Dienstag, 17. Januar 2012

اندر باب گفتگوي بهروز خليق با سايت کار آنلاين

عليرضا يعقوبي
بهروز خليق از اعضاي رهبري جريان اکثريت در تاريخ ۱۶ دي ماه امسال مصاحبه اي با کار آنلاين ارگان اينترنتي جريان خود داشته است که طي آن درباره مسائل مربوط به شهر اشرف به گفتگو پرداخته است. اين مصاحبه بلافاصله با استقبال شايان سايت وزارت اطلاعات رژيم آخوندي يعني ايران - اينترلينک روبرو شده است. او در اين مصاحبه از همان ابتدا بند را آب داده و مشخص کرده است که از چه کانالي خبرهاي مربوط به شهر اشرف را پيگيري مي نمايد. چرا که او در جواب سوالي که درباره حل مشکل اشرف مطرح شده است اعلام مي کند:"۰۰۰بين عراق و ايالات متحده(؟؟!!) توافق نامه اي امضا شده که بر پايه آن بغداد اجازه خواهد داشت (؟؟!!) اعضاي ۳۴۰۰ نفره مجاهدين در اشرف را در خاک عراق جابجا کند".


خوب واقعيت اين است که با عقب نشيني دولت عراق از ضرب الاجل سرکوبگرانه ۳۱ دسامبر۲۰۱۱ كه در اثر پايداري مجاهدان اشرف و كازار جهاني مقاومت به رهبري خانم رجوي،،محقق گرديد، در رابطه با انتقال داوطلبانه و با تضمين امنيت مجاهدين به كمپ ليبرتي با توافق سازمان ملل و دولت عراق و همچنين نامه نماينده ويژه دبيركل سازمان ملل در عراق، به ساكنان اشرف ، تعهدات طرف حسابهاي مختلف عراقي و بين المللي در رابطه با حقوق اشرفيان که بر اساس آن منجمله مانيتور 24 ساعته و 7 روز هفته از جانب سازمان ملل در كمپ جديد و همچنين مسؤليت امريكا در نظارت رفتار عراقيها با ساكنان اشرف، مشپخص و اعلام گرديد متعاقبا ، خانم رجوي آمادگي انتقال 400 نفر از مجاهدين به كمپ ليبرتي را با خودروها و اموالشان و به شرط محقق شدن حداقل تضمينهاي ضروري براي مجاهدين، اعلام كردند. البته اين كارزاري استكه با توجه به نقض تعهدات به طور مكرر توسط طرف عراقي، ادامه دارد.


بهروز خليق تلاش دارد با نعل وارونه زدن به اين توافقنامه اينچنين وانمود کند که گويا ۳۴۰۰ نيروهاي مقاومت مستقر در اشرف در اختيار دولت آمريکا بوده و آن دولت مي تواند درباره حيات و ممات آنها بدون توجه به خواست و نظر آنها تصميم گيري نموده و در نهايت اين اختيار را به دولت عراق منتقل سازد که آنها را به هر جائي که آن دولت بخواهد منتقل سازد. براستي مي بينيد منبع خبري کادر رهبري اکثريت را؟؟!!البته از جماعت توده و اکثريتي انتظاري جز اين نمي رود. مي گويند کافر همه را به کيش خود پندارد. خوب چون اين جرياني عمري صاحب و اربابي براي خود بوده که درباره سرنوشت و نوع مواضع آنها تصميم مي گرفته حال مي خواهد آن وضعيت را به نيروهاي مقاومت هم تعميم داده غافل از اينکه مجاهدين سي و اندي سال فارغ از مواضع اين يا آن کشور با عزت و افتخار هر چه تمامتر مي جنگند و بهاي استقلال خود را به سنگيني هر چه تمامتر تا به امروز پرداخته اند که هرگز در انديشه و عملكرد تسليم طلبانه در برابر ارتجاع حاكم و در عين و ذهن سراسر آلوده به همسويي و دفاع و همكاري با رژيم آخوندي توسط جماعت موسوم به اكثريت نمي گنجد.


