Dienstag, 18. Januar 2011

اخراج دانشجویان با انگیزه سیاسی

محمد اسماعیل زاده از وبلاگ نویسان سرشناس مازندران، صاحب وبلاگ بوتیمار و موسس «خانه شعر شمال» است که در پی اعتراضات پس از انتخابات ۲۲ خرداد، توسط اطلاعات سپاه پاسداران شهرستان بابل در تاریخ ۲۴/۳/۸۸ بازداشت شد. توهین به رهبری و دعوت به شورش علیه نظام به عنوان اتهامات این وبلاگ نویس مطرح شده است، . وی پس از احضار به اطلاعات سپاه، دو روز در بازداشتگاه سپاه بابل بازداشت و تحت شکنجه و ضرب و شتم شدید قرار گرفت و پس از صدور قراربازداشت به زندان بابل منتقل و بیش از ۲۵ روز در بازداشت به سر برد. وی در تاریخ ۲۲/۴ با قرار وثیقه ۳۰ میلیونی آزاد شده است. این دانشجوی محروم از تحصیل در نامه ای به دادستانی بابل بازجویی های خود را تحت فشار و شکنجه خوانده و آنها را غیر واقعی و القا شده دانسته است.

اسماعیل زاده در طی دوران حبس خود جهت تولد فرزندش، خواستار حضور در بیمارستان و عیادت از همسرش بود. مسئولین زندان با توجه به وضعیت وی برای او رأی باز صادر کردند و مطابق آن وی در این مدت حق خروج از شهرستان بابل را نداشت. با گذشت چهار روز و مخالفت شدید معاون دادستان مجبور به بازگشت به زندان شد. محمد تنها در ۳ روز پایانی دوره ی حبس خود توانست از مرخصی پایان دوره استفاده کند.

این مصاحبه در پی می آید.

لطفاً خودتان را معرفی کنید و بگویید در کدام دانشگاه و کدوم رشته تحصیلی مشغول به تحصیل بوده اید.

محمد اسماعیل زاده هستم متولد اردی بهشت ۱۳۵۹، بابلسر. در رشته ی مدیریت بازرگانی دانشگاه پیام نور بابل از سال ۱۳۸۳ مشغول به تحصیل بودم.

در مورد نحوه ی دستگیری و علل آن یه توضیح مختصر بدید

صبح روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ شخصی از اداره ی اطلاعات بابل با بنده تماس گرفتند و از من خواستند خودم را به آن اداره معرفی کنم، من هم بعد از پرسیدن چند سؤال و درخواست حکم کتبی از شخص تماس گیرنده موافقت کردم که خودم را به اطلاعات معرفی کنم. بعد از مراجعه ساعت ۸ صبح شنبه ۳۰ خرداد۱۳۸۸، ابتدا در محوطه ی اطلاعات با چشم و دست بسته مورد ضرب و شتم و توهین با الفاظ رکیک قرار دادند که وقتی دلیل این کار را پرسیدم، عنوان کردند که به علت توهین به رهبری در وبلاگ و اقدام علیه امنیت ملی حکم بازداشت من از اداره اطلاعات ساری صادر شده است. جالب بود که نه اداره اطلاعات ساری و نه اطلاعات بابل ادرس وبلاگ بنده را نداشتند و از من خواستند با چشم بسته روی یک برگه کاغذ برایشان آدرس وبلاگم را بنویسم، سپس مرا به سلول انفرادی منتقل کردند بعد از حدود ۲ ساعت که در سلولم بودم با پرینت بعضی از صفحات وبلاگم آمدند و بازجویی را شروع کردند.

بعد از اتمام بازجویی ها که با توهین و الفاظ رکیک زیادی از طرف بازجویان همراه بود به زندان متی کلای بابل منتقل شدم و ادامه بازداشت موقت خود را به مدت ۲۶ روز در آنجا سپری کردم و به قید وثیقه ۳۰میلیون تومانی در روز ۲۴ تیرماه، موقتاً آزاد شدم.

لطفاً در مورد فعالیت های دوران تحصیلتان توضیح مختصری بدید.

