Dienstag, 1. April 2014

حكم اخراج بهزاد عليشاهي، مامور پيشاني سيا ه وزارت اطلاعات آخوندي ازجانب دولت هلند.

بنا براخباررسيده، بهزاد عليشاهي،يكي از ماموران وزارت اطلاعات درهلند به اتهام، «ارتباط با وزارت
اطلاعات» و«جاسوسي برعليه پناهندگان ايراني » بوسيله دولت هلند،دستگير شده و هم اكنون دربازداشت است . به اوگفته شده است كه بايد خاك هلند را ترك كند . همسر اين مزدور نيز بايد خاك هلند را ترك كند
وزارت اطلاعات، به كانالهاي مختلف بويژه ازطريق سفارت و ساير مامورينش درهلند مانند ، كريم حقي و مسعود جاباني، دستور داده است كه براي ممانعت ازاخراج او همه گونه اقدامات را انجام دهند .
بهزاد عليشاهي يكي از مأموران وزارت اطلاعات ايران در فرانسه است. وي درتابستان 2005 توسط وزارت اطلاعات از ايران به خارج كشور اعزام شد تا مأموريتهاي محوله در زمينه جاسوسي عليه پناهندگان و مخالفان رژيم و به‌خصوص فعاليت در كارزار تبليغاتي ملايان براي اهريمن‌سازي عليه مقاومت ايران را به‌اجرا بگذارد.
بهزاد عليشاهي تا تاريخ 4 ژوئيه2004 در شهر اشرف در عراق به‌سر مي‌برد. وي كه آمادگي و تحمل ادامة مسير مبارزه با رژيم آخوندي را نداشت، دو روز پس از اين تاريخ، به‌دنبال به‌رسميت شناخته شدن استاتوي مجاهدين مستقر در شهر اشرف در عراق توسط نيروهاي چند مليتي مبني بر تحت كنوانسيون 4 ژنو قرارداشتن ساكنان اشرف، به خروجي آمريكاييها به نام تيف رفت. نامبرده درتاريخ 28 فوريه 2005 به‌درخواست خودش همراه با يك اكيپ و تحت نظارت صليب سرخ جهاني از كمپ امريكاييها و از طريق مرز خسروي (مرزبين ايران وعراق) به ايران تحت حاكميت ملايان رفت و به‌خدمت وزارت اطلاعات درآمد. نام بهزاد عليشاهي درليست افراد واردشده به ايران درتاريخ 28 فوريه 2005 (برابر با دهم اسفند 83) در مرزخسروي ايران ثبت شده است.

ليست افراد وارد شده به ايران كه ازكرمانشاه به تهران ارسال شده.
شماره 7 اين ليست بهزاد عليشاهي است.

عليشاهي زماني كه در منطقه مرزي نزد مجاهدين بود، چندبار در مورد بريدگي و ضعفش در مبارزه عليه رژيم آخوندي گزارش نوشته بود. از جمله در يكي از اين گزارشها چنين اذعان كرده بود:

«…با اين خرابكاريهاي من در مناسبات كه هيچ مرزي نگذاشته بودم لوث كردن هر‌ارزش خراب كردن هر مسئوليت هزل كردن هر كاري يگانه نبودن ومحفل و زيرآب زدن و ... سازمان با من چه كار بايد بكند جز اخراج به داخل و اين حق مسلم سازمان است. اما در داخل كه خودم را ديدم در حلقوم خميني جويده و له شدم بخاطر زن و زندگي كثيف و حقير تا ته با رژيم رفتم و مرز رد كردم ...»
«… و يا در خارجه مثل بقيه بريده مزدوران شروع به عقده‌گشايي و فرافكني بكنم. الان معني اين كلمه فرافكني هم كه سازمان مي گويد مي‌فهمم. يعني همه آن چه لايق خودم بوده به‌سازمان و… نسبت بدهم».

