Mittwoch, 15. August 2012

« فعّال حقوق بشر » یا « قتّال حقوق هموطنان » ؟


رحمان کریمی
شرمشان باد ز هنگامه رسوایی خویش
این متاع شرف از وسوسه بفروختگان
« فریدون توللی »





در فرهنگ وپرتو مبارزات سیاسی درشرایط حاکمیت استبدادی ، ارزش هرمدعی در ارتباط با میزان صرف انرژی درجهت هرچه کاراتر ومؤثرتربودن است وبس . درمراحل و مقاطع ادوار استبداد ، هیچ مبارز واقعی حتا نمی تواند ازکیسه گذشته بی توجه به عملکرد کنونی اش ، ارتزاق سیاسی کند ؛ خاصه آنانکه درآن گذشته کم خطرترهم پُِِخی نبوده ودر نهایت برای نظام حاکم وقت ، حکم کبریت بی خطر را داشته اند . برای مثال اگر « فعال حقوق بشر » بوده اند صیغه فاعلی « فعال » شاملشان نمی شده است . اززمره عناصری که سال هاست در خارج کشور زورمی زند تا ازعنوان « حقوقدان » و « فعال حقوق بشر» منتسب به خود ، علیه فعال ترین بخش بزرگ اپوزیسیون یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران ، شورای ملی مقاومت و به ویژه علیه اشرفیان قهرمان ؛ حداکثر سوء استفاده کند « عبدالکریم لاهیجی » ست . « حقوقدان » به کسی می گویند که علم حقوق خوانده وقوانین ومقررات حقوقی را می داند . خواندن حقوق ، الزاماً بدین معنی نیست که صاحب مدرک اهل حق وانصاف و عدالت هم هست . لازمه این صفات ، این است که حقوقدان انسان هم باشد . چه بسیار حقوقدانانی که در کسوت قاضی ، حق کشی کرده و می کنند . بنابراین آن حقوقدانی معتبراست که « حق گزار» هم باشد یعنی به حق حکم کند وبه راستی وحقیقت عمل کند . اضافه تخصیصی « فعال حقوق بشر» نیز چنین است . این است که نمی توان بدون ارزیابی همه جانبه وتأثیرگذار و دریافت دقیق قصد وغرض آن «فعال » که صیغه مبالغه فاعلی ست ، طرف را جدی گرفت . همچنانکه قاضی دادگاه باید بی طرف باشد ونه اینکه هم نقش قاضی را بازی کند وهم دادستان را ، فعال حقوق بشرهم ملزم به رعایت کامل بی طرفی می باشد . فعالان وسازمان های غیر دولتی حقوق بشری جهان ، همواره ازچنین موضع حق طلبانه برخوردارند . فی المثل سازمان عفو بین المللی وقتی به سود شخص یا گروهی بیانیه صادرمی کند ، بدین معنی نیست که با آن شخص ویا گروه درخط وخطوط سیاسی هم ، موافق و همعقیده است . بیانیه صرفاً براساس حق وحقوق تضییع شده آنان است . بیانیه مبتنی برحق وعدالت است که نقض شده است . پس « فعال حقوق بشر» اگر که خود واقعاً بشرباشد ، باید یا به صحنه یی وموضوعی وارد نشود و یا به دوراز نظرو اغراض شخصی خود ، داوری یا دفاع کند. این شروط بنیادی وانسانی و حقوقی را ، سالیان زیاد است که « لاهیجی » درقبال مقاومت ایران بی هیچ شرم و ملاحظه یی زیرپای ظالمان حاکم ، له ولورده کرده است . همچون دیگر همپالگی های خود به مرض مزمن وعلاج ناپذیر « کینه شتری » مبتلا شده است تا حدی که درکینه ورزی کور نسبت به مجاهدین خلق ازدیگر همگنان خود نیز پیشی گرفته است . دراین میدان تا توانسته است درنهایت بی انصافی ، به سود رژیم اوباش فاشیستی حاکم ودست نشانده اش در عراق یعنی دولت مالکی ، تاخت وتاز رسواگرانه کرده وذره یی هم پروای داوری ایرانیان بی طرف ونیز قضاوت تاریخی فردایان را هم ندارد . ازکسی که نه حرمت علمی که خوانده است می گذارد ونه آبروی خود چه انتظار می توان داشت ؟ . او چنان درچنبره حقد وحسد وکین و نفرت نسبت به مجاهدین خلق ، گرفتاراست که برای لحظه یی هم نمی اندیشد که به عنوان « فعال حقوق بشر» !! ایرانی چه کاراکتری ازخود درمعرض دید مدافعان حقوق بشر جهانی ،عرضه می کند. این کاراکتر حتا عِرق ملی ایرانی را هم به زیرعلامت سئوال می برد .
