فردی که در گذرنامه ایرانی وی نام «محمد خزائی» درج شده است به اتهام دست داشتن در انفجار بانکوک از سوی پلیس تایلند دستگیر شد
پليس تايلند روز يکشنبه اعلام کرد در ادامه تحقيقاتی که درباره ارتباط ميان شماری از شهروندان ايرانی دستگير شده يا تحت تعقيب در اين کشور با انفجارهای روز سه شنبه بانکوک انجام داده است، موفق شده که يک دستگاه موتورسيکلت را نيز بيابد که احتمالا قرار بوده از سوی تيم ايرانی اعزامی به تايلند در هدف قرار دادن ديپلمات های اسرائيلی استفاده شود.
پيدا شدن موتورسيکلت، نتيجه تماس روز شنبه ميان صاحب يک مغازه فروش لوازم الکترونيک در تايلند با پليس اين کشور بوده است.
به گزارش روزنامه «بانکوک پست»، صاحب اين مغازه گفته بود که يک دستگاه موتورسيکلت از نوع هوندا از روز سه شنبه گذشته در برابر مغازه او پارک شده و کسی سراغ آن نيامده است. اين مکان در نزديکی همان جايی است که فرد ايرانی با بمب های خود، ابتدا به يک راننده تاکسی و سپس به دو نفر از نيروهای پليس بانکوک حمله کرد و در همانجا، هر دو پای اين ايرانی بر اثر انفجار بمب های خودش قطع شد.
پليس تايلند تایید کرده است که اثر انگشت ايرانی ديگر در ماجرای روز سه شنبه تايلند، مسعود صداقت زاده، ۳۲ ساله، بر روی همين موتورسيلکت به دست آمده است.
پليس تايلند توانسته است ردگيری کند که مسعود صداقت زاده موتورسيکلت را از مغازه ای در محله «کلونگ تان» به مبلغ ۲۶ هزار و ۴۰۰ «بات» (واحد پول تايلند) خريداری کرده بود.
شاهدانی در تايلند گفته اند که مسعود صداقت زاده را بر روی اين موتورسيکلت ديدند. پليس تايلند می گويد تحقيقات را ادامه می دهد تا پی ببرد آيا تيم ايرانی می خواست که از اين موتورسيکلت برای هدف قرار دادن سفير يا ديپلمات های اسرائيلی، همانند حادثه روز دوشنبه در دهلی نو در هند، استفاده کند يا خير.
پليس تايلند روز شنبه نيز تایید کرد که تدابير امنيتی را در شش فرودگاه بزرگ اين کشور شدت بخشيده است؛ دادن ويزا در فرودگاه های تايلند به ايرانيان ممنوع شده است و بر اساس دستور معاون نخست وزير تايلند قرار است بررسی شود که آیا سفر ايرانيان به تايلند به دليل داشتن «حکومت مشکل آفرين» این کشور، باید لغو شود یا نه.
شش فرودگاه بزرگی که شامل تدابير جديد امنيتی شده، از اين قرار است: «سوبارناباهومی» (فرودگاه عظيم بانکوک)، «دون موانگ»، «چانگ مای»، «چانگ رای»، «هات يای» و فرودگاه شهر ساحلی «پوکت».
افزون بر اين ها، متروی بانکوک و تشکيلات قطارهای پايتخت تايلند که يک کلان شهر است، شامل تدابير امنيتی سخت گيرانه جديد شده است.
رسانه های اسرائيل نيز يکشنبه گزارش دادند که اسرائيل به تايلند در مورد وقوع خطرات مشخص ديگر، اطلاعات «موثقی همراه با جزييات» داده است.
اين رويدادها در حالی است که تعقيب يک مرد ايرانی ۵۲ ساله که احتمال داده می شود رهبر تيم اعزامی تروريستی ايرانی اخير به اين کشور باشد، ادامه دارد و همزمان، تايلند همچنان در انتظار استرداد مسعود صداقت زاده از کشور مالزی است.
نام مرد ايرانی که در مظان اين اتهام است در گذرنامه وی «جواد نيک خواه فرد» عنوان شده که مربی کاربرد مواد منفجره برای ساير اعضای تيم بوده است.