عليشاهي بلافاصله پس از ورودش به ايران در اسفند 1383، كار با وزارت اطلاعات را شروع كرد. وي بمدت 6ماه مأموريتهاي مختلفي را در داخل ايران عليه مجاهدين انجام. از جمله همراه با مأموران مسلح وزارت اطلاعات در شهر محل اقامتش (كرمانشاه) به خانواده‌هاي مجاهدين و اعضاي شوراي ملي مقاومت ايران مراجعه مي‌كرد تاضمن جاسوسي وخبرگيري ازوضعيتشان، با اعمال فشار و انواع تهديد و تطميع‌ها، ازآنها بخواهد كه فرزندان و بستگانشان را به ترك صفوف مقاومت وادار سازند.
يكي ديگر از مأموريتهاي ثابت عليشاهي شركت در جلسات انجمن نجات (متعلق به وزارت اطلاعات) درشهر كرمانشاه به‌منظور صحنه‌گرداني و تكرار دروغپردازيها و تبليغات مطلوب آخوندها عليه مقاومت بود تا از اين طريق خانواده‌ها و بستگان اعضاي مقاومت كه توسط وزارت اطلاعات به‌زور در اين جلسات حاضر مي‌شدند، تحت فشار و مورد سوء‌استفاده قرار گيرند.
پس از اعزام عليشاهي به‌خارجه توسط وزارت اطلاعات ملاها در تابستان 2005، وي ابتدا وارد آلمان شد و سپس براي انجام مأموريتهاي جديد عليه مجاهدين و مقاومت ايران مخصوصا در رابطه با پرونده 17 ژوئن به‌ فرانسه منتقل شد. قبل از اعزام به اروپا، وزارت اطلاعات به اوگفته بود كه به خانواده ات بگو به يك مأموريت مي‌روي و تا 6 ماه خبري از تو نخواهد بود.
وزارت اطلاعات ، سپس ازطريق كارگزاران و لابي‌هاي خود درفرانسه، مسايل قانوني وپناهندگي اورا حل و فصل كرد و پس ازاطمينان ازاين مساله او را وارد اجراي مأموريتهايش برضد پناهندگان سياسي و مخالفان اصلي رژيم نمود.
. اين مزدور درفرانسه درخواست پناهندگي داد ولي دولت فرانسه پس ازچند ماه تحقيق ، درخواست پناهندگي او رد كرد . عليشاهي به ناچار به هلند آمد و درآنجا ،خواست پناهندگي نمود.
لدي الورود ، وزارت اطلاعات براي او “وبلاگ حسن زبل “و “كانون وبلاگ نويسان مستقل ايراني“ و “اشرارسيتي“ را راه اندازي كرد كه تمامي اين وبلاگها بر روي سرورهاي داخل ايران و مورد اعتماد وزارت اطلاعات قرار داشتند.
اين مزدور هم چنين مدتي مجري تلويزيون وزارت اطلاعات به نام “ايران پيوند“ به مديريت يك مزدور ديگر وزارت اطلاعات به نام “كريم حقي“ بود . سپس در “تلويزيون مردم“ كه ساعاتي ازآن بوسيله وزارت اطلاعات اجاره شده است ، برنامه اجرا ميكرد .
كاراصلي اين مزدور، درهلند، جاسوسي برعليه پناهندگان ايراني و هواداران مقاومت ميباشد.
تاكنون خانواده هاي زيادي از هواداران مقاومت در هلند و سايركشورها به دليل دادن اطلاعات از جانب همين مزدوران، درداخل ايران تحت فشار وزارت اطلاعات قرارگرفته اند. وزارت اطلاعات ، خانواده هاي هواداران درداخل كشور را تحت فشارگذاشته است كه به بستگان خود درخارج كشور، بگوييد يا به ايران خميني زده برگردند ويا فعاليت هاي هوادارنه خود از مجاهدين را متوقف نمايند.
يكي ديگر از نفراتي كه بارها درهمين رابطه مورد اخطار ازجانب دولت هلند قرارگرفته است ، كريم حقي ميباشد كه اخيرا فعاليت هايش را محدود و مخفي تركرده است .
گفته ميشود كه تعداد ديگري از اين مزدوران نيز در مظان همين اتهام قرار داشته وتحت نظر دولت هلند هستند.
مسعود جاباني نيز يكي ديگر ازهمين ماموران است كه به جاسوسي عليه ايرانيان درهلند مشغول است .
