Sonntag, 27. März 2011

جنگ روانی، جنگی کثیف و ضدانسانی!

جنگ روانی مأموران اطلاعات آخوندی و مالکی علیه ساکنان اشرف
جنگ روانی مأموران اطلاعات آخوندی و مالکی علیه ساکنان اشرف



این مقاله‌یی است درباره یک جنگ! جنگی سیاه! جنگی کثیف! جنگی که هدفش، تسخیر سرزمین نیست. هدف، تسخیر اراده و ذهن انسان است.

ایجاد ترس، یکی از شیوه‌های جنگ روانی ا‌ست. این شیوه، به‌ویژه در کشورهای دیکتاتوری، به‌وسیله نیروهای سرکوبگر، برای مقابله با حرکتهای مردمی، به‌کار می‌رود.

نیروهای سرکوبگر، با نشان‌دادن تجهیزات خود، با حرکت سریع به‌وسیله خودرو، موتور و وسایل دیگر در وسط جمعیت معترض، سعی می‌کنند فضای ترس بین تظاهرکنندگان ایجاد کنند. تعداد و قدرت مردم ناراضی که به‌صورت جمعی، دست به تظاهرات می‌زنند، بسیار بیشتر از تعداد و قدرت نیروهای سرکوبگر است. ازاین‌رو، نیروهای سرکوبگر، مجبورند ضعف خود را، با جنگ‌روانی، به شیوه‌ایجاد ترس و دلهره، جبران کنند.

بارها ثابت شده، هنگامی‌که مردم، به‌پاخاستند و بر ترس خود غلبه می‌کنند، نیروهای سرکوبگر را به‌راحتی از سر راه خود، کنار می‌زنند.

یکی دیگر از امکانات پیشبرد جنگ‌روانی، استفاده از نوعی شکنجه، برضد فرد یا گروه مورد هجوم است. شکنجه‌یی که بر روی جسم اعمال نمی‌شود، بلکه بر روی ذهن فرد یا گروه، پیاده می‌گردد“. شکنجه سفید“
شکنجهٔ سفید نوعی شکنجه روانی مبتنی بر «محرومیت حسی» و «ایزوله کردن» شخص است. شکنجهٔ سفید باعث تخریب «هویت شخصی» شکنجه‌شونده می‌گردد. و نتیجه آن، کاهش جدی در «توان فکری» فرد زیرشکنجه است.

اساساً به شکنجه‌یی که رد و اثری بر روی بدن قربانی باقی نگذارد، شکنجه سفید گفته می‌شود، اما هم‌چنین گفته می‌شود که این اصطلاح، به‌خاطر این ابداع شد که در آن، رنگ سفید، ابزار شکنجه بود. در این شیوه، زندانی در سلولهایی که همه‌چیز در آن به‌رنگ سفید است (دیوارها، لباس، غذا و هر چیز دیگر) قرارداده می‌شود. به‌نحوی که در ابتدا، کسی متوجه ابعاد جنایت نمی‌شود. چرا که این‌جا هیچ‌چیز به شکنجه‌گاه، شباهت ندارد. اما هنگامی‌که پس از مدتی، زندانی، دچار جنون شد، ابعاد فاجعه نمایان می‌گردد.

این شکنجه، بر اساس قانونمندیهای مغز اعمال می‌شود و به‌طور کامل، پایه‌هایی علمی دارد.

روند فکری انسان شامل پیوندهایی است که بعد از یادگیری هر مطلب بین سلولهای مغز ایجاد می‌شود. در شکنجهٔ سفید با جلوگیری از رسیدن اطلاعات جدید به مغز، و دادن تنها اطلاعاتی که مورد نظر شکنجه‌گراست، عملاً پیوندهای مغز فرد زندانی را متوقف می‌کنند.

