Freitag, 31. Dezember 2010

مهین صارمی همسر مجاهد قهرمان علی صارمی:آنها میخواهند مارا بترسانند که برای شهید علی صارمی مراسمی نگیریم

جمعه، ۱۰ دی ۱۳۸۹ / ۳۱ دسامبر ۲۰۱۰

مصاحبه با خانم مهین صارمی همسر مجاهد قهرمان علی صارمی :

خانم مهین صارمی نیز اززندانیان سیاسی دهه ۶۰ است و اخیرآً نیز هم پرونده علی صارمی بوده وبه جرم شرکت در مراسم سالگرد شهیدان سال ۶۷ در گورستان خاوران دستگیر گردیده بود و سپس با وثیقه آزاد گردید. او در شهریورماه ۸۹ توسط قاضی صلواتی در یک دادگاه به ده سال زندان و تبعید محکوم گردیده است.این حکم را به وی بطور قانونی ابلاغ نمیکردند و حتی به وکیل ایشان نیز شفاهاً در این رابطه اطلاع داده بودند که وکیل خانم صارمی نیز گفته است این حکم را بطور رسمی و قانونی برای من ارسال کنید اما تا روز اعدام زندانی سیاسی علی صارمی این حکم را برای آنان ارسال نکرده بودند.در روز اعدام علی صارمی،خانم مهین صارمی را که ازشب قبل از اعدام به همراه خانواده و تعداد زیادی از دوستانشان در مقابل اوین تجمع کرده بودند و تا صبح مقابل اوین بودند،دستگیر کرده به پلیس امنیت در میدان تجریش برده بودند،در آنجا بعد از تهدید و ارعاب برای به سکوت کشاندن وی نهایتاً برگه حکم قاضی صلواتی را نیز مقابل رویش گذاشته اند! و به ایشان گفته بودند که قاضی صلواتی گفته است اگر این ابلاغ حکم را امضاء نکرد،نگذارید از آنجا خارج شود!!!

نهایتاً خانم صارمی بدلیل اینکه در روزاعدام همسرش آقای صارمی حتماً به منزل آنان میهمان و ......... از شهرستان و .... برای اظهار همدردی و... میایند و نمیخواهد درب خانه شان در این روز و ایام بسته باشد،حکم صلواتی را بدون حضور وکیل و.. امضاء میکند و بیرون میاید.
متن مصاحبه با خانم مهین صارمی ( همسرزندانی سیاسی اعدام شده علی صارمی )

