Donnerstag, 29. November 2012

خامنه ای و رفسنجانی - دو گفتمان برای نجات نظام!



در مرحله سرنگونی، رژیم آخوندی با ۵ معضل یا بن بست جدی مواجه است که در ارتباط با هم هستند. اتمی، تحریم ها و ورشکستگی اقتصادی. سوریه و سرنگونی اسد و بالاخره تضاد در رأس رژیم (تکه و پاره شدن نظام آخوندی)
تضاد و درگیریهای درونی در نظام آخوندی از روز اول تاکنون بوده و هست. اما در مرحله سرنگونی علاوه بر تضادهای قبلی که اساسا بر سر قدرت بود، تضادها مشخصا به رأس رژیم ارتقا پیدا کرده است و دعوا و جنگ بر سر برون رفت نظام از بحران سرنگونی است. یا بعبارت دیگر جنگ و جدال با خود ولی فقیه روی بن بست چهارگانه فوق است، که یک جریان به سر دسته ای هاشمی رفسنجانی میگویند خط غلطی که از سال ۱۳۸۴ خامنه ای با احمدی نژاد آورد، مسبب این بن بست ها و بحرانها است. و راه حل هم تصحیح مسیر اشتباه است. (محترمانه به خامنه ای میگوید بگو غلط کردم که نظام را از سه سر به یکسر تبدیل کردم.) این جریان خامنه ای دعوت به خوردن جام زهر اتمی میکنند. رفسنجانی اخیر گفت که همچنان که ۵۹۸ را پذیرفتیم از موضع عزت! میتوان قطعنامه ها را پذیرفت (قطعنامه های سازمان ملل که به صراحه خواهان تعلیق کامل غنی سازی است). رفسنجانی مطرح میکند برای اینکه از این بحران بتوان بیرون آمد لازم است که دولت وحدت ملی تشکیل داده شود. تا طیف های مختلف نظام کنار قرار بگیرند و با این وحدت است که میتوان بر این بحران غلبه کرد. به اینها “طرفداران ودولت وحدت ملی“ میگویند.
جناح مقابل که خود را اصولگرا می نامند، مطرح میکنند، خط “خالص سازی“ (همان خط جراحی مداوم و انقباض و یک سرگی کردن رژیم) تنها راه بقای این نظام بوده و هست. خط خامنه ای در آوردن احمدی نژاد از صندوق رأیدرست بود و حال احمدی نژاد است که منحرف شده و نه اینکه خطی که بر اساس آن خامنه ای او را آورد غلط بوده است.
آخوندی علی سعیدی نماینده خامنه ای در سپاه پاسداران در روز دوشنبه ۶ آذر گفت که «ما (سپاه) نسبت به رای دادن به احمدی‌نژاد پشیمان نیستیم، چرا که ما در راستای تدابیر رهبری حرکت کردیم؛ معیارهایی که رهبری فرموده بودند بر ایشان بیشترین تطبیق را داشت.»
دو استراتژی
به گزارش “شبکه ایران“ آخوند حسین جلالی مسئول دفتر محمدتقی مصباح‌یزدی در ۲ آذر ۹۱ در سلسله نشست های بصیرت در حسینیه خامنه ای در مشهد، این جنگ و تضادها تا اندازه ای تشریح کرده و میگوید:
 در ۳۳ سال گذشته بیش از دو استراتژی وجود نداشته است یکی استراتژی براندازی نظام بوده است و دیگری استراتژی خالص سازی (یک پایه کردن کامل نظام). بنابراین تمام سیاسیون کشور چه آگاهانه و چه ناآگانه چه از روی خیرخواهی و چه از روی غرض، وقتی در استراتژی خالص سازی نیستند، در جهت استراتژی براندازی خواهند بود.
 دولت وحدت ملی همسو با استراتژی بر اندازی شعار تعادل و پرهیز از افراط را سر می‌دهد و چنین القا می‌کند همه مسائل کشور به خاطر تندروی تحت تاثیر قرار گرفته و اگر با آمریکا و اسراییل مذاکره شود، مشکلات رفع می‌شود‏.
 طرفداران دولت وحدت ملی این استراتژی را چنین بیان می‌کنند که نیروهای انقلاب طرد و دلسرد شدند و برای طرد نکردن این نیرو‌ها باید همه را زیر یک سقف جمع کنیم‏. ‏
 خامنه ای در سالهای ‏۸۱‏ و یا ‏۸۲‏ گفتند که ما باید پنج مرحله را در مسیر اتقلاب طی کنیم ، انقلاب اسلامی که در ‏۲۲‏ بهمن ‏۵۷‏ رخ داد، نظام اسلامی که ‏۱۲‏ فروردین ‏۵۸‏ شکل گرفت و دولت اسلامی و ما در دولت اسلامی متوقف شدیم‏.‏
 آنچه باعث شد با وجودی که ملت شناختی از احمدی نژاد نداشته ولی به سمت وی گرایش پیدا کنند آن بود که تابلوی مقام معظم رهبری و شعارها را دست احمدی نژاد دیدند و دولت اسلامی را دیدیم و زیر تابلو رفتیم!
