Samstag, 22. Dezember 2012

ماموران رژيم آخوندي در انگلستان-مسعود خدابنده و آن سينگلتن

انجمن ايراني ـ انگليسي در لندن بزرگ
پاييز 2007
فهرست مطالب

مقدمه
رژيم ايران
بنيادگرايي اسلامي
تروريسم
نامگذاري سپاه پاسداران، وزارت دفاع و نيروي قدس
وزارت اطلاعات ملاها
به‌كارگيري مأموران توسط وزارت اطلاعات
مأموران رژيم آخوندي در بريتانيا
ـ شهادتنامه آقاي وين گريفيث
ـ مسعود خدابنده و آن سينگلتون
بدون نقاب در خدمت آخوندها
ـ شهادتنامه ابراهيم خدابنده
شركت در توطئه 17ژوئن
شركت در توطئه جاسوسي و تروريستي در پاريس
توطئه شكست خورده رژيم ملايان در لندن
شركت در چاقوكشي و حمله به پناهندگاه ايراني در فرانسه

مقدمه
در گزارش سالانه 2005-2006 كميته پارلماني امنيت و اطلاعات انگلستان به‌افزايش تنش بين‌المللي برسر برنامه اتمي رژيم ايران و حمايتهاي اين رژيم از گروههاي تروريست خاورميانه بحث شده است. اين كميته مي‌نويسد:
«در صورتي كه اوضاع ديپلوماتيك به‌وخامت بگرايد، احتمال افزايش تهديد عليه منافع بريتانيا از جانب تروريسم دولتي مورد حمايت رژيم ايران وجود دارد».
اين تهديد به‌كرات توسط مقامهاي رژيم ايران تكرار شده است. در 16 آوريل 2006، روزنامه ساندي‌تايمز از قول دكتر حسن عباسي، رئيس مركز مطالعات استراتژيك سپاه پاسداران، گزارش داد كه 29 هدف غربي براي انجام حملات انتحاري مورد شناسايي قرار گرفته‌اند. او اضافه كرد «ما آماده حمله به نقاط حساس آمريكا و انگلستان هستيم در صورتي كه آنها به‌تأسيسات اتمي ما حمله كنند». عباسي به‌شهيدان انتحاري هشدار داد «انگليس مكار را به‌دقت زيرنظر داشته باشند». و وعده داد «نابودي انگلستان در دستور كار ماست».
به‌دليل همين تهديدهاست كه دولت و سرويسهاي امنيتي بايد به‌طور كامل مأموران وزارت اطلاعات ايران را كه در انگلستان فعاليت مي‌كنند، تحت نظر داشته و براي توقف فعاليتهاي آنان اقدام نمايند.
جزوه حاضر بر‌روي نقشي كه جنايتهاي تروريستهاي وزارت اطلاعات ملاها در سراسر جهان ايفا كرده‌اند، متمركز شده است. جزوه هم‌چنين عوامل و ماموران رژيم كه در حال بريتانيا مشغول فعاليت هستند را شناسايي و اقداماتي كه بايد براي جلوگيري از تهديدهاي آنان مبذول شود، معرفي مي‌نمايد.
رژيم ايران
بنيادگرايي اسلامي
بنيادگرايي اسلامي و تروريسم ناشي از آن بزرگترين تهديد صلح و ثبات در سراسر جهان به‌شمار مي‌رود. قلب اين ايدئولوژي، كه اسلام واقعي را وارونه مي‌كند، در تهران مي‌زند و بعد از شكل‌گيري انقلاب ايران كه ملاها را به‌قدرت رساند، به‌وجود آمده است. رژيم خميني ايده به‌وجود‌آوردن يك امپراتوري اسلامي را به‌عنوان يك هدف قابل دسترس به‌وجود آورد و به‌گروههاي بنيادگراي اسلامي حمايت جهاني بخشيد.
ايران وطن اولين رژيم بنيادگراي اسلامي است در جهان است و ملاها از تواناييها، منابع و امكانات يك دولت براي دستيابي به‌جاه‌طلبيهاي خود استفاده مي‌كنند. تهران به‌عنوان قلب تپندة جبنش افراطي بنيادگرايي اسلامي در سراسر جهان عمل مي‌كند.
سالهاي اخير شاهد تجديد حيات ايدئولوژي رژيم بنيادگراي ايران بوده است، دوراني كه در اوج آن محمود احمدي‌نژاد، به‌عنوان رئيس جمهور، معرفي شد. احمدي‌نژاد در اوائل دوره رياست جمهوريش اعلام كرد:
«به‌لطف خون شهيدان، يك انقلاب اسلامي جديد برپا شده است و انقلاب اسلامي سال 1384، به‌خواست خدا، ريشة ظلم در جهان را خواهد كند… امواج انقلاب اسلامي به‌زودي سراسر جهان را فرا خواهد گرفت».
احمدي‌نژاد هم‌چنين از مناقشه خاورميانه به‌عنوان «مكان جنگ نهايي ميان مسلمانان و غرب» ياد كرده است.
تروريسم
رژيم آخوندي مدتهاست از تروريسم به‌عنوان ابزار پيشبرد سياست براي مواجه‌شدن با چالشهاي بقايش در داخل و خارج استفاده كرده است. در داخل ايران، ملاها از تروريسم براي مقابله با نارضايتي فزاينده استفاده مي‌كنند و هم‌چنين روحية نيروهاي سركوبگرش و به‌ويژه سپاه پاسداران را حفظ مي‌كند.
اما در خارج كشور، رژيم از حربه تروريسم براي باجگيري و معامله با كشورهاي غربي استفاده مي‌كند. برخي نمونه‌هاي اين سياست به‌اوائل سالهاي دهه 80 باز مي‌گردد كه رژيم با گروگانگيري در لبنان و متعاقب آن با آزاد سازي گروگانهاي غربي به‌سازشها و معاملات زيادي با كشورهاي مختلف از جمله آمريكا و فرانسه دست يافت.
اكنون در جامعه بين‌المللي رژيم ايران به‌عنوان فعالترين دولت حامي تروريسم، كه مسئوليت بيش از 450 اقدام تروريستي جنايتكارانه در سراسر جهان را برعهده دارد، شناخته مي‌شود. اقداماتي كه تاكنون جان هزاران شهروند غيرنظامي كشورهاي مختلف را گرفته است. كلية اين اقدامات، از ترور مخالفان ايراني در قلب اروپا گرفته تا بمبگذاريهاي تروريستي درسراسر دنيا، همگي در تهران توسط مسئولان ارشد رژيم ملاها طراحي و برنامه‌ريزي شده، اهداف آن به‌دقت انتخاب مي‌شوند و سپس عمليات آن انجام مي‌شوند.
براساس احكام بازجويي و بازداشتي كه توسط سرويسهاي امنيتي اروپايي در جريان ترورهاي مخالفان ايراني در اروپا صورت گرفته است، روشن شده است كه عاليترين مقامهاي رژيم ايران در اين عمليات تروريستي دست داشته‌اند. كه شامل ولي فقيه، رئيس جمهور، وزارت خارجه، وزارت اطلاعات و نيروي قدس سپاه پاسداران مي‌شود.
بنابر گزارش خبرگزاري فرانسه، در 7نوامبر 2007، در مراكش، 145دولت عضو انترپل، كه در مجمع عمومي سالانه پليس جهاني شركت كرده بودند، عليه 5مقام عاليرتبه ايراني رأي دادند. اين 5نفر در آرژانتين، به‌خاطر نقششان در بمبگذاري سال 1994 در بوئنوس‌آيرس، كه منجر به كشته‌شدن 85 نفر گرديد، تحت پيگرد قضايي بودند. در ميان احكام بازداشت انترپل نام علي فلاحيان، وزير اطلاعات سابق ايران و محسن رضايي، فرمانده سابق سپاه پاسداران، به‌چشم مي‌خورد.
در نوامبر 2006، دستگاه قضايي آرژانتين حكم بازداشت 8تن از مقامهاي رژيم ايران، از جمله اكبر هاشمي رفسنجاني، رئيس جمهور و علي‌اكبر ولايتي، وزير خارجه ملاها، را صادر كرد.
نامگذاري سپاه پاسداران، وزارت دفاع و نيروي قدس
در تاريخ 25اكتبر 2007، دولت آمريكا سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ملاها و بازوي تروريستي آن، نيروي قدس، وزارت دفاع و تعداد ديگري از بانكها، شركتها و مقامهاي آن را به‌عنوان حامي تروريسم و گسترش‌دهنده تسليحات كشتار جمعي نامگذاري كرد.
فلسفه وجودي سپاه پاسداران حكومت آخوندي- هم‌چنان‌كه در قانون اساسي رژيم تصريح شده و عملكرد آن در سه دهه گذشته نشان داده است ـ حفظ رژيم ولايت فقيه با صدور تروريسم و بنيادگرايي و سركوب وحشيانه داخلي است. سپاه پاسداران علاوه بر اينكه دست اندركار توليد سلاحهاي كشتار جمعي و بمب اتمي است, در سالهاي گذشته صدها عمليات تروريستي در خارج از ايران انجام داده و در داخل ايران به شكنجه و اعدام دهها هزار زنداني سياسي مبادرت كرده است.

