Donnerstag, 14. April 2011

اعتراض به کشتار وحشیانه در اشرف- فراخوان بین‌المللی برای حفاظت فوری توسط آمریکا و سازمان ملل

کنفرانس در برلین - آلمان باید دخالت کند
کنفرانس در برلین - آلمان باید دخالت کند

آلمان باید دخالت کند
۱۲آوریل ۲۰۱۱ ـ۲۳فروردین۱۳۹۰
تام ریج
وزیر امنیت آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵
فرماندار پنسیلوانیا ۱۹۹۵ـ ۲۰۰۱
نوربرت گایس
عضو ارشد پارلمان فدرال آلمان
نماینده پارلمان فدرال به مدت ۲۹سال
مشهور به وجدان فراکسیون دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی

اتو برنهارد
عضو هیأت‌رئیسه بنیاد کنراد آدنائر و رئیس بنیاد هرمان الرز
عضو هیأت‌رئیسه فراکسیون دموکرات مسیحی در پارلمان فدرال آلمان ۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۹
معاون وزیر فرهنگ ۱۹۷۹ ـ ۱۹۸۴
نماینده پارلمان فدرال آلمان به‌مدت ۲۴سال

هلموت برانت
نماینده پارلمان فدرال آلمان
عضو هیأت رئیسه فراکسیون دموکرات مسیحی در پارلمان فدرال آلمان

کارین زایدل
نایب‌رئیس پارلمان برلین
آنته هوبینگر
نماینده پارلمان فدرال آلمان
عضو شورای اروپا
عضو ارشد کمیسیون توسعه
رودلف هنکه
نماینده پارلمان فدرال آلمان
عضو هیأت رئیسه شورای پزشکی فدرال آلمان
نماینده آلمان در انجمن جهانی پزشکان
هانس ورنر کامر
نماینده مجلس فدرال آلمان
اندی یاوخ
عضو هیأت رئیسه پارلمان برلین
دکتر گابریله هیلر
نماینده پارلمان برلین
عضو کمیسیون امور اروپایی
فولکر اشنایدر
نماینده پارلمان فدرال آلمان ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۹
رئیس ستاد هماهنگی فراکسیون چپ در مجلس فدرال
برند هویزلر
نایب‌رئیس و سخنگوی حقوق‌بشر کانون وکلای برلین
هیله گوزه یاکوب رولف،
دبیر کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد
رئیس سندیکای مددکاران اجتماعی
کارل ولفگانگ هولتس اپفل
رئیس انجمن حقوق‌بشری علیه دیوار برلین
کریستین سیمرمان
رئیس دفتر حقوق‌بشر برلین
فرانکهامر
نماینده مجلس براندنبورگ تا ۱۹۹۹ ـ ۲۰۰۹


اعتراض به کشتار وحشیانه در اشرف
فراخوان بین‌المللی برای حفاظت فوری توسط آمریکا و سازمان ملل


آلمان باید دخالت کند
۱۲آوریل ۲۰۱۱ ـ۲۳فروردین۱۳۹۰
اتو برنهارد،
عضو هیأت‌رئیسه فراکسیون دموکرات مسیحی در پارلمان فدرال آلمان ۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۹

قبل از هر چیز، به نام کمیته همبستگی برای یک ایران آزاد به همه شما خوشآمد می‌گویم.

شما خانمها و آقایان محترم به یاد دارید که در ۱۹مارس در کنگره برلین یک مراسم بسیار تأثیرگذار با هزاران شرکت کننده و سخنرانان سرشناس از تمام کشورهای جهان برگزار کردیم.

در آن مراسم نقش اشرف بسیار برجسته بود. تقریباً تمام سخنرانان و مخصوصاً رئیس‌جمهور ما توجهات را به این موضوع جلب کردند.

اما من احساس می‌کنم موضوعاتی که در آن‌جا در موردش صحبت شد و خطراتی که به آن اشاره شد از طرف کسانی که باید آن را جدی می‌گرفتند، اگر بخواهم محتاطانه بیان کنم، جدی گرفته نشد.

در مورد آن چیزی که چند روز قبل در آن‌جا اتفاق افتاده، تنها می‌توان از مفاهیمی هم‌چون «غیرانسانی» و «دهشتناک» نام برد.

به‌دنبال این کشتار، خانمها و آقایان محترم، فکر می‌کنم باید از جای خود بلند شویم و لحظاتی به احترام قربانیان سکوت کنیم.

متشکرم که به احترام قربانیان ایستادید و نسبت به آنان ادای احترام کردید.

اشرف باید به حیات خود ادامه دهد، زیرا این موضوع اصلی ماست، زیرا امید به آزادی برای ایران، باید زنده بماند.

من فکر می‌کنم که ما موفق شدیم به‌دلیل این حوادث مجدداً مراسمی با تعداد زیادی شرکت کننده برگزار کنیم.

من به‌طور ویژه به سخنران اصلی امروز، آقای تام ریچ که تا سال ۲۰۰۵ وزیر امنیت داخلی ایالات متحده بود، خوشآمد می‌گویم و ما بسیار خوشحال هستیم که شما به برلین آمده‌اید و از کار ما حمایت می‌کنید.

جنایاتی که چند روز پیش در اشرف اتفاق افتاد زمانی بود که مقاومت ایران و بسیاری از سازمانهای حقوق‌بشری در مورد وقوع یک فاجعه انسانی در کمپ هشدار داده بودند و خواستار برداشتن گامهایی برای جلوگیری از آن شده بودند.

من شخصاً در مراسم ۱۹مارس نسبت به آن هشدار دادم. این فراخوانها متأسفانه از طرف سیاستمداران و رسانه‌های آلمانی ـ که اینجا به‌عنوان انتقاد از آن یاد می‌کنم ـ جدی گرفته نشد و بنابراین آلمان به‌وضوح این فرصت را از دست داد که در جلوگیری از یک فاجعه انسانی به‌طور مؤثر و فعال برخورد کند. این چیزی است که ما در آلمان به آن آگاه شدیم.

خانمها و آقایان محترم، شما می‌دانید که بسیاری از سازمانها در سراسر دنیا و به‌طور ویژه در آلمان برای یک ایران آزاد تلاش می‌کنند.

البته مهم‌ترین آنها مقاومتی است که مرکز آن در پاریس است و شما رئیس‌جمهور منتخب آن را می‌شناسید و من پیامی از جانب ایشان را قرائت می‌کنم.

هم‌چنین ایرانیان تبعیدی در کنارما هستند.
خانمها و آقایان این مختصری بود در مقدمه کارمان. حالا می‌خواهیم فیلمی را در مورد اتفاقات اشرف با هم نگاه کنیم. و بعد از آن من پیام خانم رئیس‌جمهور را قرائت خواهم کرد.

پیام مریم رجوی:
منتخبان مردم آلمان،
شخصیتهای والاقدر حاضر در کنفرانس،
حضار محترم،
به یکایک شما درود می‌فرستم و از کوششهایتان در دفاع از اشرف و مقاومت مردم ایران برای آزادی، تقدیر می‌کنم.

چهار روز قبل، در اشرف یک حمام خون به راه افتاد. همان فاجعه انسانی که از مدتها پیش اتحادیه اروپا و آمریکا و ملل ‌متحد را به جلوگیری از آن فرا می‌خواندیم.

غرب به هشدارهای ما توجهی نکرد.
آن‌چه اتفاق افتاد، به‌معنای دقیق، یک جنایت علیه بشریت است: بکارگیری خودروهای زرهی در حمله به افراد بی‌دفاع و غیرمسلح، شلیک مستقیم به سوی جمعیت غیرنظامی با تیربارهای زرهی، توپ‌باران آنها و زیرگرفتن و له کردن تعمدی افراد پیاده به‌وسیله زرهپوش‌ها، ممانعت از مداوای مجروحان، غارت اموال و داراییهای ساکنان اشرف و گروگان گرفتن مجروحان که همه به‌دستور مالکی و برای اجرای منویات فاشیسم دینی حاکم بر ایران صورت گرفته است از مصادیق بارز جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی است. این حمله‌یی بود با هدف انهدام اشرف و ساکنان آن.

هدفی که بارها از سوی ملاها اعلام شده است.
آنها می‌دانند که استمرار دیکتاتوری‌شان در گرو انهدام همین مقاومت است.