در مورد فعالیت هایم باید عرض کنم که بیشتر فعالیت من در وبلاگ و در فازی خارج از دانشگاه صورت می گرفت و از آنجا که در دانشگاه پیام نور بابل انجمنی برای فعالیت وجود نداشت و ابتکار عمل در دست بسیج دانشگاه بود، هیچ گونه تحرک سیاسی در دانشگاه انجام نمی پذیرفت و یکی از سؤالات من از قاضی پرونده این بوده که از آنجاییکه من هیچ فعالیتی در دانشگاه نداشتم دلیل محرومیت از تحصیل من چه بوده که هنوز هم نه تنها پاسخ روشنی دریافت نکرده ام، و هیچ شخص یا ارگانی هم جوابگو نبوده است.

لطفاً در مورد اخراجتان از دانشگاه، نحوه ای که از آن اطلاع پیدا کردید توضیح بدید.

بعد از ابلاغ حکم اولیه در شهریور ۱۳۸۸ که شامل ۹۱ روز حبس تعلیقی، ۱۰ ماه حبس تعزیری و ۵سال محرومیت از تحصیل بود متوجه محرومیت از ورود به دانشگاه شدم. با فرستادن حکم اولیه به دادگاه تجدید نظر و تبدیل حکم محرومیت از تحصیل از ۵ سال به یک سال بعد از مراجعت در مهرماه امسال به دانشگاه کسی پاسخگوی من در زمینه زمان شروع حکم و حتی کمیته ی انظباطی دانشگاه نبود که با مکاتبه با دانشگاه منطقه حکم اخراج به صورت شفاهی به من ابلاغ شد و گفته شد که مراحل اداری ابلاغ حکم دانشگاه زمان بر بوده و باید منتظر باشم که هنوز هم کسی جوابگوی بنده نیست.

مهم ترین دلیل اخراج خودتون را چه می دانید؟

دلیل اخراج دانشجویان از دانشگاه های کشور تقریبن برای همه ی کسانی که شامل این حکم شده اند یکسان هست ، از مهمترین دلایل می توان به غیر سیاسی کردن جو دانشگاه که هسته اصلی جریانات سیاسی منتقد و مخالف در کشور هست اشاره کرد، که سال هاست در دستور کار وزارت علوم و اداره اطلاعات می باشد. از دیگر دلایل این احکام سخت گیرانه می توان به تحت فشار قرار دادن دانشجویان فعال و ایجاد رعب و وحشت برای کسانی که در آینده وارد جریان های سیاسی می شوند اشاره کرد.

آیا در این زمینه پیگیری خاصی انجام داده اید یا نه؟

بعد ابلاغ حکم به دانشگاه مراجعه کردم که در مراجعات اولیه برخورد به شکلی بوده که انگار دانشگاه در جریان اتفاقات و احکام صادره و به خصوص حکم صادره برای بنده که دانشجوی همان دانشگاه بودم و در بین امتحانات بازداشت شدم و به مدت ۳ ترم با حکم دادگاه به دانشگاه مراجعه نکردم نبوده اند. در مراحل بعدی با اینکه مطمئن بودم حکم از طریق دستگاه قضایی و اداره اطلاعات به آنها ابلاغ شده مجبور به ارائه حکم شدم که بعد از این اتفاق مسئولین دانشگاه مراحل اداری کار را آغاز کردند.

برخورد مسئولین دانشگاه در این مورد چگونه بوده است؟

مسئولین دانشگاه برخورد دوستانه ای داشتند چون نیازی به برخورد بد نبوده است، چرا که تصمیمات از قبل اتخاذ شده بوده است. با این حال هنوز پاسخ درست و مکتوبی مبنی بر اخراج رسمی از دانشگاه دریافت نکرده ام.

آیا به جز اخراج از دانشگاه، در این مدت مشکلات دیگری برای شما پیش آمده است؟

بله، مراحل استخدام رسمی بنده تمام شده بود و با اینکه ۴ سال به عنوان نیروی پیمانی مشغول کار بودم ولی عذرم خواسته شد و اخراج شدم.

در طی این مدت چندین بار شروع به وبلاگ نویسی کردم که با فشار اطلاعات و تماس های مکررشون با تهدید وبلاگم رو حذف کردم.

وبلاگ بوتیمار که صرفاً یک وبلاگ ادبی هست و از آذر ۸۱ توی اون وبلاگ فعالیت می کنم رو هم چندید بار ازم خواستن که حذف کنم ولی به خاطر ارشیوش تا امروز تن به این کار ندادم.-

صفورا الیاسی

جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی