زندان |
شکنجهها و رفتارهای وحشیانه علیه زندانی سیاسی بینام و نشانی آرزو قبال ازرقاش که بیش از ۴سال است در زندانهای مختلف زندانی است و اخیراً او را به زندان مخوف شهر ری منتقل کردهاند. زندانی سیاسی آرزو قبال ازرقاش متولد ۱۳۶۴ شهر مهاباد میباشد که در مرز پیرانشهر در سال ۱۳۸۶ دستگیر میگردد و به سلولهای انفرادی زندان وزارت اطلاعات ارومیه منتقل میگردد و به مدت ۶ماه در سلولهای انفرادی تحت شکنجههای جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار میگیرد.
او در طی مدت بازداشت وحشیانهترین شکنجههای قرونوسطایی را تحمل میکند. از جمله شکنجههایی که بازجویان وزارت اطلاعات علیه وی بهکار بردهاند عبارتند از؛ بیخوابی طولانی مدت، ممانعت از استفاده از سرویسهای بهداشتی برای مدت طولانی، ساعتها در حالت ایستاده نگهداشتن که اکثر مواقع منجر به بیهوشی وی میگردید، شکنجههای جسمی وحشیانه با مشت، لگد، باتون بهصورت مستمر و طولانی که منجربه زخمی شدن قسمت تناسلی و خونریزی شدید و ۲۷ بخیه خوردن آن قسمت گردیده است. انتقال شبانه به بیرون از زندان ارومیه و پس از اذیت و آزارهای غیرانسانی ترتیب دادن صحنهی اعدام واقعی کوتاه مدت که منجر به فرو رفتن در کوما به مدت ۲۴ساعت و بهدلیل آسیب دیدگی از ناحیهی کمر و گردن تا ۲ماه قادر به حرکت نبود. دستگیری در سال ۱۳۸۶ ولی تعیین صدور قرار بازداشت را در سال ۱۳۸۷ (انکار ۱سال در بازداشت بودن)، خوراندن قرصهای اجباری که بازجویان وزارت اطلاعات به آن قرصهای حقیقت اطلاق میکردند.
بازجویان وزارت اطلاعات در بازداشتگاه وزارت اطلاعات ارومیه که زندانی سیاسی آرزو قبال ازرقاش را مورد شکنجه قرار میدادند همدیگر را با نامهای سهرابی، جوادی و حسینی صدا میکردند.
زندانی سیاسی آرزو قبال ازرقاش پس از ۶ماه سلول انفرادی و شکنجههای وحشیانه جسمی و روحی به زندان مرکزی ارومیه منتقل گردید. در سال ۱۳۸۷ او را به شعبهی ۱۰۱ دادگاه انقلاب ارومیه منتقل کردند و فردی بهنام درویشی رئیس این شعبه وی را مورد محاکمه قرار داد. اتهاماتی که بازجویان وزارت اطلاعات به او نسبت داده بودند عبارتند از؛ جاسوسی به نفع سرویسهای اطلاعات کردستان عراق و همکاری با اجانب بود زمانی که خانم قبال ازرقاش قصد دفاع از خود در دادگاه را داشت درویشی با توهینهای غیراخلاقی مانع دفاع وی گردید. پس از مدتی به خانم قبال ازرقاش ابلاغ گردید که به ۳سال زندان محکوم شده است ولی بهرغم طی کردن محکومیت غیرقانونی و غیرانسانی همچنان در زندان و شرایط طاقتفرسا بهسر میبرد.
زندانی سیاسی آرزو قبال ازرقاش بدون دلیل و داشتن حکم تبعید در سال ۱۳۸۸ از زندان ارومیه به زندان چوبین قزوین تبعید گردید. در زندان چوبین قزوین مورد اذیت و آزار و فشارهای غیرانسانی قرار داشت. زندانیان زن وقتی که به سرکوب اعتراض میکردند پاسداربندها با بستن دربها و پنجرههای سالن اقدام به پرتاب گاز اشکآور در میان زندانیان زن مینمودند. قرار دادن زنان زندانی معترض برای مدت طولانی در معرض هوای سرد و سوزناک زمستان، انتقال زنان زندانی به سلولهای انفرادی و مورد اذیت و آزار قرار دادن آنها. زندانی سیاسی آرزو قبال ازرقاش ۱۰ماه در زندان چوبین قزوین بهسربرد و مجدداً به زندان ارومیه بازگردانده شد.
خانم قبال ازرقاش خرداد ماه ۱۳۹۰ دوباره بدون اینکه حکم تبعید داشته باشد به زندان مخوف شهر ری که پیش از این سوله گاوداری بوده است منتقل شده است و تنها زندانیان سیاسی است که در میان زندانیان عادی و خطرناک بهسر میبرد. او چند روز از ورودش به این زندان نگذشته بود که افسر نگهبان اطلاعات وی را به بیرون سوله برد و با باتون او را آماج ضربات خود قرار داد بطوری که تمام بدن وی کبود و خونین شده بود.