یکبار دیگر در این فاجعه انسانی دولتهای غربی در برابر یک آزمایش بزرگ قرار گرفته‌اند. دولتمردان و تصمیم‌گیرندگان در بالاترین سطوح هر چند از حقوق‌بشر و آزادی مردم ایران صحبت می‌کنند، اما در حساس‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین تحولات مانند آن‌چه امروز در اشرف می‌گذرد، یا در زندانها و شکنجه‌گاههای ایران می‌گذرد، با بی‌عملی، عملاً در کنار ملایان حاکم بر ایران قرار می‌گیرند

می‌دانیم که غرب انواع امتیاز‌ها و مشوقها‌ را به این رژیم داده و می‌دهد: از مذاکرات طولانی و بیهوده که فرصتی برای تکمیل تأسیسات اتمی است، تا انواع معاملات با سپاه پاسداران.

حتی پس از شروع تحریمهای بین‌المللی، مهمترین دولتهای عضو اتحادیه اروپا مانند آلمان به ملاها برای دور زدن تحریمها کمک می‌کنند.

با این‌ همه، فراتر از تمام این امتیاز‌های نامشروع، محور تعیین‌کننده سیاست مماشات، مشارکت در سرکوب اپوزیسیون دموکراتیک ایران است. این عامل اصلی بستن راه تغییر در ایران و حفظ رژیم ولایت‌فقیه در قدرت است. از این‌رو ملاها با تمام قوا برای استمرار آن تلاش می‌کنند.

ملاها با کشتار ۱۲۰هزار نفر از مخالفان سیاسی، از جمله قتل‌عام سی هزار زندانی سیاسی، نتوانستند نیروی تغییر در ایران را از بین ببرند. حال برای آنها‌ چه مائده‌یی بالاتر از این‌که نیروی تغییر دموکراتیک ایران توسط غرب بلوکه و سرکوب شود.
کشتار بزرگ هشتم آوریل در اشرف، نمونه شوکه‌کننده‌یی از این سیاست است. زیرا به‌طور قطع، اتحادیه اروپا و به‌خصوص دولتهای بزرگ آن هم‌چون آلمان، فرانسه و انگلستان، قادر به جلوگیری از آن بودند.

زیرا آمریکا با رها کردن تعهد خود درباره حفاظت اشرف، آشکارا قوانین بین‌المللی را زیر پا گذاشت.

براین اساس، دولتهای غرب، آن روزی حقیقتاً مدافع حقوق‌بشر ایران به حساب خواهند آمد که محدودیتهایی را که در مسیر مقاومت ایران گذاشته‌اند کنار بگذارند و متقابلاًًًًً مقاومت مردم ایران برای کسب آزادی را به‌رسمیت بشناسند.

موج قیامها و انقلابهای شمال آفریقا و خاورمیانه در ماههای اخیر اثبات کرد که ارزیابیهای دولتهای غرب در خصوص ثبات دیکتاتوریهای این منطقه اشتباه بوده است.

مانند رژیمهای سرنگون شده یا در حال سقوط، رژیم ملاها از این موج جان به در نخواهد برد. به جای مماشات با این رژیم، زمان آن است که دولت آلمان، اتحادیه اروپا و ایالات متحده سیاست قاطعی در قبال آن پیش بگیرند.

سیاست سرکوب اپوزیسیون و بستن راه تغییر در ایران را خاتمه بدهید

و در کنار مبارزه مردم ایران برای آزادی قرار بگیرید.

از همه شما متشکرم.

کبری مکوندی مادر صبا:
خانمها و آقایان عصرتان بخیر. من مادر صبا و سارا هستم و ترجیح می‌دهم تا به زبان مادری ام، فارسی برای شما سخن بگویم.

من مادر دو دختر بنامهای سارا و صبا هستم که در اشرف به‌سر میبرند. دختر من صبا در زندان اوین بدنیا آمد. در سال ۱۹۸۰، زمانیکه من باردار بودم، دستگیر شدم. صبا ۲ساله بود که ما از زندان آزاد شدیم. سپس من با تعدادی از خانواده‌ها از طریق کوهستان از ایران فرار کردم. هر دو دخترهای من در آلمان به مدرسه رفتند و در اینجا دوره‌های تخصصی دیده‌اند. دختر من صبا علاقه بسیار به موسیقی داشت. زمانیکه ۱۲ساله بود، قطعه‌ی زیبائ کلاسیک بیاد خاطراتمان در ایران برایم نواخت. دختران من همواره به من یاد آور می‌شدند، درحالی‌که آنها در اینجا در آزادی به‌سر می‌بردند، اما همواره با تضادی جدی به‌خاطر آن‌چه که در ایران اتفاق می‌افتاد، دسته و پنجه نرم می‌کنند. چرا که در ایران مردم به مانند بسیاری از بستگان من، در زندان هستند. زمانیکه بزرگتر شدند، هردو تصمیم گرفتند به کمپ اشرف در عراق، در جائیکه بسیاری از ایرانیان دورهم آمده بودند تا برای ازادی ایران بجنگند، بروند.

همان‌گونه که در تصویر می‌بینید، دختر من صبا بضرب گلوله کشته شده است. وی از قسمت پایین تنه مورد اصابت گلوله قرارگرفت و بسختی مضروب گردید. به‌دلیل کمبود تجهیزات و امکانات پزشکی یک روز بعد از آن یعنی صبح شنبه ساعت ۷ بر اثر جراحات وارده درگذشت. کمپ اشرف اکنون مدت ۲سال است که در محاصره‌ی ضدانسانی به‌سر می‌برد. و به همین دلیل در آن‌جا کمبودهای پزشکی وجود دارد. حتی فراتر از این، در روز تهاجم خدمات آب رسانی به اشرف نیز قطع گردیدند. من طی دو سال گذشته بکرات درخواست ویزا برای دیدار دخترانم در اشرف را کرده بودم. اما نه تنها به من بلکه برای بسیاری از اقوام ساکنان اشرف که در خارج زندگی می‌کنند، از دادن آن ممانعت کرده‌اند. شما یقیناً همگی‌تان دارای خانواده هستید. حال پدر و یا مادرید و دقیقا می‌توانید احساسات من را در این زمینه درک کنید. من خیلی دلم می‌خواست اکنون در اشرف می‌بودم و در مراسم ختم دخترم شرکت می‌کردم. او را برای آخرین بار می‌دیدم، او را بغل می‌کردم و وی را می‌بوسیدم. من از همگی شما می‌خواهم

۱- از تمامی امکانات خود استفاده کنید تا قوای مالکی از اشرف خارج شوند.

۲- صدها زخمی که در آن‌جا هستند را به اولین بیمارستان آمریکائیها برسانند تا بدین وسیله تضمین رسیدگیهای پزشکی برای آنان میسر گردد و بدین ترتیب آمار قربانیان افزایش پیدا نکند.

۳-تا نیروهای یونامی در آن‌جا مستقر گردند. و ایالات متحده به تعهدات خود که در آن زمان به تمامی ساکنان و به‌ویژه به دختر من کتباً اطمینان و قول داده بود تا از آنان حفاظت کند، عمل نماید.

از توجهات شما صمیمانه متشکرم

تام ریج
وزیر امنیت آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵

قبل از هر چیز بگذارید بگویم از این‌که همراه با شما در این سالن برای حمایت آشکار از زنان و مردان کمپ اشرف مرتبط هستم مفتخرم.

از چهره‌های سیاسی در کشور خودم می‌خواهم ویدئویی که ما الآن مشاهده کردیم را ببینند.

آنها وحشی و سرکوبگر هستند. آنها قتل‌عام انجام داده‌اند و امیدواریم در همین روزها جامعه جهانی نه تنها سربازان، بلکه رهبران آنها را پاسخگو بداند.

گرچه شما نیاز ندارید، ولی می‌خواهم یک لحظه مروری داشته باشم به این تاریخچه که برای ما یادآور شرایط امروز باشد. به عبارت دیگر، اگر من فرصت صحبت با رئیس‌جمهورم یا سازمان ملل ‌متحد یا اتحادیه اروپا را پیدا کنم، برخی از این نکات را با آنها مطرح خواهم کرد.

آنطور که به یادم می‌آید مردان و زنان در کمپ اشرف در مه۲۰۰۳ موافقت کردند خلع‌سلاح شوند. در ۲ژوئیه۲۰۰۴، دولت ایالات متحده به آنها موقعیت افراد حفاظت‌شده بر طبق کنوانسیون چهارم ژنو داد. در اوت۲۰۰۸ ژنرال پترائوس اطمینان داد که وقتی حفاظت ساکنان کمپ اشرف به دولت عراق داده شود، به او اطمینان داده شده که دولت عراق از این مردان و زنان حفاظت می‌کند.

