Mittwoch, 14. März 2012

در پناه ديكتاتور!

پدر دو اشرفي
ميخواستم چند سطر در باره آنانكه به ديكتاتور پناه برده و در زير سايه آخوندها طوطي شيرين سخن سربازان گُمنام عُظماي ولايت شده اند بنويسم . زيرا نميشود چشم را بر واقعيتها بست و اين حقيقت را كه اظهر من شمس است ناديده گرفت كه چرا رژيم اينهمه عليه مجاهدين ياوه سرايي و براي نابوديشان هزينه ميکند!


من نوشته هائي از بريده گاني كه بعد از بريدن به راحتي در طاق بستان به سير سياحت و در بغداد در كنار ماموران شناخته شده و افسران عراقي براي بستن قرارگاه اشرف به مشاوره, و در اينترنت و دنياي مجازي به تبليغ و شيطان سازي مشغول هستند را كه مي بينم, جدا تنفرم از كساني كه روزي روزگاري به جُرگه مبارزه و جمع مبارزين مي پيوندند بعد به دليل شرايط سخت مبارزه تحمل ادامه راه را ندارند و به جاي رفتن دنبال يك زندگي شرافتمندانه به ورطه خيانت مي افتند, بيشتر و بيشتر مي شود.
معروف است در بين مبارزين و انقلابيون كه انقلابي بودن و مبارز بودن مهم نيست , بلكه انقلابي و مبارز ماندن مهم است. جمهوري اسلامي هر كس كه از كنار مجاهدين رد مي شود را عضو شوراي مركزي و شوراي رهبري مجاهدين مي كند!
اين داستان لو رفته اي است و ما اخيرا در تلويزيون بي بي سي شاهد اعتراف يكي از اين قماش بوديم . كسي كه در زندان براي ما زندانيان به عنوان عضو مركزيت خرجش مي كرد و همينطور در بيرون از زندان و در خارجه ولي خودش حالا به بي بي سي مي گفت اينها فكر مي كردند من يك ماهي گُنده هستم در حاليكه حتي يك هوادار هم نبودم.+
همه كساني كه از دور و نزديك با مجاهدين آشنا يي دارند مي دانند كه عضويت در مجاهدين نه قپه است و نه موضع يا مقام و پست و متاعي قابل خريد و فروش آن هم به جمهوري اسلامي, عضويت در مجاهدين مسئوليت و تعهد و پيمان و فاداري به مبارزه و اهداف و آرمانهاي مجاهدين با آگاهي و علاقه و طيب خاطر است. كسي كه از مبارزه مي بُرد و خيانت مي كند با هر سابقه و هر كبكبه و دب دبه اي كه داشته باشد يك رفوزه و يك خائن ناميده مي شود. اين در همه جنبشهاي آزاديخواه امري شناخته شده است.
يك مبارز اگر ديگر به هر دليل نخواهد و يا نتواند به مبارزه ادامه دهد وظيفه حفظ شرف مبارزاتي اش را تا به آخر عمر بر دوش دارد. اين شرف سياسي و مبارزاتي به هيچ عنوان شخصي و قابل خريد و فروش و معامله و يا دكان كاسبكاري نيست. تعهد و مسئوليت سياسي – اجتماعي و اخلاقي است.
بسياري از زندانيان شاهد بازگشت كساني كه زماني در صفوف مجاهدين فعاليت مي كردند به ايران بوده اند كه به رغم زندان و شكنجه هر گز حاضر نشده اند خود را به دشمن بفروشند و صادقانه گفته اند ما نكشيديم و كنار كشيديم اما حاضر نيستيم شرف خود را بفروشيم و عليه مجاهدين با جمهوري اسلامي همكاري بكنيم. البته جمهوري اسلامي هر گز آنها را رها نكرده و نمي كند مگر تن به ذلت و خواري و همكاري بدهند.
پس تبليغ و بزك كردن بريدگي و بريدن از مبارزه توسط سرويسهاي اطلاعاتي رژيمهاي ديكتاتوري و سركوبگر چيز جديدي نيست وگشتاپوي جمهوري اسلامي هم از همين روش بزك كردن و استفاده از خائنين و كساني كه به مبارزه پشت كرده اند , همواره چه در زندان و چه در بيرون از زندان به طُرق و روشهاي مختلف استفاده كرده و مي كند.