وزارت اطلاعات آخوندها
وزارت اطلاعات ملاها با بودجه عظيمي كه از دولت دريافت مي‌كند، بسياري از عمليات تروريستي در داخل و خارج ايران را سازماندهي و پيش مي‌برد. وزارت خارجه با استفاده از امتيازهاي ديپلوماتيك مأموراني كه توسط وزارت اطلاعات به‌خارج فرستاده مي‌شوند را به‌كشورهايي كه حملات تروريستي در آنها صورت مي‌گيرد وارد مي‌كند و هماهنگيهاي خارج از سفارت را هم انجام مي‌دهد.
براساس يك حكم بازداشت بين‌المللي كه در آوريل 2006 صادر شده است، يك قاضي سوييسي، علي فلاحيان، كه اخير به‌عنوان يك مشاور ارشد امنيتي براي ولي‌فقيه كار مي‌كند، ‌هدايت عمليات ترور پروفسور كاظم رجوي، نماينده شوراي ملي مقاومت در اين كشور، در آوريل 1990 را برعهده داشته است. فلاحيان در آن زمان ترور وزير اطلاعات رژيم ايران بوده است.
در بهار 1997، دادگاه برلين حكم كرد كه رهبران عالي ايران، از جمله ولي فقيه و فلاحيان، بخشي از «كميته عمليات ويژه» بودند كه فرمان ترور كردهاي ايراني در رستوراني در برلين در سال 1992 را صادر كرده‌اند. ساير مخالفان ايراني كه توسط ماموران رژيم ايران ترور شدند شامل محمدحسين نقدي، ديپلومات سابق و نماينده شوراي ملي مقاومت در ايتاليا، كه در سال 1993 در رم؛ زهرا رجبي، عضو شوراي ملي مقاومت ايران كه در سال 1996 در استانبول ترور شد و عبدالرحمان قاسملو، دبيركل حزب دموكرات كردستان ايران كه در سال 1989 در وين ترور شد، مي‌باشد. كلية اين ترورها نقش جدي وزارت اطلاعات ملاها در عمليات تروريستي در قلب اروپا را نشان مي‌دهد.
در پايان سال 1998، تعدادي از روشنفكران ايراني به‌شكل وحشيانه‌يي به‌قتل رسيدند. اين جنايات به‌نام «قتلهاي زنجيره‌يي» در ايران معروف شد. يك سال بعد، رژيم مجبور شد كه اعتراف كند كه عامل اصلي اين قتلها، سعيد امامي، معاون وزارت اطلاعات بوده است.
وزارت اطلاعات رژيم ملايان، نقش مهمي در عمليات تروريستي رژيم ملايان در خارج از ايران بازي كرده است. دو فقره از بمبگذاريهاي انتحاري كه توسط ماموران رژيم انجام شد در سفارت آمريكا و مقر تفنگداران آمريكا در لبنان در سال 1983 رخ داد. در اين واقعه 258 نفر، شامل 241 تفنگدار دريايي آمريكا، كشته شدند. وزارت اطلاعات ملاها به‌طور مستقيم در اين عمليات شركت داشت. انفجار برجهاي خبر در عربستان در سال 1996 نيز تمام علائم و شواهد وزارت اطلاعات آخوندها را به‌همراه داشت.
در سال 2005، سپاه پاسداران تشكيل قرارگاه «استشهاديون» را اعلام كرد تا بمبگذاران انتحاري را براي عمليات عليه «دشمنان اسلام» آماده كند. در 13فوريه 2006، محمدرضا جعفري، يكي از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و فرمانده قرارگاه استشهاديون به‌گروهي از داوطلبان عمليات انتحاري گفت:
« حالا كه آمريكا به‌دنبال يافتن متحدانش عليه اسلام عزيز است و مي‌خواهد به‌ما حمله كند، اعضاي قرارگاه استشهاديون در سراسر جهان به‌حال آماده‌باش درآمده‌اند تا اگر جمهوري اسلامي ايران مورد كمترين تهديدي واقع شود، منافع آمريكا و اسراييل در همه‌جا به‌آتش كشيده خواهد شد… تنها حربه‌يي كه ما در مقابل دشمن داريم و مي‌توانيم با آن به‌پيروزي برسيم، عمليات استشهادي است و به‌خواست خدا مردان مؤمن، شجاع، آموزش ديده و غيور ما در ميدان جنگ به‌ما برتري خواهند داد».
علاوه بر انجام عمليات تروريستي توسط نيروهاي قدس، رژيم ايران مدتهاست كه گروههاي خارجي در خاورميانه و ساير نقاط جهان را به‌خدمت گرفته است تا حملات تروريستي در خارج را به‌انجام برساند. اين گروهها كه توسط آخوندها تاسيس و تسليح شده‌اند، در سراسر اروپا، خاورميانه و شمال آفريقا، اقدام به‌عمليات مي‌نمايند. در سالهاي اخير، سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات بيشترين فعاليت خود را صرف عمليات در عراق و افغانستان كرده‌اند. گروههاي تاسيس و مسلح‌شده توسط رژيم مسئول كشتار بيرحمانة شهروندان غيرنظامي و حملات مرگبار عليه نيروهاي ائتلاف هستند.
به‌خدمت‌گرفتن ماموران توسط وزارت اطلاعات
رژيم آخوندي و وزارت اطلاعات آن بر‌روي منابع بسياري براي به‌خدمت‌گرفتن مأموران در اروپا متمركز شده است. تا از آنها عليه مخالفان اصلي خود و پناهندگان استفاده نمايد. اين موضوعي است كه مورد توجه وزيران كشور و وزيران امنيت كشورهاي اروپايي قرار گرفته است.
گزارش دستگاه امنيتي رسمي آلمان و هلند
در ماه مه 2002 گزارش سالانه اداره حراست از قانون اساسي آلمان BFV اطلاعات قبلي خود را مورد تأييد قرار مي‌دهد كه وزارت اطلاعات ايران هم‌چنان در آلمان فعال بوده است.
اين اداره در گزارش خود زيرعنوان «مجاهدين خلق ايران، هدف اصلي عمليات جاسوسي و اطلاعاتي» مي‌نويسد:
«اپوزيسيون ايراني تبعيدي در آلمان هدف اصلي فعاليتهاي جاسوسي و اطلاعاتي وزارت اطلاعات و امنيت ايران (واواك) است كه به‌طور دائمي آنها را تحت نظر و مراقبت دارد».
گزارش تصريح مي‌كند كه هدف اصلي وزارت اطلاعات در خارج از كشور شوراي ملي مقاومت و بزرگترين سازمان عضو آن يعني سازمان مجاهدين خلق ايران است، كه در سراسر دنيا فعال است، مي‌باشد. گزارش مي‌افزايد:
«واواك ظاهراً فعاليتهايش را صرف خنثي‌سازي اين گروهها و فعاليتهاي سياسي آنها نموده است. واواك يك كارزار شيطان‌سازي و دروغ‌پراكني كه از طريق مخالفان سابق رژيم ايران صورت مي‌گيرد، را هدايت و تأمين مالي مي‌كند. همانند سالهاي گذشته، سرويس امنيتي ايران تلاش مي‌كند تا اعضاي سابق گروههاي اپوزيسيون را به‌خدمت بگيرد. اين كار در اكثر موارد با تهديد استفاده از زور عليه آنها يا اعضاي خانواده‌اشان در ايران، صورت گرفته است… نمايندگي و كنسولگريهاي ايران در آلمان زمينه‌هاي مساعدي براي سرويسهاي امنيتي كشور خود فراهم مي‌سازند تا درباره مخالفان ايراني كه در آلمان زندگي مي‌كنند به‌جمع‌آوري اطلاعات بپردازند. ميزان زيادي اطلاعات قابل توجه مي‌تواند در چارچوب ارائه مشورتهاي كنسولي به‌ايرانيان به‌دست آيد. اين اطلاعات توسط مأموران سرويسهاي مخفي ايران كه زير عنوانهاي پوششي در آلمان كار مي‌كنند، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و سپس با اطلاعات ضروري تكميل مي‌گردند. تصميم نهايي در مورد پيشنهادات استخدام مأموران توسط اداره مركزي واواك در تهران صورت مي‌گيرد. آزادي مسافرت ميان ايران و آلمان امكان خوبي در اختيار مأموران واواك قرار داده است تا ارتباطات منسجمي با مأموران استخدام شده برقرار نمايند».
اداره حراست از قانون اساسي آلمان BFV در گزارش سال 2006 خود درباره فعاليتهاي وزارت اطلاعات و امنيت ايران مي‌نويسد:
توجه اصلي وزارت اطلاعات و امنيت ايران در آلمان معطوف به‌سازمان مجاهدين خلق ايران و بازوي سياسي آن شوراي ملي مقاومت ايران (NCRI)»شده است. وزارت اطلاعات ايران تلاش مي‌كند تا اعضاي فعلي و سابق اين گروه.را به‌استخدام خود درآورد تا اطلاعات فعاليتهاي عليه دولت ايران اين سازمان را به‌دست آورد… وزارت اطلاعات و امنيت ايران يك سرويس مخفي در سفارت ايران در برلين دارد. مأموران وزارت اطلاعات تحت پوششهاي ديپلوماتيك فعاليت مي‌كنند و واواك تلاش مي‌كند تا اعضاي وابسته به‌سرويسهاي جاسوسي خود را در فعاليتهاي جمع‌آوري اطلاعات در آلمان به‌كار گيرد».
سازمان امنيت هلند (AIVD) نيز در گزارش مه 2002، فعاليتهاي غيرقانوني و مخفي وزارت اطلاعات و امنيت رژيم آخوندي در اروپا و به‌ويژه در هلند را افشا كرد. در اين گزارش نوشته شده است:
يكي از اهداف و فعاليتهاي وزارت اطلاعات و امنيت ايران اين است كه شناسايي و تعقيب ايرانياني را كه در خارج كشور با گروههاي اپوزيسيون تماس مي‌گيرند، انجام دهد. هواداران مهمترين گروه اپوزيسيون ايران، مجاهدي خلق، به‌طور ويژه زير ذره‌بين سرويسهاي امنيتي ايران بيش از بقيه گروهها مي‌باشند».
گزارش اضافه مي‌كند كه مقامهاي رژيم ايران:
«فشار زيادي بر‌روي كشورهاي غربي وارد مي‌آورند تا اين گروه [سازمان مجاهدين خلق ايران] را محكوم و ممنوع كند. وزارت اطلاعات تلاش مي‌كند تا درباره اين سازمان و اعضايش اطلاعات جمع‌آوري نمايد. آنها تلاش مي‌كنند تا اين سازمان را در كشورهاي ميزبان بي‌ثبات و بي‌آبرو نمايند و به‌اين ترتيب به‌فعاليتهاي سياسي و اجتماعي آنها خاتمه دهند. مجاهدين از اين فعاليتها با اطلاع هستند… آنها از طريق شوراي ملي مقاومت ايران مقامهاي كشور ميزبان خود را در جريان فعاليتهاي مخفي و جاسوسي وزارت اطلاعات ايران كه تلاش مي‌كند تا اطلاعات دروغ در مورد آنها منتشر كند، قرار داده‌اند».
گزارشهاي اخير نيز افزايش فعاليتهاي وزارت اطلاعات ايران در اروپا را تأييد مي‌كند. سرويسهاي امنيتي اروپايي بارها به‌مأموران رژيم ملاها دربارة ارتباطشان با رژيم ايران هشدار داده‌اند. در فوريه 2000، مأموري كه نامش شمس حائري است، توسط سرويس امنيت هلند به‌خاطر ارتباطش با وزارت اطلاعات ايران، مورد بازجويي قرار گرفت.
به‌كريم حقي، يك مأمور ديگر، به‌خاطر فعاليتهايش عليه پناهندگان ايراني و مخالفان رژيم كه در اروپا زندگي مي‌كنند، توسط پليس اخطار داده شد. در نشريه «پيوند» كه توسط كريم حقي منتشر مي‌شود، خودش نوشت:
«سه‌شنبه اول فوريه 2000 در ساعت 4:30 بعد از ظهر، يك مأمور امنيتي هلندي به محل كريم حقي در شهرك ELST مراجعه كرده و...بعد از خواندن يك ليست اضافه مي‌كند: كه شما همگي تان با رژيم ايران در ارتباط هستيد و شبكه بزرگي را تشكيل داده ايد ... مأمور امنيتي هلند مي‌گويد: ما اطلاعات كافي داريم كه شما با رژيم در ارتباط هستيد و هزينه نشريه شما توسط رژيم تأمين ميشود وهمچنين ميدانيم كه آقاي شمس حائري با رژيم در ارتباط است ورابط او با وزارت اطلاعات برادرش ميباشد...ما هلندرا آرام ميخواهيم و نمي خواهيم كه اين جا تظاهرات ودرگيري باشد. براي شما خيلي بهتر است كه دست از اين كارها برداشته وبه دنبال كار وزندگي خود برويد وبه فكر آينده بچه هايتان باشيد».
لرد اريك ايوبري، نماينده مجلس اعيان انگلستان، كه تحقيقات بسياري در مورد فعاليتهاي شيطان‌سازي رژيم ايران و شبكه‌هاي اطلاعاتي آن عليه سازمان مجاهدين خلق انجام داده، در كتاب «ايران: حكومت ترور» دربارة مأموران و جاسوساني كه به‌خدمت گرفته مي‌شوند، مي‌نويسد:
«اين افراد، بنابر انگيزه پايين يا بي‌انگيزگي براي ادامه نبرد و حفظ اصول و پرنسيپهاي خود، به‌خودشان اجازه مي‌دهند كه توسط رژيم در مراحل بعدي خريداري شوند. اين افراد تاكنون بيشترين خدمات سياسي و اطلاعات امنيتي و جاسوسي را در اختيار تروريستهاي رژيم ايران قرار داده‌اند
وين گريفيث، يك عضو سابق پارلمان انگلستان، كه تخصص زيادي در امور ايران دارد، تجربه خود و همكاران پارلماني‌اش را در اين مورد بيان كرده است. وين گريفيث توضيح مي‌دهد:
«هربار كه يك عضو پارلمان انگلستان، حمايت خود را از اهداف آزاديخواهانه و برقرار دموكراسي در ايران توسط شوراي ملي مقاومت و مجاهدين را اعلام مي‌كند، با بمباران اطلاعات دروغ و شيطان‌سازي درباره سازمان اصلي اپوزيسيون ايران مواجه مي‌شود. برخي مواقع نمايندگان مجلسين اعيان و عوام به‌طور مستقيم توسط سفير ايران در لندن مورد تماس واقع مي‌شوند، و در ساير مواقع توسط كسان ديگري با آنها تماس گرفته مي‌شوند كه ادعا مي‌كنند آنها اعضاي بريده سابق سازمان مجاهدين هستند. اينها كساني هستند كه به‌استخدام رژيم ايران درآمده‌اند».
مأموران رژيم ملاها در انگلستان
مسعود خدابنده از فعالترين مأموران وزارت اطلاعات ملاها در انگلستان و صحنه‌گردان بسياري از برنامه‌هاي گشتاپوي ملايان عليه مقاومت ايران در كشورهاي مختلف، تحت پوشش يكي از اعضاي سابق مجاهدين است . وي متولد 1335 در تهران است. سال 53 از ايران خارج و به انگلستان رفت. سال 1360 به هواداران مجاهدين خلق پيوست. در سال 1365 به درخواست خودش به منطقه مرزي ايران و عراق اعزام شد.
