Montag, 14. November 2011

کنفرانس در ژنو-کلوپ مطبوعات سوئیس حفاظت از اشرف توسط ملل متحد

دوشنبه، ۲۳ آبان ۱۳۹۰ / ۱۴ نوامبر ۲۰۱۱

کنفرانس در ژنو-کلوپ مطبوعات سوئیس حفاظت از اشرف توسط ملل متحد محکومیت ضرب الاجل مالکی- ۱۱ نوامبر ۲۰۱۱ ـ ۲۰ آبان ۱۳۹۰

روز۱۱نوامبر کنفرانسی در کلوپ مطبوعات سوئیس برای حفاظت از اشرف توسط ملل متحد و محکومیت ضرب الاجل مالکی به ریاست اریک سوتاس برگزار شد. در این کنفرانس شخصیت های حقوقی و سیاسی زیر شرکت داشتند:

ـ جفری رابرتسون وکیل برجسته انگلستان با رتبه مشاورت ملکه -اولین قاضی دادگاه ملل متحد برای سیرالئون -متخصص حقوق بین الملل و نظریه پرداز حقوق

ـ پروفسور اریک داوید-متخصص حقوق بین‌الملل بشردوستانه

ـ کریستین پرگو-عضو شورای قانونگذاری ژنو

- پروفسور آلفرد زایاس-استاد حقوق بین الملل در ژنو

گی متان-نماینده پارلمان ژنو

ژان شارل ری ال-نماینده پارلمان فدرال سوئیس

اریک وورو-نماینده پارلمان فدرال سوئیس

ـ اریک سوتاس-سازمان جهانی علیه شکنجه

ـ جیا فرانکو فاتورینی-جنبش مراپ

ـ استاندار ایو بونه-رئیس سازمان اطلاعات فرانسه در دوران پرزیدنت میتران

اریک سوتاس، سازمان جهانی علیه شکنجه
کنفرانس را شروع می کنیم. تصمیم داریم که پس از خاتمه کنفرانس، همگی به میدان ناسیون برویم، جایی که خانواده های قربانیان از ۲۰۰ روز پیش متحصن شده تا تضمینهایی را برای حفاظت جان افرادی که در اشرف هستند، بدست آورند. من در این مقدمه قصد ندارم که به تفصیل صحبت کنم زیرا سخنرانان امروز به گونه یی دقیق، موضوع را از زوایای مختلفی که شاید شما با آن آشنایی داشته باشید، از زاویه وضعیت حقوقی اشرف، و وضعیت سیاسی در منطقه، مورد بررسی قرار خواهند داد.
مایلم تنها این نکته را بیان کنم که من به عنوان دبیر سازمان جهانی ضد شکنجه نامه یی به مقامات آمریکا و سازمان ملل ارسال کرده و از آنها خواستار تضمین حفاظت ساکنان اشرف شدم. این مسأله نه یک موضوع سیاسی بلکه موضوعی در رابطه با قانون بشردوستانه می باشد. رزمندگانی که سلاح خود را تحویل داده اند، تحت حفاظت کنوانسیون های بین المللی هستند و قدرت اشغالگر، در اینجا یعنی آمریکا، را موظف می سازد که جان و امنیت آنها را تضمین کند. در صورتی که قدرت مزبور نیروهای خود را خارج سازد، نه تنها از چنین وظیفه یی معاف نمی شود، بلکه باید از تضمین تمام عیار آن اطمینان حاصل کند. این در حالی است که با توجه به شرایط سیاسی و دخالتهای بی وقفه رژیم ایران در امور عراق جدید، آشکار بود ریسکی که متوجه ساکنان اشرف میشود، بسیار بالاست.
در ماه اوت ما کنفرانسی برگزار کردیم و پس از آن خرسند بودیم زیرا ما خواستار این شدیم که یک روند سریع به منظور ثبت نام آنها به عنوان پناهجو شروع شود و پس از مصاحبه با هر کدام، استاتوی پناهندگی شان توسط کمیساریای عالی پناهندگان موردتایید قرار گیرد.
این امر مورد موافقت کمیساریای عالی پناهندگان قرار گرفت. ما فکر میکردیم این اقدام وضعیت را ثبات خواهد بخشید. متاسفانه در تحولی جدید و نگران کننده، به خاطر موانعی که مقامات عراقی ایجاد میکنند، مثلاً در رابطه با مکانی که مصاحبه ها باید انجام گیرند و غیره، این مصاحبه ها در حال حاضر بلوکه شده اند.
بنابراین، چیزی که ما خواهانش هستیم، این است که مقامات نهادهای بین المللی و دولتی، بر روی انجام وظایف خود به صورت تمام عیار، پافشاری کنند. و اینکه عراق تسلیم قوانین بین المللی در این زمینه شود و از بازی کردن کارت رژیم ایران دست بردارد. رژیم ایران که از ماه ها پیش در پیرامون کمپ دست به تهدید می زند و علاوه بر آن، در پشت تهاجمات شدیدی هستند که قبلاً اتفاق افتاده و چندین کشته بر جای گذاشته است.
اولین سخنران، جفری رابرتسون می باشد. او یک حقوقدان برجسته در حوزه حقوق بشر و همچنین یکی از اعضای بسیار برجسته شورای سازمان ملل عدالت. وی نخستین رئیس دادگاه ویژه سیرالئون بوده و نظریه های حقوقی در مورد اشرف و در مورد قتل عام های زندانیان سیاسی در ایران در سال ۱۹۸۸ نوشته است.