- از اینکه به ما وقت دادید،متشکریم و آرزوی سلامتی و بردباری برای شما را داریم, اگر ممکن است برای ما توضیح دهید که هم اکنون وضعیت تحویلگیری جنازه علی به کجا رسیده است؟
- جنازه اش را به ما نداده اند خودشان برده اند خاک کردند.هیچکس پاسخ درستی نمیدهد.
به ما زنگ زده بودند که برویم جنازه را تحویل بگیریم دیروز از صبح رفته بودند کهریزک جلوی پزشک قانونی جنازه را تحویل بگیرند.گفتند داریم کارهایش را می کنیم باشید تا تحویل بدهیم .یکی از اطلاعاتی ها آمده بود آنجا گفته بود این ممنوع الدفن است که دیگر جنازه را تحویل ندادند.!
گفتند بروید اوین نامه بیاورید.از آنجا رفتند اوین برای گرفتن نامه، کلی جرو بحث شده بود.گفتند بروید دادگاه انقلاب نامه بگیرید.از آنجا به دادگاه انقلاب رفتند تا ساعت ۵ عصر آنها را از این اتاق به آن اتاق کشانده یک نامه داده بودند گفتند الان تعطیل شده است کسی که باید نامه را امضاء کند مرخصی رفته است شنبه می آید بروید شنبه بیائید.بعد ازآن یکنفر به خانه ما زنگ زده بود و گفته بود فردا ساعت ۹ صبح بیائید جلوی پزشک قانونی در کهریزک، جنازه را تحویل بگیرید.۹صبح رفتند تاساعت ۱۲ جلوی پای آنها آنقدر سنگ اندازی کرده بودند بعد هم گفتند نمی شود، بروید بعدا اطلاع می دهیم فهمیدیم که دفنش کرده اند یکجایی حالا کجا خدا می داند ؟ماداریم تحقیق می کنیم فامیل همه در حال تحقیق هستند گفتیم برویم بروجرد ببینیم از همشهریان می توانیم اطلاعی پیدا کنیم .
خودشان زده اند زیر موضوع و میگویند دفن نکرده ایم شنبه بیائید دادگاه انقلاب نامه را تکمیل کنید بعد بروید بگیرید،خلاصه هر کس یک حرفی میزند. البته نامه دست ما هست ، الکی می گویند ,دروغ می گویند مثل سگ دروغ می گویند می خواهند ما را سر بدوانند .دیروز پسر برادر شوهرم را برده اند هنوز معلوم نیست کجا برده اند .امروز هم دوباره آمده بودند جلوی درب می گفتند اگرصدایتان بالا بیاید ,اگر عکس بزنید جلوی درب می آئیم جمعتان می کنیم می بریم اینجوری هی تهدید و یکسره تهدید می کنند هنوز معلوم نیست اینها کجا دفن کرده اند یا چکار کرده اند .
بالاخره گفتند شنبه مراجعه کنید دادگاه انقلاب نامه اتان را تکمیل کنید ما ببریم، بهشون بدهیم تا تحویل بدهند .
- علت این اقدامات از نظر شما چیست آیا در این مورد توضیحی هم داده اند ؟
- اینها میخواهند ما را بترسانند که نکند ما مراسمی بگیریم اینها اینکار را کردند که ما مراسم نگیریم کسی را خبر دار نکنیم ماهم تا آنجا که تونستیم مردم را خبر دارکردیم .
اینها مارا از این می ترساندند که مارایکروز نگه دارند که اینطوری بترسیم و اینکارها را نکنیم .حرفشان این بود که قول بدهید تجمع نکنید سر و صدا یش را در نیاورید تا ما خودمان خبر بدهیم که شما بیائید جسدش را بگیرید.ولی شلوغ نکنید!
مگر می شود کسی عزیزش را کشته اند جسدش را نگه داشته اند، خانه اش دوستانش نیاید و بروند اینها از ما می خواستند که اینکارها را نکنیم ما گفتیم در خانه امان باز بوده تا الان، دوستانمان دارند از همه جا اهواز,بروجرد ,خرم آباد و دزفول آمده اند به خانه امان ,همین آلان در سه ساختمانمان میهمان داریم .طبقه پائین خانه برادر شوهرم هم میهمان است .

س.روز شهادت علی آقا شما را هم در همان روز با تعداد دیگری از اقوام ازجمله دخترتان پویا و سایر دوستان در مقابل اوین دستگیر کردند،به چه جرمی شما را دستگیر کردند و از شما چه خواسته شد؟
پاسخ خانم صارمی. از ما قول و تعهد میخواستند که دیگر اوین نرویم ,تجمعی نکنیم اگر تظاهراتی شد نرویم اینطوری از ما تعهد گرفتند و مارا آزاد کردند.
س. شنیدیم که حکمی که بارها شما خواسته بودید که برای وکیلتان بطور قانونی ارسال شود،ارسال نکرده بودند و در همانجا آنرا مقابل روی شما گداشتند،موضوع چی بود؟
پاسخ: بله، حکم هم آنجا گفتند باید امضاءکنی ,آنروزحکم را به من ابلاغ کردند آنجا تو تجریش! از آنجا نامه را فکس کرده بودند گفتم مگه اینجا دادگاهه که حکم راامضاء کنم گفتند آقای صلواتی گفته اگر امضاء نکرد نباید برود , من بدبخت هم از ترسم میگم برای چی امضاء کردم میماندم آنجا ولی گفتم مهمون داره میاید ازشهرستان نکند درب را ببندند بیشتر ترسم از آن بود بیام در ب خانه را بازکنم ودوستام بیایند مهمانها بیایند نگویند دستگیرشده هیچ کس نیست ما برویم پیش کی؟ به خاطر این گفتم عیبی ندارد و بیایم امضاءکنم بگذارند برم خانه پیش مهمانانم امضاء کردم .


س.شنیدیم که صحنه های قبل از شهادت و اعدام علی را تعریف کرده اند،شما هم خودتان در بیرون صدای یا حسینِ علی را قبل از اعدامش شنیده بودید،میتوانید مقداری در این رابطه توضیح دهید؟
پاسخ: بله با فریاد یا حسینِ علی، او را اعدام کردند یعنی از یزید هم یزید تر هستند!
چه میدانستیم که علی آن صدای یا حسین را میکشید! ,صدای یا حسین بلند آمد نزدیک اذان صبح گفتیم چه خبرشده؟ نمیدانستم که علی است! .
سرباز گفته که موقعیکه طناب می انداختیم گردنش چشمش را که نگذاشته ببندیم چشمش را باز گذاشته , سر بازه به علی گفته مرا ببخش من مامورم ,علی گفته تو کارت را انجام بده، تو ماموریتت را انجام بده، من همه آدمها را بخشیدم تو کارت را انجام بده من ازهیچکس ناراحت نیستم .
حتی داشته نماز میخوانده گفته بگذار برات مهر بیاورم گفته مهر نمی خوام همینجا روی زمین خالی نمازم بهتر است مهر هم از آنها نگرفته است!