اوسال دوسه بار به ايران رفته و بوسيله وزارت اطلاعات درخارج نسبت به وظايفش توجيه ميشود و برميگردد .
واقعيت اين است كه ، نفراتي مانند كريم حقي و علشاهي ومسعود جاباني وهمه مزدوراني كه عليه مجاهدين لجن پراكني ميكنند ، جايشان درخارج كشور نيست ، آنهابايد به نزد ملاها برگردند
سرپل ارتباطي ميان وزارت اطلاعات و مأموران
يكي از مأموريتهاي عليشاهي به محض ورود به فرانسه، برقراري تماس و ارتباط با مأموران رژيم مستقر در تيف (خروجي بريدگان در كمپ نيروهاي ائتلاف در عراق) بود. وزارت اطلاعات، از اين طريق درصدد بود تا با وعده اعزام نفرات به‌خارج كشور، عضوگيري در ميان ساكنان تيف را گسترش دهد.
يكي از عناصر عضوگيري شده كه مجيد روحي نام داشت، در نامه‌يي به عليشاهي نوشته بود:
«بهزاد سلام
«امروز جواب مصاحبه هاي UN را به ما دادند و من هم قبول شده ام حتماً اين را به دوستان اطلاع بده و بطور خاص روز جمعه اعلام كنيد من و بچه هاي ديگر منتظر كارهاي بعدي شما هستيم حتما” روي كارهاي ما تاكيد بكنيد و منتظر هستيم كه UN چه تصميمي در رابطه با ما مي‌گيرد.
بهزاد حتماً كارهاي شما در بيرون براي ما نتيجه مثبت دارد و خيلي از دوستان انتظار دارند كه شما چه اقدامي مي كنيد. متشكرم ...»
يكي از هموطناني كه مدتي را در تيف گذرانده، پس از خروج از عراق، در نامه‌يي كه از تركيه ارسال كرده، شمه‌يي از فعاليتهاي وزارت اطلاعات و مزدورانش در تيف را افشا نموده و از جمله به‌تماسهاي تلفني عليشاهي از ايران براي عضوگيري ساكنان تيف براي وزارت اطلاعات اشاره كرده است. ذيلاً بخشهايي از اين نامه را ملاحظه مي‌كنيد:
4آبان
«با سلام- مي‌بخشيد كه من بخاطر يكسري مسائل پناهندگي‌ام و اين‌كه فعلاً هيچ تأميني در اينجا ندارم اسم كامل خودم را نمي‌گويم ولي براي شهادت در هردادگاهي در اروپا و آمريكا آماده‌ام. راستش اينكارهايي كه اطلاعاتي‌ها مي‌كنند، ديگر رگ غيرت آدم را به‌جوش مي‌آورد و سكوت جايزنيست.
من خودم در اين خروجي تحت كنترل نيروهاي امريكايي بودم. راستش را بخواهيد، آن‌جا يك چراگاه وزارت اطلاعات شده و به‌اينكه اين نفرات از مجاهدين بيرون آمده اند و مثل ما ديگر نمي‌خواهند مبارزه كنند، ساخته نيست. بلكه ميخواهد همه را مزدور و تبديل به يك فيروزمند يا عليشاهي بكند..
در همين تيف همه محمد رزاقي معروف به « محمد رذل» و نادر نادري معروف به«نادر اطلاعاتي» يا «نادر پاسدار» را مي‌شناسند.
محمد رزاقي، نادر نادري و محمد كرمي مرتب پاي تلفن و تماس با تهران هستند. آنها به دور از چشم و گوش تلفنچي و مترجم و در يك گوشه خلوت، به آهستگي با آنطرف صحبت مي كنند و خط مي گيرند.
بهزاد عليشاهي مرتب با وزارت اطلاعات تماس داشت.»