ما بعد از آن‌چه بسیاری معتقدند یک انتخابات تقلبی (در ایران) در سال۲۰۰۹ بود هزاران تظاهرکننده را دیدیم که به خیابانها آمدند. در آن تظاهرات بیش از ۴۰نفر کشته و بیش از ۴۰۰نفر مجروح شدند.

در برخی از این ویدئوها صدای آتش سلاح در زمینه و فریادهای آزادی هنوز در گوش‌های آنهایی که آن ویدئوها را دیدند طنین افکن است.

بطورعام آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو صحبت کمی از محکومیت سرکوب تظاهرات کردند و بعد کاملاً به آن پشت کردند. در دو سال گذشته آمریکا و سایر کشورهای اروپایی به‌عنوان حسن نیت سعی کرده‌اند با رژیم ایران از ترس این‌که نهایتاً هسته‌یی خواهد شد مذاکره کنند. و البته به‌عنوان یادآوری و امیدوارم در آمریکا، ملل متحد، انگلستان و ناتو بیاد بیاورند که رژیم ایران رژیمی است که بیشترین تسلیح سیاسی و کمکهای اقتصادی را به تروریستها در سراسر جهان می‌کند. از دید من این رژیم شاید بزرگترین تهدید برای جامعه جهانی باشد و روشن است که تهدیدی که امروز نفوذ بی‌ثبات کننده آنها دارد، اگر به سلاح اتمی مسلح شود، تا چه اندازه برای منطقه و خاورمیانه و بلکه برای تمام جهان، تهدیدکننده، ترورآفرین و مهاجم خواهد بود. این مذاکرات مطلقاً به هیچ کجا نرسیدند.

در سال۲۰۱۰ اتحادیه اروپا و انگلستان گفتند شایسته نیست که سازمان مجاهدین در لیست تروریستی باشد. در دادگاه آمریکا هم همین را گفتند. در چند ماه گذشته تعداد فوق‌العاده‌ای از مقامات رسمی در ایالات متحده، در مقاومت دموکراتیک تحت هدایت مریم رجوی و در هزاران زن و مرد در ایران و در میان تبعیدیان ایرانی در سراسر جهان، این واقعیت را دریافتند که آنها واقعاً تنها اپوزیسیون داخلی سازمانیافته در مقابل ملاها هستند، ولی با این حال ما در غرب کماکان باعث حفظ حکومت مذهبی ایران هستیم. آنها از رئیس‌جمهور آمریکا خواسته‌اند مجاهدین را از لیست خارج کند. آنها زنان و مردان بسیار برجسته‌ای هستند؛ جمهوریخواه، دموکرات، لیبرال و محافظه کار.

از سفرای سابق تا رؤسای پیشین ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا و سفرای سازمان ملل متحد.

این لیست همین‌طور ادامه دارد. به‌رغم این، در کاخ سفید و از سوی وزیر خارجه سکوت حاکم است.

بگذارید همه این حقایق را یادآوری کنم چون به‌نظر می‌رسد لازم است به تاریخ برگردیم که مشخص شود بی‌توجهی ما به خواستهای ساکنان کمپ اشرف چقدر شرم‌آور بوده است.

افرادی در این سالن هستند که از یک ماه پیش، از آمریکا، از ناتو، و از سازمان ملل ‌متحد خواستند حفاظتی که زمانی توسط آمریکا در سال۲۰۰۴ و بعد توسط عراقیها در سال۲۰۰۸ تضمین شده بود را برقرار کنند.

انسان تعجب می‌کند چه چیزی خشم برانگیزتر و ناجوانمردانه‌تر از تاکتیکهای ترورآفرین وحشیانه این سربازان ایرانی تحت نفوذ ملاها و تحت رهبری ملاهاست که همراه سربازان عراقی بودند. ظاهراً رژیم تهران نفوذ بیشتری از اتحادیه اروپا، انگلستان و آمریکا در بغداد دارد. چه چیزی ناجوانمردانه‌تر است؟ کشتار وحشیانه یا بی‌تفاوتی ما در مقابل درخواستها و فراخوانهای زنان و مردان در کمپ اشرف؟

بنابراین من سؤالاتی دارم که فکر می‌کنم باید پرسید. ما باید آنها را علناً بپرسیم. این دولتهای غربی و دموکراسیها تا کجا می‌خواهند زندگی بیگناهان را فدای روابط اقتصادی و سیاسی بکنند؟

ظاهراً فرصتهای اقتصادی زیادی وجود دارد. کشورهای زیادی در سراسر جهان هستند که با رژیم ایران معامله می‌کنند. آیا ما می‌ترسیم این روابط اقتصادی را تضعیف کنیم؟ آیا ما می‌ترسیم این مذاکرات، این بحثها که آمریکاییها و سایر کشورها با رژیم ایران دارند چنان‌چه مجاهدین را از لیست خارج کنیم و حفاظت و حمایتی را که ۶سال پیش به آنها قول دادیم انجام بدهیم، این مذاکرات بی‌نتیجه خواهد شد؟

در کدام مقطع زمانی شما می‌خواهید برای ارزشها بیش از منفعتها ارزش قائل بشوید؟ وقتی شما می‌ایستید و خواستار حقوق‌بشر جهانشمول می‌شوید، وقتی می‌ایستید و از اهداف انسان‌دوستانه در سراسر جهان دفاع می‌کنید، ولی کی و درچه زمانی می‌خواهید حرف را با عمل دنبال کنید؟ زمان آن الآن است.

در طول چند ماه گذشته من با مادران و دختران و پسران دیدار کرده‌ام. ما درباره فرزندان آنها که از کشورهای دموکراتیک صلح‌جو به کمپ اشرف رفته‌اند صحبت کردیم. من تصاویر آنهایی که شکنجه و زندانی و کشته شدند را دیده‌ام. جهان غرب درچه زمانی می‌خواهد بگوید که دیگر بس است.

شما می‌دانید اخیراً ظرف دو روز گذشته بیانیه‌های زیادی توسط منابع بسیار برجسته، مقامات بالا در چند کشور و در سراسر جهان بوده است. بیانیه‌های محکومیت. اما اینها دیگر کافی نیست. اظهارات محکومیت در سال۲۰۰۹ با عمل دنبال نشد و در نتیجه نیروهای سرکوبگر، کمپ اشرف را محاصره کردند و فراخوانها و کنوانسیونها نقض شد و کسی یک انگشت هم بلند نکرد. صحبت دیگر کافی نیست. یک ضرب‌المثل هست که نمی‌دانم اصل آن از کجاست ولی می‌گوید دشمن دشمن من، دوست من است. من فکر می‌کنم رژیم ایران دشمن جهان غرب است. قطعاً دشمن آمریکاست. و این عقیده که این اعمال نسبت به مقاومت دموکراتیک داخلی، زنان و مردان و کودکان در ایران که هزاران هزار تن از آنها کشته شده‌اند، این‌که در اطراف کمپ اشرف بلندگوهایی برای یک جنگ روانی ۲۴ساعته، هر روز علیه اشرف فحاشی می‌کنند، به من و سایر جهان می‌گوید که احمدی‌نژاد و ملاها معتقدند مقاومت دموکراتیک در ایران یک نیروی انگیزاننده است که باید سرکوب شود. چون امیدها و آرزوهای نه تنها بیش از ۳۰۰۰تن در کمپ اشرف، بلکه صدها هزار مرد و زن و کودک در ایران و سایر نقاط جهان را نمایندگی می‌کند.

از دید من همین کافی است که مجاهدین را از لیست خارج کنیم و حفاظت ساکنان کمپ اشرف را تأمین کنیم. من این را به دولت مالکی می‌گویم. آمریکا همراه با متحدینش هزاران نفر را از دست داده و صدها میلیون دلار هزینه کرده که تو را حمایت کند و فرصتهایی برای یک دموکراسی شکننده در کشور عراق ایجاد کند. ما حتی تو را بعد از نتایج انتخابات سؤال برانگیز در سال۲۰۰۹ حمایت کردیم و کماکان حمایت می‌کنیم. آن‌چه که من را آزار می‌دهد این است که احتمالاً بعضی از این هامویها توسط آمریکا ساخته شده و به تو فروخته شده‌اند. هاموی هایی که دیدیم از روی افراد رد می‌شوند. چه وقت آمریکا قدم جلو می‌گذارد؟

من از دولت می‌خواهم حفاظت ساکنان کمپ اشرف را که به آنها در سال۲۰۰۴ قول دادیم تأمین کنیم. طبیعتاً عراقیها از این کار ناتوانند. ما به افرادی که به ما اعتماد کردند که از آنها حفاظت خواهیم کرد پشت کردیم. دولت آمریکا نمی‌تواند پشت بهانه حق حاکمیت مخفی شود و از مسئولیت قتلهایی که در دو روز گذشته صورت گرفته مصون بماند.