گی متان، نماینده کانتون ژنو
میخواستم به شما خوش آمد بگویم و فقط میگویم کلوپ مطبوعات سوئیس همیشه آماده است هر بار که شما نیاز دارید به شما خوشآمد بگوید و امیدوارم این سخنان، انعکاس مطلوبی در مطبوعات و در نزد مسئولین سیاسی که مورد خطاب هستند، داشته باشد.

جفری رابرتسون، نظریه پرداز و حقوقدان برجسته
من از وکلای دارای رتبه مشاورت ملکه در انگلستان و همانطور که گفته شد اولین رئیس دادگاه سیرا لئون هستم؛ دادگاهی که اکنون در آستانه صدور حکم پرونده چارلز تیلور به خاطر جنایات جنگی است. بنابراین تجربه قابل توجهی در بخشی از گسترش قانون بین الملل داشته ام، که در مواردی قادر است به غیر نظامیانی که درمعرض تهدید کشته شدن یا شکنجه و بدرفتاری واقع هستند، نوعی حفاظت ارائه دهد. از این بابت است که من امروز با شما صحبت می کنم. من گزارش قتل عام زندانیان مجاهدین در سال ۱۹۸۸ به دستور کسانی که بسیاری از آنها امروز در موقعیتهای بالایی حکومتی یا حتی بالاتر از قبل هستند منتشر کرده ام که در دسترس است. من همواره این قتل عام زندانیان را به عنوان یکی از جنایات بزرگ منحصر بفرد در قرن بیستم، و شاید یکی از بزرگترین جنایاتی که ناشناخته مانده است، دیده ام. این قطعاً هم تراز بربریت و رژه های مرگ زندانیان جنگی ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم است. این جنایت در نوع خود از سربرنیتسا که در آن ۷۰۰۰ مرد و پسر مسلمان کشته شدند، بدتر است. بدتر است چرا که هزاران تن از جوانان که در قتل عام زندان سال ۱۹۸۸ بدون محاکمه منصفانه کشته شدند در بسیاری از موارد زندانیانی بودند که محکومیت خود را تمام کرده بودند، زندانیانی که هفت یا هشت سال قبل از آن در تظاهرات علیه خمینی بازداشت شده بودند. البته میتوان گفت، آنها پیشینیان مجاهدینی هستند که در حال حاضر در قرارگاه اشرف هستند. شکی نیست که نگرش رژیم ایران در خونخواری، مطالبات توهین آمیز مرگبار رفسنجانی و خمینی و خامنه ای که در حال حاضر رهبرنظام است و در آن زمان معاون بود منعکس است. اینها هنوز در موقعیتهای بالا هستند، و من میگویم، از مجاهدین کینه دارند و میخواهند آنها را بکشند به این خاطر که ا اعتقادات مذهبی آنها از بنیاد برخلاف آن چیزی است که توسط جمهوری و انقلاب اسلامی آنها اعمال شده است. بنابراین شکی نیست که فارغ از هر زمینه و هر بحثی ما با این و اقعیت مواجهیم که مجاهدین حملاتی تا سال ۲۰۰۱ انجام داده اند، به عنوان یک نیروی مسلح مخالف رژیم ایران که جای شکی در آن نیست.. آنها یک سازمان سیاسی مشروع هستند و روشن است که در انگلستان، دادگاه های ما، تصمیم گرفتند که نمی توان آنها را به عنوان یک سازمان تروریستی طبقه بندی کرد. اتحادیه اروپا نیز حاضر نیست