زندانی سیاسی آرزو قبال ازرقاش بهرغم پایان یافتن محکومیت ۳ساله خود همچنان در زندان بهسر میبرد و بهدلیل بینام ونشان بودن و عدم حمایت رسانهها و سازمانهای حقوقبشری از زمان دستگیری تا بهحال از داشتن ملاقات با خانوادهاش محروم بوده است.
او در طی مدت بازداشت وحشیانهترین شکنجههای قرونوسطایی را تحمل میکند. از جمله شکنجههایی که بازجویان وزارت اطلاعات علیه وی بهکار بردهاند عبارتند از؛ بیخوابی طولانی مدت، ممانعت از استفاده از سرویسهای بهداشتی برای مدت طولانی، ساعتها در حالت ایستاده نگهداشتن که اکثر مواقع منجر به بیهوشی وی میگردید، شکنجههای جسمی وحشیانه با مشت، لگد، باتون بهصورت مستمر و طولانی که منجربه زخمی شدن قسمت تناسلی و خونریزی شدید و ۲۷ بخیه خوردن آن قسمت گردیده است. انتقال شبانه به بیرون از زندان ارومیه و پس از اذیت و آزارهای غیرانسانی ترتیب دادن صحنهی اعدام واقعی کوتاه مدت که منجر به فرو رفتن در کوما به مدت ۲۴ساعت و بهدلیل آسیب دیدگی از ناحیهی کمر و گردن تا ۲ماه قادر به حرکت نبود. دستگیری در سال ۱۳۸۶ ولی تعیین صدور قرار بازداشت را در سال ۱۳۸۷ (انکار ۱سال در بازداشت بودن)، خوراندن قرصهای اجباری که بازجویان وزارت اطلاعات به آن قرصهای حقیقت اطلاق میکردند.
بازجویان وزارت اطلاعات در بازداشتگاه وزارت اطلاعات ارومیه که زندانی سیاسی آرزو قبال ازرقاش را مورد شکنجه قرار میدادند همدیگر را با نامهای سهرابی، جوادی و حسینی صدا میکردند.
زندانی سیاسی آرزو قبال ازرقاش پس از ۶ماه سلول انفرادی و شکنجههای وحشیانه جسمی و روحی به زندان مرکزی ارومیه منتقل گردید. در سال ۱۳۸۷ او را به شعبهی ۱۰۱ دادگاه انقلاب ارومیه منتقل کردند و فردی بهنام درویشی رئیس این شعبه وی را مورد محاکمه قرار داد. اتهاماتی که بازجویان وزارت اطلاعات به او نسبت داده بودند عبارتند از؛ جاسوسی به نفع سرویسهای اطلاعات کردستان عراق و همکاری با اجانب بود زمانی که خانم قبال ازرقاش قصد دفاع از خود در دادگاه را داشت درویشی با توهینهای غیراخلاقی مانع دفاع وی گردید. پس از مدتی به خانم قبال ازرقاش ابلاغ گردید که به ۳سال زندان محکوم شده است ولی بهرغم طی کردن محکومیت غیرقانونی و غیرانسانی همچنان در زندان و شرایط طاقتفرسا بهسر میبرد.
زندانی سیاسی آرزو قبال ازرقاش بدون دلیل و داشتن حکم تبعید در سال ۱۳۸۸ از زندان ارومیه به زندان چوبین قزوین تبعید گردید. در زندان چوبین قزوین مورد اذیت و آزار و فشارهای غیرانسانی قرار داشت. زندانیان زن وقتی که به سرکوب اعتراض میکردند پاسداربندها با بستن دربها و پنجرههای سالن اقدام به پرتاب گاز اشکآور در میان زندانیان زن مینمودند. قرار دادن زنان زندانی معترض برای مدت طولانی در معرض هوای سرد و سوزناک زمستان، انتقال زنان زندانی به سلولهای انفرادی و مورد اذیت و آزار قرار دادن آنها. زندانی سیاسی آرزو قبال ازرقاش ۱۰ماه در زندان چوبین قزوین بهسربرد و مجدداً به زندان ارومیه بازگردانده شد.
خانم قبال ازرقاش خرداد ماه ۱۳۹۰ دوباره بدون اینکه حکم تبعید داشته باشد به زندان مخوف شهر ری که پیش از این سوله گاوداری بوده است منتقل شده است و تنها زندانیان سیاسی است که در میان زندانیان عادی و خطرناک بهسر میبرد. او چند روز از ورودش به این زندان نگذشته بود که افسر نگهبان اطلاعات وی را به بیرون سوله برد و با باتون او را آماج ضربات خود قرار داد بطوری که تمام بدن وی کبود و خونین شده بود.
زندانی سیاسی آرزو قبال ازرقاش بهرغم پایان یافتن محکومیت ۳ساله خود همچنان در زندان بهسر میبرد و بهدلیل بینام ونشان بودن و عدم حمایت رسانهها و سازمانهای حقوقبشری از زمان دستگیری تا بهحال از داشتن ملاقات با خانوادهاش محروم بوده است.