Freitag, 29. April 2011

مادری که برای جان دخترش در عراق (اشرف) نگران است

تایمز لندن
تایمز لندن

روزنامه تایمز لندن در مقاله‌ای به قلم ناتالی اونیل۷ اردیبهشت نوشت: به‌دنبال حمله‌ ای خشونت‌بار در عراق، مادر پیری از غم و اندوه خود، در حالی که برای جان دخترش نگران است، صحبت می‌کند. فاطمه محمد ۷۵ساله می‌گوید، درخانه‌اش در هندن وقتی که در مورد دخترش مریم محمد، ۴۹ساله که در کمپ اشرف مورد حمله ارتش عراق قرار گرفته فکر می‌کند ”یکسره گریه می‌کند“.
در ۸آوریل گزارش شد که ارتش عراق به غیرنظامیان غیرمسلح در کمپ اشرف شلیک کرد، ۳۴تن را کشت و صدها تن را مجروح کرد.
مدیر انجمن زنان ایرانی -انگلیسی در انگلستان لیلا جزایری می‌گوید: ”آنها با سلاحهای سنگین خودکار، خودروهای زرهی و تفنگهای خودکار و نارنجک ها، به این کمپ حمله کردند، سرها و سینه‌های عزیرانمان را به قصد کشتن هدف قرار دادند“.
فاطمه می‌گوید وی تقریباً باشنیدن اخبار غش کرد با وجود این‌که دختر وی در این حادثه زنده مانده بود، وی به‌خاطر فقدان ”آنها که صدمه دیده بودند“ سوگوار بود.
کمپ اشرف به‌عنوان سمبلی از امید برای یک ایران دموکراتیک، تبدیل شده است که در آن ۳۴۰۰تن از اعضای مقاومت ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران (پی.ام.او.آی) از جمله دختر فاطمه، مریم سکونت دارند.
این جنبش از دهه ۱۹۸۰در عراق مسقر بوده و آگاهی از نقض حقوق‌بشر در ایران را ارتقا داده و خواستار پایان‌دادن به آن‌چه که آن را ”محاصره غیرانسانی دوساله اشرف“، سرکوب ساکنان و محدود نمودن مایحتاج از جمله دارو می‌نامد، می‌باشد.
فاطمه در ایرن متولذ شد، اما بعد از آن‌که اعضایی از رژیم ایران فهیمدند که آنها هواداران پی.ام.او.آی می‌باشند، ۲۵سال پیش با همسر خود پدر محمد به واتفورد وی در هندون، رفت.
این زوج با دو پسر خود و مریم را که در انگلستان زندگی می‌کردند دیدار داشتند، تا زمانی که آنها تماسی تلفنی از یکی از دوستان خانوادگی خود دریافت کردند که به آنها هشدار داد به ایران بازنگردند.
فاطمه گفت: ”ما خانواده ثروتمندی بودیم با یک آپارتمان ۴ طبقه، ۸ مغازه، من یک خودرو آخرین مدل داشتم و ما زندگی خوبی داشتیم“. اما پاسداران ایران هرآنچه داشتیم را مصادره کردند. دوست من گفت اگر برگردیم دستگیر خواهیم شد و این پایان کار خواهد بود ”.
مریم درحالی که با مادر و پدر خود در هندون زندگی می‌کرد تصمیم گرفت که به جنبش آزادیبخش پی.ام.او.آی در کمپ اشرف بپیوندد.
فاطمه گفت:“ مریم ۲۰سال پیش اینجا را ترک کردـ وی همیشه شخصیتی داشت که می‌خواست به مردم کمک کند ”. وی به من گفت که او می‌خواهد درکشورش تغییر ایجاد کند و گفت باید برود“.
فاطمه آخرین بار ۷سال پیش زمانی که از کمپ بازدید داشت با مریم دیدار کرد، و از آن پس وی تنها دو بار با دخترش صحبت کرده است، زیرا که در کمپ اشرف محدودیت وسایل ارتباطی وجود دارد.
فاطمه گفت: ”وی یک بار در سال ۲۰۰۸ تماس گرفت و بار دیگر در سال ۲۰۰۹ که به من گفت در آن‌جا بسیار خوشحال است و بهترین زندگی را دارد“.
”وی در آخرین تماس به من گفت که نگران نباشم ولی به‌عنوان یک مادر حتی درحالی که وی بزرگ شده ولی هنوز بچه‌ام می‌باشم و من در مورد او نگرانم“.
ایرانیان -انگلیسی که در این شهر زندگی می‌کنند در مورد این‌که کمپ اشرف ممکن است مجدداً مورد حمله قرار گیرد نگرانند.
خا نم جزایری گفت: ”ارتش عراق بخشی از این کمپ را اشغال کرده است، باید کاری برای متوقف کردن این امر انجام شود“.
با وجود این‌که راه رفتن برای وی سخت است، فاطمه تقریباً هر روز بهمراه صدهاتن از دوستان ایرانی ـ انگلیسی خود در خارج از دفتر وزارت‌خارجه انگلستان و سفارت آمریکا در وست مینستر تظاهرات نموده خواستار حفاظت از تبعیدیان کمپ اشرف می‌باشد