Mittwoch, 3. August 2011

زوزه‌های وحشت در سالگرد عملیات کبیر فروغ جاویدان

فروغ جاویدان
فروغ جاویدان

اعتراف به‌لرزه سرنگونی در رسانه‌های رژیم:

«گروه سیاسی شبکه خبر تقدیم می‌کند
پایانی بر پایان
گزارشگر: در جنوب غربی قاره بزرگ آسیا سرزمینی واقع گردیده که به آن عراق گفته می‌شود. در جایی از این کشور بیابانی منطقه‌یی واقع گردیده که شناخت بنیانگذاران آن پرده از حقایقی دردناک بر خواهد داشت.

گزارشگر: در سال ۱۳۴۴ محمد حنیف نژاد، سعید محسن و حسن نیک‌بین که همگی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه تهران بودند، سازمان مجاهدین خلق را بنا کردن تا با جذب همفکران خود در دوران آشفته سیاسی آن روز به مبارزه با رژیم طاغوت بپردازند».

پاسدار صادق کوشکی از مهره‌های وزارت اطلاعات: «در واقعه دنباله‌های نهضت آزادی ایران، عده‌یی از جوانان دانشجو منشعب می‌شن، بواسطه‌این‌که شیوه‌های مبارزه مسالمت‌آمیز نهضت آزادی را نمی‌پسندند».

عزت شاهی، شکنجه‌گر، سردژخیم کمیته انقلاب اسلامی در تهران: «... و به این نتیجه رسید که این کارهای سیاسی دیگه جواب نمی‌ده، کارهای علنی جواب نمی‌ده و باید طرز تفکر براندازی و کارهای چریکی و مسلحانه را شروع کرد».

مرتضی میردار، از دژخیمان اطلاعات آخوندی: «لذا در غالب تشکلهای دانشجویی ابتدا اینها رفتن در دانشگاهها و شروع کردن عضوگیری و تأسیس اینها در واقع از ابتدای کار از جریان چپ بود. تو اون مقطع جریانهای چپ تو دنیا مد بود و اینها به‌دنبال این بودن برای سرنگونی رژیم پهلوی می‌بایست از حرکتهای مسلحانه الگو بگیرن».

پاسدار جواد منصوری، نخستین سرکرده سپاه پاسداران و معاون وزارت‌خارجه رژیم: «مبارزه سیاسی قبل از انقلاب و در هر حال یک فضای ویژه‌یی به‌وجود اومد و خوب طبیعتاً جوانان و خلاصه مبارزین هم به‌شدت شیفته شده بودن، به گونه‌یی که همه دنبال این بودن که به نوعی به این سازمان بپیوندند».

گزارشگر: «حلقه اصلی سازمان را در سالهای آغازین فعالیت آن افرادی تشکیل می‌دادند که اغلب آنها از اعضای حزب نهضت آزادی بودند و تحت‌تاثیر افکار فردی به نام مهندس بازرگان با مفاهیم دینی آشنا شده و حضور در عرصه سیاست را تجربه کرده بودند».

عزت شاهی شکنجه‌گر، سردژخیم کمیته انقلاب اسلامی در تهران: «این آقایون چون وابسته به طرز تفکر نهضت آزادی بودند، از مکتب آقای بازرگان پیروی می‌کردن، اینها اسلام منهای روحانیت بودند لذا با روحانیت تماسی نداشتن، قبولشان نداشتن، اینها به فقه و فقاهت و مرجعیت اعتقادی نداشتن. خودشان را بالاتر از اونها می‌دونستن. این یک ور قضیه‌ش بود که نتونستن کاری بکنن، به‌دلیل این‌که به هر جهت اینها باید از منابع اسلامی استفاده بکنن».

محمدمهدی عبدخدایی، از مهره‌های اطلاعات آخوندی: «لذا می‌بینیم حتی در درون زندانها بعد از سالهای 43، 44 و حتی در سالهای 50 بین مذهبیون و این افراد اختلاف می‌افته».

دکتر پاسدار صادق کوشکی، از مهره‌های وزارت اطلاعات: «این سازمان بر اساس نگرشهایی که از نهضت آزادی اخذ کرده بود، خودش را کارشناس اسلام میدونست و عملاً به اسلام منهای روحانیت و بدون روحانیت معتقد داشت».