در سال 1372، با تأكيد بر اين‌كه كشش ادامه مبارزه را ندارد، اعلام بريدگي كرد. او در سال 1998 به‌بهانه شركت در كنفدراسيون جهاني كار به سنگاپور رفت. جايي كه به‌گفته برادرش با مأموران وزارت اطلاعات آخوندها ملاقات كرد. از آن پس مسعود خدابنده مانند يك مأمور وزارت اطلاعات ملاها به فعاليت عليه مقاومت و مجاهدين پرداخت و به‌يك مهره فعال آخوندها در خارج از كشور تبديل شد.
مسعود خدابنده مدتي بعد با آن سينگلتون ازدواج كرد. سينگلتون در سال 1376 همكاري خود را با وزارت اطلاعات ايران آغاز كرد. وي به‌طور مستمر به‌ايران رفته و به‌عنوان رابط مسعود خدابنده و وزارت اطلاعات ملاها عمل مي‌كند. اطلاعات ملايان هنگام سفر وين گريفيث، نمايندة مجلس عوام انگلستان به‌ايران، سينگلتون را به‌همراه او به‌ايران و زندان اوين برد. وين گريفيث، هنگام بازگشت از ايران، اعلام كرد كه با ديدن يك زن انگليسي، آن‌ سينگلتون، در زندان مخوف اوين، به‌همراه افسران رژيم آخوندها، ارتباط وي با وزارت اطلاعات آخوندها را فهميده است.
وزارتخانه بدنام اطلاعات يك سايت به‌نام ايران اينترلينك براي اهدافش عليه مقاومت ايران توسط مسعود خدابنده و آن سينگلتون در انگلستان به‌راه انداخته است. اين سايت كه تنها براي كارزار اهريمن‌‌سازي ملايان عليه مجاهدين و مقاومت ايران درست شده است، به‌كار توطئه و زمينه‌سازيهاي تروريستي عليه اعضا و مسئولان مقاومت، توليد و گردآوري اطلاعات جعلي و اكاذيب وزارت اطلاعات عليه مجاهدين و توزيع آن به‌مجامع بين‌المللي و ارگانهاي خارجي و سايتهاي خارجيان مشغول است.
بدون نقاب در خدمت آخوندها
مسعود خدابنده، پس از جنگ كويت بريده و ديگر انگيزه و توان مبارزه عليه رژيم آخوندي را از دست داده بود. وي در سال 1372 در نامه‌يي خطاب به‌سازمان مجاهدين نوشت:
« ... في‌الواقع گاهي از بالا بمب مي ريخت ... تا آن‌جا كه به خودم بر مي گشت (كه چيز بيشتري هم نمي ديدم) انتظار بمبي، گلوله‌يي، حادثه‌يي كه خلاصه قضيه به‌خير و خوشي تمام شود. ... آدمي كه به انتظار مرگ نشسته باشد كه ديگر بريده تر از آن است كه بخواهد جنگي داشته باشد... ديگر هيچ انگيزه‌يي براي هيچ كاري برايم باقي نمانده بود. حالتي كه في‌الواقع راه رفتن، نشستن، غذا خوردن و يا حرف زدن هم با مشكل و كمبود انگيزه بر مي خورد. نقطه استيصال مطلق را حس كردم ... »
«.... هيچ‌وقت فكر نمي كردم قبح كلمه بريده اين‌قدر در ذهنم بريزد. ولي اين هميشه در ذهنم بوده كه بالاخره سريكي از همين سرفصل ها نخواهم كشيد. هر مرحله‌يي كه رد شده با خودم گفته ام بالاخره بعدي چي؟ و هميشه باز اين سؤال كه چه‌كار خواهي كرد، كجا خواهي رفت.
من وقتي آمدم طرف سازمان قبلش جزء هزار كار ديگري كه مي‌كردم، مواد مخدر هم استفاده مي‌كردم ... وقتي رفتم منطقه ديگر از سرم افتاد و بعد از يك مدت فشار كم كم فراموشم شد. اين مدت كه آمدم خارج احساس مي‌كنم ... روز به‌روز عقب تر رفتم، راه گريزهاي مختلف براي خودم دست و پا كرده ام، از خوابيدن، ... كار خراب كردن و چوب لاي چرخ گذاشتن در كارها و ته آن هم باز مواد مخدر. خودم هم الآن نمي دانم چرا ، ولي اين مدت چند بار اين كار را كرده ام ...» .
مسعود خدابنده در سال 1375 به‌دلايلي كه در بالا ذكر گرديد، به‌دنبال زندگي خود رفت.او در سال 1376 با آن سينگلتون، ازدواج كرد. آن سينگلتون مدتي در حاشيه هواداران مجاهدين در انگلستان فعاليت مي‌كرد. او در اوائل دهة 1990 به‌علت برخي موارد غيراخلاقي از جرگة هواداران مجاهدين در لندن اخراج شد. اين هردو چندي بعد به‌همكاري با ملاها پرداختند و به‌خدمت وزارت اطلاعات درآمدند. مطابق شهادت ابراهيم خدابنده (برادر مسعود خدابنده) اولين ارتباط مسعود خدابنده با مقامهاي رژيم ايران در جريان سفرش به‌سنگاپور در سال 1998 صورت گرفت. از آن‌جا كه به‌رغم مخفي‌كاريهايش، افراد زيادي از اين مسافرت با خبر و به‌مسعود خدابنده مشكوك شده بودند، او در توجيه اين سفر به هركس داستان مختلفي ‌گفت كه نشان مي‌داد مي‌خواهد هدف اصلي سفرش را از ديگران پنهان كند.
پيش از جنگ خليج‌فارس در سال 2003، وزارت اطلاعات آخوندي كتابي تحت عنوان «ارتش خصوصي صدام حسين»، عليه مجاهدين و ارتش آزاديبخش ملي ايران به زبان انگليسي در دستور كار قرارداد كه به‌نام آن سينگلتون چاپ شد. اين كتاب زمينه‌ساز حمله نظامي نيروهاي ائتلاف عليه قرارگاههاي ارتش آزاديبخش گرديد.
مسعود خدابنده و آن سينگلتون، بارها در تهران و كشورهاي شرق آسيا، با مأموران وزارت اطلاعات ملاقات كرده‌اند. در يك مورد وزارت اطلاعات آخوندها به‌طور علني آن سينگلتون را به‌تهران برد تا در زندان اوين، بتواند باعث فريب وين گريفيث، نماينده پارلمان انگلستان شود. وين گريفيث، وزير سابق، كه از شخصيتهاي حامي مجاهدين و مقاومت ايران و نمايندة وقت پارلمان انگلستان بود شهادت داد كه در سال 2004 براي بررسي وضعيت حقوق بشر در ايران و ملاقات با ابراهيم خدابنده و جميل بصام به تهران رفته بود. دولت سوريه در زدو‌بند با رژيم ملايان، اين دو پناهندة ايراني مقيم انگلستان را، هنگامي كه درحال عبور از سوريه به‌مقصد لندن بودند، دستگير و به تهران مسترد كرد. سفر آقاي وين گريفيث به ايران، بعد از آن انجام شد كه فشارهاي زياد بين‌المللي روي رژيم وارد آمده بود تا درهاي زندانهايش را به روي هياتهاي بين المللي بگشايد.
شهادت وين گريفيث
وين گريفيث، عضو سابق پارلمان انگلستان، يك شهادت رسمي در برابر دادگاه POAC انگلستان در ژوييه سال 2007 ارائه كرده است. پيوست شماره 1
من از سال 1987 تا سال 2005 كه بازنشسته شدم، نماينده پارلمان انگلستان از حزب كارگر بودم. من هم‌چنين وزير پارلماني دولت ويلز در سال 1997 و 1998 و 10سال عضو پارلمان اروپا بوده‌ام.
در تمام سالهايي كه در پارلمان بودم از نزديك با شوراي ملي مقاومت و سازمان مجاهدين خلق ايران، كه يكي از اعضاي شوراست، كار كرده و از اين نظر بسيار با اين دو سازمان، رهبري، تاريخ، فعاليتها و برنامه‌هاي سياسي آنها آشنا هستم…
كارزار شيطان‌سازي رژيم ايران
من به‌وسيله تجربه شخصي و هم‌چنين تجربيات همكارانم در پارلمان انگلستان، مي‌دانم كه هرگاه يكي از اعضاي پارلمان حمايت خود براي اهداف آزادي و دموكراسي سكولار در ايران، كه توسط شوراي ملي مقاومت و مجاهدين مطرح مي‌شود را اعلام مي‌كند، بلافاصله از منابع مختلفي بمباران تبليغات دروغين مي‌شود. برخي نمايندگان مجلس عوام و اعيان به‌طور مستقيم توسط سفارت ايران در لندن مورد تماس قرار مي‌گيرند تا نمايندگان را قانع سازند كه رژيم ايران را نشناخته و در مورد ماهيت شوراي ملي مقاومت و مجاهدين فريب خورده‌اند. از طرف ديگر اعضاي بريده مجاهدين به‌خدمت رژيم ايران درمي‌آيند تا اطلاعات دروغ عليه مجاهدين را در اختيار اعضاي پارلمان قرار دهند. لرد ايوبري، كه تحقيقات بسياري در مورد بسيجهاي اهريمن‌سازي حكومت ايران عليه مقاومت ايران انجام داده است، در كتاب «ايران: حكومت ترور» در مورد اين افراد نوشته است:
«اين اشخاص، به‌علت بي‌پرنسيپي و بي‌انگيزگي براي ادامه مبارزه، اجازه مي‌دهند تا در مرحله بعد توسط رژيم خريداري شوند. اين افراد تاكنون بيشترين خدمات سياسي و امنيتي را براي تروريستهاي ايراني در اروپا فراهم كرده‌اند».
در ساير موارد، نمايندگان پارلمان توسط سازمانهايي كه ادعا مي‌كنند سازمانهاي غيردولتي يا حقوق بشري هستند مورد تماس واقع مي‌شوند تا براي نجات جان اعضاي مجاهدين از دست سازمان اقدام نمايند. اين سازمانهاي پوششي رژيم ايران عبارتندا ز انجمن نجات، انجمن پيوند و انجمن آوا. رژيم ايران هم‌چنين تعداد زيادي وب‌سايت براي پخش اخبار و اطلاعات دروغ عليه مجاهدين در اختيار دارد كه تعدادي از آنها عبارتند از:
http://www.irandidban.com/index-e.asp
http://www.iran-interlink.org
http://www.nejatngo.org/index_en.php
http://www.theblackfile.com/edefault.asp
http://www.habilian.com/default-en.asp
http://www.negaheno.net/
http://www.banisadr.info/
http://hasanzebel.blogfa.com/
http://82.182.32.11/falagh/index.php
http://www.zarrebin.com/
http://www.zarrebin.com/English/default.asp
http://www.iranpeyvand.com/index.html
http://www.survivorsreport.org/
http://www.irane-ayandeh.com/
http://www.mehdis.com/
من هم‌چنين شهادتنامه لرد آلتون از ليورپول را هم خوانده‌ام كه طي آن به‌تفصيل از كارزار اهريمن‌سازي پرهزينه و پيچيده رژيم عليه مجاهدين پرده برداشته است. رژيم ايران ميزان قابل متنابهي پول و تلاش براي خراب‌كردن چهره شوراي ملي مقاومت و مجاهدين در خارج ايران صرف مي‌نمايد تا حمايت آنها را كاهش دهد…
مسعود خدابنده و «ايران اينترلينك»
مسعود خدابنده يك عضو سابق مجاهدين است كه در اواسط دهة 1990 سازمان را ترك كرده است و بعد از آن، به‌گفتة برادرش، وزارت اطلاعات و امنيت ايران او را استخدام كرده است. او با آن سينگلتون ازدواج كرده است و اين هردو وب‌سايت «ايران اينترلينك» را اداره مي‌كنند. در صفحات…تا … شما شهادتنامه امضاشدة ابراهيم خدابنده را كه در كميسيون در سال 2003 بايگاني شده است، ملاحظه مي‌كنيد. در اين شهادتنامه ابراهيم خدابنده توضيح مي‌دهد كه چگونه برادرش به‌سنگاپور سفر مي‌كرده تا مقامهاي وزارت اطلاعات را ملاقات كند و همين‌طور چگونه آن سينگلتون چند ماه به‌ايران رفته است تا دستورالعملهاي راه‌اندازي سايت «ايران اينترلينك» را دريافت نمايد…
از محتواي ايميلهايي كه اخيراً توسط وزير خارجه افشا شده و هم‌چنين دخالت آن سينگلتون در پروسدورهاي قبلي كميسيون، معلوم شده كه مسعود خدابنده و آن سينگلتون روابط بسيار نزديكي با وزارت خارجه داشته‌اند. با توجه به‌اين كه وزارت خارجه به‌شدت از تماس با ايرانيان و سازمانهايي كه به‌نوعي نظر مثبت نسبت به‌مجاهدين داشته باشند، پرهيز مي‌كند، ارتباط ميان وزارت خارجه و مسعود خدابنده و آن سينگلتون آن‌چنان ويژه است كه مي‌توانيم به‌درستي بگوييم اين دو نفر به وزارت اطلاعات ايران وابسته هستند.
علاوه براين، براساس اطلاعاتي كه ما از نيروهاي ائتلاف، كه مسئول حفاظت شهر اشرف در عراق و سلامت ساكنان آن هستند، دريافت كرده‌ايم، اتهاماتي را كه آن سينگلتون و «ايران اينترلينك» وارد مي‌كردند، نادرستي آنها به‌اثبات رسيد. با اين حال اين سايت هم‌چنان به‌پخش اطلاعات دروغ ادامه مي‌دهد. اين اتهاما شامل بدرفتاري با اعضاي مجاهدين و اتهام اين كه اعضا آزاد نيستند سازمان را ترك كنند، مي‌شود. آقاي خدابنده در مورد رأي دادگاه بدوي اتحاديه اروپا در دسامبر سال 2006 مي‌گويد «قربانيان اصلي اين دادگاه اعضاي فرقه در كمپ اشرف هستند. آنها اكنون نمي‌توانند فرقه را ترك كنند. قادر نخواهند بود با خانواده‌هايشان تماس بگيرند يا به‌خانه‌هايشان برگردند».
اين اتهام در تضاد مستقيم با بيانيه سرهنگ نورمان است كه در 24 اوت 2006 اعلام كرد «معمولاً اعضاي مجاهدين از خانواده و دوستان و همكاران خود كه در ايران يا كشورهاي خارج زندگي مي‌كنند دعوت مي‌كنند كه به‌اشرف براي ملاقات آنها بيايند. به اين ملاقات‌كنندگان در يك محيط امن كه توسط مجاهدين ميزباني مي‌شود خوشامد گفته مي‌شود. جايي كه نه زنداني وجود دارد و نه كسي مجبور مي‌شود كه در اشرف باقي بماند. هركس آزاد است تا مجاهدين را هرزمان كه بخواهد ترك كند (صفحات… تا… WJG1 را ببينيد)
سفر به‌ايران