البته در يك چيز جمهوري اسلامي واقعا در نوع خود نمونه است و آن اعزام خائن و بريده به خارج كشور تحت عنوان منتقد! خوب ديگر در زير عباي مُلا هر شعبده اي ممكن است.
مگر در زمينه هاي ديگر مانند شعبده انتخابات و ... ما شاهد اين قبيل شامورتي بازيها فراوان فراوان نبوده ايم. مگر اصلا در جمهوري اسلامي شكنجه داريم! خير زندانيان خودشان خودشان را شكنجه مي كنند. نداها توسط منافقين كشته مي شوند و صانع ژاله هم كه بعد از شهادت كارت بسيجي برايش صادر و بسيجي مي شود! بله,” از كرامات شيخ ما اين است سركه را خورد و گفت شيرين است!”
يكي از اين بريدگان و توابين آستان بيت ولايت, خانمي است به نام مريم سنجابي كه عكسهايش در فيس بوك خودش به اندازه كافي گوياي حالش مي باشد. اعتراف ميکند سالها قبل مجاهدين به ايشان مشکوک بودند. بعد مدعي است كه عضو شوراي رهبري مجاهدين بود ه اند! بعد مجاهدين را «فرقه اي مافيايي كه همه جور پيچاندن را بلد است» معرفي مي كند. اگر «فرقه » است چرا به آن پيوستي و در آن ماندي و پي كارت نرفتي؟!
چطور است کسي که مجاهدين به وي مشکوک بوده اند عضو شوراي رهبري مي شود! بعد مي گويد رهبران مجاهدين شكنجه مي كردند ولي خودش را از شکنجه مبرا ميکند. راستي نظرت در باره زندان و شكنجه و اعدام در رژيم ولايت فقيه چيست؟
در باره جواناني كه در عراق سنگسار مي شوند چه نظري داريد؟

خوب ما زياد ديده ايم آدمي كه تسليم مي شود ديگر از خودش اراده اي ندارد. عنصر مفلوكي در خدمت وزارت اطلاعات مي شود. هرچه وزارت اطلاعات از وي بخواهد انجام ميدهد و وقتي همه مراحل سقوط و انحطاط سياسي و اجتماعي و اخلاقي را طي كرد
ديگر به خدمت دستگاه سركوب در ميايد و و در پناه ديكتاتور ارتزاق مي كند.
رژيم بسياري از اين عناصر مفلوك و قرباني سركوبش را بعد از استفاده سر به نيست كرده است. اما امروز به دليل نياز مفرطش به اين عناصر, از آنها نهايت استفاده را عليه گذشته اي كه خود بخشي از آن بوده اند را مي كند. يك بريده تاوان نكشيدن خود را از همرزمان سابقش مي گيرد ولي يك مبارز بهاي مقاومت و ايستادگي اش را با مايه گذاشتن از خود براي حفظ و دفاع از همرزمانش مي پردازد. مانند فيض مهدويها, حجت زماني ها , علي صارمي ها , حاج ّآقايي ها , جعفركاظمي ها , محسن دگمه چي ها و ...
ايشان وقتي راز قصرهاي خامنه اي افشا مي شود راز قصرهاي رجوي! را افشا مي كند.
يا مي نويسند « فرقه مجاهدين» به امريکائيها و اروپائي ها پول ميدهدتا بنفعشان حرف بزنند. فكر كرده همه مثل خودش به راحتي قابل خريد و فروش هستند.
حال چطوري يك گروهك تروريستي كه در ليست تروريستي دولت آمريكا است به اين همه شخصيت و پارلمانترو ... آنهم مقامات و ژنرالهاي آمريكايي پول ميدهد و اين پول را از كجا مي آورد؟ فقط وزارت اطلاعات ميداند كه در انبان دروغ پردازيش چيست!
