Donnerstag, 16. Juni 2011

سخنرانی محمدرضا روحانی در تحصن ایرانیان در برابر مقر اروپایی ملل ‌متحد در ژنو

محمدرضا روحانی
محمدرضا روحانی

به نام آزادی،
به نام ملت ایران،
دوستان عزیز،
خانمها، آقایان،
مظلومان آسیب‌پذیر،
آرزو داشتم دیروز، روز دهم ژوئن در خدمت شما می‌بودم، متأسفانه مشکلات جسمی اجازه نداد. روز دهم ژوئن در تاریخ ددمنشی‌های قرون گذشته روزی است اندوهبار و به یادماندنی.
در سال ۱۹۴۴، 67سال پیش، روز 10ژوئن، اس. اس‌ها، یعنی بسیجیهای هیتلر، قریه ”اورادور ـ سور ـ گلان“ را که نزدیک شهر معروف ”لی موژ“ فرانسه است، محاصره کردند. تمام مردم حاضر در قریه را که حدود ۱۲۰۰نفر بودند، به‌زور از خانه‌هایشان بیرون کشیدند و در مزرعه‌یی گردآوردند. مردان را جدا کردند و در طویله‌ها به گلوله بستند و زنان و کودکان را به کلیسای ده بردند. خفه کردند، یا با تیر کشتند و سپس محل را به آتش کشیدند و آبادی را غارت کردند. نزدیک ۷۰۰نفر را کشتند. امروز نام این قریه برای فرانسویها مترادف مظلومیت مردم بی‌دفاع و آسیب‌پذیری آنان و قساوت و شقاوت جنایتکاران سازمان‌یافته است.

جامعه بی‌دفاع
چند روز پیش همراه همسنگر گرامی آقای خزایی در محله ششم پاریس، نزدیک مؤسسه‌یی که ما هر دو، دهها سال قبل در آن‌جا درس خوانده بودیم، از کوچه‌یی گذشتیم. کوچه ”هوسمان“، بر سر در شماره ۸ این کوچه نوشته بود: اینجا خانه ”ویکتورباش“ بود. پریزیدانت جامعه حقوق‌بشر فرانسه و استاد سوربن. روز دهم ژانویه ۱۹۴۴ همراه همسرش ”ایلونا“ به دست نازیها و ”لباس‌شخصیها“ کشته شد. به یاد همکار جوانم افتادم، خانم نسرین ستوده، مادر 2کودک خردسال، باید به اتهام دفاع از موکلش 11سال زندان را تحمل کند. عکس تکان‌دهنده‌ این وکیل را دیده‌ایم. دستهای دست‌بند‌زده را حلقه گردن همسرش کرده بود در راهروهای عدالتخانه اسلامی. این است میراث واقعی ”دوران طلایی امام“ که سبزاللهی‌های خارجی‌پروده به ما وعده می‌دهند. کشتارهای جمعی زندانیان سیاسی و نام و مشخصات مسئولان را فراموش کرده‌اند؟ چند دقیقه قبل در همین محل با همکار کانادایی خودم که وکالت اشرفیها را نزد مراجع بین‌المللی به عهده دارد، درد دل می‌کردم و برای نمونه گفتم که طی جنگ دوم و ایام اشغال فرانسه توسط هیتلر، وکلای دادگستری در پاریس اعتصاب کردند تا به شرایط تحمیل‌شده بر کانون وکلا و حرفه دفاع اعتراض کنند و امروز در ایران وکلا که باید از حقوق مردم دفاع کنند، بی‌دفاع، دست‌بسته، زبان‌بریده و قلم‌شکسته‌اند و جامعه ما در قالب قوانین فعلی جامعه‌یی است بی‌دفاع.
اما شما پناهندگان ایرانی دهها سال است که در چارچوب مقاومت سازمان‌یافته ایرانیان، تکلیف، وظیفه، مسئولیت، مأموریت و رسالت دفاع از ملت ایران را برعهده گرفته اید، درود به همه شما.
اگر مدیریت شجاعانه آنان که روز 30خرداد به بهای جان خود دفاع از ملت ایران و راه شرافتمندانه مقاومت را برعهده گرفتند، نبود، چراغهای امید خاموش می‌ماند و جامعه بی‌دفاع.
اگر خانم و آقای رجوی راه مماشات را در برابر متجاوز پیش گرفته بودند، اشرف امروز ”اورادورـ سورـ گلان“ نمی‌شد؟
اشرفیها تمام راه‌حلهای شرافتمندانه و مبتنی بر حفظ حقوق و شرافت را همیشه پذیرفتند و می‌پذیرند اما ذلت و تسلیم در برابر تجاوز و متجاوز را هرگز نپذیرفتند.

