حسن حبیبی
مسئله جابه جائی و یا محل سکونت افراد سازمان مجاهدین اصلی ترین و جدی ترین مسئله روی میز مقاومت سازمانیافته مردم ایران است.تصمیم گیری در باره آن مستلزم اشراف به انبوهی اطلاعات و داده است که طبیعتا فقط در اختیار رهبری سازمان است و بس. این مسئله ای نیست که فقط به صرف تحلیل سیاسی برپایه اطلاعات عمومی منتشره در رسانه ها، بتوان در باره آن نظر داد.اگر کسی در ابراز نظر کردن جدی باشد اصلا وارد این محدوده نمیشود چه برسد به اینکه بخواهد با تکیه بر داده های اندک خود خطی متفاوت ویا رودر رو با رهبری مقاومت را مطرح یا تبلیغ کند.
رهبران مجاهدین که با سه طرف درگیر این قضیه یعنی کوبلر، وزارت خارجه آمریکا و مالکی، از ماهها پیش و بطور مستقیم درگیر گفتگو و مذاکره بودند، واطلاعات مربوط به رژیم را هم که طرف دیگر این قضیه است، از درون رژیم به دست آورده بودند ، طی حداقل سه سال گذشته ،مجموعه تلاش هایشان را به انتفال فوری ساکنین به کشور ثالث ،متمرکز کردند.
به عنوان یک شهادت فردی، من که یک هوادار این مقاومت هستم ،تاکید میکنم که شخصا در این راستا ، ساعت ها کار و صدها ملاقات در فرانسه و در پارلمان اروپا با نمایندگان مردم داشته ام ،که فقط و فقط یک خواسته داشته،و آنهم خروج ساکنان اشرف از عراق و انتقال آنهابه کشور ثالث بوده است.علاوه بر آن شخصا وهمراه با کلیه اعضای خانواده ام ،هفته های متوالی جلوی سازمان ملل در ژنو تحصن کرده ام.
همچنین ،برای دیدار، و یا کمک به انتقال اعضای خانواده ام نیز ، بارها و بارها برای اخذ ویزا ، به سفارت عراق مراجعه کرده ام، که البته آنهاهرگز اجازه نداده اند که حتی وارد سفارت شوم.
این عملکرد عمومی همه افراد خانواده ساکنین اشرف و فعالین و پشتیبانان آنها در سراسر جهان بوده است. فقط مخالفین مجاهدین بودند که یا در این فعالیت ها کوچکترین شرکتی نکردند و یا فقط زخم زبان زدند.
بدیهی است که سازمان پس از این همه تلاش ناموفق ، در اراده بین المللی، برای خروج افراد، به صورت فردی یا گروهی از عراق،اساسا دچار تردید شود.
من شخصا باور ندارم که رژیم بگذارد مجاهدی برسر موضع از عراق خارج شود.در این رابطه از کمک موثر و فعال مالکی و مماشات بین المللی نیز بهره مند است.رژیم میداند که تنها فرصت بری کشتن آنها فقط در عراق است.وبه خصوص اگرکه بتواند ،هرگز نخواهد گذاشت که رهبران مجاهدین از عراق بیرون بیایند.
کشتار 9 فوریه نشان داد که حضور فعلی در لیبرتی نیز به دلیل تمرکز فوق العاده زیاد در مساحتی کم و بدون حفاظ ضد گلوله و سرپناه ضد موشک و راکت ،فوق العاده خطرناک است.من خودم در اولین بمباران هوائی اشرف در آنجا حضور داشتم.تردید ندارم که چنین بمبارانی اگر در لیبرتی تکرار شود ،حتی یک نفر را سالم نخواهد گذاشت.در حالیکه در اشرف فقط یک نفر شهید داشت.