تلفن موبايل تيف مهمترين وسيله ارتباطي وزارت اطلاعات با عواملش در تيف مي باشد. نفراتي كه از ايران مدتها زنگ مي‌زدند، بهزاد عليشاهي و سيروس غضنفري بودند. بهزاد عليشاهي با محمد رزاقي و نادر نادري چفت بود و باهم كار مي‌كردند. بهزاد عليشاهي مرتب با فردي بنام عليمراد تماس مي‌گرفت و به او مي فهماند كه زن و بچه‌اش كه در ايران هستند گروگان هستند . مثلاً ميگفت : اينها بي سرپناه اند، وضعشان خوب نيست و خيلي تحت فشار هستند ... عليمراد ابتدا به وي جواب رد داد. ولي بعداز دوبار ديگر كه بهزاد عليشاهي به او تلفن كرد، وضع روحي اش خراب شده بود و با گريه مي گفت بايد بروم ايران.
اينها مشتي ازخروار است و دل ما خيلي پر است . اگر در آينده فرصتي بشود، بيشتر خواهم نوشت. خداحافظ شما.
سناريو تكراري و مفتضح
بهزاد عليشاهي پس از رسيدن به‌اروپا از ايران، براي سفيدسازي خود يعني پوشاندن مأموريتش در خدمت وزارت اطلاعات رژيم، در مصاحبه‌يي با راديو صداي آمريكا در تاريخ 26 مهر 1384 ادعا كرد:
«من ابتدا از پايگاه اشرف فرار كردم و چون ديدم از كمپ آمريكا امكان فرار وجود ندارد، با هيأت صليب سرخ به ايران رفتم و در آنجا هم چون از طرف حزب اللهي‌ها و بسيجي‌ها به‌اتهام خيانت به‌ايران مورد بدرفتاري قرار مي‌گرفتم، ابتدا به تركيه و سپس به فرانسه گريختم».
سناريو فرار از چنگ وزارت اطلاعات، يك سناريو تكراري و مسخره است. چرا كه قبل از وي، به‌فاصله كوتاهي، چندين مأمور ديگر وزارت اطلاعات با همين سناريو مسخره فرار ساختگي، تلاش كردند اعزام خود توسط گشتاپوي ملايان در خارج را پرده‌پوشي و سفيدسازي كنند. وزارت اطلاعات اين سناريو را براي محمدحسين سبحاني، ادهم طيبي(ميلاد آريايي)، جمشيد طهماسبي، جواهري‌يار و ادوارد ترمادويان و تعدادي ديگر از مأموران خود توليد كرد. درحالي كه موارد فرار از زندانهاي رژيم آخوندي و وزارت اطلاعات آن در ربع قرن گذشته بسيار نادر و انگشت‌شمار بوده است و حال معلوم نيست چگونه اين مأموران پشت سرهم و در عرض چندماه، با سناريويي مشابه از دست رژيم گريخته و سپس به خارج كشور مي‌آيند، آن‌هم نه‌براي مبارزه و مخالفت با رژيم، بلكه كلية آنها براي مبارزه با اپوزيسيون اصلي رژيم يعني مجاهدين و مقاومت ايران!
علت طرح چنين سناريو مفتضحي از جانب مأموران رژيم كه از ايران به‌خارج اعزام مي‌شوند اين است كه آخوندهاي حاكم برايران آن قدر در صحنه بين‌المللي بي‌آبرو هستند، كه تبليغات رسمي آنها برضد اپوزيسيون و مقاومت‌ ايران ارزشي ندارد. بنابراين آنها تلاش مي‌كنند مأموران خود را با ماسك اپوزيسيون به‌صحنه بفرستند يا ارگانها و انجمنهاي پوششي به‌وجود بياورند و تبليغات و كارزار اهريمن‌سازي خود عليه مجاهدين و مقاومت را از پشت اين ماسكها ارائه دهند و مدعي شوند كه اين مخالفت با مجاهدين گويا از موضع رژيم آخوندي و وزارت اطلاعات آن نيست. تا به‌زعم خود خريداري پيدا كند. اين رژيم تاكنون بيش از 