اكثريتي نامبرده در ادامه افاضاتش مدعي شده است :"....مجاهدين متاسفانه در شکستن حصار اشرف (که) به سمبل حصار مجاهدين تبديل شده بود. نه تنها پيشقدم نشدند بلکه تا جائي که مي توانستند مقاومت کردند و تلفات سنگيني متحمل شدند."


در پس تک تک اين عبارات مي توان به ماهيت منبع خبري بهروز خليق پي برد. وگرنه چه کسي نمي داند که مجاهدين اشرف با وجود برخورداري از سابقه و حق پناهندگي 25 ساله در عراق و برخورداري از موقعيت افراد حفاظت شده در كادر كنوانسيون چهارم ژنو، شبانه روز با تمامي توش و توان و نشان دادن انعطافهاي بسيار، البته در عين رعايت مرز سرخ تسليم به ديكتاتوري آخوندي، و دسيتابي به حداقل حقوق خود،در صدد حل مسأله بوده اند. در اين رابطه اعضاي خانواده مقاومت ايران که بعضا عضوي از خانواده خود را در اشرف دارند بيش از يکسال و اندي است که در جلوي وزارت خارجه آمريکا و کاخ سفيد و همينطور 260 روز است که جلوي دفتر اروپائي سازمان ملل در ژنو در سرما و گرما در تحصن بسر مي برند. دهها کنفرانس بين المللي با شرکت سياستمداران و کارشناسان علوم سياسي و حقوقي و نظامي برگزار کرده اند و در اين مدت کارزاري طاقت فرسا بين المللي را در سايه عزم و اراده آهنين اشرفيان به پيش برده اند تا بتوانند راه حلي مرضي الطرفين را به دولت عراق بقبولانند که طي دو سال گذشته به دستور اربابش ولي فقيه در تهران که عراق را "عمق استراتژيک" خود مي داند دو فاجعه انساني را براه انداخته و بيش از دو سال است که شبانه روز اشرف را تحت يک جنگ رواني فرسايشي قرار داده است. براستي چه کسي نمي داند که چه کسي بر دور اشرف حصار کشيده است جز آنهائي که بخاطر وابستگي به رژيم جنايتکار حاکم چشمها را بر روي واقعيت بسته اند. همين هفته گذشته همگان گزارش علي جوانمردي از صداي آمريکا را در درب ورودي اشرف به عيان ديدند. چه کسي مانع ورود خبرنگار صداي آمريکا به کمپ اشرف شد تا با افراد مستقر در آن گفتگو کند؟!!. و بازهم همگان بنا به گواهي صدها گزارش از اشرف به عينه مشاهده کرده اند که چگونه قبل از سپردن غيرقانوني محافظت اشرف از سوي نيروهاي آمريکائي به دولت عراق در اشرف نه تنها بر روي همه ايرانيان آزاده و شريف باز بود بلکه به هر مناسنتي هزاران هزار عراقي شريف و وطن دوست در اشرف گرد هم مي آمدند و مورد استقبال و پذيرايي اشرفيان قرار مي گرفتند. و بازهم چه کسي مي تواند اين واقعيت را انکار کند که آقايان علي صارمي و جعفر کاظمي و علي حاج آقائي صرفا بخاطر ديدار فرزندان و بستگان خود در اشرف در بازگشت به ايران دستگير و بعدها اعدام شدند!!. براستي چه کسي براي انتقال مايحتاج اوليه و حتي دارو مورد نياز بيماران بر دور اشرف حصار کشيده است؟؟!! و حتي مانع خروج بيماران از آن براي مراجعه به درمانگاهها و بيمارستانهاي اطراف مي شود؟؟!! مجاهدين يا دولت دست نشانده عراق؟؟!!. چه کسي از بازديد نمايندگان ملل متحد و دولت آمريکا و نمايندگان مجلس آمريکا و هيئت رابطه با عراق پارلمان اروپا به رياست آقاي استيونسون در پس دو جنايت عليه بشريت از اشرف ممانعت بعمل آورد؟؟!!.


بهروز خليق اكثريتي در ادامه گفتگوي خود مدعي فقدان دموكراسي در درون مناسبات مجاهدين و مدعي بستن و در حصار نگهداشتن افراد در چنين مناسباتي شده و متقابلا در جايگاه مدعي دموكراسي طلب براي اعضاي مجاهدين در مناسبات دروني سازمان ميشود و آزادي انتخاب آنها و كنارزدن حصارهاي تشكيلاتي ميشود. و پند و اندرز ميدهد. از قبيل همان لغزخوانيهايي دموكراتيكي كه حد اعلا و اكمل آن عليه مجاهدين ، رسانه هاي سبز و سياه خامنه اي و انبوه وب سايتهاي وزارت اطلاعات را پركرده است همان ولي فقيه و وزارت بدنامي كه خود مظهر وحشي ترين نوع ديكتاتوريها و ضدانساني ترين سركوبگريها هستند، ، گروهي که تا ديروز به حمايت فکري و لجستيکي تمام عيار از بدترين ديکتاتوري تاريخ معاصر جهان مشغول بودند و هم اکنون نيز براي ايجاد رفرم و استحاله در آن هر دم براي اين يا آن جناح حاکميت سرتاسر غرق در جنايت فساد دم تکان داده و سعي دارند نقبي به نادروني رژيمي بزنند که بوي لاشه پوسيده و گنديده آن تمامي بشريت را مشمئز ساخته است.

او در رابطه با روابط دروني مجاهدين مي گويد: "... خود را در معرض نقد ديگران قرار دهند. به منتقدين به چشم خصم نگاه نکنند فرهنگ اتهام زني به منتقدين را کنار بگذارد. با ساير سازمانهاي اپوزيسيون ارتباط برقرار کند. چهره خود را بين افکار عمومي مردم ايران و جامعه سياسي کشور باز سازي کند. با نخبگان کشور رابطه برقرار کند...."
براستي از بهروز خليق پرسيدني است که تو در برون چه کردي که درون خانه آيي؟!. براستي چه کسي و کدام نيروئي در جامعه ايران هر دگر انديش سياسي منتقد که حکومت ننگين آخوندي را به زير سوال مي برد با "فرهنگ اتهام زني" نوکر آمريکا و سازمانهاي جاسوسي غرب مي ناميد؟چه کسي هر منتقد رژيم خميني را توطئه گر و جاسوس خطاب مي کرد؟ چه کسي براي مسلح شدن پاسداران جنايتکار تبليغ مي کرد و به رهبري رژيم خط مي داد؟ چه کسي براي کشته شدن مجاهد خلق موسي خياباني و يارانش شادي و هلهله راه مي انداخت و به جنايتکاري همچون لاجوردي تبريک و تهنيت مي گفت؟. چه کسي سعي داشت در لو دادن خانه هاي تيمي مجاهدين گوي رقابت از شبکه عبدالله پيام و دستگاههاي عريض و طويل جاسوسي رژيم بربايد؟ آنهم تحت لواي مبارزه ضد امپرياليستي و عليه دوشمنان نظام ضد امپرياليستي امام خميني!!.پدر و پسري در جنايت در شهري شهره خاص و عام بودند. چندي از ماجراي آخرين جنايتشان نگذشته بود که فرزند کم حوصله رو به پدر کرد و گفت: پدر آيا زمان آن فرا نرسيده است که بگويم ما هم به سلک آدمهاي با شرافت در آمده ايم و ادعاي شرف کنيم؟ پدر لختي به فرزند خام فکر خود نگريست و گفت فرزندم گمان نمي بري که هنوز زمان براي اعاده حيثيت ما فرا نرسيده است؟. هنوز نسلي که ما را مي شناختند تماما نقاب خاک بر چهره نکشيده اند!!. آري براي بهروز خليق و جريانش هنوز زود است که دم از دمکراسي و گفتگو با اپوزيسسيون و نقد و انتقاد بزند و بهتر است در اين رابطه از سلف پيشکسوت خود حزب توده کسب مشورت کند و اينچين بي گدار به آب نزند. آري نسل ما هنوز زنده است. هنوز از ياد نبرده است که او و همپالکي هايش چه بر سر يک سازمان ريشه دار انقلابي فدايي بنفع مماشات همه جانبه با غدارترين دشمن بشريت آوردند. همچنانكه هيچ حد و مرزي را در همكاري با خونخوار ترين ارگانهاي اطلاعاتي و امنيتي و منفورترين جلادان و شكنجه گران اين رژيم براي سركوب رشيدترين فرزندان مجاهد و مبارز اين خلق نگه نداشتند.


مجاهدين به گواهي سي و اندي سال مبارزه بي امان و خونفشان با دشمن غدار بيش از هر سازمان و جريان ديگري در معرض نقد و انتقاد بوده اند و بازهم به گواهي تاريخ کمترين پاسخ را آن هم در مواقعي که مرزهاي استوار خلق و ضدخلق دچار خدشه مي شد به آنها جواب داده اند. مجاهدين در راستاي سرنگوني تمام عيار رژيم فاشيسم مذهبي از هيچ تعامل و گفتگوئي با دگر انديشاني که به سرنگوني تمام عيار رژيم حاکم معتقدند سر باز نزده و نخواهند زد و هر دستي را که به صدق و براي مبارزه با دشمن اصلي يعني رژيم جنايتکار حاکم به سويشان دراز شده باشد به تواضع فشرده اند و باز هم خواهند فشرد تا چه رسد به نخبگاني که مي تواند با قلم و قدم خود آنها را در مسير مبارزه با دشمن اصلي ياري برسانند .


واقعيت اين است که مجاهدين به مثابه آنتي تز و دشمن اصلي و سازش ناپذير رژيم ضدبشري آخوندي، نه فقط قرباني اصلي سركوبها و شكنجه ها و اعدامهاي اين رژيم ، بلكه همچنين ،همواره آماج كارزار شيطان سازي و سيل اكاذيب و تهمتها و رگبار تيرهاي زهر آگين جلادان عمامه به سر حاكم و عوامل و حاميان و مدافعان اين رژيم در داخل و خارج ايران بوده اند . منشأ خصومتها و مضمنون واقعي ضديتها با مجاهدين نيز همانا مرزبندي خدشته ناپذير و مبارزه سازش ناذيرشان با نظام ولايت فقيه وكوتاه نيامدن از سرنگوني تماميت اين ديكتاتوري مذهبي و قرون وسطايي بوده است . آنها بهاي استواري خود بر اصل سرنگوني تمام عيار رژيم کنوني را پرداخته و بازهم خواهند پرداخت. تاريخ در نهايت گواهي خواهد داد که در روزگار دجاليت آخوندي و در دوران وادادگي و تسليم طلبي تئوريزه شده در طيف دعاوي فريبكارانه از شعبده بازيهاي به اصطلاح ضدامپرياليستي تا يقه درانيهاي به اصطلاح ميهن پرستانه ، از دعاوي دموكرات مأبانه تا دجالگريهاي اسلام پناهانه،، و از جانماز آب كشيدنهاي به اصطلاح در پوش و که تميز مرزهاي حق و باطل درايت و بصريتي را طلب مي کرد مجاهدين براه و سنن خود استوار و پا برجا ماندند. هيچگاه مرزهاي استوار انقلابي بين خود و دشمن ضدبشري و مدافعان آن نيروهائي که استحاله و رفرم دورني رژيم را تبليغ کرده و مي کنند بنفع منافع زود گذر سياسي بهم نريخته اند چرا که نيک مي دانند که همراهي و همدلي با چنين نيروهائي جز به سست شدن اراده نيروهائي که عزم جزم کرده اند که تا خشت خشت اين رژيم سراپا ننگين را برنکنده اند از پاي ننشينند راه نمي برد. اين خيانت به عاليترين منافع ملي ايرانيان يعني سرنگوني تمام عيار رژيم غرق در جنايت و فساد آخوندي محسوب شده و از مجاهدين چنين کژي و ناراستي دورباد. همان نخبگاني که سرشان روزي در آخور اطلاعات آخوندي است و روزي ديگر در آخور اپوزيسيون خيالي است ارزاني بهروز خلج و دوستانش باد.



بهروز خليق