چماقداران دوره گرد وزارت بدنام اطلاعات رژيم آخوندي
حكم
دادگاه استيناف امريكا درباره حذف نام سازمان مجاهدين از ليست تروريستي و
شكست خفتبار حاميان استعماري رژيم، يك ضربه مرگبار بر نامگذاري مجاهدين در
ليست ننگين و مُهر مضاعف بر حقانيت مجاهدين و مقاومت ايران در رويارويي با
فاشيسم مذهبي است كه لرزه بر اندام رژيم آخوندي انداخت. بهطوري كه
ديكتاتوري ديني واكنشهاي ديوانهواري از خود نشان داد. از چند روز قبل از صدور اين حكم رسانههاي رژيم با انتشار اخبار مربوط به اين موضوع، براي اعلام اين شكست زمينهسازي ميكردند تا مزدوران و عواملشان را از قبل آماده كرده و از وارد شدن هرگونه شوك ناشي از آن جلوگيري كنند.
بدنبال اين حكم، فاشيسم ديني حاكم بر ايران، در عراق وحوش لباس شخصي خود را با الگوي بسيج و نيروي انتظامي و دادگاههاي قاضي صلواتي به صحنه فرستاد تا به تهديد مجاهدان اشرف و ليبرتي بپردازند و همزمان لباس شخصي هاي خود در عراق را براي تهديد و ارعاب پيمانكاراني كه براي مجاهدان اشرف در ليبرتي آب مي آورند اعزام كرد.
در خارج كشور نيز گشتاپوي آخوندي، «چماقداران دوره گرد» خود را در روز 15خرداد از كشورهاي مختلف اروپا بار زده ، و در پاريس تخليه كرد تا با جست و خيز ميموني، وحشت ولي فقيه توپوزي خورده از لغو نامگذاري تروريستي مجاهدين را ابراز كنند.
«چماقداران دوره گرد» درحاليكه «جسد متعقن پرونده كودتاي 17ژوئن» و «گزارش تكه پاره شدة وزارت خارجه امريكا» را بهنيش ميكشيدند، بهلجنپراكني عليه اشرف پرداخته و «امت نالان سوي جماران» دم گرفته بودند كه مجاهدين «را از فرانسه اخراج كنيد». بعدهم نوبت به جست و خيز بچه دژخيمان و چاقوكشان حرفه يي از جمله سبحاني و شادانلو و بقيه اوباش؛ رسيد كه اندر باب «حضور خطرناك» مجاهدين «در فرانسه و اروپا» به نيابت از آخوندهاي ضد ايراني ضجه سر بدهند(عنترلينك 17خرداد91).
در همين راستا، ميتوان دريافت كه در مقابل پيروزيهاي غرورانگيز مجاهدين و برتابيدن قامت رساي مقاومت در آن، اين رژيم بايستي كف بدهن آورده، گريبان دريده و همة چماقداران و هرزههايش را به يكباره به پاچهگيري براند.
آري! نمايش خيرهكنندة توانمندي و بالندگي مقاومت و قلب تپنده آن يعني اشرف و شكست مرگبار در مقابل كارزار جهاني مجاهدين و مقاومت ايران تحت هدايت رئيس جمهور برگزيدة آن خانم مريم رجوي، همه نشانههاي روشن نزديك شدن پرشتاب روند رودررويي نهايي و پيروزي محتوم مقاومت مردم ايران است. همان فريادي كه از اشرف، نه فقط به داخل ميهن اسير بلكه به سراسر جهان طنين افكن شد كه «مرگ بر اصل ولايت فقيه، زنده باد ارتش آزادي».
اين فرياد را قبل ا ز همه، سردمداران رژيم مي شنوند و به خود مي لرزند. از همين روي رفسنجاني روزهاي مرگ اين رژيم در قيام تاريخي30خرداد60 را به ياد مي آورد و مي گويد: 500 هزار نفر ريخته بودند خيابان ما در مجلس محاصره شده بوديم و صداي تيرها را ميشنيديم (خبرگزاري حكومتي ايسنا-11 خرداد1391)
بنابراين زوزة گرگها و شغالهاي زخمخورده و «چماقداران دوره گرد» كه در همين احوال از رسانههاي رژيم، سايتهاي وزارت اطلاعات و يا برخي رسانه هاي آبروباخته گوش را ميآزارد، اولين بار نيست كه اركستره و "همهباهم" ساز گرديده، اما از هميشه دردناكتر و در عين حال قابل فهمتر است.
برداشتن موانع و راهبندها از پيش پاي مقاومت مردم ايران،”يك گواهي آشكار و مقدمه ضروري براي تغيير دمكراتيك در ايران و به زير كشيدن فاشيسم مذهبي توسط مردم ايران است“.و به راه حل سوم راه ميبَرد. راهبندهايي كه به عمد براي ”تضمين امنيت“ رژيم و ”ابراز حسن نيت“ به آخوندهاي ضد بشري و ممانعت از سرنگوني از استبداد مذهبي ايجاد شده است.