Freitag, 3. Januar 2014

اهداف رژيم ملايان از حمله موشكي به ليبرتي


هادي روشن روان


رژيم ضدبشري ملايان با همراهي مالكي و فالح فياض، چهارمين حمله جنايتكارانه موشكي به ليبرتي را كه در 5 ديماه 92 باجراء در آوردند، متفاوت با سه حمله جنايتكارانه قبلي و همسنگ با قتل عام اشرف در 10 شهريور طراحي كرده بودند. خبرگزاري حكومتي ايرنا در 6 ديماه 92 موشك باران ليبرتي را با قتل عام اشرف در 10 شهريور 92 مقايسه كرد و نوشت: « حمله خمپاره اي نيمه شب پنجشنبه به کمپ منافقين در پايگاه ليبرتي، در حاشيه فرودگاه بين المللي بغداد که طي آن سه تن به هلاکت رسيدند، دومين حمله نسبتا شديد عليه اين گروهگ در ماه هاي اخير بوده است». يعني دشمن ضد بشري بعداز قتل عام اشرف  از اين حمله انتظار يك قتل عام ديگر داشته است. اينكه خوشبختانه به هدفش در اين زمينه نرسيده علتش هوشياري قهرمانان مجاهد در ليبرتي بود. رهبر مقاومت آقاي مسعود رجوي در پيام اخيرشان به موسسان چهارم در اين باره خطاب به قهرمانان مجاهد خلق در ليبرتي گفتند: «درود بر شما كه با هوشياري توانستيد تعداد شهيدان را در چهارمين و سنگين ترين حمله موشكي در ليبرتي به حداقل برسانيد. هرچند كه هركدام به تنهائي عالمي بودند.»
رژيم ضد بشري ملايان حساب ويژه اي براي قتل عام اشرف باز كرده بود كه به قول سرتيپ پاسدار حسين سلامي جانشين فرمانده سپاه پاسداران براي بقاي رژيم و گسترش حاكميتش در منطقه اهميت استراتژيك دارد و گفت اين عمليات: «اهميت راهبردي وسيعي در تحولات منطقه دارد!».
رژيم ضد بشري در يك كلام اين قتل عام را پايان اشرف، ارزيابي كرده بود و انتظار آغاز افول و تلاشي مقاومت و مجاهدين را از آن داشت. اما رژيمهنوز بعداز 34 سال هماورد خود را نشناخته بود و با اعتصاب غذاي 108 روزه در ليبرتي و نقاط مختلف جهان، با تكثير اشرف مواجه شد. رژيم ضد بشري ملايان كه روي جو حاكم مماشات بر موضوع سوريه و پرونده هسته اي براه انداخته بود، براي خفه كردن صداي اين مقاومت حساب باز كرده بود، با رهبري رئيس جمهور برگزيده مقاومت خانم مريم رجوي و اراده خستگي ناپذير اشرفي و اشرف نشانها مواجه شد؛ كه با پرداخت بهاي اعتصاب گسترده 108 روزه، وجدانهاي بيدار انساني را بر فضاي سرد و سكوت مماشات غالب كردند و طرح و توطئه خامنه اي ـ مالكي را بر سر خودشان خراب نمودند. رهبر مقاومت آقاي مسعود رجوي در پيامي كه بعداز تهاجم جنايتكارانه موشكي دادند و آنرا در 9 ديماه از سيماي آزادي شنيديم؛ يادآوري كرده اند كه: « اكنون هركس چشمي براي ديدن و گوشي براي شنيدن داشته باشد كارزار سرنگوني را  به رأي العين در اشرف و ليبرتي مي بيند و خروش آنرا مي شنود؛ وحشت رژيم زهر خورده در مرحله سرنگوني از تكثير اشرف و درماندگي آن در برابر جايگزين دمكراتيك پياپي به اثبات ميرسد ..... اين اقرار آشكار دشمن به شكست سياسي و بين المللي در موضوع اشرف و كشتار و گروگانگيري است و الا نيازي نداشت كه كمتر از 10 روز از پايان اعتصاب غذاي جهاني به جنايت جديدي دست زده و دق و دلي خالي كند. اين پاسخي به دادگاه اسپانيا و رسيد حكم از دريافت و قبول  شكايت از فالح فياض است....  علاوه بر دادگاه اسپانيا گزارش دو گروه كار تخصصي ملل متحد و 4 گزارشگر  ويژه ديگر درباره اشرف را ديديم .... واقعيت اين است كه آثار و عواقب جنايت بزرگ عليه بشريت در اشرف، دامنگير مالكي و دم و دنبالچه هاي او شده و به خيال خود ميخواهد جنايت را با جنايتي ديگر بپوشاند و بحران را با بحراني ديگر تحت الشعاع قرار دهد».