خانمها و آقایان، در این نقطه عمیقاً غم‌انگیز و تأسف بار، به‌نظر من می‌رسد که در برخورد با مقاومت دموکراتیک ایران و مجاهدین، زمان آن فرارسیده که حرف را با عمل جایگزین کنیم. و این بعضی از اعمالی است که من می‌خواهم صورت بگیرد.

اپوزیسیون ایران یک منبع الهام‌بخش برای مردم ایران است و در نتیجه باید آنها را از لیست خارج کنیم. ما باید از آنها حفاظت کنیم.

خانمها و آقایان، من بسیار کنجکاوم ببینم که جوامع بین‌المللی که تقریباً همزمان به فریاد شورشیان در لیبی بر مبنای انسان‌دوستانه پاسخ دادند ولی‌ترسشان را از فریادهایی که از مقاومت دموکراتیک در کمپ اشرف در دو سال گذشته صادر شده پنهان نمی‌کنند. من مایلم ببینم آمریکاییها حفاظت اولیه را تأمین کنند و فکر می‌کنم یک نیروی وظیفه بین‌المللی برای تأمین حفاظت کمپ اشرف ضروری است. آنها نیاز به توجهات فوری پزشکی دارند. ما باید ببینیم که واحدهای پزشکی اعزام می‌شوند و اگر نمی‌توانند جراحات را درمان کنند باید درمان آنها نزدیکترین بیمارستان که بیمارستان آمریکایی است صورت گیرد. یعنی ما باید از آنها مراقبت کنیم. افراد مجروحی که به بیمارستان برده شده‌اند در صحنه نبرد نبوده‌اند. صحنه نبرد جایی است که در آن درگیری هست. اینجا یک درگیری یکطرفه است. افرادی از کمپ اشرف برده شده‌اند (به گروگان گرفته شده‌اند). آنها باید بازگردانده شوند. آنها باید بلافاصله بازگردانده شوند. من یک پیشنهاد دیگر به رئیس‌جمهورمان دارم. هر ساله احمدی‌نژاد این فرصت را دارد که در ماه سپتامبر که سازمان ملل جلسه دارد به آمریکا بیاید. من مایلم از کشورم بخواهم وقتی از لیست خارج می‌کنید ـ و همین الآن خارج کنید و حفاظت اشرف را تأمین کنید ـ مایلم مریم رجوی به آمریکا بیاید و به مردم آمریکا از رنجی که مردم در داخل ایران دارند می‌کشند و از آرزوها و خواسته‌هایشان، صحبت کند. بیانیه اصول مقاومت دموکراتیک را بخوانید. یک جامعه کثرت‌گرا، بردبار، یک کشور غیراتمی. این مهمترین کاری است که ما می‌توانیم در حمایت از مقاومت مردم و مجاهدین بکنیم. اجازه بدهید دو نظر دیگرم را بگویم.

پرزیدنت اوباما، در مورد لیبی که قبلاً به آن اشاره کردم، در ماه فوریه امسال گفت مردم آمریکا عمیق‌ترین تسلیتهایشان را به خانواده‌ها و عزیزان همه آنهایی که کشته و مجروح شدند می‌گوید. رنج و خون خشم برانگیز و غیرقابل قبول است. همین‌طور تهدیدات و دستورات شلیک به تظاهرکنندگان مسالمت‌آمیز و مجازات بیشتر مردم، اینها در لیبی. این اعمال استانداردهای بین‌المللی و هرگونه استاندارد شأن انسانی را نقض می‌کند. خشونت باید متوقف شود. آقای رئیس‌جمهور، شما تا الآن یک سخنرانی را نوشته‌اید. می‌توانید آن را دوباره بگویید. ولی این بار آرزوها و اهداف مقاومت دموکراتیک مردم ایران را حمایت کنید. شما هم‌چنین آقای رئیس‌جمهور گفتید، جامعه جهانی به‌عنوان رئیس‌جمهور عمل کرد. من منتظر تصاویر کشتار و گورهای جمعی نمی‌مانم قبل از این‌که دست به‌عمل بزنم.

خوب آمریکا، سازمان ملل ‌متحد و اتحادیه اروپا برای اقدام کردن بیش از حد منتظر مانده‌اند.

ولی خانمها و آقایان، این امر نمی‌تواند برای سومین بار صورت بگیرد. در سال۲۰۰۹ اتفاق افتاد. باز هم اتفاق افتاد. اگر فرصت پیدا کنم با رهبران کشورم، سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و انگلستان صحبت کنم، به آنها خواهم گفت زمان دارد از دست می‌رود. مقاومت دموکراتیک، مردان و زنانی که برای دموکراسی، حقوق‌بشر، و آزادی ایستاده‌اند. آنها از سخنان شما تقدیر می‌کنند. ولی سخنان شما به آنها کمک نکرده است. آن سخنان از آنها حمایت نکرده است. زمان آن است که جهان غرب دست به‌عمل بزند. مجاهدین را از لیست خارج کنید، حمایت ضروری را انجام دهید. به مردم ایران که در پی زندگی، آزادی، و خوشبختی هستند، فرصت عملی کردن آرزوهایشان بدهید.
خیلی متشکرم.

کارین زایدل
نایب‌رئیس پارلمان برلین
وقتی این تصاویر را می‌بینیم خشمگین می‌شویم، خشمگین درباره آن‌چه که اتفاق افتاده است. این کشتار کور و خشونت محض است، آن‌چه که در این جا در قلب برلین غیرقابل‌تصور است، این است که کمترین کمکی برای جلوگیری از این کشتار انجام نشد. این غیرقابل درک است و ما تصاویری دیدیم که بیانگر بزرگترین اعمال غیرانسانی و سرکوب مقاومت بود و من در این جا متأسفانه دوباره می‌گویم که سرکوب هنوز در دستور کار آنهاست، بدون هیچ‌گونه توجهی به تلفات و آن هم با تمام قوا. دیکتاتوری، خشونت و سرکوب ابزارهای حفظ قدرت هستند. به‌رغم درد جانکاه زنان شجاع و مقاوم اشرف حیفم آمد که سلامهای قلبی‌ام را نثار نکنم، همبستگی و پیوند قلبهایمان با شماست من به ۱۰۰۰زن در اشرف از صمیم قلب سلام می‌کنم و به ۸زن که در میان ۳۴ قربانی هستند فکر می‌کنم و به بیش از ۱۰۰زن مجروح می‌اندیشم و برایشان آرزوی سلامتی و بهبودی هرچه سریع‌تر دارم. مایلم برای همه شما شجاعت و تسلی آرزو کنم؛ هم‌چنین از طرف همکارانم در مجلس برلین که بعضی از آنها در اینجا حضور دارند و از طرف همه شهروندان برلینی که در کنار شما هستند، بسیار متشکرم.

نوربرت گایس
عضو ارشد پارلمان فدرال آلمان
از بابت خوشآمد گویی تشکر می‌کنم. از این‌که این‌جا هستم خوشحالم و امیدوارم که این برنامه همزمان تظاهری برای اراده آزادیخواهی مردم ایران باشد و امیدوارم که ما در این‌جا با این مراسم و هم‌چنین با تلاشمان و خواست خیرخواهانه‌مان بتوانیم کاری هر چند ناچیز انجام دهیم، تا از این اراده حمایت کرده باشیم. متشکرم.