بر اساس تحقيقات پليس تايلند، «جواد نيک خواه فرد» سه شنبه گذشته با يک ساک بزرگ از خانه ای تيمی که از قبل برای اين نيروها اجاره شده بود، خارج شد در حالی که در روزهای پيش از آن، چند بار به همان خانه که يک زن ايرانی از قبل اجاره کرده بود، رفت و آمد داشته است.
تازه ترين شواهد منتشره در تايلند نشان می دهد که گذرنامه صادره برای زنی که نام او «ليلا روحانی» قيد شده است و همچنین گذرنامه «جواد نيک خواه فرد»، نه تنها در يک روز از سوی اداره گذرنامه جمهوری اسلامی ايران صادر شده است، بلکه شماره گذرنامه آنها نيز به يکديگر نزديک است؛ در حال حاضر اين احتمال برای نيروی ضد ترور تايلند تقويت شده است که ممکن است يک نهاد امنيتی و اطلاعاتی ايران به اداره گذرنامه دستور داده باشد تا اين گذرنامه ها را برای اين افراد و احتمالا با اسامی دروغين صادر کند.
«حرکات غیر حرفه ای»
در حالی که اسرائيل می گويد اين افراد مهره هايی در تيم های اعزامی از سوی نيروی قدس سپاه پاسداران برای ضربه زدن به اهداف ها و منافع اسرائيلی هستند، تحقيقاتی که از روز سه شنبه در پی انفجارهای بانکوک صورت گرفته است، يک سری حرکات کاملاً غير حرفه ای در عملکرد اين تيم به تايلند نشان می دهد.
صحنه انفجار سه شنبه هفته گذشته در بانکوک، پایتخت تایلند
افراد اين تيم روز هشتم فوريه از جزيره «پوکت» وارد پاتايا شدند. پاتايا در دو ساعتی بانکوک است. ايرانی های تيم با رسيدن به پاتايا نيز به هتل های جداگانه رفته اند، اما همان شب اول اقامت در پاتايا، يکی از آنها که در گذرنامه اش نام «محمد خزايی» حک شده است، با يافتن يک روسپی تايلندی به نام نانسی (ملقب به نان) به او می گويد در چند روزی که در پاتايا می ماند، با او همخوابگی کند و وی را همراهی نمايد.
در پاتايا دو بلوار بزرگ مملو از هزاران روسپی وجود دارد که شبانه روز فعال هستند. صدها کلوب نمايش های مستهجن جنسی که همان جا نيز برخی روسپی ها با مردان علنا همخوابگی می کنند، اين شهر را قرق کرده است.
اسرائيل تنها در بانکوک سفارت دارد اما معلوم نيست که تيم ايرانی چرا پس از رسيدن به تايلند، به شهرهای پوکت و نيز پاتايا رفته است. گردشگران اسرائيلی بسياری به پوکت که ساحل دارد، می روند اما تعداد بسيار کمی از اسرائيلی ها به پاتايا سفر می کنند.
شيوه به خدمت گرفتن بردگان جنسی که مردان از روسپی ها می خواهند در طول اقامت شان در اين يا آن شهر تايلند، او را همراهی کنند، در اين کشور بسيار عادی است و مردان بسياری با انتخاب نخستين روسپی مورد نظر خود، او را در طول اقامت خود در تايلند به خدمت جنسی خويش در می آورند.
هتل ها نيز با دريافت پول، پس از پر کردن ورقه ای که نام و مشخصات روسپی يا روسپی های زن و مرد در آن نوشته می شود و پس از ديدن اوراق همراه روسپی، به مردان گردشگر اجازه می دهند که روسپی ها را با خود به درون اتاق هتل ببرند.
اما محمد خزايی به اين امر بسنده نمی کند بلکه دو عضو ديگر تيم را نيز که در هتل های ديگر (ظاهرا برای رد گم کردن بوده اند) نزد خود می خواند و بنا به گفته نانسی، از اين تن فروش هم می خواهد که دو روسپی دوستش را برای «سعيد مرادی» و «مسعود صداقت زاده» بياورد.
در عکس ديده می شود که سه مرد ايرانی آن شب دارند در يک چايخانه مردان عربی، قليان می کشند و مشروبات زيادی روی ميزشان است و مسعود صداقت زاده حتی در حال بوسيدن يکی از روسپی هاست؛ در اين عکس، خود نانسی (نان) ديده نمی شود زيرا دارد با تلفن همراهش از دو روسپی ديگر و سه مرد ايرانی عکس می گيرد. نانسی گفته است عکس را وقتی گرفته بود که مردان ايرانی «مست و پاتيل» بودند.
