Donnerstag, 23. August 2012

مصائب خانواده بنازاده امیرخیزی


نامه منتشر نشده از رضا بوکانی  
 
در 27 دی ماه سال 87 تعداد 20 نفر از خانواده هاو پدران و مادران مجاهدین که همگی بالای 60 سال تا 90 سال سن داشتند با در دست داشتن پاسپورت و بلیط هواپیما و ویزای معتبر کشور عراق جهت دیدار با فرزندانشان در اشرف از فرودگاه بین المللی تهران عازم کشور عراق بودند که در فرودگاه همه آن 20 نفر بازداشت و به زندان اوین بند 209 منتقل شدند.
این در حالی است که رژیم در تبلیغات دروغین خود میگوید مجاهدین به پدرها و مادرها وخانواده اشرفی ها اجازه ملاقات نمی دهند ودر مقابل شخص فریب خورده و افراد مجهول الهویه بعنوان پدران و مادران مجاهدین ساکن در اشرف توسط گروه به اصطلاح نجات وزارت اطلاعات، به آنجا اعزام و شروع به عربده کشی در پشت دروازه اشرف و توهین و اهانت به آنها می کنند.
این موضوع را میگویم تا دانسته شودکه الان چند نفر از خانواده های مجاهدین به خاطر سفر به اشرف و ملاقات با فرزندانشان در زندان های حکومت جمهوری اسلامی با محکومیت های سنگین و در شرایط بد جانی در حبس می باشند و دم خروس از لای قبای دروغین جمهوری اسلامی پیداست یکی از این دستگیر شدگان 20 نفره خانم کبری بنا زاده امیر خیزی میباشد که در بیدادگاه با حکم سنگین 5 سال زندان به جرم ناکرده سفر به اشرف؛ که درصورت سفر به اشرف هم جرمی طبق قوانین جمهوری اسلامی مرتکب نشده بود، توسط قاضی مقیسه تایید و به تبعید به زندان رجایی شهرمحکوم شد که در حال چند بار به زندان های مختلف از جمله اوین و قرچک و مجددا اوین و باز هم اخیرا بدون حکم قاضی و از راه غیر قانونی همراه یکی دیگر از زندانیان مجاهد، خانم صدیقه مرادی به اردوگاه قرچک انتقال داده شده اند.
اردوگاه قرچک نه تنها با استاندارد های بین المللی بلکه با استاندارد زندانهای شاه و شیخ نیز تطبیق نمیکند. این زندان از چند سوله تشکیل شده، آب، بهداشت و حداقل امکانات رفاهی و فروشگاه هم ندارد و آب گرم هم اغلب اوقات قطع است که زندانیان به خاطر استحمام با آب سرد اکثرا سرما خورده و سینه پهلو کرده اند و تاکنون نمایندگان هیچ یک از سازمان های بین المللی یا حقوق بشری از تاسیسات این اردوگاه متروکه دیداری نداشتند. در این اردوگاه طبقه بندی زندان ها و تفکیک جرائم طبق قوانین سازمان زندان های جمهوری اسلامی رعایت نشده و همه ی زندانیان با جرائم مختلف در زیر یک سقف ایام حبسشان را میگذرانند.
در این میان وضعیت استثنایی خانم کبری بنا زاده با شرایط سنی بالای 60 سال و انواع مریضی ها که در پرونده ایشان منعکس است، از قبیل خون ریزی شبکیه چشم که موجب آسیب رساندن به چشم دیگر نیز شده که باید تحت نظر چشم پزشک باشد و ناراحتی و نارسایی قلبی گرفتگی رگ های قلب و گشاد شدن دریچه قلب و حتی نارسائی کلیه و ناراحتی اعصاب ناشی از استرس و شوک های عصبی و اخیرا هم به دلیل استحمام با آب سرد با آب و هوای کویری منطقه قرچک ریه ها عفونت کرده است و وزارت اطلاعات از مرخصی استعلاجی این خانم مسن ممانعت میکند .
در مراجعه به دفتر دادگاه و اجرای احکام آقای خدا بخشی میگوید از نظر ما مرخصی ایشان اشکالی ندارد ولی وزارت اطلاعات مجوز نمیدهد و حتی بازجوی ایشان به خانواده گفته که ما جلوی مرخصی ایشان را گرفته ایم و برادرشان نیز میگوید من شخصا تجربه کرده ام، در سال 88 وقتی به دنبال مرخصی خواهرشان خانم کبری امیر خیزی بودند، دادیار ناظر بر زندان وقت آقای رادمندی نامه ای در ورقه ای که با خودکار سبز نوشته شده بود نشان داده بود که وزارت اطلاعات به آقای رادمند داده بوده اند که با مرخصی استعلاجی ایشان مخالفت شده بود در مقابل اسرار برادرش گفته بود از نظر ما بلامانع است ولی وزارت اطلاعات مخالفت کرده و مانع مرخصی نامبرده شده اند و یکی دیگر از این خانواده به نام محمد بنا زاده امیر خیزی برادر بزرگ کبری با 67 سال سن نیز به جرم سفر به اشرف در دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی در شعبه 15 محکوم شده و هم اکنون دز زندان رجایی شهر هستند و قبلا نیز در سال 86 دو برادر ایشان به نام حمید و اصغر و همسر محمد، خانم شهلا زرین فرد به زندانهای 2 سال و 1 سال به جرم سفر به اشرف محکوم شده و زندانشان را گذرانده اند، و این در حالیست که تاکنون در مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی نیز هیچ قانونی تصویب نشده که مانع سفر خانواده ها برای دیدار فرزندان و عزیزانشان در خارج از کشور باشند. این را هم در خاتمه یاد آوری میکنم که در سال شصت وهشت همسر اصغر را که هر دو در زندان بودند، بازجوی ایشان اورا فریب داده و با تحت فشار قرار دادن خانواده و حتی دستگیری برادر بزرگتر، اصغر را مجبور میکند با وکالت دو برادر بزرگتر همسرش را طلاق دهد و در نهایت آقای بازجو با ایشان به عنوان زن دوم خود ازدواج میکند و زندگی چند ساله شان را متلاشی می نماید.
از گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل جناب آقای دکتر احمد شهید می خواهم به خاطر وضعیت نا مساعد جسمی به این مادر مسن چشمی داشته باشند و به وضعیت زندان قرچک که از کوچکترین امکاناتی برخوردار نیست رسیدگی گردد.
اینجانب به عنوان یک زندانی وظیفه شناس از حقوق هموطنانم از هر حزب، گروه و سازمانی که باشند دفاع میکنم و عملکرد های ضد بشری را محکوم می نمایم.
با سپاس و تشکر فراوان رضا شریفی بوکانی زندان رجایی شهرکرج مرداد 91