یکی از نیازهای اساسی ذهن انسان، دریافت اطلاعات و داده‌های جدید است. بر اساس همین پدیده علمی، شکنجه سفید، تنها به استفاده از رنگ سفید محدود نمی‌شود. بلکه، دادن هرگونه اطلاعات دروغ، تحریک‌کننده و تشنج‌آور، همان‌عمل گسستن پیوندهای مغزی را انجام می‌دهد. تنها کافی است، این اطلاعات، به‌صورت پیاپی، متمرکز و در زمانی طولانی، به فرد داده شوند.

این روند به مرور با ارائه اطلاعات دست‌چین یا تحریف‌شده می‌تواند فضای ذهنی فرد را به‌کلی تغییر دهد. حتی شاید اطلاعات داده‌شده، در گام اول، برای فرد خیلی بی‌مورد و سطح پایین به نظر بیاد. اما در زمان طولانی و به‌طور متمرکز، همان‌عمل گسستن پیوندهای مغزی را انجام می‌دهد. وقتی پیوندهای مغزی جدا شوند، عقاید، ایمان و باورهای فرد، فرو می‌ریزند. در این حالت، عاملان شکنجه سفید، به اهداف خود می‌رسند.

شیوه‌های جنگ‌ روانی و به‌ویژه شکنجه سفید، با راه‌کارهای مختلف به‌کار گرفته می‌شوند. اما همه آنها، یک هدف مشترک دارند. تسخیر ذهن و روان نیروهای مخالف! و سست‌کردن اراده آنها!

یکی از راه‌کارهای شکنجه سفید، استفاده از صدا و موسیقیهای آزاردهنده، با صدای بلند و برای مدتی طولانی است. پخش صداها و موسیقی‌هایی به سمت گروه زیر محاصره. ازاین‌رو، به این شیوه، «صوت سفید» هم گفته می‌شود. هدف، اغتشاش در سیستم اعصاب و تمرکز نفرات مورد نظر است.

این شیوه، در دهه ۱۹۵۰، توسط دکتر «اوین کامرون» آزمایش شد.

اوین کامرون پیشتازترین روانپزشک در در دهه ۱۹۵۰ بود. او در یک آزمایش، از تکنیک جدید صدا استفاده کرد. کامرون چندین ضبط‌صوت را به‌کار گرفت، تا نفرات زیر آزمایش را مجبور کند به پیامهای ضبط‌شده گوش بدهند. آن‌هم در تمام 24ساعت و 7روز هفته. او با این‌کار، روند فکرکردن افراد را ازبین برد.

این آزمایش نشان داد که شیوه استفاده از صدا، روشی موفق برای تسخیر ذهن نفر مورد تهاجم است.

این شیوه، در جنگ کره بسیار استفاده شد. هم‌اکنون نیز، در مدار 38 درجه، که مرز دو کره است، صداهای گوشخراش، از هر دو طرف، پیوسته پخش می‌گردد.

این شیوه شکنجه موسوم به صوت سفید، در زندانهای دیکتاتوری حاکم بر ایران، به میزان زیادی استفاده می‌شود. البته در این زندانها، ابزار شکنجه، رنگ سفید نیست. بلکه شیوه‌های دیگر هست. برای نمونه، در دهه ۱۳۶۰، بیش‌از 20ساعت در شبانه‌روز، نوحه‌های آهنگران، با صدای بلند در سلولهای بسته، پخش می‌شد.

به گفته شاهدان، این نوحه‌ها، هنگامی‌که با صدای بلند و مدت‌زمان طولانی به گوش زندانی فرومی‌رفت، اعصاب و روانش را مختل می‌کرد.

یکی از جدیدترین نمونه‌های استفاده از شکنجه سفید در چارچوب جنگ‌روانی، در اشرف است. انبوه بلندگوهایی که برای ساعتهای طولانی، حتی شب تا صبح، صداهای گوشخراش پخش می‌کنند. حتی بسیاری مواقع، موسیقی پخش می‌کنند، اما بعد از مدتی، همین موسیقی، به‌شدت دستگاه اعصاب را تحریک و متشنج می‌کند.