«محمد خزايی» پس از دستگير شدن در فرودگاه بانکوک و پيش از آنکه بتواند مانند مسعود صداقت زاده به کوآلالمپور در مالزی بگريزد، در روزهای اخير از سوی تيم تحقيقاتی امنيتی ارشد تايلند مورد بازجويی قرار است.
محمد خزايی که پس از دستگيری، به شدت شوکه به نظر می رسید، در طول دو روز اوليه دستگيری، به دلايلی که روشن نيست، از غذا خوردن خودداری می کرد به گونه ای که پليس تايلند همان روسپی مقيم پاتايا؛ نانسی را به بانکوک برد و او را با محمد خزايی روبرو کرد.
رسانه های تايلند می نويسند که محمد خزايی پس از ملاقات با نانسی «آرام» شد و غذا خورد!
نانسی شهادت داده است که اين سه مرد ايرانی يکديگر را به خوبی می شناختند و معلوم بود که دوستان نزديک يکديگر هستند و با عادت های همديگر هم آشنايی دارند.
پليس تايلند می گويد اين واقعيت که برای اين مردان ايرانی در بانکوک و پاتايا اتاق های جدا در هتل های متفاوت رزرو شده بود، خود ممکن است نشان از تلاش اعزام کنندگان برای رد گم کردن در يک عمليات تروريستی باشد.
تحقيقات پليس تايلند نشان داده است که تيم ايرانی پس از چند شبانه روز خوشگذرانی با روسپی های همراه شان در پاتايا، روز سيزدهم فوريه به بانکوک بازگشته و سپس به خانه ای می روند که «ليلا روحانی» برایشان از ماهها قبل و با ادعای اينکه خود او می خواسته است «زبان تايلندی» بياموزد، اجاره کرده بود.
فيلم هايی که دوربين های امنيتی در خيابان از کنار اين خانه گرفته اند، نشان می دهد که اين سه نفر، به فاصله ثانيه هايی از يکديگر که در مجموع حدود ۷۰ ثانيه است، در حال عبور از کوچه و در حال ورود به منزل اجاره ای هستند.
پليس تايلند احتمال می دهد که فرد ديگری در اين خانه در انتظار آمدن سه ايرانی بود و آنها را در کاربرد با مواد منفجره آموزش داده است.
انفجارهای تایلند
ظهر سه شنبه در ساعت دو بعدازظهر به وقت محلی تايلند بود که انفجارهايی در همين خانه، موجب شد که سه ايرانی در حالی که دست کم يکی از آنها کمی زخمی شده بودند، پا به فرار بگذارند و هر يک به سويی بدود.
«سعيد مرادی» که از سرش خون می چکيد، در حالی که دو بمب به همراه داشت، يک تاکسی را متوقف کرد اما راننده تاکسی از سوار کردن او به هراس افتاد. «مرادی» از روی خشم و ترس از دستگير شدن از سوی پليس، يک بمب همراه را به سوی راننده اين تاکسی پرتاب کرد.
در همين حال، دو پليس تايلندی به سوی او دويدند تا وی را که با بمب در کنار يک مدرسه اطفال ايستاده بود، دستگير کنند اما «مرادی» در اينجا نيز به سوی دو پليس بمب دوم را پرتاب کرد که با خوردن به درخت، به سوی خود او کمانه کرد و در جا موجب قطع شدن هر دو پای او شد.
«مرادی» به طرز غير عادی و عليرغم قطع شدن فاجعه بار هر دو پايش که در کنار او افتاده بودند، از هوش نرفته بود. او مدتی در محل بر روی زمين مانده بود و در حالی که خون از بدنش فوران می زد، برای کمک فرياد می کشيد اما پليس و مردم با نگرانی از اينکه تروريست بمب هايی نيز بدور بدن خود داشته باشد، از نزديک شدن به او در هراس بودند تا اينکه تيم ويژه ضد ترور به محل رسيد.
پليس تايلند حتی گفته است که يک جليقه انفجاری در زير لباس «مرادی» وجود داشت.
