دانشجویان دانشگاه ملی بیانیه ای درپیج دانشگاه خود پس از اعدام زندانی سیاسی علی صارمی درج کرده اند دربخشی ازاین بیانیه آمده است :
...اعدام یک زندانی۶۳ساله در این روزگار چه هدفی را دنبال میکند. آیا جز اینست که بحرانهای فزاینده اقتصادی و نابسامانی اجتماعی را تحت الشعاع ترس و سرکوبی سازد و تیغ آخته مستبدان بر مردم و جامعه ایران را به نمایش بگذارد؟ یا ناتوانی دولتی گیر کرده در منگنه تحریمها در اداره امور جامعه ای که زیر فشار و به سبب این ناتوانی و ناکارآمدی سران قدرت, به شدت ملتهب و انفجاریست؟ متن کامل این بیانیه ذیلا آورده میشود :
دردمندانه, با کمال تاسف و تاثر, بار دیگر شاهد اعدام یک دگراندیش بودیم که ۲۴سال از عمرش را در زندان سپری کرده بود و جرمش نیز ایستادگی برای رسیدن به عدالت برای ایران.
غم و اندوهمان چه بسیار است و داغی که بردلهایمان افزوده شده, درد مشترک همه تشنگان آزادی. صحبتهای علی صارمی در بیانیه های پی در پی, نشان از ایستادگی و استقامت مافوق تصورش دارد آنگاه که بعد از ابلاغ حکم اعدامش چنین گفته بود: ”اگر در طول حیاتم و حتی ۲۳ سال زندان بودنم، نتوانستم وظیفه ام را در قبال خدا، مردم و میهنم انجام دهم، شاید اعدامم در بیداری مردمم موثر باشد. خطاب به مردم و میهنم، باز هم فریاد می زنم: در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما”
و نیز عمق عشق و آگاهی اش در راه رسیدن به جامعه ای نوین برای مردم در این شعر خلاصه میشود که گفته بود:
تنم گر بسوزی به تیرم بدوزی
کجا کی توانی ز قلبم ربایی
تو عشق میان من و میهن من
و چه خوب بر این ادعایش تا به آخر ایستاد. باشد که چراغی فراراه ما روشن تا این آگاهی و در نهایت آزادی را به میهنمان باز آریم. اما اعدام یک زندانی۶۳ساله در این روزگار چه هدفی را دنبال میکند. آیا جز اینست که بحرانهای فزاینده اقتصادی و نابسامانی اجتماعی را تحت الشعاع ترس و سرکوبی سازد و تیغ آخته مستبدان بر مردم و جامعه ایران را به نمایش بگذارد؟ یا ناتوانی دولتی گیر کرده در منگنه تحریمها در اداره امور جامعه ای که زیر فشار و به سبب این ناتوانی و ناکارآمدی سران قدرت, به شدت ملتهب و انفجاریست؟
اکنون درصد بالایی از جامعه به روشنی دریافته اند که در آینده ای نه چندان دور, بخش دیگری از جمعیت بالای خط فقر به زندگی در فقر کشانیده خواهند گردید و جمعیت فقیر به گرسنگی محکوم خواهند شد. آمار کودکان کار, جمعیت کارگران بیکار, نرخ اعتیاد, فساد و فحشا, رشد چشمگیری خواهد داشت و بازار تولید نیز به ورطه نابودی کشیده خواهد شد.
بدیهیست در این سرای تاریک هرفرمان آتش اعتراف به حضور ظلمت است. ولی شعله های روشن آگاهی, حضور تاریکی را برنخواهند تافت.
نه نشسته بر زانوان، بل ایستاده برپاهایمان، زنده ایم... چرا که تنها حضور یک شمع, شکست محتوم تاریکیهاست. ما زنده ایم, هستیم و خواهیم ماند تا وطنی بسازیم خالی از هرچه دورنگی, وطنی که هیچکس پشت دیوارهای سنگی نباشد, و اندیشه ها در بند نماند. وطنی که صدای آزادیخواهی و اوج شکوهمند فریاد انسانیت و آزادگی, نه بر سر دار, بلکه در هر کوی و برزن طنین انداز باشد.
حادثه سازهای این سیر شگفت من و تو ، ”ما” ییم...
بر ماست تا کمر همت بسته و در برابر ظلم و جور بیدادگران حضور بی شکست خود را هر چه پررنگ تر کنیم باشد که با تلاش ما و همه وجدانهای آگاه و مجامع و سازمانهای حقوق بشری, نقطه پایانی بر این جنایات در ایران گذاشته شود.
دانشجویان دانشگاه ملی