این « قتـّال حقوق بشر» درگفتگو با « رادیوفردا » که درحقیقت کارش به تعویق انداختن فردای ایران است وگفته می شود که به خرج وزارتخارجه آمریکا راه افتاده است ، دسته گلی ازحقوقدانی و فعال حقوق بشری به آب داده است که درحوزه ملی و جهانی ، واقعاً بی نظیراست . چنان دسته گلی که عطرو رایحه سرشارازعاطفه حُب ملی وشوربشری آن فقط می تواند به مشام خامنه یی ومالکی خوش آید وآنهم چه جور. لاهیجی دراین مصاحبه ، درست منطبق با خط رژیم و دولت مالکی ونیز خرده بریده مزدوران اطلاعاتی رژیم ، حرکت می کند بی آنکه یک سانتی این بر وآن بر بیرون بزند . پرسشگر رادیوفردا می گوید : « آمریکا ضمن آنکه ازدولت عراق خواستار صبوری بیشتری برای دستیابی به راه حلی برای جا به جایی داوطلبانه مجاهدین از کمپ اشرف به کمپ حریه شده ازرهبران مجاهدین هم خواستار ازسر گیری فوری انتقال شده است . وزارت امورخارجه آمریکا درعین حال در بیانیه اش با لحنی هشدار دهنده آورده است : ( تداوم ناسازگاریهای رهبری ساکنان اردوگاه اشرف وطرح پیشرفت و خواست هایی پیش از دستیابی به هرگونه توافق برای جابه جایی ساکنان اشرف غیرقابل قبول است و چنین رویکردی تفاهم نامه میان عراق و سازمان ملل متحد دراین باره را به خطر می اندازد ) از عبدالکریم لاهیجی حقوقدان می پرسم که این هشدار به چه معناست ؟
لاهیجی جواب می دهد که : « از نظر حقوقی دولت عراق براساس اصل حاکمیت ، برتمام قلمرو خودش حاکمیت دارد . بنابراین می تواند اردوگاه اشرف را تخلیه کند و اگر مجاهدین حاضر به تخلیه نشوند به زور تخلیه کند . این مسئله حقوق وقانون است . نه مجاهدین ونه هیچ شخص دیگری نمی تواند برای خودش حقوق ویژه قائل شود و اردوگاه را ترک نکند. بنابراین الان تنها حامی مجاهدین دولت آمریکا بوده و الان مجاهدین این حامی را هم ازدست دادند . بنابراین اگر برخلاف نظر دولت آمریکا مجاهدین بر ماندنشان اصرار بورزند ودولت عراق آنها را اخراج کند یعنی آنها را ناگزیر ازتخلیه کند یعنی درهرحال منتقلشان کند به زور به اردوگاه جدید نه فقط این به عقیده من مجاهدین دراین رودررویی بازنده خواهند شد که در پرونده آنها دردادگستری آمریکا یک بازتاب های منفی خواهد داشت » .