«محمد خزايی» نيز پس از ساعتی در فرودگاه بانکوک دستگير شد. «مسعود صداقت زاده» نيز که خود را به مالزی رسانده بود، در حالی که ساعاتی بعد، سوار هواپيمای ديگری به مقصد تهران بود، از درون هواپيما بيرون کشيده شد. پليس تايلند اصرار دارد که مالزی بايد «صداقت زاده» را برای محاکمه به اين کشور تحويل دهد.
مالزی اخيراً به شهروندان ايرانی اجازه می دهد که بدون رواديد به اين کشور سفر کنند.
«ليلا روحانی» که در گذرنامه منتسب به او سن اش ۳۲ ساله عنوان شده است، پيش از آغاز عمليات تيم اعزامی در بانکوک، به تهران رفته بود.
فيلم هايی که دوربين های مخفی متعدد از فرودگاه عظيم بانکوک گرفته اند، نشان می دهد که «ليلا روحانی» در حالی که مانتو به تن دارد و روسری سبک و شال گونه ای را بر بخشی از موهای عقبی سرش انداخته است، در برابر باجه مهر کردن گذرنامه فرودگاه بانکوک ايستاده و به جلو می آيد و سپس از پله برقی بالا می رود و سوار هواپيما شده و به ايران باز می گردد.
در برخی از گزارش های رسانه های تايلند نام «خزايی» «خرازی» نيز قيد شده است. همچنين در مورد نام کوچک فردی که دو پايش قطع شده است و جوان ترين مهره اين تيم تا کنون بوده است، هم اسم «سعيد» وهم نام «مسعود» ذکر شده است.
تايلند نيز همانند اسرائيل احتمال می دهد که هدف تروريست ها کشتن سفير اسرائيل در بانکوک بوده است.
اسحاق شوهام، سفير اسرائيل در تايلند گفته که پليس تايلند به او خبر داده است بمب هايی که تيم ايرانی همراه داشت، با بمب های به کار رفته در حمله روز دوشنبه دهلی نو در هند و نيز در ماجرای ناکام پايتخت گرجستان يکسان بوده است.
پليس تايلند همين ماه گذشته، ژانويه، نيز يک لبنانی به نام «حسين ادريس» که دارای گذرنامه سوئدی بود دستگير کرد و اين فرد پس از دو روز تحقيقات، پليس تايلند را به سوی يک خانه تيمی در حومه بانکوک برد که در آنجا هزاران کيلو ماده شيميايی انبار شده بود. اين مواد با چند کاميون پليس تايلند به انبار مواد توقيفی واحد ضد ترور انتقال يافت.
مقامات امنيتی اسرائيل و تايلند گفته بودند که پس از دستگيری اين لبنانی، هنوز از وجود برنامه های تروريستی و يا تروريست های ديگر در تايلند نگران هستند. اما گفته اند که هنوز معلوم نيست ميان دستگيری «حسين ادريس» و مواد شيميايی انبار شده از سوی او با تيم ايرانی تازه دستگير شده، ارتباط وجود دارد يا خير.
ايران و نيز حزب الله لبنان اعزام تروريست به تايلند و همچنين دخالت در بمب گذاری های دوشنبه در دهلی نو و تفليس در گرجستان را رد می کنند.
عودد گرانوت، مفسر امور خاورميانه در تلويزيون اسرائيل جمعه شب گفت که پس از کشته شدن کارشناسان هسته ای ايران، به نظر می رسد که مسئولان امنيتی جمهوری اسلامی ايران برنامه هايی را که برای ضربه زدن به اسرائيل آماده کرده بودند، اجرايی می کنند.
اما نحوه اجرای عمليات تيم در تايلند نشان می دهد که بسياری از کارهای اطلاعاتی و لجيستيک لازم برای نيروهای تيم، به شدت دور از موازين اين «حرفه» بوده است و خود اين افراد نيز حداقل تدابير لازم را به عمل نياورده اند.
اين رفتارهای «غير حرفه ای» در حالی است که نهادهای اطلاعاتی ايران در مظان اين اتهام هستند که در گذشته برای عمليات های در بخش هايی از جهان از تيم های حرفه ای و زبده حزب الله استفاده می کردند، ولی ممکن است اين بار از جوانان بيکار ايرانی که صرفاً در جستجوی درآمدی بوده اند، بهره گرفته باشند و برای همين حتی ممکن است که از قبل تدابير و چاره جويی های لازم را هم برای نجات اين افراد نينديشيده باشند.