آنها را به عنوان یک سازمان تروریستی طبقه بندی کند. این یکی از طنزهای بزرگ است که ایالات متحده با وجود حکم دادگاه آمریکا که می گوید لیست گذاری آنها بدون طی مراحل قانونی صورت گرفته، هنوز طبقه بندی آنها را بازبینی نکرده و این شکستی بزرگ برای آمریکاست که رژیم ایران درحال حاضر از آن برای اعمال فشار بر عراقیها از آن استفاده می کند، فشاری که آنها آگاهانه به آن تن داده اند تا ساکنان کمپ اشرف را اخراج کنند. حالا اجازه دهید به عنوان یک وکیل بین المللی بگویم براساس قوانین بین المللی آنها نمیتوانند این کار را انجام دهند. قوانین بین المللی آنچه را که رفولمان نامیده می شود ممنوع می کند؛ بازگشت به کشوری که پناهندگان در آن تحت آزار و اذیت قرار میگیرند. شکی نیست که قوانین دولت عراق را از پاکسازی این قرارگاه و اخراج ساکنان آن به ایران منع می کند. در صورتی چنین کاری، ساکنان در معرض خطر همان قتلهای بدون محاکمه، بی رویه و بیرحمانه یی قرار می گیرند که به زندانیان سیاسی در سال ۱۹۸۸ (۶۷) روا شد. آنها در معرض خطر آزار و شکنجه خواهند بود. بنابراین این مردود است، اما دولت عراق خودش سابقه وحشتناکی در رابطه با قرارگاه اشرف دارد، در حالی که نیروهای آمریکایی منصفانه و به درستی و محترمانه با ساکنان اشرف که سلاحهای خود را تحویل دادند برخورد کردند و آنها را در سال ۲۰۰۴ افراد حفاظت شده اعلام کردند. این یک واقعیت بسیار مهم در این مورد است که نیروهای آمریکایی رسماً آنها را به عنوان افراد حفاظت شده در سال ۲۰۰۴ اعلام کردند. وقتی آمریکاییها شروع به عقب نشینی کردند، دولت عراق شروع به بارز کردن خشونت واقعی بر ساکنان کمپ اشرف کرد، نخست در سال ۲۰۰۹ که به قرارگاه حملات مسلحانه کردند، آنها در صحنه ۹ تن را کشتند و بسیاری دیگر را مجروح کردند.
آنها گفتند که تحقیقات می کنند که هرگز انجام ندادند، من هرگز نشنیده ام، و بعد البته اخیراً همانطور که می دانید، حمله کاملاً بی رحمانه، غیر قابل توضیح و غیر قابل توجیه به کمپ اشرف صورت گرفت که ۳۶ کشته شامل ۸ زن برجای گذاشت. این یک رویداد شیطانی بود که در سراسر جهان محکوم شده است.
آیا فکر میکنید مالکی کاری برای توضیح آن انجام داده است؟ آیا فکر میکنید عراقیها قوانین بین المللی را دنبال کرده اند و تحقیقاتی انجام داده اند؟ آنها میگویند که تحقیقات میکنند، اما آنها دروغگو هستند. مالکی یک دروغگو است چرا که او قوانین بین المللی را رعایت نمیکند و همه می دانند که به فرمان رژیم ایران ، افرادی را که دارای موقعیت حفاظت شده هستند و با هر دیدگاهی پناهنده هستند، به قتل می رساند. بنابراین واقعاً موقعیتی که در آن هستیم این است. ما ۳۴۰۰ پناهنده در کشوری داریم که حکومتش مصمم است با جنایت و فریبکاری آنها را از میان بردارد و تاکنون تقریباً ۵۰ تن از آنها را بیرحمانه به قتل رسانده است؛ قتل دولتی. و این دولتی است که وجود خود را مدیون غرب است، زیرا اگر غرب، آمریکا و بریتانیا، مسلماً به اشتباه اما به هرصورت، این یک حقیقت بود صدام حسین را با رژیم وحشی او جایگزین نکرده بود، هنوز این کشور تحت حاکمیت صدام حسین می بود.