از بیان و طرز جمله بندی مشعشعانه این حقوقدان حق ناگزار می گذریم و به تـُرهات ملاپسند او پاسخ می دهیم :
الف ــ حضور اشرفیان قهرمان که امروز به عنوان پناهجو ازطرف سازمان ملل متحد شناخته شده اند وقبلا هم بعد از خلع سلاح ، دولت آمریکا طی یک قرارداد رسمی دوجانبه ، آنان را شامل اصل چهارم کنوانسیون حقوق بشرژنو شناخت ؛ مطلقاً مغایرتی با اصل حاکمیت عراق نداشته و ندارد . دربسیاری از کشورها پناهجویان بسیارزیادی هستند که حقوق پناهندگی شامل شان می شود ومشغول فعالیت علیه حکومت استبدادی کشورشان هستند وحضور وفعالیت شان ناقض اصل حاکمیت کشورمیزبان تلقی نمی شود .
ب ــ دولت مالکی خود غاصب است ، چرا که درآخرین انتخابات با تمامی تقلبات و حمایت های همه جانبه رژیم ، باخت اما حاضر به کناره گیری نشد زیرا هم پشتش به رژیم فاشیستی ملا – پاسدار حاکم برایران است و هم دولت آمریکا . برنده انتخابات العراقیه بود به زعامت ایاد علاوی . پس اگر حاکمیت ملی که به معنی حکومت مردم برمردم می باشد درمورد عراق مد نظر قرار دهیم ، این ملت رشید عراق است که به حاکمیت دولت مالکی نه گفت . این اکثریت ملت عراق است که طی تجمعات وبیانیه های فراوان و متناوب حمایت کامل وبی دریغ خود را از اشرفیان قهرمان اعلام کرده و همچنان می کند . از برنده انتخابات یعنی العراقیه گرفته تا شیوخ عشایر عراق ، تا هزاران هزار حقوقدان ( البته نه مثل لاهیجی ) ، روزنامه نگار ، دانشگاهیان و دیگر گروه های حقوق بشری وشخصیت های نامدار همه وهمه تا به امروزاز اشرفیان در اشرف وزندان لیبرتی و خواسته های برحق حداقلشان دفاع می کنند . مردم عراق همواره وبه کرات گفته واعلام داشته اند که اشرفیان میهمانان بی آزار ، شریف ومهربان آنانند . این مالکی دست نشانده و خامنه یی ست که دربودن این قهرمانان درعراق گرفتار عذاب الیم هستند . لاهیجی خود با موضع ارائه کرده اش نشان داده است که با مردم عراق کاری ندارد . اونیز مثل مالکی وخامنه یی از اشرفیان درجلز و ولزاست . بنابراین چنگ به اصل حاکمیت می زند. باید ازاو پرسید که آقای حقوقدان وفعال حقوق بشری !! اگردرکشوری دیگر گروهی دیگر به چنین سرنوشتی دچاربودند ، چون آنجا کینه شتری اذیتت نمی کرد چه می گفتی ؟
پ ــ خواسته های اشرفیان مورد توافق سازمان ملل و دولت غاصب مالکی قرارگرفت و امضا شد . اگراین خواسته ها زیادی بود وقانونی نبود چرا به تأیید وامضا رسید ؟ یعنی در عمل دام فریبی برای انتقال به لیبرتی بیش نبود . واقعاً با چه حقوقدانی آنهم از نوع وطنی اش سرو کار داریم .
ت ــ دریک اغماض و موضع صلح جویانه برای حل مسئله ، پنج گروه یعنی دوهزار قهرمان اشرفی به زندان لیبرتی رفتند و پی درپی خواسته های خود را که مفاد قرارداد توافق شده فی مابین بود تکرار کردند . شیاد بازی های دولت مالکی را این فعال حقوق بشری ! به جد گرفته و مطلقا به حق اشرفیان اشاره یی نمی کند که هیچ ، بل مثل آخوند ها فتوای حقوقی می دهد که دولت مالکی حق دارد به زور متوسل شود . یعنی یک قتل عام دیگر که بازهم مقصر آن مجاهدین خلق خواهند بود . این نه از منظر یک حقوقدان که یک فرد عامی بی غرض ومرض هم نهایت رذالت و سقوط اخلاقی و وجدان ملی وبشری بیش نخواهد بود . باید قبول کرد که ملایان جنایتکار حاکم و سرپاسداران اوباش آنان درانتقال اخلاق ، فرهنگ و بی مسلکی و بی قانونی خود به عناصر ولایه های اپوزیسیون نمای ایرانی ؛ موفق بوده اند . البته از دیدگاه روانشناسی وروان اجتماعی ، تا کسی مستعد نباشد و پیش زمینه آن را دربطن و ضمیرخود نداشته باشد به این آسانی مبتلای این ویروس گند ضد بشری نخواهد شد . این است که ضرب المثل فارسی می گوید : « طرف آب نمی دیده است وگرنه شناگر ماهری ست » .
ث ــ همگان برنقش مارتین کوبلر نماینده دبیرکل سازمان دول درعراق به تجربه آگاهند که چگونه به خواست رژیم و مالکی عمل می کند که درحقیقت خواست وزارتخارجه آمریکا هم هست اما همین شخص برای حفظ شئون مأموریتی که به عهده گرفته ، دولت عراق را از توسل به خشونت باز می دارد تا ته آبرویی برایش باقی بماند . جالب است که لاهیجی غم این ته وتو را هم ندارد و درقبال مجاهدین خلق آبرویش را به ارضای کینه شتری اش ورضای ملا معامله کرده است .
ج ــ نیز همگان می دانند و شاهدند که چه شخصیت های بزرگ جهان و به ویژه عرب و غرب ، مجدانه به اشرفیان قهرمان حق می دهند و مصرانه می خواهند که تا حداقل خواسته های آنان برای زیست ، به انجام نرسیده از رفتن به زندان لیبرتی خودداری کنند . لاهیجی دولت آمریکا را حامی اشرفیان قلمداد می کند که حالا به خاطر لجاجت آنان دست ازحمایت برداشته است ! . کدام حمایت ؟ اشرفیان را برخلاف قرارداد تحویل دولت مالکی دادن اسمش حمایت است ؟ دربرابر دوقتل عام که برابر با جنایت علیه بشریت بود سکوت کردن اسمش حمایت است ؟ زهی بی شرمی . اگر مجاهدین مورد حمایت دولت آمریکا می بودند که دیگر نیازی به قیام پارلمانترها و مقامات عالی سابق ودیگر شخصیت ها نمی بود . اگر مجاهدین مورد حمایت دولت آمریکا می بودند که در لیست نمی ماندند که برای خروج از آن ، آنهمه صرف وقت و انرژی کنند ، دیگر نیازی به شکایت نداشت . لاهیجی صدای همه بشردوستان وفعالان حقوق بشر جهان را می شنود ودنبال می کند و به همین دلیل می سوزد وبی تاب و بی قرار می شود که ازعنوان « فعال حقوق بشر » به مقام رفیع « قتـّال حقوق هموطنان » خود می رسد . تاریخ ، نه رادیو فردا هست ونه بی بی سی و امثالهم . تاریخ محکمه یی دارد که قاضی و حقوقدانانش چون امثال تو نیستند . ما می گوییم و می نویسیم تا مگر فردایان به نیکی دریابند که شریف ترین فرزندان جان برکف ایران چه روزگار شگفتی را برای رهایی ایران از چنگال محیل ترین وجلاد ترین رژیم استبدادی ممکن ، با رنج و جانفشانی وتیر ملامت ها ؛ سپری کردند . تا آیندگان بخوانند کارنامه سراسر ننگین تسلیم شدگان ، فرصت طلبان وخائنان رنگ و وارنگ در سطوح و ابعاد متعدد را.