پليس تايلند روز يکشنبه اعلام کرد در ادامه تحقيقاتی که درباره ارتباط ميان شماری از شهروندان ايرانی دستگير شده يا تحت تعقيب در اين کشور با انفجارهای روز سه شنبه بانکوک انجام داده است، موفق شده که يک دستگاه موتورسيکلت را نيز بيابد که احتمالا قرار بوده از سوی تيم ايرانی اعزامی به تايلند در هدف قرار دادن ديپلمات های اسرائيلی استفاده شود.
پيدا شدن موتورسيکلت، نتيجه تماس روز شنبه ميان صاحب يک مغازه فروش لوازم الکترونيک در تايلند با پليس اين کشور بوده است.
به گزارش روزنامه «بانکوک پست»، صاحب اين مغازه گفته بود که يک دستگاه موتورسيکلت از نوع هوندا از روز سه شنبه گذشته در برابر مغازه او پارک شده و کسی سراغ آن نيامده است. اين مکان در نزديکی همان جايی است که فرد ايرانی با بمب های خود، ابتدا به يک راننده تاکسی و سپس به دو نفر از نيروهای پليس بانکوک حمله کرد و در همانجا، هر دو پای اين ايرانی بر اثر انفجار بمب های خودش قطع شد.
پليس تايلند تایید کرده است که اثر انگشت ايرانی ديگر در ماجرای روز سه شنبه تايلند، مسعود صداقت زاده، ۳۲ ساله، بر روی همين موتورسيلکت به دست آمده است.
پليس تايلند توانسته است ردگيری کند که مسعود صداقت زاده موتورسيکلت را از مغازه ای در محله «کلونگ تان» به مبلغ ۲۶ هزار و ۴۰۰ «بات» (واحد پول تايلند) خريداری کرده بود.
شاهدانی در تايلند گفته اند که مسعود صداقت زاده را بر روی اين موتورسيکلت ديدند. پليس تايلند می گويد تحقيقات را ادامه می دهد تا پی ببرد آيا تيم ايرانی می خواست که از اين موتورسيکلت برای هدف قرار دادن سفير يا ديپلمات های اسرائيلی، همانند حادثه روز دوشنبه در دهلی نو در هند، استفاده کند يا خير.
پليس تايلند روز شنبه نيز تایید کرد که تدابير امنيتی را در شش فرودگاه بزرگ اين کشور شدت بخشيده است؛ دادن ويزا در فرودگاه های تايلند به ايرانيان ممنوع شده است و بر اساس دستور معاون نخست وزير تايلند قرار است بررسی شود که آیا سفر ايرانيان به تايلند به دليل داشتن «حکومت مشکل آفرين» این کشور، باید لغو شود یا نه.
شش فرودگاه بزرگی که شامل تدابير جديد امنيتی شده، از اين قرار است: «سوبارناباهومی» (فرودگاه عظيم بانکوک)، «دون موانگ»، «چانگ مای»، «چانگ رای»، «هات يای» و فرودگاه شهر ساحلی «پوکت».
افزون بر اين ها، متروی بانکوک و تشکيلات قطارهای پايتخت تايلند که يک کلان شهر است، شامل تدابير امنيتی سخت گيرانه جديد شده است.
رسانه های اسرائيل نيز يکشنبه گزارش دادند که اسرائيل به تايلند در مورد وقوع خطرات مشخص ديگر، اطلاعات «موثقی همراه با جزييات» داده است.
اين رويدادها در حالی است که تعقيب يک مرد ايرانی ۵۲ ساله که احتمال داده می شود رهبر تيم اعزامی تروريستی ايرانی اخير به اين کشور باشد، ادامه دارد و همزمان، تايلند همچنان در انتظار استرداد مسعود صداقت زاده از کشور مالزی است.
نام مرد ايرانی که در مظان اين اتهام است در گذرنامه وی «جواد نيک خواه فرد» عنوان شده که مربی کاربرد مواد منفجره برای ساير اعضای تيم بوده است.
بر اساس تحقيقات پليس تايلند، «جواد نيک خواه فرد» سه شنبه گذشته با يک ساک بزرگ از خانه ای تيمی که از قبل برای اين نيروها اجاره شده بود، خارج شد در حالی که در روزهای پيش از آن، چند بار به همان خانه که يک زن ايرانی از قبل اجاره کرده بود، رفت و آمد داشته است.