هلموت برانت
نماینده پارلمان فدرال آلمان
خانمها و آقایان محترم،
آن‌چه را که خانم زایدل هم‌اکنون بیان کرد، یعنی اعلام همبستگی در چنین شرایطی و با چنین تصاویری، وظیفه هر قانونگذار است و ابراز حمایت با کسانی است که در آن‌جا با سختی و فشارها روبه‌رو هستند. ابراز حمایت با کسانی است که سالیان زیادی برای ایجاد تغییر تلاش می‌کنند. من فقط می‌توانم بگویم نه تنها من بلکه بسیاری از همکارانم از زن و مرد و به‌طور فزاینده‌یی، دیگر همکارانم در پارلمان آلمان با شما ابراز همبستگی می‌کنیم و امیدواریم این وضعیت سرانجام پایان پذیرد. با حضور در اینجا و با همین عبارتهای کوتاه حمایتم را از شما ابراز می‌کنم و می‌گویم که هرکس چنین تصاویری را ببیند، برای بیان احساسات خود کلمه‌یی که گویا باشد پیدا نمی‌کند. به‌طور یقین می‌توان تصور کرد و شما بهتر از من می‌توانید تصور کنید که خانواده، فرزندان و دیگر بستگان آنها چگونه از این حملات و استفاده از خشونت در اندوه هستند. حقیقتاً این جنایتی بسیار هولناک است.
متشکرم

اندی یاوخ
عضو هیأت رئیسه پارلمان برلین
عصر بخیر، ابتدا از این فرصت استفاده کرده و سلام آقای والتر مومپر، رئیس پارلمان برلین را به استحضار شما می‌رسانم. او امروز به‌دلیل حجم برنامه‌ها نتوانست در این مراسم شرکت کند، اما برای مقاومت صلح‌آمیز شما در ایران تلاش می‌کند و ما این را در سال ۲۰۰۹به ثبت رساندیم، زمانیکه خانم مریم رجوی را در پارلمان برلین در بین خود داشتیم.

من همدردی عمیقم را با بازماندگان قربانیان این حمام خون در اشرف اعلام می‌کنم. این بواقع غیرقابل تصور است که با وجود هشدارهای مکرر، با وجود آن که کنگره بزرگی در ۱۹مارس در برلین داشتیم، و آن توجهات بین‌المللی که به دست آوردیم، با این وجود، چنین کشتاری صورت بگیرد. این نشان می‌دهد که عاملان این جنایت چقدر پست هستند. منظورم نه فقط عاملان و سربازان، بلکه دولت مالکی در عراق و رژیم ملایان در ایران است.

ما نباید چشمانمان را بر اعمال سربازان علیه افراد غیرمسلح ببندیم. ما در ویدئو ها دیدیم که چگونه انسانها در اشرف مورد حمله واقع می‌شوند و با وسائل نقلیه زرهی آنها را به توپ می‌بندند و با چماق و چیزهای شبیه آن شهروندان را مضروب می‌کنند و می‌کشند. من تصورم می‌کنم اکنون زمان آن رسیده که با توجه به وضعیتی که ما در آن‌جا داریم، یعنی محاصره اشرف از طریق سربازان نه تنها از خارج بلکه حتی در داخل اشرف، بسیار مهم است که سربازان حافظ صلح بین‌الملل در اشرف مستقرشوند. تا تیم نظارت در اشرف مستقر شود و بدین وسیله آن‌جا را زیر نظارت خود بگیرند و ما به‌عنوان جامعه جهانی در آن‌جا حضور داشته باشیم. من تصور می‌کنم با این عمل، وضعیت انسانی در آن‌جا بهتر خواهد شد. این به‌معنی فقط بهبود رسیدگیهای پزشکی نیست، بلکه باید وضعیت محاصره در آن‌جا لغو شود و مجروحان اشرف امکان انتقال و دریافت رسیدگیهای پزشکی را پیدا کنند.

و سرانجام آن‌چه نباید فراموش شود این است که اشرف سمبل مقاومت ایران است و ما اجازه نمی‌دهیم که در آن‌جا حمام دیگری از خون برپا گردد.
سپاسگزارم

هیله گوزه یاکوب رولف،
دبیر کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد
. من نیز خیلی متفاوت با شما آن زمان که عکسها را مشاهده کردید و از اخبار مطلع شدید، نیستم. من به‌عنوان نماینده کمیته، و به‌عنوان رئیس افتخاری اتحادیه مددکاران اجتماعی آلمان، به همان میزان شوکه شدم. شوکه و عصبانی اتحادیه مددکاران اجتماعی آلمان شورای ملی مقاومت را از سال ۱۹۹۶ همراهی می‌کند. ما از آن سال نزدیکترین ارتباطات را داریم. خیلی بالا پایینی‌ها را تجربه کرده‌ایم و اکنون یک چنین چیزی پیش آمده است. اولین سؤال من این بود که سیاست کجا گیر کرده است؟ این چیزی است که تا به امروز آن را از دست داده و حس می‌کنم. من سیاستمدار نیستم و می‌توانم آزادتر صحبت کنم و نیازی به ملاحظات ندارم و به‌عنوان یک آلمانی سؤال می‌کنم که احزاب ساکت هستند؟

اتو برنهارت نیز قبلاً گفت که حتی رسانه‌ها کجا هستند؟ آیا باید فقط یک جانبه گزارش شود؟ کمی بعد از ۱۹مارس به‌عنوان رئیس افتخاری این اتحادیه مددکاران برای یک گفتگو دعوت شده بودم و با من در برلین صحبت شد و به من گفته شد که آیا واقعیت دارد که اتحادیه من و شخص خودم این مقاومت را حمایت می‌کنیم؟ من گفتم بله و خیلی هم با آگاهی. بعد از من سؤال شد که آیا هنوز یک دموکرات هستم؟

کجایید شورای زنان آلمان؟ کجا هستند بخشهای ایالتی شورای زنان؟ کجا هستند سازمان زنان سندیکاها؟ بیش از هزار زن در اشرف زندگی می‌کنند. ۸نفرشان کشته شدند. وقتیکه به سخنان آقای ریج و، به حرفهای آقای برانت فکر می‌کنم، (به نظرم می‌رسد) شاید ما بتوانیم این‌جا مشترکاً آکسیونی را آغاز کنیم. دیگر نه آنگونه تدافعی، بلکه این بار روی خواسته‌ها کوک باشیم. ما باید بدانیم چه چیزی را طلب کنیم و از چه کسی، بعد طلب کرده و به چالش بکشانیم. من ولی بر این باورم که باید با کلام کاملاًً واضح صحبت بکنیم و به این وضعیت حقوق‌بشری اشاره کنیم، چون حقوق‌بشر بیش از هر جای دیگر به این میزان نقض شده و دیگر بدتر از این نمی‌تواند باشد. و با این امید مایلم که کماکان در شورای ملی مقاومت و کمیته کار کنم. متشکرم.

برند هویزلر
نایب‌رئیس و سخنگوی حقوق‌بشر کانون وکلای برلین
خیلی متشکرم. ابتدائاً می‌خواهم از تام ریچ تشکر کنم که او به این صراحت و روشنی صحبت کرد و همین‌طور خواسته‌های روشن و مشخصی را مطرح کرد که کاملاًً قابل حمایت می‌باشند. با اینحال هنوز اصل کار انجام نشده است. ما هم باید کارهایی انجام دهیم و همکاری کنیم. دبیر کمیته به‌وضوح صحبت کرد و من هم می‌خواهم به آن نکاتی را، مشخصاً از نظرگاه وکالت اضافه کنم. من می‌خواهم حرف خودم را در رابطه با آن‌چه که آقای برنهارد در سخنرانی مقدماتی خود ابراز داشت بیان کنم.

مسأله اشرف جدی گرفته نشده و این درست است. مسأله جدی گرفته نشده است ولی این جدی نگرفتن صرفاً عطف به این چند روز نمی‌باشد. الآن سالهاست که این مسأله جدی گرفته نمی‌شود و من می‌خواهم یادآوری کنم که آن‌چه این بار در اشرف اتفاق افتاد، تداعی کننده حمله‌ای است که دو سال پیش شاهدش بودیم. من از ژوئیه۲۰۰۹ یک خاطره مثبتی نیز در ذهن دارم که می‌خواهم کوتاه با شما در میان بگذارم. در آن قضیه دادگاههایی نیز درگیر شدند که کاملاًً درست عمل می‌کردند. این مسأله برای من از این لحاظ جالب بود که من در سال۲۰۰۷ در یک برنامه آموزشی که از سوی اتحادیه اروپا جهت آموزش حقوقی به دادستانها و قضات و افسران ارشد پلیس که از عراق آمده بودند، ترتیب داده شده بود، شرکت کردم. من با توجه به وقایع اشرف به میزانی متقاعد شده بودم که کمی حاکمیت قانون در عراق دارد پا می‌گیرد. این ارزشش را داشت که در آموزش قضات، دادستانها و افسران ارشد پلیس شرکت کردم. اما صاحبان قدرت سیاسی این امر را بلوکه کردند. قضات در مورد موضوع اشرف درست تصمیم گرفتند اما قدرت‌مداران سیاسی مانع از اجرای احکام شدند.