120 هزار تن از اعضا و هواداران مجاهدين و مردم ايران ايران را اعدام كرده و بيش از 500 هزار نفر از آنها را شكنجه و زندان نموده و به‌همين خاطر 60 بار در ارگانهاي مختلف ملل متحد، محكوم شده است. چنين كارنامه سياهي از جنايت و نقض حقوق بشر و بدناميهايي از قبيل «بزرگترين دولت حامي تروريسم» به وي اجازه نمي‌دهد كه تبليغات و دعاوي خود را از طريق مقامها و ارگانهاي رسمي‌اش عليه مقاومت، به‌پيش ببرد. از اين رو ، وزارت اطلاعات آخوندها، با اعزام و لانسه كردن مأموران خود تحت پوشش اپوزيسيون و با شكل دادن انجمنهاي باصطلاح مستقل (با ژست مخالف رژيم) ، با ايجاد سايتهاي اينترنتي غربي مأب، با توليد و پخش انبوه نشريات، جزوات، كتابهاي رنگارنگ، با برگزاري جلسات و كنفرانسهاي فرمايشي بوسيله همين مأموران و انجمنها و كانونهاي پوششي و.... توطئه ها و طرحهاي سياسي و تبليغاتي خود را عليه مقاومت در اين كشورها به اجرا ميگذارد. مأموراني كه با كتمان ماهيت واقعي خود و وابستگي‌شان به وزارت اطلاعات ملاها، خود را «اعضا و مسؤلين سابق مجاهدين» كه هم‌چنان مخالف رژيم آخوندي هستند، معرفي و پرزانته ميكنند.
اما با وجود همه سناريوسازيها، اين گونه فرارهاي ساختگي نتوانسته كسي را بفريبد و مأموران اعزامي نظير عليشاهي مجبور شده‌اند، قضيه را دور بزنند يا از اصرار بر سناريوهاي مسخره، زير رگبار سؤالها، دست بردارند.
بهزاد عليشاهي، در مصاحبه با راديو فردا (27مهر1384)، در پاسخ به‌اين سري سؤالها نهايتاً مجبور شد بگويد «اصلاً من را وزارت اطلاعات فرستاده، ولي اين اسناد را دارم، اين مدارك را دارم…».
با توجه به ‌برملاشدن ماهيت ضدانساني ديكتاتوري مذهبي حاكم برايران و انزواي روزافزون آن به‌عنوان كانون صدور تروريسم و بنيادگرايي و به‌خاطر تلاش براي دستيابي به‌سلاح اتمي، آخوندها بيش از پيش برون‌رفت خود را در سركوبي و مهاركردن اپوزيسيون اصلي خود جستجو مي‌كنند. زيرا سرانجام تهديد اصلي موجوديت خود را مجاهدين و مقاومت ايران مي‌داند. از اين رو به‌خصوص در صحنة بين‌المللي رژيم به‌وسيلة وزارت اطلاعات و سفارتخانه‌هاي خود تلاش مي‌كند با بكارگيري مأموران اعزامي نظير عليشاهي و دهها مأمور ديگر نظير او، تحت عنوان اپوزيسيون و اعضاي سابق مجاهدين و انجمنهاي پوششي، پارلمانترها، محافل سياسي و مراجع حقوق بشري، به‌ويژه حاميان مقاومت را با اكاذيب تبليغاتي و كارزار اهريمن‌سازي خود عليه مقاومت تحت تأثير قرار داده و چهرة مقاومت را مخدوش سازد. از جمله اين كه جرائم و جنايات خود (شكنجه، اعدام و سركوبي) را به‌مناسبات دروني مجاهدين و مقاومت نسبت داده تا مخاطبان را عليه اپوزيسيون اصلي رژيم برانگيزد. هدف رژيم از اين كارزار دروغپردازي اين است كه به‌هر‌طريق شده، به‌دولتهاي اروپايي دستاويزي بدهد تا آنها را در ايجاد محدوديت و اعمال فشار عليه مقاومت سهيم سازد. و از سوي ديگر، سركوبي اپوزيسيون توسط رژيم را مشروع جلوه دهد.