شورای ملی مقاومت
روز ۱۸ژوئن ۱۹۴۰ با فراخوان ژنرال دو گل که از رادیو لندن، محل تبعید و پناهندگی او پخش شد، شورای ملی مقاومت فرانسه، پایه‌گذاری شد. ژنرال دوگل، معاون سابق وزارت دفاع فرانسه، شرافت و افتخار ابدی درجه ”تروریست“ از طرف نازیها و همدستانشان را دریافت و نام و عکس او و یارانش را برای دستگیری در خیابانهای فرانسه آویختند. حقوقدان بزرگ، پروفسور ”رنه کاسن“ معمار اصلی اعلامیه جهانی حقوق‌بشر که عکس او در این میدان نصب شده است، از یاران دو گل بود. 40سال بعد روز ۲۰ژوئن، 30خرداد ما شروع شد و حول همین حرکت شورای ملی مقاومت ایران شکل گرفت.
بعدها مرده‌ریگ‌خواران اروپایی و آمریکایی ”ایران گیت“ همدست ملا شدند و ما را تروریست خواندند. خوشبختانه به قول آلمانیها ”هنوز در برلن قاضی هست“ و دادگاههای اروپا و آمریکا و افکار عمومی آزادیخواهان جهان به همت شما، تک‌تک شما، مقاومت قهرمانانه اشرفیها، همه توطئه‌ها از جمله توطئه ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ و حمله به مقر مقاومت رسوا شد و نشان داده شد که چه کسانی همدست تروریزم دولتی آخوندها هستند.

پناهندگان ایرانی و ”یک درصدیها“
تعداد پناهندگان، آوارگان [سیاسی و جنگی] و پناهجویان در سراسر جهان قریب 50میلیون نفر است. نزدیک یک‌سوم این رقم، پناهندگان رسمی هستند. آنها که موقعیت حقوقی پناهندگی آنها توسط کشورهای مختلف شناخته شده است، غالباً تحت حمایت قوانین سیاسی داخلی آن کشورها و البته تحت حمایت کمیسیاریای عالی پناهندگان ملل‌متحد هستند. حدود ۲۷میلیون نفر هم اشخاصی هستند که به‌زور از میهن خود رانده شده‌اند یا به‌دلیل ترس از کشتار ناگزیر دست از خانه و خانمان کشیده‌اند در درون مرزهای کشور خود یا در سرزمینهای مجاور در اردوگاههای تحت‌نظر کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد، در آوارگی به‌سر می‌برند و بقیه هم پناهجویانی هستند که در کشورهای گوناگون در انتظار رسیدگی به پرونده‌های خود می‌باشند. ما پناهندگان ایرانی حداکثر یک‌درصد این جمعیت ۵۰میلیونی را تشکیل می‌دهیم. (البته هموطنانی که برای از جنگ، استبداد، تحصیل امنیت اجتماعی و اقتصادی و شرایط حقوق‌بشر در ایران و سرکوبیهای مذهبی، ناگزیر از مهاجرت شده‌اند و غالباً با ارزش‌ترین کارشناسان میهن ما در میان آنها هستند و از منابع حیاتی مقاومت هستند، در این رقم منظور نشده است).
فعالیت شما ”یک درصدیها“ اعجاب‌انگیز و افتخارآمیز و از نظر تاریخی بی‌نظیر است.
شما و مقاومت سازمان‌یافته شماست که رژیم آخوندها را تبدیل به طاعون کرده است.
شما پناهندگان ایرانی، همراهان اشرفیها برای حفظ حقوق‌بشر ملت ایران ۵۷بار رژیم ملایان را در ملل‌متحد محکوم کردید؛
شما از حقوق مقاومت ملتها، حقوق مقدس پناهندگان سراسر جهان، حقوق تاریخی ملت ایران دفاع کردید؛
شما پرچم شرف دهخداها را بر دوش کشدید. می‌دانیم که دهخدا بیش از صدسال پیش در ایام استبداد صغیر در سوئیس چند کیلومتری همین محل پناهنده بی‌پناه و فقیری بود که سلاحش قلم و آگاهی او بود و در خدمت مقاومت ملی ایرانیان؛
شما هستید که چراغ امید را به بهای عمر و جوانی خود با تحمل تندگدستی، در سرما و گرما، در غربت، با تنگدستی، در برابر شدیدترین سرکوبیها و توطئه‌ها، روشن نگهداشتید؛
شما صدای اشرفیها هستید، صدای گرسنگان، محرومان، زنان، جوانان، بیکاران، و صدای آزادیخواهی ملت ایران و خواسته‌های مبارزات تاریخی ملت ایران؛
شما که برای پیروزی عدالت و حفاظت اشرف روز ۱۸ژوئن، برای استمرار مطالبات ۳۰خرداد ۶۰ در ”ویلپنت“ همراه دوستان مقاومت گرد می‌آیید.