 این تابلو در سال ‏۸۴‏ برافراشته شد و امروز دولت وحدت ملی و کسانی که دنبال آن هستند چنین القا می کنند که این تابلو اشتباه بوده و آن قدر سیاه نمایی و فضا را تیره و تار جلوه می دهند که کسی جرات بلند کردن تابلوی ‏۸۴‏ را نداشته باشد‏.
خامنه ای بطور علنی برای اولین بار ۵ مرحله را که آخوند جلالی مطرح میکند، در ۸ شهریور ۸۳ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نهم مطرح کرد. که ۵ مرحله عبارت بود از: انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، کشور اسلامی و دنیای اسلامی. یکسال بعد در ۸ شهریور ۸۴ (در اولین روزهای تشکیل دولت نهم) بعنوان در دیدار با دولت احمدی نژاد بعنوان دستور کار دولت جدید آنرا مجدد عنوان کرد. خامنه ای علیرغم سرکشی (یا بقول خودشان انحراف) احمدی نژاد همچنان دنبال همین خط است بطوریکه در ۲۰ مهر ۱۳۹۰ در کرمانشاه مجددا این ۵ مرحله را اعلام کرد
مهمترین مدافع این جریان سران سپاه پاسداران و جبهه پایداری به سرکردگی آخوند مصباح یزدی است، که باند احمد توکلی و حداد عادل که خود را رهپویان انقلاب می نامند طرفدار این خط هستند. که اینها در مجلس نهم خود را اصولگرا می نامند (در مقابل باند علی لاریجانی که خود را رهروان ولایت نامیدند)
آخوند جلالی در مورد ویژگی استراتژی خالص سازی در مقابل “دولت وحدت ملی“ میگوید:
 ویژگی استراتژی خالص سازی امید دادن به مردم و ایجاد آرامش در کشور است‏.‏ قبل از سفر رهبر معظم انقلاب به بجنورد، ابرهای تیره و تاریک در نتیجه جنگ روانی بر مردم سایه افکنده بود و همه ناامید و مایوس بودند ولی بعد از سفر معظم له به این شهر، خون تازه ای در رگ مردم فوران پیدا کرد و سخنان ایشان به مردم امید و نشاط داد‏.‏
 بر خلاف استراتژی خالص سازی، استراتژی بر اندازی به دنبال توقف در گفتمان سال ‏۸۴‏، ایجاد اختلاف در کشور ، طرح مذاکره و سازش با آمریکا ، تیره و تار جلوه دادن وضعیت موجود، ناامید سازی مردم، تعبیر استکبار ستیزی ملت و نظام به ماجراجویی و غیره است‏.‏ دولت وحدت ملی با استراتژی بر اندازی شعار تعادل و پرهیز از افراط را سر می دهد و چنین القا می کند همه مسائل کشور به خاطر تندروی تحت تاثیر قرار گرفته و اگر با آمریکا و اسراییل مذاکره شود، مشکلات رفع می شود‏.‏ ....
 طرفداران دولت وحدت ملی در این شرایط میخواهند ثابت کنند، کسانیکه گفتمان ‏۱۳۸۴‏ را تایید کردند، (یک سره کردن نظام را) اشتباه کردند و ما درست فهمیدیم‏.
آخوند جلالی در این سخنرانی تحلیلی از گفتار و اقدامات اخیر رفسنجانی میدهد و از جمله میگوید:
۱) “خود را به عنوان یک منجی که مشکل کشور را حل می کند، مطرح کند‏.‏ رفسنجانی بارها عنوان کرده که راه حل کشور همان هایی است که من در نماز جمعه تیرماه ‏۸۸‏ گفته ام‏.‏ “
۲) “چهر مثبتی از خودش ارائه بدهد. او عنوان می کند که مردم وضعشان خراب است و کشور خراب شده، در ۸ سال ریاست جمهوری ، کشور را از بحران ها نجات دادم الان هم چاره ای نیست و تا بتوانم کمک می کنم‏.‏ مهدی هاشمی با اصرار رفسنجانی به ایران آمد و به زندان رفت. برای اینکه مطرح کند «پسر من هم فرقی با بچه‌های مردم ندارد» و با این اقدام می‌خواهد نگاه و تصور مثبت از خودش ارائه بدهد‏.“
۳) بدنبال تیره و تار نشان دادن وضعیت و سیاه نمایی است او عنوان می کند که وضع خراب است و به واسطه تحریم ها ما در دنیا منزوی شده ایم، هیچکس ما را قبول ندارد‏. رفسنجانی فضای داخلی را ملتهب می‌کند و به طور دائم از کشورهای خارجی می‌خواهد فشارشان را بر داخل کشور بیشتر کند‏. ‏
خامنه ای نه چشم اندازی در ادامه خط “خالص سازی“ دارد، نه چشم اندازی به بازگشت به سه سرگی و سهیم کردن رفسنجانی در قدرت. زیرا اگر خط خالص سازی را ادامه دهد، چنانکه در جلسات درونی شان میگویند “بحران های اقتصادی ، به بحران امنیتی (قیام مردم) راه میبرد یا با جنگ مواجه خواهیم شد“ و اگر خامنه ای جام زهر را بخورد، رفسنجانی را ناچار است در ولایت سهیم کند که این شکاف در بالا، منجر به شکستن طلسم اختناق در پائین میشود.