من آنموقع به وزارت‌خارجه و همین‌طور به بنیاد همکاریهای حقوقی بین‌المللی مراجعه کردم و گفتم که این غیرعاقلانه است که ما مستمراً چنین پروژه‌هایی را اجرا کنیم و افرادی را آموزش دهیم و بعد ناگهان صاحبان قدرت سیاسی در عراق بیایند و یک افتضاح ببار بیاورند و این جا باید کمی تأمل کرد. در پاسخ من فقط یک نامه دریافت کردم با این مضمون که ما هم چیزی نمی‌دانیم و نمی‌دانیم چه کار کنیم و جملاتی از این دست.

به موازات این، من یک دعوتنامه از رئیس کانون و کلای عراق برای دیدار از این کانون و تبادل نظر در مورد مسائل حقوق‌بشر دریافت کردم. بر همین اساس تقاضای ویزا کردم. پیش از آن نیز تقاضای ویزا برای دیدار از موکلینم در کمپ اشرف را کرده بودم. من جوابی از سفارت عراق دریافت نکردم و لذا به وزارت‌خارجه متوسل شدم. آن‌جا نیز اگر آدمی فقط یک جوابی دریافت کند، باید خوشحال باشد. جوابها از این دست هستند که ما خبری نداریم اما شاید شما بتوانید چند خبر برای ما بفرستید. بله به همین صورت همه مسائل قلب شده و خلاف واقع مطرح می‌شوند. واقعاً مسخره است. من فقط می‌توانم بگویم به‌عنوان تبعات چیزی که من در آن‌جا تجربه کردم که هر کس که جلو حق و حقوق را می‌گیرد ـ آنگونه که در این سالها در عراق اعمال شده است ـ او فقط به خشونت متوسل خواهد شد. این یک حرف و یک جمله کاملاًً ساده است که مستمراً آن را تجربه می‌کنیم. لازم نیست حتماًًًً یک عراق شناس مجرب باشید که بفهمید در این کشور چه اتفاقی افتاده است. هر کس با سطح فهم متوسط این واقعیت را درک می‌کند.

نکته دومی که می‌خواهم در این‌جا به آن بپردازم و به سمع سیاستمدارانی که در امر قضا هستند برسانم اینست که حمله ژوئیه۲۰۰۹ به اشرف موجب شد تا یک دادگاه در اسپانیا تحقیقاتی را به‌خاطر نقض حقوق جزایی بین‌المللی توسط ژنرالی که فرماندهی عملیات را برعهده داشت به جریان بیندازد. این امر در عراق شناخته شده است. به‌رغم این مالکی به این اعمال متوسل می‌شود. باید گفت آقای مالکی مجرمی است بسیار خطرناک و جنایتکار که به کرات مرتکب عمل جرم می‌شود و این کار را نیز با علم به این انجام می‌دهد که چه کار خلافی به‌لحاظ قضایی مرتکب می‌شود. او در روزی به این عمل دست می‌زند که رابرت گیتس آن‌جاست. این یک زیرپاگذاشتن آشکار نظام قضایی است و این چیزی است که نباید به مالکی اجازه‌اش را داد.

آن‌چه را که مالکی در اشرف مرتکب شده است نمی‌شود تحمل کرد، به‌طور خاص در آلمان. به‌خصوص به‌خاطر سابقه تاریخی‌مان که بار آن هنوز بر دوشمان سنگینی می‌کند، اما یک دستاورد بزرگ هم برایمان داشته است و آن هم اصول دادگاه نورنبرگ هستند در مورد حقوق جزای بین‌المللی و این‌که حقوق بین‌المللی الزام‌آور هستند. بدین ترتیب ما نیز در موقعیتی قرار داریم که می‌توانیم از حقوق جزایی بین‌المللی که به حقوق ملی و کشوری راه پیدا کرده است، این‌گونه اعمال را مورد پیگرد قرار دهیم.

فولکر اشنایدر
نماینده پارلمان فدرال آلمان ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۹
خانمها و آقایان محترم و به‌خصوص دوستان عزیز،
همان‌طور که از سالهای گذشته تاکنون برای ایرانی آزاد و دموکراتیک مبارزه می‌کنیم، امسال یک نقطه عطف دیگری را تجربه کردیم. من به‌طور مثال از آن‌چه که سال ۲۰۰۹ در کمپ اشرف اتفاق افتاد و ما مانع ادامه آن شدیم، یاد می‌کنم. ما شرایط سخت زیادی را تحمل کردیم. قتل، شکنجه، اعدام، جنایت علیه بشریت، چیزیست که ما متأسفانه روزانه در ایران این واقعیت سخت را تجربه می‌کنیم، و علاوه بر آن چیزی که هم‌اکنون در جریان است و به این شکل و به این میزان منفی، تاکنون وجود نداشته است. همان‌طور که اشاره شد، انسانهایی که سلاحهای خود را تحویل داده‌اند، با این اعتماد که نیروی محافظی آنها را که سلاح ندارند از تهدیدات واقعی که همیشه رو به کمپ اشرف وجود داشته است، حفاظت می‌کند. اما با سلاحهایی که بعضاً از نیروهای ائتلاف دریافت کرده‌اند، اشرفیها را مورد حمله قرار می‌دهند. هیچ‌کس به آنان کمک نمی‌کند، هیچ‌کس کمک پزشکی به آنها نمی‌رساند، انسانهایی که زخمی هستند و آن‌جا در حال مرگ می‌باشند، چون هیچ‌کس به آنها کمک پزشکی نمی‌کند. این وضعیت به سطح بسیار بدی رسیده است. و چیزی که ما را بیشتر مبهوت می‌کند، این است که جهان در این رابطه روی خود را برمی‌گرداند. چندی پیش بحثی راجع به لیبی، در تلویزیون آلمان مشاهده کردم که ژورنالیست معروف تلویزیونی «کینزله» با وجدانی بسیار ناراحت تصمیم دولت آلمان را در قبال لیبی مورد انتقاد قرار می‌داد. هر چند که او در این برنامه ناراحت نشان داده می‌شد، من از خود می‌پرسیدم که راستی عصبانیت وجدانی او در فاصله سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ که دولت آلمان در آنزمان معادل ۸۰ ملیون یورو به لیبی تسلیحات ارسال کرد کجا بود؟ تسلیحاتی که دقیقاً با همانها اکنون به مردم شلیک می‌شود. عصبانیت کجا بود؟ آن‌جایی‌که بهترین تجارت با قذافی به پیش برده می‌شد و من در این رابطه از خود پرسیده‌ام پس انزجار آرمانی در رابطه با ایران کجاست؟ چه تجارتی با رژیم ایران می‌کنیم و تا چه حدی از رژیم ایران حمایت می‌کنیم؟ من کاملاًً تفاهم دارم که دو خبرنگار را نهایتاً با خوشی از ایران خارج ساختیم ولی نگرانی بزرگی نیز داشتم که وزیر خارجه‌مان در دیدارش با احمدی‌نژاد عاملی برای مشروعیت دادن حتی یک گام به این رژیم شد. ما باید در آینده بیشتر به این امر توجه کنیم که با چه کسانی تجارت می‌کنیم، با چه کسانی رابطه سیاسی داریم، و با چه کسانی کار می‌کنیم. حزب من به یقین طرفدار سیاست نزدیکی است، ولی برای هر کاری که انجام می‌گیرد مرزهایی وجود دارد. با یک چنین رژیم جنایتکاری نمی‌توانیم این رفتار را بکنیم، که آنها به‌عنوان طرف حسابهای معمولی دیده شوند. من نیز با آقای هویسلر موافقم، باید مقدمتاً هر آن‌چه را که در حیطه حقوق خلقها میسر باشد، حتی برای مقابله با مناسبات سیاسی به‌کار گرفت. باید در اقصی نقاط جهان برای سیاستمداران جنایتکار روشن باشد که جامعه جهانی می‌تواند وارد عمل شود. در این جهان تفاهم غیرقابل تفکیکی از سوی همه معتقدین به دموکراسی، صرفنظراز تعلقات حزبی، وجود دارد، صرفنظر از این‌که از حزب دموکرات مسیحی باشد یا از حزب چپ‌ها، همه می‌توانند شروع به تفکر کنند و اگر این نباشد، جنایتکاران در ایران و فردا در لیبی و پس فردا معلوم نیست در کجای دنیا، به همین ترتیب جلو خواهند رفت. در این‌جاست که اقدام تعیین‌کننده ما و خلع‌سلاح اخلاقی تعیین‌کننده ما در هرجا که اتفاقات رخ می‌دهند، ضروری می‌شود.