توطئه و طرح جنايات عليه مجاهدين مستقيما زير نظر خامنه اي در “دفتر ويژه رهبري“[1] به رياست آخوند حجازي و با شركت سرلشگرپاسدار قاسم سليماني و وزير اطلاعات تهيه و توسط نيروي قدس از طريق نيروهاي ويژه امنيتي تحت فرماندهي مالكي اجرا ميگردد. بعداز قتل عام اشرف و ادامه طرح (بقول خودشان) “جنگ رواني“ كه وزارت اطلاعات در يك كُر هماهنگ با مزدوران و پاسداران سياسي اش در داخل و خارج كشور براه انداخته اند، ”دفتر ويژه رهبري“ بررسي روزانه روي آن داشت. قبل از سفر مالكي به تهران (در 13 آذر 92) اين دفتر شكست طرحش در توطئه و جنايت  در قتل عام اشرف را مشاهده كرد و بويژه در دو زمينه اصلي، «ارتقا كيفي روحيه مقاومت» در اشرافيان و اشرف نشانها و حتي گسترش آن در داخل ميهن اشغال شده و «افشاي بين المللي  مالكي بعنوان مجري اين قتل عام» اين كميته جنايتكار به اين نتيجه رسيد كه براي مقابله با شكست كامل طرحش در قتل عام اشرف، جنايت ديگري را انجام دهد و لذا قبل از آمدن مالكي به تهران فالح فياض را به تهران احضار كرد و با حضور فالح فياض آخوند حجازي جلسات توطئه را با پاسدار قاسم سليماني، آخوند محمود علوي وزير اطلاعات و آخوند حسين طائب، اطلاعات سپاه تشكيل داد كه تصميم به موشك باران سنگين ليبرتي با موشكهاي 107 ميليمتري تقويت شده و راكت هاي 280 ميليمتريگرفتند تا با قتل عام ديگر به زعمخودشان به روحيه مقاومت اشرف و اشرف نشانان ضربه بزنند و با وارد كردن بوزينه اي بنام “واثق البطاط“ كه مسئوليت اين تهاجم را مي پذيرد، مالكي و فالح فياض را سفيد سازي كنند. (چنانكه در روزهاي اخير اعلام كردند كه براي دستگيري اين بوزينه نيز اقدام شده است). بعداز تصويب اين طرح توسط خامنه اي در ملاقاتي كه آخوند حجازي و قاسم سليماني با مالكي در تهران داشتند، اين طرح را به مالكي ابلاغ كردند.
توطئه هاي وزارت اطلاعات بعداز جنايت
از وظائفي كه در طرح جنايت بار موشكي براي وزارت اطلاعات مشخص شد، بسيج يكي از ارگانهايش بنام انجمن نجات[i] در داخل و عوامل و پاسداران سياسي اش در خارج را حول اهداف زير است:
   1. انجمن نجات خانواده هاي مجاهدين در ليبرتي را براي پيش برد خط انحلال تشكيلات مجاهدين و به ندامت كشيدن آنها بكار بگيرد؛ با اين سناريو كه آنها را نگران فرزندانشان كرده و امكان مسافرت آنها را به عراق و براي ملاقات با مجاهدان ليبرتي البته در مكاني كه وزارت اطلاعات و كميته سركوب ليبرتي تعيين ميكند، فراهم آورد.
   2. تلاش كند اسامي مجروحين را بدست آورد و بطور خاصخانواده مجروحين را وادار كند كه خواهان آوردن اقوام مجروحشان به ايران براي معالجه شوند.
   3.عوامل وزارت  اطلاعات يك كُر هماهنگ به ظاهر در حمايت از ليبرتي شروع كرده و خواهان موارد زير از رهبري مجاهدين شوند:
-          از رهبري مجاهدين بخواهند كه اسامي كامل مجروحين را اعلام كنند.
-          از رهبري مجاهدين بخواهند براي اينكه كشورها باز اسكان مجاهدين را بپذيرند، انحلال مجاهدين را اعلام و به مراكز بين المللي اطلاع دهيد!
-          بنام خانواده هاي مجاهدين نامه هائي  به يونامي، كميساريا، صليب سرخ نوشته شود كه آنها به مجاهدين فشار بياورند كه با خانوادهايشان، در محلي تحت كنترل عوامل وزارت اطلاعات در عراق ملاقات كنند.
-          .....
وزارت اطلاعات بسرعت بعداز حمله موشكي كارش را شروع كرد؛ از جمله بعداز چند روز تماس مزدوران با خانواده هاي مجاهدين و تحت فشار قرار دادن آنها، در روز دوشنبه 9 ديماه 92 چند نفري از عوامل خود را در دفاتر انجمن نجات در تهران جمع كردند تا آنها را حول اهداف فوق براي سفر به عراق و نامه نگاري بنام آنها به يونامي و كميساريا و صليب بكار بگيرند.
مزدوران وزارت اطلاعات و پاسداران سياسي اش در خارج كشور توسط رابطينشان در داخل توجيه شدند كه كُرهماهنگ وزارت را حول سه محور فوق در سايت ها و فيس بوك هاي خود، اجرا نمايند.

[i]  وزرات اطلاعات در سال 1380 (2001) ارگاني بنام “انجمن نجات“ با نادمين و جاسوسان و نفوذيهائي كه در مجاهدين لو رفته و به ايران باز گشته بودند، تشكيل داد تا توسط  آن خانواده هاي مجاهدين را تحت فشار قرار دهد تا آنها از حمايت از مجاهدين خنثي و از عواطف آنها عليه مجاهدين سوء استفاده كند. 
با جدي شدن حمله نيروهاي ائتلاف به عراق در اوائل سال 2003 (زمستان1381) وزارت اطلاعات آخوندي انجمن نجات را بعنوان پوشش سياسي براي متلاشي از درون تشكيل مجاهدين با اهداف زير به كار گرفت
-       متلاشي نمودن تشكيلات مجاهدين با سوءاستفاده از عواطف خانواده‌ها و شرايط جديد عراق.
-   به‌همكاري‌كشاندن خانواده‌ها جهت فشار بر اعضاي مجاهدين براي به‌تسليم‌كشاندن آنان و بازگشت به‌نزد رژيم، تحت‌فشار قرار دادن خانواده‌ها براي شركت در تظاهرات و تجمعها به‌منظور محكوم‌كردن مجاهدين از‌جمله برگزاري جلسات يا تظاهرات در مقابل سفارتخانة كشورهاي مختلف، نامه‌نگاري به سازمان صليب‌سرخ، مجامع حقوق‌بشري و… ديگر ارگانهاي بين‌المللي.
-   برگزاري نمايشهاي مشمئزكنندة مجيزگويي رژيم توسط بريده‌مزدوران، براي تضعيف روحية خانواده‌ها و هواداران و مقابله با حمايت روزافزون جوانان و مردم ميهنمان از مجاهدين.

[1]  وزرات اطلاعات در سال 1380 (2001) ارگاني بنام ”انجمن نجات“ با نادمين و جاسوسان و نفوذيهائي كه در مجاهدين لو رفته و به ايران باز گشته بودند، تشكيل داد تا توسط آن خانواده هاي مجاهدين را تحت فشار قرار دهد تا آنها از حمايت از مجاهدين خنثي و از عواطف آنها عليه مجاهدين سوء استفاده كند. 
با جدي شدن حمله نيروهاي ائتلاف به عراق در اوائل سال 2003 (زمستان1381) وزارت اطلاعات آخوندي انجمن نجات را بعنوان پوشش سياسي براي متلاشي از درون تشكيل مجاهدين با اهداف زير به كار گرفت
-       متلاشي نمودن تشكيلات مجاهدين با سوءاستفاده از عواطف خانواده‌ها و شرايط جديد عراق.
-   به‌همكاري‌كشاندن خانواده‌ها جهت فشار بر اعضاي مجاهدين براي به‌تسليم‌كشاندن آنان و بازگشت به‌نزد رژيم، تحت‌فشار قرار دادن خانواده‌ها براي شركت در تظاهرات و تجمعها به‌منظور محكوم‌كردن مجاهدين از‌جمله برگزاري جلسات يا تظاهرات در مقابل سفارتخانة كشورهاي مختلف، نامه‌نگاري به سازمان صليب‌سرخ، مجامع حقوق‌بشري و… ديگر ارگانهاي بين‌المللي.
-   برگزاري نمايشهاي مشمئزكنندة مجيزگويي رژيم توسط بريده‌مزدوران، براي تضعيف روحية خانواده‌ها و هواداران و مقابله با حمايت روزافزون جوانان و مردم ميهنمان از مجاهدين.