در تاريخ 14 تا 17 ژوئن 2004، من در يك سفر انساندوستانه به‌ايران رفتم تا با دو تن از اعضاي شوراي ملي مقاومت كه در سوريه با زور ربوده شده و برخلاف قوانين بين‌المللي به‌ايران فرستاده شدند، ملاقات كنم. يكي از اينها ابراهيم خدابنده و ديگري جميل بصام بودند و در زندان مخوف اوين در ايران در اسارت بودند.
زندان اوين يكي از مخفي‌ترين و خوفناكترين زندانهاي دنياست. دهها هزار زنداني سياسي در اين زندان مورد شكنجه واقع شده و اعدام شده‌اند. زندان اوين مكاني است كه زهرا كاظمي، خبرنگار ايراني ـ كانادايي در ژوييه 2003 در آن جا كشته شد. او درحال گرفتن عكس از خانواده‌هايي بود كه در خارج زندان اوين گردآمده بودند تا اطلاعي از سرنوشت اقوامشان به‌دست بياورند ـ دانشجوياني كه در تظاهرات سراسري دانشجويان عليه رژيم دستگير شده بودند. در سال 2004، شهرام اعظم، يك پزشك نظامي كه از ايران گريخته و در كانادا پناهنده شده، تأييد كرد كه وي جسد زهرا كاظمي را مورد آزمايش قرار داده و آثار تجاوز و شكنجه از جمله شكستگي استخوان، بيني شكسته، شست خردشده و انگشتهاي شكسته و زخمهاي بسياري بر‌روي شكمش مشاهده كرده است.
من از ديدن آن سينگلتون در زندان اوين شگفت زده شدم. او حتي پسر ده ساله‌اش را هم با خودش آورده بود. او آزادانه به‌هرجا مي‌رفت و در تماس مستقيم با مقامهاي ايراني زندان بود. اين بسيار عجيب بود به‌خصوص با توجه به‌اين فاكت شناخته شده كه اعضاي خانواده زندانيان سياسي، اگر نگوييم غيرممكن، بسيار مشكل است كه بتوانند اعضاي فاميل خود را ملاقات كنند. جسد زهرا كاظمي حتي پس از كشته شدن به خانواده‌اش بازگردانده نشد. علاوه براين سازمانهاي بين‌المللي حقوق بشر نيز از دسترسي به‌زندان اوين محرومند.
جدا از ملاقات با ابراهيم و جميل در زندان اوين، من 3بار با ابراهيم و يكبار با جميل به‌صرف غذا پرداختيم. وقتي وارد زندان شدم، انتظار داشتم كه ابراهيم و جميل را به‌طور جداگانه (زماني كه تدي تايلور، نماينده، سرگرم ديدار از ساير قسمتهاي زندان بود) ملاقات كنم. وقتي وارد يك اتاق بزرگ كه تعدادي از اعضا و هواداران سازمان مجاهدين كه به‌تازگي در ايران دستگير شده و در برابر دوربينهاي تلويزيون در حال «اعتراف» بودند، شدم، تعجب كردم. درحالي كه سرگرم شنيدن «اعترافهاي» اين اعضا و هواداران مجاهدين بوديم، من به‌آهستگي از ابراهيم پرسيدم كه آيا او فكر مي‌كند اين اعترافات واقعي هستند؟ آيا [مجاهدين] مانع مي‌شدند كه او اعضاي خانواده‌اش را ببيند يا محدوديتي براي اين كه چه بخواند يا تلويزيون نگاه كند در انگلستان برايش ايجاد مي‌كردند؟ او پاسخ داد كه اعترافات واقعي نيستند و كسي مانع ديدن او از خانواده‌اش يا خواندن روزنامه و تماشاي تلويزيون نمي‌شد. من منتظر چنين باسخي از او بودم، چون هنگامي كه مادرش براي ديدار به‌انگلستان آمده بود به من گفت كه يك ماه براي ديدن او از شوراي ملي مقاومت مرخصي گرفته است.
بعداً فهميدم كه ابراهيم و جميل هم بعد از ديدار من از زندان اوين مشابه همين اعترافاتي را كه ما از اعضا و هواداران مجاهدين ديديم، انجام داده‌اند. علاوه براين بايد بگويم كه ابراهيم از حضور آن سينگلتون در زندان اوين راحت نبود و من لحظه‌يي را به‌ياد ندارم كه آنها با هم صحبت كرده باشند.
آن سينگلتون و رژيم ايران انگيزه زيادي از سفر من به‌ايران داشتند تا آن را مورد استفاده اهداف تبليغاتي رژيم ايران قرار دهند. پس از بازگشت از ايران، من زمان زيادي مصرف كردم تا به‌اطلاعات دروغ و گزارشهاي گمراه‌كننده ديدارم كه توسط آن سينگلتون در سايتهاي «ايران اينترلينك» و «ايران ديدبان» درج مي‌شد، پاسخ بگويم…
وينستون جيمز گريفيث
4 ژوييه 2007

