بازداشتگاههای و ارگانهای اطلاعاتی – امنیتی و زندانهای جمهوری اسلامی ایران بخصوص بندهای سیاسی موجود در زندانها به روی بازرسان و مدافعان حقوق زندانیان سیاسی و بازرسان مدافع حقوق بشر سازمان ملل متحد
3. طرح شکایت از وزارت اطلاعات ایران و رییس سازمان زندانها به وکالت بنده به خاطر وارد اوردن تمامی شکنجه های فیزیکی غیر قابل تحمل و ایجاد استرس های شدید روانی در طول ایام بازداشت و همچنین عدم برخورد انسانی و قانونمند مسئولان زندان ارومیه در راستای درمان متهم شکنجه دیده
4. درخواست پیگیری ان ارگان بین المللی در جهت رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی در ایران بخصوص زندانیان سیاسی در زندان مرکزی ارومیه
5. درخواست و پیگیری اعزام تیم پزشکی متخصص از جمع پزشکان سازمان ملل متحد برای تشخیص و درمان عواقب شکنجه ها و عوارض امپول نامعلوم تزریقی اداره اطلاعات تهران به بنده
به دلیل آنکه جمهوری اسلامی ایران عضو سازمان ملل متحد میباشد و به اختیار خویش معاهده ها و میثاق های بین المللی را امضا نموده است مسائل مطرح شده کاملا غیر قانونی می باشد.
زندانی سیاسی حسین میرزایی
زندان مرکزی ارومیه بند