اتو برنهارد:
من به نماینده پارلمان فدرال و عضو کمیته حقوق‌بشر، آقای فرانکهاینریش سلام می‌کنم،

آیا میل دارید برای ما پیامی بدهید؟
فرانک هاینریش:
نماینده پارلمان فدرال
پیام یا سخنرانی ندارم، ولی می‌خواستم چند کلمه‌یی بگویم، من خیلی شوکه شدم، با ابراز نگرانی شدید، من هم مثل دیگران در این‌جا با بیان احساسم، همدردی خودم را با سوگواران ابراز می‌کنم، با شرم بی‌نهایت از این‌که چشمان ما روی مسائل بسته بودیم و ارزیابی دیگری داشتیم.

از این نظرترجیح می‌دهم زیادگوش کنم تا حرف بزنم.
برنهارد: خیلی متشکرم
و حالا من رشته سخن را به رئیس سازمان حقوق‌بشر ۱۷ژوئن سال ۱۹۵۳ اقای هولتس اپفل می‌سپارم.

کارل ولفگانگ هولتس اپفل
رئیس انجمن حقوق‌بشری علیه دیوار برلین
آقای اتو برنهارد، آقای وزیر گرامی، خانمها و آقایان، دوستان عزیز.

این‌که ایرانیها به‌خصوص و به‌طور مداوم برلین را مرکز اعتراضات خود کرده‌اند، باید برای ما یک فراخوان و علامت باشد.

تاریخ این شهر، به‌عنوان یک پایگاه آزادی، باید دموکراسی و حقوق‌بشر را یک بار دیگر دوباره زنده کند.

ما در این شهر زمانی که من هنوز کوچک بودم یک شهردار بسیارعالی داشتیم که نام او را همه می‌شناسند، اعم از این‌که شخصاً او را بشناسیم یا او را در تاریخ بشناسیم، ارنست رویتر جملاتی افسانه‌یی را به خلقهای جهان عرضه کرد: خلقهای جهان به این شهر نگاه کنید. هیچ‌کس نباید بی‌اعتنا باشد به این‌که این شهر محصور باشد و در آن آزادیها مورد تهدید قرار بگیرد.

امروز ما آن‌چه را که در عراق اتفاق می‌افتد در اشرف تجربه می‌کنیم، سپس می‌توانیم از این شهر بگوییم که خلقهای جهان به عراق نگاه کنید، به اشرف نگاه کنید.

نگاه کنید به این شهر تحت محاصره که زیر نگاه‌های جامعه جهانی وحشیانه مورد حمله قرار می‌گیرد، جاییکه انسانهای صلح‌جو به قتل می‌رسند، بدون این‌که حتی صدای اعتراض آنها شنیده شود.

و من مایلم در این‌جا به همه نمایندگان مجلس فدرال بگویم، این نباشد که در این‌جا فقط حضورداشته باشید. البته این حضور مهم است. بلکه از این موقعیت در پارلمان استفاده کنید و موضوع اشرف را به دستور کار در پارلمان بیاورید. از دولت و وزیر امور خارجه سؤال کنید. کمیسر حقوق‌بشر چه‌کار می‌کند؟ آیا اصلاً کمیسر حقوق‌بشر یکبار در عراق و در اشرف بوده است؟ و این مهم است که به این مناسبت به ماده یک قانون اساسی اشاره شود، به‌عنوان مثال در آن‌جا نوشته نشده که شأن و کرامت و آزادی انسانهای آلمانی مصون و محترم است. بلکه نوشته شده کرامت و آزادی هر انسان مصون ومحترم است.

فرانک هامر
نماینده مجلس براندنبورگ ۱۹۹۹ ـ ۲۰۰۹
سلام خانم‌ها و آقایان، دوستان عزیز،
من ۱۰سال نماینده مجلس ایالتی براندنبورگ بودم. قبل از این‌که در مجلس ایالتی باشم به‌عنوان کارمند بخش اجتماعی کار می‌کردم و با جوانان افراطی راست درگیر شدم. البته آگاهانه بود و برای خودم مسأله تولید کردم، چیزی که به آن می‌گویم: تهاجم برای دست‌یابی به صلح.

به خلافکاران خشونتگرا نباید براحتی میدان داد، بلکه بایستی دنبالشان گذاشت و فشار را بالا برد.

من این را تهاجم صلح ساز می‌نامم و ما موارد بسیار و متعدد از این مسأله داشتیم. من سالیان بسیاری است که شورای ملی مقاومت ایران را همراهی می‌کنم.

ما در مورد انقلاب مسالمت‌آمیز و تهاجم صلح ساز زیاد صحبت کرده‌ایم. در مورد وحشیگری که در این تصاویر دیدیم، مقاومت صلح‌آمیزی را که موجود بود، تهاجم صلح ساز، قابل مشاهده بود که تانکها را منحرف می‌کنند و سر راهشان قرار می‌گیرند و جلو ماشینهای در حرکت می‌ایستند و حتی در معرض تیر خوردن قرار می‌گیرند، اما از سرجایشان تکان نمی‌خورند.

من طی۲۰سال اخیر به‌خاطر برداشت‌های غلط از قهرمان بودن، دیگر به قهرمان بودن نیندیشیده‌ام، ولی طی روزهای اخیر شاهد این واژه ها و شاهد قهرمانیهایی هستیم که در جلو چشمانمان واقع شدند. اکنون زمانی است که ما بتوانیم در کنار انسانهایی قرار بگیریم که ما را قرین افتخار می‌کنند؛ زمان پیوستن، به قهرمانان پیوستن. به‌عنوان یک ملاحظه‌ این‌که من عضو حزب چپها هستم، ما ۲۰سال پیش خیلی خجالت‌زده بودیم ولی این حق را برای خودمان به‌رسمیت شناختیم که پروسه دموکراسی‌سازی را پیشه خود سازیم. اکنون می‌خواهیم امیدوار باشیم، ما که همیشه به‌دنبال به‌رسمیت شناخته شدن بودیم، مقامت ایران را با این انگیزه حمایت می‌کنم، چونکه بایستی همه انسانها پروسه‌های فراگیری داشته باشند همان‌گونه که گفتم در انتهای یک تحول طولانی، آن‌جایی‌که انسان می‌توانست کاری بکند، در انتهای تحولات، قهرمانی‌ها وجود دارند و ما بایستی این انسانهای قهرمان را مورد حمایت قرار دهیم.

دکتر گابریله هیلر
نماینده پارلمان برلین
خیلی متشکرم. دوستان عزیز ایران آزاد و دموکراتیک،
ما همه این‌جا جمع هستیم، متحد در مبارزه‌مان علیه رژیم ایران، علیه ملاها و علیه نظامی‌هایشان، علیه مالکی در عراق.

برای من ۵روز بعد از قتل و کشتار در اشرف هنوز غیرقابل باور است و شوکه شده‌ام. ولی خوشحالم که ما باهم این‌جا هستیم. خوشحالم که نمایندگان احزاب مختلف هم‌چنین از مجلس فدرال این‌جا هستند و یک هدف ما را متحد می‌سازد. خوشحالم از این‌که ما صدایمان را از آلمان علیه این کشتار در اشرف بلند می‌کنیم. این‌که ما متحد می‌شویم و من خوشحالم که آقای گایس و آقای برنهارد این‌جا هستند، همه کسانی که این‌جا هستند، همگی باهم تلاش می‌کنیم.

در مورد قتلها، باید گفت که نبایستی به علت تفاوتهایی که در اهداف سیاسی وجود دارد، این تفاوتها نقشی بازی کنند و لذا نبایستی در این نقطه سکوت کرد. من هم مثل همه شماها در آکسیونهای اعتراضی در برابر سفارت آمریکا و در میدان پاریس حضور داشتم و فکر می‌کنم ما باید این اعتراضات را تقویت کنیم. رسانه‌ها کجا هستند؟ کجایند خبرنگاران شجاع با شهامت‌های مدنی شان، که این موضوع را در مطبوعات مطرح سازند؟ نبایستی این‌گونه باشد که یک مطلب کوتاه در اشپیگل آن لاین به همان شکل باقی بماند، درحالی‌که کشته‌ها از مرز ۳۰نفر گذشته‌اند. این امر مرا خجل می‌کند و این را به‌عنوان یک سیاستمدار حزبی که ادعا می‌کند برای حقوق‌بشر تلاش می‌کند، ابراز می‌کنم.