عزت شاهی، شکنجه‌گر، سردژخیم کمیته انقلاب اسلامی در تهران: «می‌خواستن خودشون خلاصه اسلام واقعی را خودشون بپذیرند نه از زبان روحانیت باشه».

پاسدار جواد منصوری، نخستین سرکرده سپاه پاسداران و معاون وزارت‌خارجه رژیم: «بحث تقلید که اصلاً قبول نداشتند».

عزت شاهی، شکنجه‌گر، سردژخیم کمیته انقلاب اسلامی در تهران: «آقای خمینی را به‌عنوان رهبر انقلاب قبول نداشتن، اونها اصلاً مرجعیت را قبول نداشتن تا چه رسد به این‌که حالا بخوان اینها را رهبر انقلاب قبول داشته باشن».

پاسدار صادق کوشکی، از مهره‌های وزارت اطلاعات: «رجوی و طرفدارانش که درون زندان را در واقع به یک قلعه‌یی برای خودشون تبدیل کرده بودند، تلاش می‌کنن که از بین نیروهای مذهبی و به‌ویژه دانش‌آموزان و دانشجویان مذهبی که درون زندان میان، عضوگیری کنند. البته اونها محدویتی قائل نمی‌شن».

عزت شاهی، شکنجه‌گر، سردژخیم کمیته انقلاب اسلامی در تهران: «اینها خودشون تو زندان هم یواش یواش داشتن کمونیستها را عضوگیری می‌کردند».

پاسدار جواد منصوری، نخستین سرکرده سپاه پاسداران و معاون وزارت‌خارجه رژیم: «سعی می‌کردن که افرادی که بسیار کم‌سوادند، کم‌سن‌وسالند با اینها خیلی صحبت بکنن و تا اونجایی که ممکن بود برای اینها یه صحبتهایی بکنن که جذب بکنن اینها رو».

گزارشگر: «در این بین عناصر سازمان اقدام به عضوگیری از بین جوانان به‌ویژه دانشجویان می‌کردند».

گزارشگر: «شهریور ۱۳۵۰؛ عده بسیاری از پیروان سازمان توسط حکومت وقت دستگیر و محاکمه شدند که این امر خود زمینه‌ساز اتفاقات متعددی گردید که از آن جمله باید به ظهور افراد در رأس سازمان اشاره کرد. یکی از افرادی که تا پیش از دستگیریهای گسترده افراد سازمان پست بالایی نداشت، مسعود رجوی است. حکم اعدام وی به‌دلیل پیگیریهای کاظم رجوی، برادر او که در آن زمان نماینده‌ایران در سازمان ملل بود، منجر شد که حکم اعدام را به حبس ابد تغییر دهد».

مهدی ملک‌الکتاب، از دژخیمان اطلاعات آخوندی: «زن اولش اینجور شد، زن دومش دختر بنی‌صدر را گرفت. زن سومش اینو گرفت. اخیراً هم من شنیدم آبجی جواد قدیری را گرفته».

پاسدار جواد منصوری، نخستین سرکرده سپاه پاسداران و معاون وزارت‌خارجه رژیم: «و چون این از بچه اصلی یا بچه نزدیک به مرکزیت قبل از دستگیری‌شان بود، تو زندان هم که آمدند این رئیس اینها شد، رهبر اینها شد».

پاسدار جواد منصوری، نخستین سرکرده سپاه پاسداران و معاون وزارت‌خارجه رژیم: «بسیاری از مذهبی‌ها را اینها به‌شدت تحقیر می‌کردند، ولی مارکسیستهای بسیار عادی بیسواد را تحویل می‌گرفتن و خیلی بالا بالا می‌بردندشان. می‌گفت پس چرا با مذهبی که مبارزه کرده اومده زندان تو این‌قدر بدی، می‌گفت برای این‌که ضدمجاهده. یکی از چیزهایی که مسعود رجوی اختراع کرد، این بود، ضدمجاهد مساوی با ضدانقلاب، این را کاملاً تو سازمان جا انداخته بود. بنابراین هر کسی ضدمجاهده یعنی ضدانقلابه».