مأمور دوجانبه

مسعود خدابنده و همسرش علاوه بر مأموريتهايشان براي وزارت اطلاعات، خود را در خدمت برخي سرويسهاي اطلاعاتي انگليسي و ارگانهاي تبليغاتي مربوطه نيز قرارداده‌اند. سرويسها و ارگانهايي كه درچارچوب سياست مماشات و معامله با آخوندها كه مستلزم پاسخگويي به مبرمترين درخواست اين رژيم مبني براعمال فشار و قرار دادن نام مجاهدين در ليست تروريستي است، با وزارت اطلاعات، زد‌و‌بند و هماهنگي دارند. شايان ذكر است كه سرويسهاي انگليسي با اشراف به اين‌كه مسعود خدابنده و همسرش، مأمور وزارت اطلاعات ملايان هستند، آنها را در راستاي اهدافي كه در بالا به‌آن اشاره شد، به خدمت گرفته و امكانات و تسهيلات زيادي براي مأموريتهاي آنها برضد مجاهدين و مقاومت ايران در اختيارشان قرار مي‌دهند. از جمله با استفاده از كانالها و نفوذ رسمي و غيررسمي اين سرويسها در رسانه‌ها و ارگانهاي تبليغاتي در انگليس (به خصوص بي بي سي و ...) و برخي ديگر كشورها، براي اتهامات و دروغپردازيهاي آنها بر ضد مقاومت پوشش تبليغاتي فراهم مي كنند. و اين همدستان شكنجه‌گران اوين را، به عنوان كارشناس امور ايران و متخصص مسائل مجاهدين، لانسه مي‌كنند. به اين ترتيب ، معماي تغيير شتابان وضعيت مادي و ثروت روز افزون اين مأمور دو جانبه، نيز پاسخ مي گيرد.
مسعود خدابنده با تعدادي از شكنجه گران و مأموران وزارت اطلاعات در «كانون هابيليان» كه يك شعبه رسمي اين وزارتخانه در ايران است، به‌طور علني وارد گفتگو و مكاتبه و ارتباط و توطئه چيني مشترك عليه مقاومت شد. وزارت اطلاعات ملاها چند سايت اينترنتي از قبيل «ايران اينترلينك» متعلق به مسعود خدابنده و «ايران آينده» متعلق به كريم حقي و … در خارج كشور و چند سايت، از جمله سايت هابيليان و انجمن نجات و… نيز در داخل كشور دارد. نگاهي به‌سايتهاي مذكور مأموريتهاي مشترك نهادهاي مختلف اين وزارتخانه عليه مقاومت ايران و مجاهدين را به‌خوبي نشان مي‌دهد. پيوست شماره 2
مسعود خدابنده در نامة‌يي خطاب به‌ جواد هاشمي نژاد، شكنجه گر وزارت اطلاعات كه پدرش يكي از جنايتكارترين آخوندهاي رژيم خميني بود، در سايت ايران اينترلينك وزارت اطلاعات كه به اسم مسعود خدابنده و آن سينگلتون است، مي‌گويد:
« مي‌دانم که يکي از قربانيان اين کشتارهاي کور پدر شخص شما بوده است که توسط مجاهدين، بي‌خبر و بي دفاع به‌لقاءالله ! پيوست… اگر چه به‌لحاظ اعتقادي و بلحاظ مواضع سياسي اختلافاتي با شخص شما و دوستانتان دارم ولي نمي توانم در وراي همه اين مسائل، پس از تسليت به شما و خانواده شما، بعنوان کسي که خود نيز مدتي در اين فرقه بسر برده است احساس مسئوليت نکرده و عذر تقصير نخواهم».