اصطبل دشمنان
در برابر نظم، انضباط، ایمان، انگیزه‌های والا و امیدهای شما، اصطبل آخوندها قرار دارد. خانم سیمین بهبهانی در سوگنامه‌یی که برای شادروان هاله سحابی و تحت عنوان ”بانوی بی‌گناه“ سروده، ذات این رژیم را با کلمات ”جور و جبر و جنون“ معرفی کرده است. من اما جسارتاً بر این بیان رسا و ”مثلث جیم“ جهل را می‌افزایم تا مربع شود. در این محدوده آیات عظام سر در آخور و توبره یکدیگر کرده‌اند.
آیت‌الله مصباح یزدی در مصاحبه با پاسدار اسلام به فغان درآمده که ”نظام اسلامی با بزرگترین تهدید تاریخ ۳۲ساله خود روبه‌روست“...
حجت‌الاسلام ذوالنور، جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران، پاچه همدستان دولتمدارش را گرفته که ”آلودگی جریان انحرافی در فساد اقتصادی بالاست“...
محمدعلی امانی، دبیر اجرایی مؤتلفه، هشدار می‌دهد ”جریان انحرافی و فتنه‌گران خواب براندازی نظام را می‌بینند“...
آیت‌الله عبدالعلی نمازی، نماینده ولی‌فقیه و امام جمعه کاشان و عضو خبرگان رهبری، توی دهن جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، می‌زند که ”کسی که یک پاسدار است چه حقی دارد در حریم یک فقیه وارد شود“...
آیت‌الله امجد هم فرموده‌اند: «... سعی کنیم همه انقلاب را صادر نکنیم. کمی هم برای خودمان بگذاریم»...
و بالاخره آیت‌الله‌زاده دکتر مهدی خزعلی پیشنهاد می‌دهد که «همه باید طناب دار همراه داشته باشیم و مدعیان ”النصر بالرعب“ را خلع‌سلاح کنیم»...
عبدالله صالح به مبارک و بن علی پیوست. در چنین شرایطی است که آخوندها برای قدرت‌نمایی از پرواز هواپیمای صدراعظم آلمان در آسمان کشور ممانعت می‌کنند، وزیر دفاع آخوندها را از بولیوی بیرون می‌اندازند، بشار اسد و قذافی هم به سقوط نزدیک می‌شوند، مالکی هم مشغول غرق شدن در لجن اعمال جنایتکارانه خود است و برای اجرای دستورات خامنه‌ای، بحران‌آفرینیهای جنایتکارانه دیگری تدارک می‌بیند.
من باز هم به او توصیه می‌کنم که بیش از این دمش را به دم خامنه‌ای نبندد، چند روز پیش کیسینجر، وزیر خارجه معروف آمریکا که دهها سال پیش وزیر خارجه آمریکا بوده است و امروز ۸۸ساله است، در مصاحبه‌یی می‌گوید: «من هوادار دادگاه بین‌المللی لاهه نیستم ضمن آن که از این‌که یک وقت این دادگاه به سراغ من هم بیاید، می‌ترسم»...
مالکی از حیث اعتبار، یک موی گندیده کیسینجر هم نمی‌شود، مالکی هزاران سند جنایت دارد، یادش باشد که ایرانیها تا گور او را تعقیب می‌کنند و تا پای جان از اشرفیها و حقوق آنان حمایت خواهند کرد.
پیروز باشید.