وضعیت خطیر است، زیرا مالکی تاریخ ۳۱ دسامبر را که به طرز مشکوکی مصادف با تاریخ خروج نهایی آمریکاست، مشخص کرده است... باید به خاطر داشت در سال ۱۹۸۶ زمانی که این گروه از فرانسه را ترک کرد، به این علت بود که فرانسه آنها را به دلیل فشار رژیم ایران اخراج کرد و این فرانسه بود، واقعاً، که به فشار رژیم ایران در سال ۱۹۸۶ اولین بار تن داد و آنها را مجبور به آمدن به عراق کرد و البته آنها مورد استقبال صدام حسین قرار گرفتند. رژیم او به درستی به آنها پناهندگی داد. قرارگاه اشرف، یک جا در صحرای بایر به آنها داده شد، و آنها میلیونها دلار هزینه نوسازی، ساخت جاده ها ، ساختن مدرسه ، ساخت امکانات کتابخانه یی کردند. همه اینها داراییهای آنهاست و حق دارند جبران خسارت شوند، و من بحثی نمی کنم و نمی دانم که چگونه همکاران من آن را می بینید، اما من قوانین بین المللی را بسیار روشن میبینم. با توجه به اینکه به مدت ۲۵ سال آنها روی آن زمین ساختمان ساخته اند، باید از حق غرامت برای آن برخوردار باشند. هرچند که در این لحظه به نظر می رسد تقاضای بیش از حد بزرگی است، زیرا آنها الان نگران حفاظت خود هستند. جامعه بین المللی، اگر مسئولیت حفاظت معنی دارد، این یک مورد کلاسیک برای اجرای آن است. سازمان ملل متحد اصل مسئولیت حفاظت از افراد غیرمسلح بی گناه را که در معرض خطر هستند امضا کرده است. اینجا ما پناهندگانی داریم، افراد حفاظت شده ای را داریم که به وضوح در معرض خطرند. چه باید کرد؟ من فکر میکنم ایالات متحده مسئولیت سنگینی دارد چون وقتی هر کسی را یک فرد حفاظت شده اعلام کرد، انتظار مشروعی را ایجاد کرد. این انتظار مشروع را ایجاد کرده و باید به آن احترام بگذارد. پس این اولین نکته است. نکته دوم این که سازمان ملل متحد عمیقاً درگیر است و به نظر من وظیفه دارد از اصل مسئولیت حفاظتش اطمینان حاصل کند. من یک نظریه حقوقی نوشتم که امیدوارم امروز در دسترس باشد و از نظر حقوقی نتیجه گیری کردم که سازمان ملل متحد مسئولیت حفاظت مجاهدین خلق را دارد چون آنها پناهنده هستند. رهبران آنها و گروه اولیه یی که به عراق آمدند چون در سال ۱۹۸۶ از فرانسه اخراج شدند. آنها طبق قانون بین المللی نمیتوانند به ایران برگردانده شوند و کمیسر عالی پناهندگان مسئولیت دارد حقوق اساسی انسانی شان از جمله حق برخورداری از