دیگر
نه زمانی و نه ضرورتی برای اثبات این ادعا که اسلام دین ترور و شمشیر هست
یا نیست،وجود ندارد.این بحث قرون وسطایی را همان به، که در وب سایت های چند
نفری خویش دنبال کنید.اما آنچه ما را مجاب به نوشتن کرده است، زبونی و
حقارت ومزلف و مذبذب بودن کسانی ست که جز ترکیب"ماله کشان دینی" در
برابر"نواندیشان دینی" چیزی را شایسته وجناتشان نمی بینیم. شما چند نفر در
مجموع، روی هم اگر به جای تمام حفظیات و خزعبلات از برکرده ی تان، فقط
مقداری- حتی اندک -شرافت انسانی داشتید، از مشتی فسیلِ حجره نشینِ تروریست
پرور، با عنوان" آیاتِ محترمِ عظام" یاد نمی کردید.ناخرسندیم که ناگزیریم
از این روی با حسین شریعتمداری و تمامیت جمهوری اسلامی در برابر شما همگون
بیاندیشیم، که شما یقینا مصداق آیه کتاب شریفتان" يُخَادِعُونَ اللّهَ
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا
يَشْعُرُونَ" هستید ،که سراپای وجودتان را فریب و مکر و دروغ فراگرفته
است.شما که شعار "نه غزه نه لبنان /جانم فدای ایران " را به"هم غزه ،هم
لبنان" تحریف کردید.شما که فکر و ذکر و هم و غم تان، تنها و تنها شراکت(حتی
با خواری و پستی)در قدرت سیاسی ایران بوده و هست و جمهوری اسلامی،
تیزهوشانه شما را با استناد به کتاب و سنت مشترکی که از آن دم می زنید ، با
خفت و خواری از دور و بازی سیاسی به بیرون تف کرد و منافق تان نامید
وخودتان بیش از همه می دانید که ایرانیانِ داخل کشور ،گوسفندان خویش را نیز
برای چریدن به شما نمی سپارند و ایرانیان خارج از کشور سایه ی خمیده ی شما
را با تیر می زنند .اما عجبا که شما از روی نمی روید و هنوز این گمان و
توهم را در مغز های کوچکتان می پرورانید، که شاید هنوز کسی برای تان تره
خرد می کند ؟.یقینا اسلامی که شریعتمداری ها از آن دم می زنند ناب تر و
نزدیک تر به روایات شیعه است تا شمایی که هنوز توفیر نعل و میخ را نمی
دانید. شمایی که انقلاب فرهنگی را بر سرزمین ما تحمیل کردید. شما که
سیاسیون دهه ی شصت را با پوزخندی کریه ،در برابر جوخه های اعدام به نظاره
نشستید وخاوران ما از شما کینه در سینه دارد وتیرماه هر سال شرمنده ی بی
شرمی شماست و تا انجا که جا داشت وهنوز دست تان برای نظام اسلامی رو نشده
بود، از آخور خوردید و فربه شدید و امروز هم به همراه همسر و فرزندانتان
،چادر به سر(چرا که نه؟) در لندن و واشنگتن وپاریس و...از اندوخته های
گذشته یا درآمد های سالیانه و ماهانه ی غرب می خورید و بی شرمانه دم از
اسلام و فقه و انقلاب می زنید. بسیاری از تبعیدیان خارج از کشوراگر آنجا
هستند، برای فریاد زدن است.شماآنجا چه می کنید؟.که ماله کشی کنید و یک
تاریخ خرافه و مکر و جنایت را رنگ شده دوباره به ما تحویل دهید.؟ حاشا به
مغزهای فسیلی شما که همنسلان مارا نمی شناسید .ما از روزی می ترسیم که در
آینده و فردای ایران، جوانان و نوجوانان ،اینبار نه با شعر و ترانه، که با
تفنگ و پاره سنگ و قداره ،عقده های ناشی از سی وچند سال فشار و تحقیر و
توهین را بر سر و روی شما آوار کنند.دشمنِ دشمن ما همیشه دوست ما نیست که
صد البته در دشمنی شما با نظام اسلامی ایران هم شکی ست عمیق.مغز شما چند تن
بر روی هم ، جز مقداری آیه وحدیث را نمی فهمد .شما را چه به هنر؟شما را چه
به موسیقی و ترانه که خود را همچون نخود های ناپز در هر آشی جا می
کنید؟شعور شما مگر از روخوانی حافظ و مولانا بالاتر هم می رود؟گمان کرده
اید که اگر صادق هدایت و احمد شاملو و نصرت رحمانی ودیگر غول های ما امروز
نفس می کشیدند، ذره ای آبرو (که ندارید) را برایتان باقی می گذاشتند؟
کمااینکه تئوریسین و ملانقطی تان" سروش" را هنوز از یاد نبرده ایم که
"محمود دولت آبادی" که آبروی داستان ایران است را نمی شناخت!.مباد روزی که
شمشیر زبان مان را از نیام بیرون بکشیم.پس شما پنبه ها را از گوش های رسوب
کرده خویش بیرون بکشید. ما اینچنینیم و باورمان تنها به انسان وقوانین بشری
ست.ما برای آنچه که به آن باور داریم با ترانه و موسیقی و کلام می جنگیم
تا شرمسار تاریخ و فرزندانمان نباشیم.تا روزگاری کسانی چون ما ، با
کلامشان، ما را چون شما، برای خطا ها و خبط ها و خیانت های مان به آونگ
نکشند.شما هم لطفا آب انگوری خود را میل بفرمایید و آیه و تز و ژست های
نیمه انسانی تان را سرکه بیاندازید ،شاید چیزی بیشتر نصیب تان شود.
جمعی از اشرار و طرفداران شاهین نجفی
جمعی از مرتدین وخداناباوران ایرانی
جمعی از هنرمندان موسیقی معترض در ایران
جمعی از اشرار و طرفداران شاهین نجفی
جمعی از مرتدین وخداناباوران ایرانی
جمعی از هنرمندان موسیقی معترض در ایران