تازه ترين شواهد منتشره در تايلند نشان می دهد که گذرنامه صادره برای زنی که نام او «ليلا روحانی» قيد شده است و همچنین گذرنامه «جواد نيک خواه فرد»، نه تنها در يک روز از سوی اداره گذرنامه جمهوری اسلامی ايران صادر شده است، بلکه شماره گذرنامه آنها نيز به يکديگر نزديک است؛ در حال حاضر اين احتمال برای نيروی ضد ترور تايلند تقويت شده است که ممکن است يک نهاد امنيتی و اطلاعاتی ايران به اداره گذرنامه دستور داده باشد تا اين گذرنامه ها را برای اين افراد و احتمالا با اسامی دروغين صادر کند.
«حرکات غیر حرفه ای»
در حالی که اسرائيل می گويد اين افراد مهره هايی در تيم های اعزامی از سوی نيروی قدس سپاه پاسداران برای ضربه زدن به اهداف ها و منافع اسرائيلی هستند، تحقيقاتی که از روز سه شنبه در پی انفجارهای بانکوک صورت گرفته است، يک سری حرکات کاملاً غير حرفه ای در عملکرد اين تيم به تايلند نشان می دهد.
صحنه انفجار سه شنبه هفته گذشته در بانکوک، پایتخت تایلند
افراد اين تيم روز هشتم فوريه از جزيره «پوکت» وارد پاتايا شدند. پاتايا در دو ساعتی بانکوک است. ايرانی های تيم با رسيدن به پاتايا نيز به هتل های جداگانه رفته اند، اما همان شب اول اقامت در پاتايا، يکی از آنها که در گذرنامه اش نام «محمد خزايی» حک شده است، با يافتن يک روسپی تايلندی به نام نانسی (ملقب به نان) به او می گويد در چند روزی که در پاتايا می ماند، با او همخوابگی کند و وی را همراهی نمايد.
در پاتايا دو بلوار بزرگ مملو از هزاران روسپی وجود دارد که شبانه روز فعال هستند. صدها کلوب نمايش های مستهجن جنسی که همان جا نيز برخی روسپی ها با مردان علنا همخوابگی می کنند، اين شهر را قرق کرده است.
اسرائيل تنها در بانکوک سفارت دارد اما معلوم نيست که تيم ايرانی چرا پس از رسيدن به تايلند، به شهرهای پوکت و نيز پاتايا رفته است. گردشگران اسرائيلی بسياری به پوکت که ساحل دارد، می روند اما تعداد بسيار کمی از اسرائيلی ها به پاتايا سفر می کنند.
شيوه به خدمت گرفتن بردگان جنسی که مردان از روسپی ها می خواهند در طول اقامت شان در اين يا آن شهر تايلند، او را همراهی کنند، در اين کشور بسيار عادی است و مردان بسياری با انتخاب نخستين روسپی مورد نظر خود، او را در طول اقامت خود در تايلند به خدمت جنسی خويش در می آورند.
هتل ها نيز با دريافت پول، پس از پر کردن ورقه ای که نام و مشخصات روسپی يا روسپی های زن و مرد در آن نوشته می شود و پس از ديدن اوراق همراه روسپی، به مردان گردشگر اجازه می دهند که روسپی ها را با خود به درون اتاق هتل ببرند.
اما محمد خزايی به اين امر بسنده نمی کند بلکه دو عضو ديگر تيم را نيز که در هتل های ديگر (ظاهرا برای رد گم کردن بوده اند) نزد خود می خواند و بنا به گفته نانسی، از اين تن فروش هم می خواهد که دو روسپی دوستش را برای «سعيد مرادی» و «مسعود صداقت زاده» بياورد.
در عکس ديده می شود که سه مرد ايرانی آن شب دارند در يک چايخانه مردان عربی، قليان می کشند و مشروبات زيادی روی ميزشان است و مسعود صداقت زاده حتی در حال بوسيدن يکی از روسپی هاست؛ در اين عکس، خود نانسی (نان) ديده نمی شود زيرا دارد با تلفن همراهش از دو روسپی ديگر و سه مرد ايرانی عکس می گيرد. نانسی گفته است عکس را وقتی گرفته بود که مردان ايرانی «مست و پاتيل» بودند.
