در
تاريخ 15اسفندماه1392 تعدادي از پادوهاي اطلاعات آخوندي طي نامه يي به
مالكي، نهايت قدرداني از قتل عام مجاهدان اشرف و محاصره جنايتكارانه اشرف و
ليبرتي را به عمل آورده تا راه را براي حملات بيشتر عليه مجاهدان ليبرتي
هموار كنند.
رضا رجب زاده يكي از اين
پادو هاي اطلاعات است كه در نمايشهاي نفرت انگيز شبكه هاي تلويزيوني آخوندي
براي خوش خدمتي به ولايت فقيه و اثبات خيانت خود به هر رذالتي تن داده
است.
وي در عمليات فروغ جاويدان در
سال1367 به مجاهدين پيوست، در پاييز همان سال(1367) از او خواسته شد كه
دنبال زندگيش برود. اما نپذيرفت و خواهان ماندن در ارتش آزاديبخش گرديد.
در همان زمان با اصرار ميگفت، مگر به زور مرا دم مرز بگذاريد و نگذاريد برگردم، و حاضر نشد مجاهدين را ترك كند.
او طي دو دهه گذشته بارها در معرض انتخاب قرار داشت، به عنوان نمونه، نامبرده در مهر1380 گفته بود:
«… وقتي
ديدم سازمان خروجي را باز كرده و به من نياز ندارد و بحث جدي است فهيمدم
پس اگر هستم بايد تمام عيار انقلاب كرده باشم كه جمع و سازمان بداند با چه
كسي طرف حساب است و به درد سرنگوني مي خورد …
گفتم اگر ايران بروم جنايت كار مي شوم توي دستگاه خميني و شغل اصلي من مي شود جنگ با مجاهدين…»
ملاحظه: رجب زاده آن زمان سواد نداشت. بعداً در ارتش آزاديبخش براي وي كلاس سواد آموزي گذاشته شد و توانست خواندن و نوشتن را بياموزد.
سرانجامرجب
زاده به دليل ناتواني در تحمل شرايط سخت محاصره، اعلام بريدگي كرد و بعد
از گرفتن كمك مالي، به كميسارياي عالي پناهندگان براي ترك ليبرتي معرفي شد.
وي پس از اخراج، به هتل مهاجر منتقل گرديد.
هتل
مهاجر يكي از مراكز گشتاپوي آخوندي و نيروي تروريستي قدس در بغداد مي
باشد، كه سفارت رژيم و مأموران اطلاعات و نيروي تروريستي قدس با خريدن
عناصر خائن، آنها را براي ايفاي نقش هاي مختلف مورد استفاده قرار مي دهند.
رضارجب زاده درهتل مهاجر به خدمت وزارت اطلاعات در آمد و به مصارف رژيم
عليه مجاهدين رسانده شد.
- (لينك به اطلاعيه دبيرخانه شوراي ملي مقاومت 24ارديبهشت1389)
- (لينك به اطلاعيه كميسيون امنيت شوراي ملي مقاومت 4اسفند1392)
آنچه وي در مصاحبه با سايت وزارت اطلاعات گفت، گوشه يي از ريل تواب سازي و تسليم و استخدام را نشان مي دهد:
«گفتم خدایا توبه منو بپذیر … چند بار در درونم فریاد کمک از رهبر معظم ایران را کردم که بدادم برسد… به
چشم خودم دیدم که چطوری با عزت و احترام با ما جداشدگان، مقامات ایرانی و
عراقی رفتار می کنند … در اولین فرصت مقامات ایرانی ترتیب ملاقات خانواده
ام را با من فراهم کردند…». (مزدور رجب زاده، سايتهاي اطلاعات آخوندي 7فروردين1393)
البته
مراحل مقدماتي را كه مستخدم جديد و بنجل ِ وزارت جاسوسي و شكنجه، به عمد
نگفته، قبلاً توسط سايتهاي وزارت اطلاعات لو رفته است. همان گزارشي كه به
نقل از يك«مقام كه نخواست نامش فاش شود» گفته شد:
چنين
خائنين خائفي «براي دريافت اطلاعات از[مجاهدين ليبرتي] … در اختيار
نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي» رژيم و نيروهاي عراقي قرار ميگيرند.
شركت گماشته هاي جديدالاستخدام در نمايش هاي شبكه هاي آخوندي
مالكي و مشاور امنيتي او فالح فياض در اواسط آذرماه1392 به منظور«توافقات و هماهنگي هاي جديد»
به خدمت اربابان خود در تهران شتافتند. يكي از دستاوردهاي رژيم از اين سفر
4روزه آنها كه بدنبال ملاقاتهاي علني و مخفي متعدد با وزير گشتاپوي آخوندي
و سركرده نيروي تروريستي قدس همراه بود، فيلمبرداري و سناريوسازيهاي
جنايي-پليسي توليدي وزارت، براي انتشار در شبكه هاي مختلف تلويزيونهاي رژيم
بود.