سايت وزارت اطلاعات (اينترلينك)
وزارت اطلاعات رژيم آخوندي چند سايت در خارج از ايران به‌راه انداخته است تا اهدافش عليه مقاومت ايران را به‌پيش ببرد. ايران اينترلينك يكي از اين سايتهاست كه توسط آن سينگلتون و مسعود خدابنده اداره مي‌شود. تمام فعاليت مسعود خدابنده و آن سينگلتون صرف اين سايت و براي كارزار اهريمن‌سازي عليه مقاومت ايران مي‌شود. اين سايت را آن سينگلتون پس از يك سفر يك ماهه به ايران در سال 1380، به‌راه انداخت. سايت خدابنده و سينگلتون، هيچ ابايي ندارد كه در يك لينكش (هابيليان) زندگينامة «شهيد بزرگ اسلام صياد شيرازي» و تصوير خميني خون‌آشام را منعكس كند و در سمت ديگرش مأموران ديگر وزارت اطلاعات از قبيل كريم حقي، محمدحسين سبحاني و… را معرفي نمايد.
سايت اينترلينك در معرفي خود، آشكارا مي‌گويد: «هدف ما افشاي هر‌چه گسترده‌تر ماهيت واقعي مجاهدين است و به‌عنوان يك گروه فشار در اين رابطه فعاليت مي‌كنيم» و مي‌افزايد «اين سايت براي خانواده‌ها و افرادي كه دوستان و آشنايانشان به‌عنوان اعضا و كادرهاي ناراضي سازمان مجاهدين خلق در عراق بلاتكليف يا جانشان در خطر است، تأسيس شده است…». به‌عبارت ساده‌تر سايت ايران اينترلينك، به‌كار توطئه و زمينه‌سازيهاي تروريستي عليه اعضا و مسئولان مقاومت، توليد و گردآوري اطلاعات جعلي و اكاذيب وزارت اطلاعات عليه مجاهدين و توزيع آن به‌مجامع بين‌المللي و ارگانهاي خارجي و سايتهاي خارجيان مشغول است.
البته آنها تلاش مي‌كنند تا مانند تمام موارد مشابه قبلي، ارتباط خود با وزارت اطلاعات آخوندي را پنهان كرده و خود را در زمره اپوزيسيون و نيروهاي خواهان دموكراسي و حقوق بشر در ايران جا بزنند. علت آن اين است كه چون رژيم آخوندي از منفورترين رژيمها در عصرما است و دهها بار توسط سازمان ملل متحد به‌خاطر نقض شديد و مستمر حقوق بشر محكوم گرديده و افكار عمومي دركشورهاي غربي، اعتباري براي تبليغات و دجالگريهاي آن قائل نيست، بنابراين آخوندها براي پيشبرد جنگ سياسي و تبليغاتيشان عليه مجاهدين و مقاومت ايران به عنوان آلترناتيو دموكراتيك و تهديد اصلي موجوديت ديكتاتوري مذهبي، نيازمند پوششي هستند تا خود و مأموران خود را تحت پوش اسامي و عناوين ديگر پنهان سازد. از جمله ابزارهايي كه ملاها تلاش كرده‌اند از آنها چنين پوششي را فراهم كنند، كساني هستند كه از مجاهدين جدا شده و به‌مقاومت ايران پشت كرده و به‌خدمت رژيم و وزارت اطلاعات آن درآمده‌اند.
اين افراد كه در پوشش پناهنده يا مخالف رژيم فعاليت مي‌كنند و اكثراً توسط پليس و دستگاههاي امنيتي كشورهاي مختلف اروپايي و آمركايي شناسايي شده‌اند، تمام اهداف و فعاليتهايشان عليه مجاهدين و مقاومت ايران و سياست شيطان‌سازي و اهريمن‌سازي از آنها، متمركز مي‌شود.