یکی دیگر از راه‌کارهای شکنجه سفید، استفاده از بلندگوست. این شیوه، برای گروهی که در یک مکان مستقر هستند یا موضع گرفته‌اند، به‌کار می‌رود. در این شیوه، سعی می‌شود با بلندگو، مواضع و مکان دشمن، زیر پوشش صوتی قرار بگیرد. در این هنگام، با صحبتهایی که هدفش سست‌کردن اراده، آرمان، عقاید و اهداف افراد گروه است، سعی می‌شود افراد را از آینده خودشان ناامید کنند.

آلمانیها در جنگ جهانی، از این شیوه برضد دشمنانشان استفاده می‌کردند. برای نمونه، آنها با صدای ضبط شده یک زن که به زبان انگلیسی صحبت می‌کرد، سربازان آمریکایی را به فکر خانه و خانواده خود انداخته، به آنها می‌گفتند بی‌جهت خود را به کشتن می‌دهند. به این ترتیب، سعی در ایجاد فضای ترس و ناامیدی، در میان نیروهای دشمن می‌کردند.

در مورد دیگر، هنگامی‌که ارتش آلمان نازی، در شهرهای شوروی، در جنگی سخت با ارتش سرخ قرار داشت، از این شیوه، برضد سربازان ارتش سرخ و برای سست‌کردن اراده مقاومت مردمی که به دفاع از کشورشان برخاسته بودند، استفاده می‌کرد.

جدیدترین نمونه استفاده از شکنجه یا صوت سفید، در اشرف، از 19بهمن ۱۳۸۸ شروع شد.

«شکنجه‌یی که درحال حاضر بر ساکنان اشرف اعمال می‌شود. شیوه‌های بمباران صوتی، یکی از شیوه‌های اعمال شکنجه است. این شیوه به‌ خصوص از دهه‌های 50 اعمال می‌شود و حتی یک اسم فنی هم بر آن گذاشتند: «صوت سفید». نحوه این شکنجه به‌ این صورت است که روی افراد در درون جعبه‌های بسته اعمال می‌شود یا در سلول یا در اتاقهای ویژه‌یی که صوت از آن خارج نمی‌شود. اما آن‌چه که امروز شاهد آن هستیم اعمال این شکنجه در فضای باز بر روی تمامیت یک جمعیت و یک شهر است». - دکترخوان گارسه

در این شیوه، وزارت اطلاعات رژیم ایران، تلاش می‌کند، با تمرکز روی احساسات خانوادگی، پای مجاهدین را در مبارزه‌شان سست کند.

درست مثل گشتاپوی آلمان هیتلری، ساواما، وزارت اطلاعات رژیم ایران هم، با استفاده از شیوه بلندگو سعی در ایجاد ناامیدی برای مجاهدین در اشرف می‌کند. آن‌هم با نشان‌دادن این‌که چشم‌اندازی برای آنها وجود ندارد.

یک شیوه دیگر جنگ‌روانی و شکنجه سفید هم وجود دارد، که بیشتر توسط حکومتهای استبدادی، برضد نیروهای انقلابی همان‌ کشور به‌کار می‌رود. ابزار این شیوه، نفرات بریده از مبارزه‌یی است که مدتی، عضو آن نیروی انقلابی بودند. نیروهای آلمانی، تصمیم گرفتند که با به‌کاربردن این شیوه، اراده پارتیزانها را بشکنند.

این شیوه جنگ روانی، هم‌اکنون در اشرف در جریان است.
وزارت اطلاعات رژیم ایران، نفرات خائن و بریده از مبارزه را، با دادن پول، پاسپورت و سایر مدارک مورد نیاز، به اشرف می‌آورد. درحالیکه صدای آنها با بلندگوهای بسیار پخش می‌شود، این بریدگان وظیفه دارند، از گذشته خودشان ندامت کنند. بعد هم فضای ناامیدی و یأس را القا کنند.