«محمد خزايی» پس از دستگير شدن در فرودگاه بانکوک و پيش از آنکه بتواند مانند مسعود صداقت زاده به کوآلالمپور در مالزی بگريزد، در روزهای اخير از سوی تيم تحقيقاتی امنيتی ارشد تايلند مورد بازجويی قرار است.
محمد خزايی که پس از دستگيری، به شدت شوکه به نظر می رسید، در طول دو روز اوليه دستگيری، به دلايلی که روشن نيست، از غذا خوردن خودداری می کرد به گونه ای که پليس تايلند همان روسپی مقيم پاتايا؛ نانسی را به بانکوک برد و او را با محمد خزايی روبرو کرد.
رسانه های تايلند می نويسند که محمد خزايی پس از ملاقات با نانسی «آرام» شد و غذا خورد!
نانسی شهادت داده است که اين سه مرد ايرانی يکديگر را به خوبی می شناختند و معلوم بود که دوستان نزديک يکديگر هستند و با عادت های همديگر هم آشنايی دارند.
پليس تايلند می گويد اين واقعيت که برای اين مردان ايرانی در بانکوک و پاتايا اتاق های جدا در هتل های متفاوت رزرو شده بود، خود ممکن است نشان از تلاش اعزام کنندگان برای رد گم کردن در يک عمليات تروريستی باشد.
تحقيقات پليس تايلند نشان داده است که تيم ايرانی پس از چند شبانه روز خوشگذرانی با روسپی های همراه شان در پاتايا، روز سيزدهم فوريه به بانکوک بازگشته و سپس به خانه ای می روند که «ليلا روحانی» برایشان از ماهها قبل و با ادعای اينکه خود او می خواسته است «زبان تايلندی» بياموزد، اجاره کرده بود.
فيلم هايی که دوربين های امنيتی در خيابان از کنار اين خانه گرفته اند، نشان می دهد که اين سه نفر، به فاصله ثانيه هايی از يکديگر که در مجموع حدود ۷۰ ثانيه است، در حال عبور از کوچه و در حال ورود به منزل اجاره ای هستند.
پليس تايلند احتمال می دهد که فرد ديگری در اين خانه در انتظار آمدن سه ايرانی بود و آنها را در کاربرد با مواد منفجره آموزش داده است.
انفجارهای تایلند
ظهر سه شنبه در ساعت دو بعدازظهر به وقت محلی تايلند بود که انفجارهايی در همين خانه، موجب شد که سه ايرانی در حالی که دست کم يکی از آنها کمی زخمی شده بودند، پا به فرار بگذارند و هر يک به سويی بدود.
«سعيد مرادی» که از سرش خون می چکيد، در حالی که دو بمب به همراه داشت، يک تاکسی را متوقف کرد اما راننده تاکسی از سوار کردن او به هراس افتاد. «مرادی» از روی خشم و ترس از دستگير شدن از سوی پليس، يک بمب همراه را به سوی راننده اين تاکسی پرتاب کرد.
در همين حال، دو پليس تايلندی به سوی او دويدند تا وی را که با بمب در کنار يک مدرسه اطفال ايستاده بود، دستگير کنند اما «مرادی» در اينجا نيز به سوی دو پليس بمب دوم را پرتاب کرد که با خوردن به درخت، به سوی خود او کمانه کرد و در جا موجب قطع شدن هر دو پای او شد.
«مرادی» به طرز غير عادی و عليرغم قطع شدن فاجعه بار هر دو پايش که در کنار او افتاده بودند، از هوش نرفته بود. او مدتی در محل بر روی زمين مانده بود و در حالی که خون از بدنش فوران می زد، برای کمک فرياد می کشيد اما پليس و مردم با نگرانی از اينکه تروريست بمب هايی نيز بدور بدن خود داشته باشد، از نزديک شدن به او در هراس بودند تا اينکه تيم ويژه ضد ترور به محل رسيد.
پليس تايلند حتی گفته است که يک جليقه انفجاری در زير لباس «مرادی» وجود داشت.