گزارش دستگاه امنيتي رسمي آلمان و هلند

گزارشهاي دستگاههاي امنيتي كشورهاي اروپايي نيز توطئه‌هاي رژيم آخوندي براي اهريمن‌سازي از مقاومت ايران را به‌خوبي اثبات كرده است. گزارشهاي سالانه اداره حراست از قانون اساسي آلمان BFV تصريح مي‌كنند كه هدف اصلي وزارت اطلاعات در خارج از كشور شوراي ملي مقاومت و سازمان مجاهدين خلق ايران است و اين وزارتخانه تلاش مي‌كند با استخدام اعضاي سابق از اين سازمانها اطلاعات جمع آوري نموده و با پخش اطلاعات دروغ عليه مجاهدين آنها را تضعيف و بي اعتبار كنند.
پيوست شماره 3
سازمان امنيت هلند (AIVD) در گزارش سال 1998خود مي‌نويسد: «...هنوز هم ديده مي‌شود كه سازمانهاي امنيتي ايران در هلند فعال هستند ماٌموران ايراني مصمم هستند كه اعضاي گروههاي اپوزيسيون را پيدا كرده تا بدين‌وسيله آن سازمانها را بي‌ثبات كنند. به‌ويژه اعضاي كنوني و سابق مجاهدين خلق مورد توجه زياد سازمانهاي امنيتي ايران هستند. سازمان (امنيت ايران) از فشار(intimidation) بر روي ايرانيان براي همكاري استفاده مي‌كند. يك‌سال بعد سازمان امنيت هلند (AIVD) گزارش داد «مجاهدين خلق MEK مهمترين سازمان اپوزيسيون ايران بود و در هلند نمايندگي دارد... در غرب فعاليتهاي مجاهدين خودش را به ترتيب‌دادن تظاهرات و دادن اطلاعات شفاهي و كتبي محدود مي‌كند .
... مسئولين ايراني هم‌چنان سخت با گروههاي اپوزيسيون برخورد مي‌كنند يك وظيفه مهم سازمانهاي امنيت ايران رديابي و ثبت كردن اعضاي اپوزيسيون درخارج و بويژه هواداران كنوني و قبلي مجاهدين خلق MEK مي باشد.
شهادت ابراهيم خدابنده
برادر مسعود خدابنده، به‌نام ابراهيم خدابنده كه در سال 2003، پس از استرداد توسط دولت سوريه به‌رژيم ايران، زنداني شده است، در سال 2002 طي يك شهادت كتبي، او را به‌عنوان مأمور وزارت اطلاعات ملايان در خارج از كشور افشا كرده بود.
پيوست شماره 4
… فردي كه سايت ايران اينترلينك را به‌راه انداخته است، زن برادر من آن سينگلتون است. آن خدابنده چند سال قبل با برادر من ازدواج كرد، اما تنها 4سال پيش بود كه من به‌ارتباطات او با رژيم مذهبي ايران مشكوك شدم.
من مدتي است كه اطلاع دارم برادرم، مسعود خدابنده، با وزارت اطلاعات ايران ارتباط دارد. او در اوائل دهة 1980 از ايران خارج شد و در عراق به‌مجاهدين پيوست. او سپس به‌فرانسه و در سال 1990 به‌انگلستان آمد. تا سالهاي 1994-1995 برادرم تماسهايي با هواداران مجاهدين در لندن داشت، اما به‌تدريج ناپديد شد. از سال 1996 علائمي موجود است كه وي ارتباطاتي با رژيم ايران برقرار كرده است. به‌طور مثال دوستان او به‌من مي‌گويند كه او ناگهان براي چند هفته ناپديد مي‌شود. من معتقدم كه زماني كه او ناپديد مي‌شود، مي‌رود تا با كساني كه با آنها كار مي‌كند، ملاقات كند. من مي‌دانم كه او به‌سنگاپور، محلي كه معمولا رژيم با مأموران خارج كشوريش در آن‌جا ملاقات مي‌كند، سفر كرده است.
شك و ترديد من نسبت به‌زن برادرم از يك سلسله وقايع زير ناشي شده است.
4سال پيش (در سال 1998) من چند تلفن فوري از كساني كه در صليب سرخ بغداد مي‌شناختم دريافت كردم. به‌من گفته شد كه يك پيام فوري از مادرم كه در ايران زندگي مي‌كرد دارم. برايم بسيار عجيب بدو كه او براي من پيامي از طريق صليب سرخ در بغداد فرستاده باشد. وقتي پيام را از صليب سرخ گرفتم مادرم نوشته بود كه نگران حال و سلامتي من شده است. اين اقدام برايم شگفت‌آور بود چون مادرم مي‌نوانست به‌طور مستقيم يا از طريق برادرم مسعود با من تماس بگيرد. من با لندن تماس گرفتم تا به‌طور مستقيم در مورد سلامتي‌ام با او صحبت كنم اما او پيش از اين به‌ايران رفته بود.
من سپس با مادرم در ايران تماس گرفتم و از او پرسيدم براي چه اين پيام را براي من داده است. او به‌من گفت كه مسعود و همسرش، آن، از من خواستند كه اين كار را بكنم و به‌من گفتند كه اعضاي مجاهدين در عراق مورد بدرفتاري قرار مي‌گيرند و اجازه ندارند از عراق خارج شوند. اين براي من بسيار عجيب بود كه برادرم چنين كاري كرده باشد و به مادرم اطمينان دادم كه حالم خوب است و مي‌توانم آزادانه هركجا بروم. فكر مي‌كنم اين پيام به‌صليب سرخ بغداد فرستاده شده بود تا وانمود كند كه من قادر نيستم عراق را ترك كنم…
بعد من فهميدم كه آن خدابنده در زمستان 2001 به ايران سفر كرده است. اين هم بسيار عجيب بود، زيرا به‌طور عام ايرانيان (يا همسرانشان) كه مخالف رژيم هستند، تحت هيچ شرايطي به‌ايران سفر نمي‌كنند (حتي به‌طور مثال براي اين كه اقوام در حال مرگشان را ملاقات كنند يا اموالشان را جمع و جور كنند يا موضوعات ديگر). به‌عنوان فردي كه با مجاهدين فعال بوده و در نتيجه جزء مخالفان رژيم محسوب مي‌شده و هم‌چنين به‌عنوان همسر كسي كه در مجاهدين فعال بوده است، او نمي‌توانسته در سفر به‌ايران مصون بوده يا حتي اجازه خروج از ايران را داشته باشد، مگر آن كه از قبل از رژيم تضميم گرفته باشد.
امسال نيز زمان كه من در عراق بودم، يك تلفن ديگر از فردي كه در صليب سرخ بين‌المللي در بغداد مي‌شناختم داشتم كه كه گفت يك پيام مهم دارم. وقتي براي دريافت پيام رفتم، فهميدم كه پيام از دخترم است. او به‌من گفت كه نگران شده است كه براي من واقعه‌يي در عراق اتفاق افتاده باشد و اين كه آيا مي‌توانم عراق را ترك كنم يا نه؟ دخترم كه با خانواده‌اش در بيرمنگام زندگي مي‌كند از من خواسته بود كه فوري با او تماس بگيرم. هم‌چنين باز نامه‌يي از آن خدابنده داشتم كه مادرم خيلي نگران وضعيت من است و از من خواسته كه تماس فوري با او بگيرم.
من از بغداد با دخترم تماس گرفتم و از پرسيدم چه كسي به‌او گفته است كه براي من نامه‌يي از طريق صليب‌سرخ بفرستد؟ و او پاسخ داد آن خدابنده! من فكر مي‌كنم آن خدابنده مي‌خواهد اين تصوير را به‌جهان بدهد كه من يكي از كساني هستم كه رژيم ايران و مأمورانش مي‌گويند برخلاف ميلشان توسط مجاهدين نگهداشته شده‌اند.
من سپس در بهار 2002، زماني كه به‌انگلستان آمدم، متوجه شدم كه آن خدابنده در تماس دائم با دختر من بوده است تا بداند من كجا هستم. او با دخترم عليه سازمان مجاهدين صحبت كرده و تلاش كرده است تا دخترم را از من دور كند.
من متوجه شدم كه آن خدابنده تلاش كرده است تا دخترم را تشويق به‌رفتن به‌ايران كند… دخترم با رفتن به‌ايران موافقت نكرده و به‌آن خدابنده گفته كه به‌خاطر فعاليتهاي من در مجاهدين و شورا سفر به‌ايران برايش بي‌خطر نيست.
من سايت «ايران اينترلينك» را، كه اتهامات نادرستي دارد، ديده‌ام. به‌طور مثال ادعا كرده است كه طي 20سال گذشته سازمان مجاهدين از يك نيروي سياسي مسلح به‌يك فرقه تبديل شده است. اين وب‌سايت مي‌گويد «ايران اينترلينك، نگران وضع اعضايي است كه مي‌خواهند سازمان را ترك كنند، اما سازمان مانع مي‌شود و اين كه حقوق بشر اوليه اعضاي مجاهدين نقض مي‌شود.
اينها دعاوي باطلي هستند و مشابه تبليغات رژيم مذهبي ايران و مأموران آن است كه ساليان درازي است تلاش مي‌كنند تا چهره مقاومت ايران در انظار حاميان غربي‌شان را تيره نمايند…
مادر من در ماه اوت 2002 به‌انگلستان آمده بود و من او را چندبار در منزل دخترم در بيرمنگام ملاقات كردم. طي يكي از اين ديدارها برادرم و آن سينگلتون نيز حضور داشتند. آن خدابنده به‌من به‌طور صريحي گفت كه چندماه قبل به‌ايران رفته و عكسهايش را به‌من نشان داد و گفت كه به‌سر قبر خميني هم رفته است. اين سخنان براي من از جانب كسي كه در وب‌سايتش ادعاي علاقمندي به‌حقوق بشر مي‌نمايد، شگفت‌آور بود…
علاوه بر شهادت رسمي در دادگاه انگلستان، ابراهيم خدابنده درباره شروع ارتباط وزارت اطلاعات با مادرش در ايران جهت بازگرداندن مسعود خدابنده و عضوگيري او و هم‌چنين تغيير وضعيت مالي سريع وي، در نامه‌هايش نوشته است:
…حدود 5سال پيش وزارت اطلاعات با مادرم در تهران تماس گرفته و مطرح كرده بودند كه با مسعود تماس بگيرد و بگويد به‌او عفو داده شده و مي‌تواند به‌ايران بيايد. كاري به‌او ندارند. پس از مدتي باز با مادرم تماس گرفته و مطرح مي‌كنند مي‌دانيم زن خارجي گرفته و مي‌خواهد در انگلستان بماند، اشكالي ندارد، مي‌تواند بيايد و ببيند كه وضع فرق كرده و برگردد همان‌جا زندگي كند.
سپس باز تماس گرفته و مطرح كرده‌اند، زني در لندن هست كه با مجاهدين بوده و جدا شده و به‌ايران رفته و برگشته و كتابي نوشته است كه از مادر مي‌خواهند به‌مسعود بگويد با او رابطه برقرار كرده و از خود او بشنود كه مي‌شود به‌راحتي به‌ايران رفت و برگشت…
مسعود يكبار به‌مادر زنگ زده و مي‌گويد به‌لحاظ مالي دچار مشكل است كه از او مي‌خواهد يك خانه كوچك كه داشته را بفروشد و پولش را براي او بفرستد كه مادر اقدام به‌اين كار مي‌كند. ولي وزارت اطلاعات به‌او مراجعه كرده و او را مي‌ترسانند كه مي‌خواهي خانه برا بفروشي و پولش را به‌مجاهدين بدهي كه مادر منصرف مي‌شود و در واقع نمي‌تواند به‌مسعود پول بدهد.
مادر طي 6سال اخير كه مسعود از مبارزه بريده است، جمعاً 3بار به‌انگلستان و ديدن او رفته است. بار اول مسعود در وضعيت مالي فوق‌العاده بدي بوده و به‌كمك دوست قديمي خودم در نيوكاسل امرار معاش مي‌كرده است. در آن زمان آن سينگلتون در لندن بوده است. اما بار سوم يك خانه بزرگ خريده بود و اين درحالي بود كه زنش در اين مدت كار نمي‌كرده است.
سال گذشته آن سينگلتون به‌بهانه نشان‌دادن بچه‌اش به‌خانواده من، يك‌ماه در ايران بوده است و سر قبر خميني هم رفته است.
تحليل مادرم از آن سينگلتون اين بود كه او يك فرد مادي و خسيس و حسود و عقده‌يي و در عين حال خل‌وضع است كه چشم ديدن هيچ‌كس را ندارد و حتي به‌مادرم هم حسادت مي‌كند».
ارتباطات و همكاريهاي آن سينگلتون با جلادان رژيم آخوندي در زندان اوين، كه در گزارشهاي آقاي وين گريفيث، نماينده پارلمان انگلستان آمده است، دور از چشم و اطلاع مادر ابراهيم خدابنده بوده است.
شركت در توطئه ننگين 17ژوئن
يكي از شنيع‌ترين اقدامات اطلاعاتي و جاسوسي مسعود خدابنده، شركتش در توطئة ننگين 17ژوئن در پاريس است. دو ماه پيش از اين حمله شرم‌آور، مزدوران وزارت اطلاعات آخوندي در اول ارديبهشت 1382 تحت نام «سمينار» در پاريس گردهم‌آمدند و عليه مقاومت ايران و رئيس جمهور برگزيدة آن، خانم مريم رجوي، به‌دروغگويي پرداختند. نام مسعود خدابنده در ميان 33مأمور و همكار وزارت اطلاعات به‌چشم مي‌خورد. يك ماه و نيم بعد، در روز 17ژوئن 1300 پليس فرانسوي به‌مقر شوراي ملي مقاومت ايران در اورسوراواز حمله كرده و 163 تن از مجاهدين از جمله خانم مريم رجوي، را دستگير و به‌زندان منتقل كردند. تا آنها را به‌ايران استرداد كنند. اقدامي شرم‌آور و كم‌نظير از يك دولت غربي عليه جان پناهندگان خودش.
اين اقدامات شنيع درحالي بود كه براساس مصوبات شوراي اروپا، همه دولتهاي عضو به «اقدام هماهنگ براي اخراج و ممانعت از ورود پرسنل اطلاعاتي و امنيتي ايران در كشورهاي عضو اتحاديه اروپا» متعهد بودند.
روز 21 اسفند ماه 83، آقاي محمد محدثين، مسئول كميسيون خارجة شوراي ملي مقاومت، ويليام بوردون و فرانسوا سر، وكلاي دادگستري، ژاك گايو، اسقف پارتنيا و از چهره‌هاي سرشناس مدافع حقوق بشر در فرانسه و پاتريك بودوئن، رئيس افتخاري فدراسيون بين‌المللي حقوق بشر در يك كنفرانس مطبوعاتي در پاريس توطئة رژيم آخوندي براي دخالت در پروندة 17 ژوئن و نيز نقش برخي عناصر رژيم ملايان با پوش «جداشدگان از مجاهدين» را افشا كردند.
محمد محدثين: منابع اطلاعاتي اين پرونده مستقيم و غير مستقيم مربوط به وزارت اطلاعات ملايان است. من در اين‌جا يك سند دارم كه به‌خوبي نشان مي‌دهد كه از ابتدا وزارت اطلاعات و د. اس. ت روي اين پرونده مشتركاً كار مي‌كرده‌اند.
اين «بولتن وزارت اطلاعات شمارة 3726/د» است كه روز 23 ژوئن 2003 براي مقامات عاليرتبة رژيم ارسال شده است:
«خ5 ـ انتشار محدود: عمليات مذكور كه در نوع خود بي‌سابقه است، از بيش از 5/2 سال قبل توسط سرويس امنيت داخلي فرانسه (DST) برنامه ريزي شده و مراحل قضايي آن به‌تدريج پيش رفته بود كه جزئيات امر در جلسات تبادل توسط سرويس مذكور تشريح مي‌شد. بر‌اساس برنامه‌ريزي به عمل آمده، شانزده نفر از اعضاي اصلي منافقين در فرانسه به جرم مشاركت در اقدامات تروريستي محاكمه خواهند شد». اين همكاري بعداً نيز ادامه يافته است .
بنا به گزارشهايي كه از داخل كشور به دست ما رسيده، در سال 2004 شماري از مأموران وزارت اطلاعات كه خودشان را اعضاي سابق سازمان مجاهدين معرفي مي‌كنند، تحت عنوان شاهد بارها به‌طور رسمي و غير رسمي مورد استماع قرار گرفته‌اند. دعاوي جديد مطرح‌شده در پرونده به طور بيمارگونه‌يي متكي به شهادت 6 عضو شناخته شده وزارت اطلاعات است. اين گزارش به‌لحاظ تكنيكي با يك جزوة تبليغي وزارت اطلاعات كه توسط سفارتهاي رژيم ايران در كشورهاي مختلف توزيع مي‌شود، برابري مي‌كند.
اين 6 نفر عبارتند از: كريم حقي، مسعود خدابنده، محمدحسين سبحاني، ادهم طيبي، عليرضا مير‌عسكري، محمد حسين مشعوفي. اسناد مزدوري اين افراد براي وزارت اطلاعات بارها از سوي مقاومت ايران در طول سالهاي گذشته منتشر شده و در اختيار ارگانهاي مدافع حقوق بشر از جمله عفو بين‌الملل و نيز در اختيار مقامات ذيربط از جمله در فرانسه قرار گرفته است ...