به گفته کارشناسان جنگ‌روانی و بر اساس تجربه جنگهای مختلف، برای استفاده از شیوه‌های جنگ روانی و به‌ویژه شکنجه سفید، تکنیکهایی لازم است. این تکنیکها باعث می‌شوند بالاترین بهره در جنگ روانی به‌دست آید. این تکنیکها، موارد زیر را دربر می‌گیرد:
ایجاد تفرقه و تضاد در بین گروه مورد تهاجم
اهریمن‌سازی از گروه مورد تهاجم
دروغ
تکرار
تکرار، یکی از راه‌کارهای پیاده‌کردن شیوه‌های جنگ روانی است. در این شیوه، یک موزیک، یک خبر دروغ یا هر موضوع دیگری را، به‌وسیله رادیو، بلندگو یا هر وسیله دیگر، بارها و بارها برای گروه مورد نظر، پخش می‌کنند. هر چند، موضوع پخش‌شده، در لحظه اول مهم جلوه نکند، اما «تکرار» باعث می‌شود، مغز به‌صورت نا‌خودآگاه، نسبت به حرفهای تکرارشده دشمن، عادت کند. در این حالت، بسیاری از ارزشها که دشمن روی آنها تبلیغات منفی می‌کند، در ذهن فرد فرو می‌ریزد!

«لئونارد دوب» Leonard W. Doob، پرفسور پیشتاز در زمینه روانشناسی اجتماعی، در کتاب خود می‌گوید: «بسیاری از مردم درباره تبلیغ می‌اندیشند، یا در محراب، عبادت را تکرار می‌کنند. آنها مشاهده کرده‌اند که تکرار یک موضوع می‌تواند معجزه‌های روانشناسانه‌یی انجام دهد».

ساواما پای دیواره‌های حفاظتی اشرف، اصل تکرار در شکنجه سفید را به‌کار می‌گیرد. برای نمونه، در طول شبانه‌روز، گاه بیش‌از دهها بار یک متن ضبط شده از پیش را، پشت سر هم برای مجاهدین، پخش می‌کند.

آنها ضمن توهین به رهبری مقاومت و مسئولان مجاهدین، حرفهای زیر را مستمرا تکرار می‌کنند:
تشکیلات، بندهای اسارت است
در اشرف، تنها عمرتان را هدر می‌دهید
مبارزه با جمهوری اسلامی فایده ندارد
دست از مبارزه برداشته، به فکر زندگی خود باشید
اگر از سازمان جدا شوید، غرق در عواطف خانواده و رأفت نظام جمهوری اسلامی می‌شوید

جنگ‌روانی، با هدف تسخیر ذهن و غلبه بر اراده‌ها. جنگی کثیف و ضدانسانی! جنگی که قدمت آن، به پیدایش اولین ابزارها و آغاز نزاع و جنگ توسط انسان برمی‌گردد. جنگی که بارها، اذهان را تسخیر کرد، اراده‌ها را سست کرد و افراد را از گروه یا جامعه خود، جدا نمود.

اما در سده 21، یک تجربه جدید نشان داد که انسان می‌تواند با تمامی شیوه‌ها، راه‌کارها و راهبردهای جنگ روانی مقابله کند.

بیش‌از دو سال است که توطئه‌ها و حملات وحشیانه، توسط مزدوران وزارت اطلاعات رژیم ایران، برضد اشرف ادامه دارد. از یک‌سال پیش، جنگ‌روانی هم، به‌طور هم‌زمان برضد مجاهدین اشرف، آغاز شد. اما این اقدامات برضداشرف، یک تجربه جدید، در زمینه جنگ روانی داشت. تجربه این بود که، می‌توان جنگ‌روانی را، حتی در ابعاد گسترده آن، مهار کرد.

اراده‌های محکم، نه‌تنها دربرابر جنگ‌روانی و شکنجه سفید در هم نمی‌ریزند، بلکه آن را تبدیل به پلی برای پیروزی بر دشمن می‌کنند.