«محمد خزايی» نيز پس از ساعتی در فرودگاه بانکوک دستگير شد. «مسعود صداقت زاده» نيز که خود را به مالزی رسانده بود، در حالی که ساعاتی بعد، سوار هواپيمای ديگری به مقصد تهران بود، از درون هواپيما بيرون کشيده شد. پليس تايلند اصرار دارد که مالزی بايد «صداقت زاده» را برای محاکمه به اين کشور تحويل دهد.
مالزی اخيراً به شهروندان ايرانی اجازه می دهد که بدون رواديد به اين کشور سفر کنند.
«ليلا روحانی» که در گذرنامه منتسب به او سن اش ۳۲ ساله عنوان شده است، پيش از آغاز عمليات تيم اعزامی در بانکوک، به تهران رفته بود.
فيلم هايی که دوربين های مخفی متعدد از فرودگاه عظيم بانکوک گرفته اند، نشان می دهد که «ليلا روحانی» در حالی که مانتو به تن دارد و روسری سبک و شال گونه ای را بر بخشی از موهای عقبی سرش انداخته است، در برابر باجه مهر کردن گذرنامه فرودگاه بانکوک ايستاده و به جلو می آيد و سپس از پله برقی بالا می رود و سوار هواپيما شده و به ايران باز می گردد.
در برخی از گزارش های رسانه های تايلند نام «خزايی» «خرازی» نيز قيد شده است. همچنين در مورد نام کوچک فردی که دو پايش قطع شده است و جوان ترين مهره اين تيم تا کنون بوده است، هم اسم «سعيد» وهم نام «مسعود» ذکر شده است.
تايلند نيز همانند اسرائيل احتمال می دهد که هدف تروريست ها کشتن سفير اسرائيل در بانکوک بوده است.
اسحاق شوهام، سفير اسرائيل در تايلند گفته که پليس تايلند به او خبر داده است بمب هايی که تيم ايرانی همراه داشت، با بمب های به کار رفته در حمله روز دوشنبه دهلی نو در هند و نيز در ماجرای ناکام پايتخت گرجستان يکسان بوده است.
پليس تايلند همين ماه گذشته، ژانويه، نيز يک لبنانی به نام «حسين ادريس» که دارای گذرنامه سوئدی بود دستگير کرد و اين فرد پس از دو روز تحقيقات، پليس تايلند را به سوی يک خانه تيمی در حومه بانکوک برد که در آنجا هزاران کيلو ماده شيميايی انبار شده بود. اين مواد با چند کاميون پليس تايلند به انبار مواد توقيفی واحد ضد ترور انتقال يافت.
مقامات امنيتی اسرائيل و تايلند گفته بودند که پس از دستگيری اين لبنانی، هنوز از وجود برنامه های تروريستی و يا تروريست های ديگر در تايلند نگران هستند. اما گفته اند که هنوز معلوم نيست ميان دستگيری «حسين ادريس» و مواد شيميايی انبار شده از سوی او با تيم ايرانی تازه دستگير شده، ارتباط وجود دارد يا خير.
ايران و نيز حزب الله لبنان اعزام تروريست به تايلند و همچنين دخالت در بمب گذاری های دوشنبه در دهلی نو و تفليس در گرجستان را رد می کنند.
عودد گرانوت، مفسر امور خاورميانه در تلويزيون اسرائيل جمعه شب گفت که پس از کشته شدن کارشناسان هسته ای ايران، به نظر می رسد که مسئولان امنيتی جمهوری اسلامی ايران برنامه هايی را که برای ضربه زدن به اسرائيل آماده کرده بودند، اجرايی می کنند.
اما نحوه اجرای عمليات تيم در تايلند نشان می دهد که بسياری از کارهای اطلاعاتی و لجيستيک لازم برای نيروهای تيم، به شدت دور از موازين اين «حرفه» بوده است و خود اين افراد نيز حداقل تدابير لازم را به عمل نياورده اند.
اين رفتارهای «غير حرفه ای» در حالی است که نهادهای اطلاعاتی ايران در مظان اين اتهام هستند که در گذشته برای عمليات های در بخش هايی از جهان از تيم های حرفه ای و زبده حزب الله استفاده می کردند، ولی ممکن است اين بار از جوانان بيکار ايرانی که صرفاً در جستجوی درآمدی بوده اند، بهره گرفته باشند و برای همين حتی ممکن است که از قبل تدابير و چاره جويی های لازم را هم برای نجات اين افراد نينديشيده باشند.