مزدور رجب زاده در حال ايفاي نقش براي شبكه هاي آخوندي
به همراه خبرنگار سيماي منحوس رژيم
رجب
زاده يكي از محصولات سرپل وزارت اطلاعات و نيروي تروريستي قدس(هتل مهاجر)
بود كه در نمايشهاي تلويزيوني رژيم، به ايفاي نقش، براي نشخوار ياوه هاي
دودهة گذشته آخوندها عليه مجاهدين و اشرف پرداخت.
وزارت
اطلاعات براي پنهان كردن هويت واقعي اين پادوي جديد خود، در ابتداي امر و
در بعضي از مراحل پخش اين برنامه ها، چهرة او را به نحوي پوشاند تا منابع
اطلاعاتي نيروهاي جنايتكار مالكي در اعدام جمعي مجاهدان اشرف رسوا نگردند.
غافل از اينكه دستهاي آغشته به خون مالكي، با اينگونه نمايشهاي مبتذل و با
دهانهاي آلودة همانهايي كه اسباب جنايت را فراهم كرده و تيغ دشمن را بر
گردن مجاهدان اشرف تيز كردند، هرگز پاك نخواهد شد و قطعاً دادگاههاي بين
المللي را پيش رو دارند.
صحنه هايي از شوهاي تلويزيون آخوندي
خبر گزاري رسمي رژيم«ايرنا» در 26آذرماه1392 نگراني خود از افشا و اخراج مأموران شبكه اطلاعاتي در خارج كشور را بر ملا نموده و نوشت:
«رضا رجب زاده روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار اعزامي ايرنا به عراق گفت:
”عوامل
وابسته به گروه مجاهدين حتي دستور دارند با استفاده از لابي هاي سياسي،
پرونده هاي قضايي براي اعضاي جدا شده از اين گروه را که هم اکنون در
کشورهاي اروپا ساکن هستند، باز کنند تا به نحوي موجبات اخراج آنها از
کشورهاي عضو اتحاديه اروپا فراهم شود”».
ساواك آخوندي فراموش كرده بود كه همين ياوههاي اطلاعات از منابع ديگري، بيش از دو هفته پيش در يكي ديگر از سايتهاي زنجيرهيي گشتاپوي آخوندي نشخوار شده بود، كه نشان از به ته ديگ خوردن كفگير آخوندها و روخواني گماشته هاي وزارت جعل و دروغ از دستورالعمل هاي صادره مي باشد:
«به گزارش مؤسسه راهبردي ديدهبان، عوامل
منافقين حتي دستور دارند با استفاده از لابيهاي سياسي، پروندههاي قضايي
براي اعضاي جدا شده در اروپا باز کنند تا به نحوي موجبات اخراج آنها از
کشورهاي اروپايي را فراهم آورند».(موسسه راهبردي ديده بان آخوندها 9آذر1392)
مستخدم
جديد و حقير آخوندها، پيش از اين نيز، در تاريخ 25آبان1392 در تجمع مشترك
نخست وزيري عراق و سفارت رژيم آخوندي در دانشگاه بغداد، به صحنه آورده شده
بود. اگرچه اين اقدام براي مقابله با تنفر جامعه جهاني در قبال اعدامهاي
جمعي و گروگانگيري در قتل عام10شهريور1392 اشرف صحنه سازي شده بود تا مدعي
شوند«مجاهدين خودشان خودشان را كشته اند»، ولي به صحنة فلاكت و
استيصال آخوندها و مأموران و گماشته هاي اطلاعات و نيروي تروريستي قدس
تبديل گرديد، و به جز رسانه هاي فاشيسم مذهبي و جيره خواران عراقي آنها،
هيچ رسانه مستقل و مردمي پشيزي براي جعليات اين شوي مسخره قائل نشد.
يك سند گويا و عبرت آموز
قبل از استخدام و گماشتگي وزارت بدنام اطلاعات
اينجانب
رضا رجب زاده مبلغ 2000 دلار كمك از سازمان مجاهدين خلق ايران دريافت
كردم. با تشكر به خاطر رسيدگيها و شرمندگي از همه زحمات و مخارج سازمان در
اين مدت كه در اشرف و در ليبرتي بودم. شهادت ميدهم و صادقانه ميگويم و خدا
را گواه ميگيرم كه از مجاهدين جز نيكي و رسيدگي و مهر و محبت نديدم و هيچ
مشكلي با هيچكس نداشتم.
سازمان
به من ابلاغيه داد به دنبال زندگي مطلوب خود بروم. من هم بدليل شرايط سخت
ليبرتي توان ماندن و ادامه مبارزه در اينجا را نداشتم و هر كس خلاف اين را
بگويد يا از طرف من خلاف اين را بشنود دروغ و بر خلاف واقع يا در اثر فشار
بوده است. هم چنين اعلام مي كنم كه مي خواهم بعنوان يك هوادار سازمان
مجاهدين خلق در هر كجا كه باشم باقي بمانم.
رضا رجب زاده 12/09/1391