آیا اولویتهای اقتصادی سیاست را تعیین می‌کند؟ برایمان هنوز هم نفت و روابط اقتصادی مهمتر از تلاشهای انسان دوستانه در این‌گونه کشورهاست؟ این سکوت محصول چیست؟ برایم سخت است که به این سؤال جوابی بدهم، بدون این‌که وارد محتوا بشوم، چرا که این‌جا جمعی نشسته و به این سؤالات می‌خواهیم پاسخ دهیم. من به‌عنوان یک برلینی این‌جا هستم، بعضی از ما بسیار شتابزده، چیزهایی را در زندگی روزمره جابجا می‌کنیم، من آرزو می‌کنم که همه ما باهم برای ساکنان اشرف، برای دوستان دردمندمان در اشرف، آنهاییکه زخمی و مجروح هستند، و هیچ کمکی دریافت نمی‌کنند، برایشان تلاش کنیم و از پایتخت آلمان پیام سلام به اشرف بفرستیم. می‌خواهیم با آنها ابراز همبستگی کنیم و می‌خواهیم در مبارزه‌مان در مقابل نیروی نظامی مالکی به موفقیت بیشتری دسترسی پیدا کنیم. از همه شما متشکرم.

کریستین سیمرمان
رئیس دفتر حقوق‌بشر برلین
اجازه بدهید با توجه به این فاجعه انسانی که در اشرف اتفاق افتاده، چند کلمه‌ای به این دو گروهی که در آن‌جا با هم برخورد داشته‌اند بگویم. زیرا در منظر عموم و در میان اکثر نمایندگان پارلمان آلمان هنوز هم نظراتی وجود دارد که با واقعیت مطابقت ندارد. از یک طرف ما مجرمین را داریم. اینها تروریستهای دولتی هستند. اینها سرکردگان رژیم ایران هستند و حالا سران عراق هم به آن اضافه شده‌اند.

از طرف دیگر ما گروهی از انسانهایی را داریم که مقاومت می‌کنند، مقاومت صلح‌آمیز و بدون خشونت و این درگیری خشونت‌آمیز و وحشتناک با آنها که البته داستانی دارد و این داستان با انقلاب به اصطلاح اسلامی در بیش از ۳۰سال گذشته شروع شد. در آن‌جا یک دیکتاتور جای خود را به دیکتاتور دیگر داد. از شاه دیکتاتور، ملای دیکتاتور به‌وجود آمد و ملاها از روز اول کشتند. آنها ۳۰سال تمام کشتند. و این تازه مقدمه‌یی برای نقطه اوج بود. آنها هیچ‌وقت دست از گرفتن جان انسانها و نابودی آنها برنداشتند.

در طرف دیگر ما یک مقاومتی داریم. یک گروهی از انسانها که بسیار زیاد هستند. آنهایی که از ابتدا مقاومت کرده‌اند. و آنهایی که از همان سالهای اول کشته دادند، آنهایی که در زندانها اعدام شدند.

هر هشت ساعت در ایران یک انسان اعدام می‌شود. بیشتر این انسانها به‌خاطر محاربه، به‌خاطر قیام علیه ملاهای حاکم، اعدام می‌شوند.

این یک مقاومت مشروع است، اما در آلمان تصویر مخدوشی از آن به افکار عمومی ارائه می‌شود تا مجرم قلمداد شود و برچسب می‌خورد. نه فقط خود این مقاومت، بلکه حتی کسانی هم که از آنها حمایت می‌کنند. حتی من هم برای این کار مورد حمله قرار گرفته‌ام که از یک چنین مقاومتی حمایت می‌کنم. بالاخره زمان آن رسیده که یک مسأله مشخص شود و دیگر جای باری به هرجهت نیست. اکنون دیگر هر کسی یا در این طرف و یا در طرف دیگر قرار دارد. یا آدم طرف تروریستهای دولتی یعنی قاتلان قرار می‌گیرد، و وقتی که وزیر امور خارجه کشور من به تهران سفر می‌کند با یک قصد خوب که دو خبرنگار را بیاورد. اما بعد شب می‌آورندش، آنطور که او وزیر خارجه راحت طلب ما آن‌جا می‌نشیند و اجازه می‌دهد هر تأییدیه را برایش بیاورند، که ما به‌تازگی شاهد چند تایی از آن بوده‌ایم. و به یکباره میلیاردها جاری می‌شود و همیشه و همیشه از کیسه مقاومت پرداخت می‌شود.

این اولین بار نیست این داستان سر دراز دارد.
باید واضح و علنی گفت. بدترین جمله‌ای که در هفته گذشته خواندم، اگر درست باشد، مربوط می‌شود به وزیر گیتس که از قرار معلوم درحالی‌که در عراق حضور داشته گفت که او از هر دو طرف تقاضای خویشتنداری می‌کند. چه طنزی نیش داری! راستی بین گروهی که شلیک می‌کند و گروه دیگر که می‌میرد چه کسی باید خویشتندار باشد؟! این همان ظاهرسازی است که حتی در اروپا هم حاکم می‌باشد و حتی در مطبوعات هم هست و همه چیز را مورد مماشات قرار می‌دهد. گویا که در آن‌جا تروریستها با تروریستها برخورد می‌کنند! نه. در آن‌جا مقاومتی برای آزادی و دموکراسی با قاتلانشان برخورد دارد. ما باید بالاخره در کنار آنها باشیم و باید بفهمیم که این مسأله فقط مربوط به این مقاومت نمی‌شود، بلکه به همه ما مربوط می‌شود. به تهدید دنیا مربوط می‌شود.

ما در این‌جا با یک داستانی سروکار داریم که تکرار می‌شود. نازیها هم توسط جامعه بین‌الملل متوقف شدند، اما زمانی که جامعه بین‌المللی به‌پاخاست و از خود در مقابل دیکتاتور دفاع کرد. نسل ما، و ما به‌خاطر این جنگی که میلیونها کشته داد زندگی می‌کنیم.

و حالا ما باز دوباره شاهد رو آمدن یک دیکتاتور هستیم که هرچه را که می‌خواهد خیلی واضح بیان می‌کند. او می‌خواهد قدرت جهانی خود را گسترش دهد. او از دین اسلام سوء‌استفاده می‌کند تا جهان را به شیوه خودش «پاکسازی» کند که البته فروپاشی جهانی است.

اگر ما الآن به سمت مقاومت نرویم، بعد یک روز این بلا بر سر خودمان می‌آید. و این را ما باید بفهمیم. این جریان فقط مربوط به اپوزیسیون ایران نیست، مربوط به همه دنیای آزاد است، مربوط به همه انسانهای آزاد است. و برای همین ما باید در کنار این مبارزان مقاومت بایستیم و از آنها حمایت کنیم تا به آنها کمکی کرده باشیم. متشکرم.

اوتو برنهارد:
اینک ما به پایان برنامه امروز خود رسیده‌ایم. در ابتدا من از سخنران اصلی آمریکایی‌مان، آقای وزیر صمیمانه تشکر می‌کنم. این یک سخنرانی عالی بود.

خانمها و آقایان این امری معمولی نیست که این همه اعضای پارلمان آلمان، نمایندگان مجلس برلین در این‌جا حضور دارند. به‌عنوان یک عضو قدیمی مجلس ایالتی و پارلمان فدرال آلمان، می‌دانم که هرکدام از آنها روزانه چه میزان دعوتنامه‌های مختلف دریافت می‌کنند. در این‌جا نمایندگان همه فراکسیونها حضور داشتند. من طی چنین سالی که در این‌جا کار می‌کنم، همواره به مسئولان گفته‌ام که ما باید همه فراکسیونها را گردهم بیاوریم. اگر در یک برنامه فقط یک یا دو فراکسیون شرکت کند به نتیجه نمی‌رسد. بحث حقوق‌بشر بحث همه فراکسیونهاست. از همین رو بسیار خوشحالم که امروز همه فراکسیونها در این جمع هستند. اما من انتظار دارم که اکنون دیگر یک درخواست فرا فراکسیونی در پارلمان آلمان داشته باشیم. لذا خواهش عاجل من و هدف از تشکر آخرم خطاب به شما که امروز دوباره آمده‌اید، این است که در برنامه‌های ما باز هم شرکت کنید. هرکسی باید در هر جا که می‌تواند و هر جا که برنامه‌یی ترتیب داده شده است، برای حق آزادی ایران و حقوق ساکنان کمپ اشرف مبارزه کند.

خانمها، آقایان،
ما با هم پیروز خواهیم شد، چرا که نمی‌توان جنبشهای آزادی‌خواهانه مردم در سراسر دنیا را که در حال حاضر به پیشرفت‌های عالی دست یافته‌اند، نادیده گرفت، آن هم وقتی که به تحولات کشورهای عربی نگاه می‌کنیم که از انظار در ایران و در اشرف نیز پنهان نیست.

در همین راستا از دیدار بعدی با شما بسیار خوشوقت خواهم شد.