شرایط قابل قبول زندگی را تضمین کند. بنابراین شرایط این است و من معتقدم در قانون بین المللی آمده است. یک نیروی سازمان ملل متحد، ، نیرویی که در عراق هست. البته این یونامی است. بنابراین سازمان ملل متحد باید نیروهایش را، کلاه آبی هایش را، در نزدیکی کمپ مستقر کند تا آن را تا زمانی که این فوریت حل شود یک پناهگاه امن اعلام بکند. در همین حال کمیساریا عالی پناهندگی باید پرونده ۳۴۰۰ نفر را بررسی کند. حالا ما اینجا عجیب و غریب ترین برخورد بوروکراتیک توسط کمیساریا را داریم که به رغم کار عالی که این سازمان انجام می دهد باید اعتراف کنم آن را بسیار خطرناک و فوق العاده و بوروکراتیک و اشتباه می دانم. آنها می گویند "خوب ما باید به صورت فردی در بیرون کمپ اشرف مصاحبه کنیم." خوب آن لحظه یی که شما افراد را به بیرون کمپ ببرید ضربه پذیر خواهند بود، این از چیزی که در دو سال گذشته مشاهده شده روشن است. برای کمیساریا احمقانه است که این شرط را بگذارد. همه ما می دانیم که این افراد، ۳۴۰۰ تن، پناهندگان واقعی هستند. تمامی تاریخچه آنها داد میزند که آنها پناهندگان واقعی هستند و کمیساریا با این برخورد احمقانه، پرت افتاده و بوروکراتیک میخواهد با همه افراد در بیرون کمپ اشرف مصاحبه کند. باید مصاحبه ها را در چهار هفته آینده در کمپ انجام دهد و همانطور که واضح است برای همه آنها، تأییدیه ای بدهد که پناهندگان واقعی هستند. و بعد نوبت کشورهای اروپایی بخصوص فرانسه است چون فرانسه به نظر من به اشتباه سالها پیش در ۱۹۸۶ به فشار ایران گردن گذاشت که آنها را اخراج کند و به این دلیل است که آنها اصلاً به عراق آمدند. بنابراین وظیفه بر دوش فرانسه و سایر کشورهای اروپایی است. و من بارونس اشتون را که میدانم درباره این موضوع و حقوق بشر نگران است فرا میخوانم که از دفاتر معتبرش استفاده کند - با کمک کمیساریا که باید کمتر بوروکراتیک و بیشتر واقع گرایانه باشد- تا اطمینان یابد این شرایط اضطراری در حال وقوع، به سرعت حل می شود. متشکرم.

ژان شارل ری یل، نماینده مجلس فدرال سوئیس
یک بار دیگر ما خودمان را در حال گفتن بحثهایی می یابیم که به وضوح توسط افرادی که وظیفه و مسئولیت اجرای احترام به قوانین بین المللی را دارند بندرت شنیده میشود.
بله در هر صورت، ما در برن، از شورای فدرال میخواهیم که در نزد دبیرکل سازمان ملل متحد برای فرستادن نیروهای کلاه آبی و ناظران سازمان ملل به اشرف، برای حفاظت از ساکنین کمپ دخالت فوری بکند و در مورد ضرب الاجل موضع بگیرند تا اینکه ساکنین بتوانند به کشورهای ثالت منتقل شوند. من فکر میکنم که این واقعاً حداقل چیزی است که ما میتوانیم درخواست کنیم. و سازمانها و کمیسیونها کمیساریای عالی این صدا را برسانند.