شركت در توطئه جاسوسي و تروريستي وزارت اطلاعات در پاريس!
با شكست توطئة 17ژوئن و آبروريزي جهاني براي رژيم آخوندها و دولت فرانسه، وزارت اطلاعات برآن شد تا با بسيج مأموران خود در خارج از كشور و نيز از داخل ايران، به‌يك اقدام ننگين ديگر عليه مقاومت ايران و خانم مريم رجوي، در فرانسه دست بزند. مسعود خدابنده، يكي از مأموران آخوندها بود كه از انگلستان براي اين مأموريت به‌پاريس آمده بود.
وزارت اطلاعات ملاها در هماهنگي با يك سرويس اطلاعاتي فرانسه، مأموران خود را تحت عنوان «اعضاي سابق مجاهدين» براي تجمع و اقدامات ايذايي عليه مقاومت ايران در فاصله روزهاي 29مارس تا اوايل آوريل 2004 در پاريس و برخي مناطق نزديك به شهرك اورسوراوآز (محل اقامت خانم مريم رجوي) در استان والدواز روانه فرانسه كرد. آخوند يونسي وزير اطلاعات رژيم آخوندي دو هفته پيش از اين اعلام كرده بود: «من امروز به معاونم دستور دادم جنايتهاي منافقين را سريع به عرض مجامع بين المللي برساند و ثبت شود» (تلويزيون رژيم 25 اسفند83).
بلافاصله پس از اعلام خبر اين اقدام توسط يونسي، افرادي از داخل ايران و از كشورهاي مختلف اروپايي به‌فرانسه فراخوانده شدند. هزينه سفر آنها از جمله پول هواپيما و قطار و اقامت در پاريس و پول توجيبي براي خريد در پاريس، تماما توسط وزارت اطلاعات به‌آنها پرداخت شده بود. پيوست شماره 5
در تجمع اين عناصر وابسته به‌ملاها در شهرك اورسوراواز، مقر شوراي ملي مقاومت در فرانسه، شهرداران و مقامات شهرداري از ملاقات و گفتگو با آنها خودداري كردند و به‌آنها ابلاغ كردند كه بايد محل را ترك كنند و تظاهراتشان مجاز نيست.
در شهرك سرژي وقتي يك شهروند فرانسوي از مأموران رژيم پرسيد اگر مخالف رژيم ايران هستيد چرا عليه خانم رجوي شعار مي‌دهيد، گفتند جنگ اول ما با خانم رجوي است! ما مي‌خواهيم كاري كنيم كه فرانسه مريم رجوي را اخراج و به‌ايران بفرستد برخي از اهالي مي‌گفتند وقتي ما اين اوباش بي‌سر و پا را امروز ديديم، تازه فهميديم كه رژيم ايران تا چه اندازه وحشي است و چه بلايي بر‌سر مردم ايران مي‌آورد.
به‌غير از مسعود خدابنده، حدود10نفر از افرادي كه آن روز به اور سور اواز رفته بودند، افراد سفارت رژيم در فرانسه بودند، شماري از آنان از تهران اعزام شده بودند و بقيه همان مأموران و همكاران اطلاعات آخوندي بودند.


شكست طرح رژيم آخوندي در لندن
پس از شكست توطئه ملايان در پاريس، وزارت اطلاعات تلاش كرد تا با برگزاري يك جلسه در يك ساختمان وابسته به‌مجلس اعيان انگلستان عليه مقاومت، و دروغبافي و حقه‌بازي در آن، آب رفته را به‌جوي باز آورد. صحنه‌گردان اصلي اين طرح مسعود خدابنده و آن سينگلتون بودند. اين جلسه به‌دليل مخالفتهاي گستردة اعضاي هر دو مجلس انگلستان و مدافعان حقوق بشر اين كشور لغو شد.
لرد كوربت رييس كميته پارلماني بريتانيا براي آزادي ايران در اطلاعيه‌‌يي به تاريخ 9 نوامبر2005 اعلام كرد:
«كميتة پارلماني بريتانيا براي آزادي ايران مطلع شده كه مأموران شناخته‌شدة وزارت اطلاعات ايران تحت پوش «ايران اينترلينك»، گروهي مشكوك كه در ارتباط با رژيم ملايان است، قرار است فردا ، 10 نوامبر ، ساعت 10 صبح يك كنفرانس مطبوعاتي در فيلدن هاوس ، وست مينستر، برگزاركنند. اين افراد فرستاده شده‌اند تا اظهارات رئيس‌جمهور رژيم ايران براي تحريك تروريسم را توجيه كنند. اين اقدام، نشانة ضعف رژيم ايران است....باور نكردني است كه آنهايي‌كه در داخل كشور از ترور استفاده مي‌كنند و در خارج كشور آن‌را تحريك و از آن حمايت مي‌كنند، فكر كنند هيچ فرد عاقلي در لندن بخواهد به حرفهاي آنها گوش دهد... اتهامات هيستريك آنها دربارة سازمان مجاهدين خلق ايران نشان‌دهندة موفقيت مقاومت ايران در افشاي فريب و نيرنگ هسته‌يي ملاها،كمكهاي آنها به كشتار نيروهاي نظامي بريتانيا در عراق و نقض فزايندة حقوق‌بشر مي باشد».
آقاي وين گريفيث نماينده سابق پارلمان انگلستان از حزب كارگر نيز در اطلاعيهيي در اين باره نوشت «…رژيم ايران تلاش كرد تا از طريق مسعود خدابنده و آن سينگلتون جلسه‌يي در پارلمان برگزار نمايد تا اطلاعات دروغ عليه سازمان مجاهدين بپراكند. به‌آنها در نهايت اجازه داده نشد كه جلسه‌يي در پارلمان داشته باشند و مجبور شدند كه جلسه خود را در يك هتل برگزار كنند.
رژيم ايران در يك تلاش مذبوحانه براي برگرداندن توجهات از وضعيت لرزانش، به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم به شيوه قديمي و بارها استفاده شده خود يعني انتشار جعليات عليه اپوزيسيون اصلي ايران ـ سازمان مجاهدين خلق ايران دست زده است. بخشي از اين سياست بارها استفاده شده و شكست خورده برگزاري سلسله‌يي از كنفرانسهاي مطبوعاتي در آمريكا و اروپا با هدف وارد كردن اتهام دروغين به مجاهدين است. نظير اين كه مجاهدين ارتش خصوصي صدام بوده اند و اعضاي آن بايد محاكمه شوند. ....
مايلم كه نگراني خود را در مورد فعاليتهاي مسعود خدابنده و همسرش، آن سينگلتون كه سعي در منحرف كردن اذهان از خطرات رژيم آخوندي و فعاليتهاي آن را در كشور دموكراتيكي همچون انگلستان دارند، ابراز داشته و معتقدم كه اين اقدامات نشانه ضعف رژيم قرون وسطايي و مذهبي ايران است كه مي‌داند هيچ جايي در قرن بيست و يكم ندارد».
با اين موضعگيريهاي روشنگرانه، پارلمان انگلستان اجازه برگزاري جلسه توسط مسعود خدابنده، آن سينگلتون را نداد و پليس انگلستان مانع ورود ماموران وزارت اطلاعات به پارلمان بريتانيا گرديد.
شركت در حمله و چاقوكشي به‌‌پناهندگان ايراني در فرانسه
مسعود خدابنده و آن سينگلتون، در 17 ژوئن 2007، در جلسة رژيم آخوندي در سالن فياپ شهر پاريس، به‌همراه چند چاقوكش حرفه‌يي كه از سفارت رژيم ملاها در فرانسه براي ضرب و جرح ايرانيان مخالف بسيج شده بودند، حاضر شدند.
چاقوكشان و مأموران ملاها، قبل از برگزاري جلسه، وقتي در بيرون سالن مورد سوال چند تن از ايرانيان مخالف رژيم قرار گرفتند، آنها را با چاقو و گاز اشك آور و پنجه بوكس وحشيانه و به قصد كشت مضروب و مجروح كردند كه به بيمارستان منتقل شدند. پليس پس از اطلاع از اين وحشيگري ماموران اطلاعات از برگزاري جلسه جلوگيري كرد و شماري از مهاجمان را دستگير نمود.
به اين ترتيب اين جلسه كه سرپوشي براي توطئه هاي گشتاپوي ملايان عليه پناهندگان سياسي و تدارك اقدامات تروريستي عليه مخالفين بود ، قبل از برگزاري به يك فضيحت و شكست خفت بار براي رژيم آخوندي و مأمورانش در خارج كشور تبديل شد و دست پاسدار احمدي نژاد و وزارت اطلاعات در توطئه عليه پناهندگان و مخالفين بيش از پيش بر ملا شد.
 

پيوست شماره 1 ـ شهادتنامه وين گريفيث

پيوست شماره2 ـ وابستگي سايت اينترلينك با سايت وزارت اطلاعات
پيوست شماره3 ـ گزارش دستگاه امنيتي آلمان درباره مأموران رژيم ايران


پيوست شماره4ـ شهادتنامه ابراهيم خدابنده










پيوست شماره5ـ يونسي، وزير اطلاعات آخوندها: «به معاونم

















دستور


دادم





جنايتهاي
















منافقين



را سريع به‌عرض مجامع بين المللي برساند» (تلويزيون رژيم 25 اسفند83)


مسعود خدابنده به همراه 10 مأمور ديگر