گزارشهاي دستگاههاي امنيتي كشورهاي اروپايي اين توطئه‌هاي رژيم آخوندي براي اهريمن‌سازي از مقاومت ايران را به‌خوبي اثبات كرده است. گزارشهاي سالانه اداره حراست از قانون اساسي آلمان BFV تصريح مي‌كنند كه هدف اصلي وزارت اطلاعات در خارج از كشور شوراي ملي مقاومت و سازمان مجاهدين خلق ايران است و اين وزارتخانه تلاش مي‌كند با استخدام اعضاي سابق از اين سازمانها اطلاعات جمع آوري نموده و با پخش اطلاعات دروغ عليه مجاهدين آنها را تضعيف و بي اعتبار كنند.
سازمان امنيت هلند (AIVD) در گزارش سال 1998خود مي‌نويسد: «...هنوز هم ديده مي‌شود كه سازمانهاي امنيتي ايران در هلند فعال هستند ماٌموران ايراني مصمم هستند كه اعضاي گروههاي اپوزيسيون را پيدا كرده تا بدين‌وسيله آن سازمانها را بي‌ثبات كنند. به‌ويژه اعضاي كنوني و سابق مجاهدين خلق مورد توجه زياد سازمانهاي امنيتي ايران هستند. سازمان (امنيت ايران) از فشار(intimidation) بر روي ايرانيان براي همكاري استفاده مي‌كند.
يك‌سال بعد سازمان امنيت هلند (AIVD) گزارش داد «مجاهدين خلق MEK مهمترين سازمان اپوزيسيون ايران بود و در هلند نمايندگي دارد... در غرب فعاليتهاي مجاهدين خودش را به ترتيب‌دادن تظاهرات و دادن اطلاعات شفاهي و كتبي محدود مي‌كند . اين گزارش در سالهاي بعد نيز مورد تاكيد قرارگرفته است .
در موارد متعددي، پارلمانترها و مخاطبان كه از اين تاكتيك فريبكارانه رژيم ايران و گشتاپوي آن مطلع شده‌اند، با موضعگيري قاطع و روشنگرانه خود، ديكتاتوري مذهبي و حاكم برايران و مزدوران اعزاميش را محكوم كرده‌اند.
وين گريفيث، نماينده سابق پارلمان انگلستان در شهادتنامة خود در دادگاه پوآك افشا كرد:
«من به‌وسيله تجربه شخصي و هم‌چنين تجربيات همكارانم در پارلمان انگلستان، مي‌دانم كه هرگاه يكي از اعضاي پارلمان حمايت خود براي اهداف آزادي و دموكراسي سكولار در ايران، كه توسط شوراي ملي مقاومت و مجاهدين مطرح مي‌شود را اعلام مي‌كند، بلافاصله از منابع مختلفي بمباران تبليغات دروغين مي‌شود. برخي نمايندگان مجلس عوام و اعيان به‌طور مستقيم توسط سفارت ايران در لندن مورد تماس قرار مي‌گيرند تا نمايندگان را قانع سازند كه رژيم ايران را نشناخته و در مورد ماهيت شوراي ملي مقاومت و مجاهدين فريب خورده‌اند. از طرف ديگر اعضاي بريده مجاهدين به‌خدمت رژيم ايران درمي‌آيند تا اطلاعات دروغ عليه مجاهدين را در اختيار اعضاي پارلمان قرار دهند. »
اقدامات دستگاههاي جاسوسي و اطلاعاتي رژيم ملايان و مأموران وابسته به آن عليه مقاومت ايران آن قدر گسترده است كه براساس مصوبات شوراي اروپا، همه دولتهاي عضو به «اقدام هماهنگ براي اخراج و ممانعت از ورود پرسنل اطلاعاتي و امنيتي ايران در كشورهاي عضو اتحاديه اروپا» متعهد شده‌اند.
ماموريت اصلي بهزاد عليشاهي در سالهاي اخير، مراجعه به پارلمانترها و شخصيتهاي اروپايي است كه در حمايت ازمقاومت ايران و عليه رژيم موضعگيري مي كنند. وي تلاش مي‌كند با سمپاشي عليه مقاومت ايران، مانع حمايت نمايندگان كشورهاي مختلف ازمقاومت ايران بشود. اين مأموريت به كمك سفارت رژيم آخوندي درفرانسه و كارگزاران و لابي‌هاي خارجي رژيم در هركشور انجام مي‌گيرد.