س.علی یکی از مصمم ترین زندانیان بر علیه ظلم و ستم بود و همیشه ایستادگی و مرز داشتن او با شکنجه گران زبانزد سایر زندانیان بوده،میخواستم سوال کنیم که ایا خودتان در این رابطه مثال و یا خاطره ای دارید برایمان بگویید؟
پاسخ : بله روز قبل از اعدام ,همان روز دوشنبه ما ملاقات داشتیم با علی ,کابینی که به ما داده بودند گوشی اش خراب بود خیلی کم توانستیم صحبت کنیم، چون هی با سیمها باید ور میرفتیم زینب به او گفت با با یک بار دیگه ملاقات بگیر به اینها بگو من ملاقات نکردم ,علی گفت من چیزی ازاینها نمیخوام ,من شما را دیدم،دیگه!، من هیچی از اینها طلب نمیکنم .
یکبار هم اخیراً میثاق زنگ زد گفت که به علی بگو بردنش انور ( بند ۲ ) تقاضا کنه بیاید پیش ما، به علی گفتم علی میثاق اینطوری گفته , گفت من از این جنایتکارها هیچ چیز تقاضا نمیکنم ،همه جا زندانه، هیچ فرقی نمیکنه چه اینجا باشه، چه آنجا .


س.بعد از اعدام و شهادت علی،بغیراز مواردی که فوقا اشاره کردید،ایا مزاحمت خاص دیگری برایتان ایجاد شده است؟
پاسخ: بله مستمر اطراف خانه ما هستند، پلاک خانه ما را کنده بودند که افرادی که به خانه ما میخواهند بیایند،نشناسند و دنبال منزل بگردند، ما دیشب دو باره پلاک خانه را پیچ ومهره دادیم که ببندند و بستیم
امروزآشنایی آمده تهرا ن ازیاخچی آباد میگه سه روز آمدم خونه تون را پیدا نکردم، عکس علی را میزنیم میکنند ,ما باز عکس می زنیم میکنند و اذیت و آزار،گفته بودند که اگر صدایتان بالا بیاید،میاییم و همه را جمع میکنیم و میبریم!
س.خانم صارمی شما بعنوان همسر شهید علی صارمی به مردم و جوانان کشورمان و همچنین به سایر جهانیان و فعالین حقوق بشر و ... چه پیامی برای آنان دارید؟
پاسخ: پیامم برای مردم اینه :
بیدار باشند ببینند چه کسانی را دارند از دست میدهند!
گفتم آقای حسینی ( وکیل شهید علی ) ترو خدا از خودت و سایر وکیلها میخوام نگذارید زن و بچه ها ی کسی بی سرپرست باشه!
به تمام دنیا هم دارم میگم به اوباما هم میگم به حقوق بشری ها هم میگم به مردم ایران میگویم بلند شوید هیچی نمیشه به خدا اگر همه اینها باهم بلند بشوند دو روزه اینها را نابود میکنند منتها میترسند .
من گفتم روزی که علی ام را اعدام کردند تو ماشین بودم که به من گفتند، توماشین هم برای همه گفتم که همین الان به من خبر دادند که همسرم را اعدام کردند تراخدا به خودتان بیایید همسرم بیگناه بود بخدا فقط طرفدار حقوق مردم بود .
به آقای اوباما میگم چشمتان را نبند ما ازشون نمیگذریم من ازش نمیگذرم ,بچه هامون در اشرف خونین و مالین میشوند ,همدست خود اینها است اوباما هم بخدا من ازش میخوام، نه اصلا نمیخوام اصلا چشمش را ببندد نمیخواد هیچکاری بکند , مردم ایران خودشان بلند میشوند با این خونها که دارند میدهند خودشان بلند میشوند با این فشارها که داره بهشون میاید. ازهمه مردم خودمون میخوام ازهمه آنهایی که حکم علی را محکوم کردند از همشون میخوام بازهم کمک مردم ایران کنند تا اززیر ظلم اینها رها شویم! .
نابود بشوند به حق محمد .

کانون حمایت از خانواده های جانباختگان وبازداشتی ها