چون همه ميدانند آمريكا و كشورهاي قدرتمند غربي به گروههاي دست نشانده پول ميدهند نه بالعكس و سخنان خانم كلينتون و مشروط كردن خروج مجاهدين از اشرف به خروج از ليست كاملا بيانگر اين است كه امريکا يه جورائي خيلي زياد هواي ولي فقيه را دارد. دليلش روشن است. مجاهدين آلترناتيو مورد پسند آمريكا نيستند و هيچ آلترناتيو دلبخواه آمريكا و غرب نه در درون و نه در بيرون رژيم وجود ندارد, لذا مجبورند هواي اين ولي فقيه و رژيمش را داشته باشند و باهاش بسازند و مماشات بكنند , امّا تا كي ؟ مجاهدين از سرنگوني اين رژيم و از تحقق خواسته هايشان كه آزادي و عدالت اجتماعي و حاكميت مردم ايران بر سرنوشت خود و كشور خود است كوتا ه نمي آيند.و مردم ايران هم همينطور,
ايشان در يکي از نوشته هايشان گفته اند ”از دست ديکتاتوري به مجاهدين پناه برده بودند.” حالا در پناه ديكتاتور عليه مجاهدين دروغ پراكني مي كنند. بايد پرسيد راستي «آيا برادرت را برگرداند؟! ايا فقط بخاطر اينکه اجازه نميدادند بخندي يا گريه کني و فکر کني و ازدواج به دامن پر مهر عظما پناه بردي يا اينکه در قانون عظما ازادي و عطوفت و انسان دوستي موج ميزد؟!
راستي گفته اي مجاهدين از فرهنگ ايران دورند و از دکتر و مهندس در خارج براي خودشان نيرو جمع ميکنند. راست گفته ا ي 120 هزار نفر از بچه هاي مجاهدين و مقاومت که اعدام شدند هيچکدام سواد نداشتند. در بين آنها يک دانشجو يا دکتر يا مهندس يا استاد پيدا نميشد. ولي بنيانگذار مزدوران آقاي نوري زاده که ميگفت اينها با سوادند و از تخصصهاي بالائي برخوردارند . من که گيج شدم لااقل با هم هم اهنگ شويد و حرف بزنيد, چون مردم كر و كور و لال نيستند و در عصر اينترنت به راحتي به همه چيز دسترسي مي توانند پيدا بكنند.
مردم متوجه خيلي چيزها هستند و باز هم مي شوند و مي پرسند بالاخره نفهميديم با سوادند بي سوادند پول دارند رشوه ميدهند پول ميگيرند فکر ميکنند فکر نميکنند رهبرانشان شکنجه ميکنند نمي کنند؟! چطور است براي اينكه همه حقايق روشن شود شما هم يک کمپين درست کنيد كه بچه هاي اشرف صحيح و سالم به خارج منتقل شوند . نه اينكه در کمپ « ليبرتي » زنداني شوند و يا توسط خامنه اي و مالكي قتل عام شوند. كمك كنيد تا اينكه بتوانند به اينترنت و مبايل و تلويزيون و اينجور چيزها كه انگار فقط در بيت ولي فقيه و وزارت اطلاعات يافت مي شود دسترسي پيدا كنند. با مردم خارج رابطه داشته باشند و عليه رهبرانشان البته بجز شما افشاء گري کنند. تا اين رهبران ديگر کسي را بجرم خنديدن يا گريه کردن يا فکر کردن نتوانند زنداني و بايکوت کنند.
فقط يك سوال پيش ميايد چرا همكارانت در اروپا به دولتها و نمايندگان كشورهاي اروپايي و سازمان ملل نامه نگاري و مراجعه مي كنند مبادا اين «فرقه تروريستي» را در خاك خود بپذيريد؟! قسم حضرت عباستان را باور كنيم يا دم خروس اهدايي ولي فقيه!
و سوال ديگر اينكه تو و همكارانت در كنار مسعود خدابنده و نيروهاي مالكي و نمايندگان«انجمن نجات» و «هابيليان» و ... چه مي كنيد؟
همانهايي كه به پدر صبا گفتند اگر همكاري نكنيد از درمان و نجات دخترت خبري نيست.
پدر دو اشرفي
1- اعتراف سعيد شاهسوندي در مصاحبه با بي بي سي