و باز هم شخصا تردید ندارم که اراده بین المللی جلوی یک بمباران هوائی مشابه را نخواهد گرفت .پیشنهاد اوباما به خامنه ای نشانه ضعف مفرط آمریکا در برابر رژیم است.رژیم حاضر نیست و نمیتواند از اتمی اش کوتاه بیاید.غرب هم توان وارد شدن در یک جنگ با رژیم (در هرابعادی که باشد) را ندارد.پیامدهای اقتصادی چنین جنگی غیرقابل محاسبه و کنترل است .لذا غرب هرگز برای تصمیم گیری به جنگ با رژیم به توافق نخواهد رسید.و از این رو به هر بهایی به پای مصالحه با رژیم، به امید جلوگیری از اتمی شدنش ،خواهد رفت.
رژیم هم برای کوتاه آمدن از اتمی اش ،به کمتر از نابودی کامل تشکیلات مجاهدین راضی نیست. پس ازاینکه جابجائی اجباری به لیبرتی و فشارهای طاقت فرسا به ساکنین ( که حتی منجر به مرگ یکنفر فقط در اٍثرشدت فشار شد) نتوانست تشکیلات را در هم بشکند،به این نتیجه رسید که این تشکیلات فقط با کشتن تمامی افرادش نابود میشود. هاشمی نژاد ،رئیس هابیلیان رژیم ، صریحا ،و فرخ نگهدار مزدور برون مرزی اش ، به شیادی ولفافه ، هردو به این موضوع اعتراف کردند. از همانجا نیز بود که برای دست یافتن به این هدف کوبلر ر ایارگیری کرد.
محکوم نکردن کوبلر که مهره اصلی تصمیم گیر در صحنه است (علیرغم محکوم کردن قاطع وزارت خارجه که در صحنه نقش مستقیم ندارد ) نیز از هین رو، و نشانه واضح و بارزی است که حمله مجددا تکرار خواهد شد.
رژّیم تلاش خواهد کرد که این بار شانس نابودی کامل افراد را از دست ندهد .اوخوب میداند که فرصت برای حمله مجدد ،با توجه به حضور تشکیلات قدرتمند مجاهدین در غرب بسختی فراهم میشود و دست اوباما هم زیاد باز نیست و لذا در صورت تکرار حمله تردیدی نیست که به صورتی انجام خواهد گرفت که تشکیلات لیبرتی را نابود و یا کمرشکن کند.از همین جاست که لزوم خروج فوری افراد از لیبرتی نیز مطرح میشود.
در حقیقت امروز صورت مسئله اصلی ،خروج فوری افراد از زیر یک حمله هوائی یا موشکی قریب الوقوع است.نفس وقوع حمله اول این درس را در خود دارد که علیرغم تصور ما ،لیبرتی چتر حفاظتی سیاسی ندارد.یعنی حفاظ سیاسی دولت آمریکا دیگر قادر به جلوگیری از قانون شکنی (در ابعاد قانون شکنی انسانی و بین المللی) رژِیم، نیست .
تردیدی نیست که اشرف تحت کنترل مالکی به هیچ وجه جای امنی نیست.کلا عراق تحت کنترل مالکی هرگز جای امنی نبوده است.ولی مسئله برسر میزان ودرجه امنیت است.حملات چوب و چماقی در اشرف اگر در لیبرتی اتفاق افتاده بود ده ها برابر تلفات داشت.به فیلم ها نگاه کنید.مجاهدین، حتی بی سلاح وفقط به کمک خودروهایشان جلوی حملات را میگرفتند.حالا بهتر میتوان فهمید چرا مالکی نمیخواست آنها خودرو به داخل لیبرتی ببرند.حالا تصور کنید اگر حمله دوم با تانکها به لیبرتی انجام میشد چقدر تلفات میگرفت.
البته امروز، و با توجه به تغییرات کلی وضعیت نسبت به دوسال پیش ،خطر اصلی که افراد سازمان را تهدید میکند ،بمباران هوائی ،موشک و خمپاره باران زمینی، و عملیات ترویستی، از نوع کامیون انتحاری و یا حمله کماندویی است.این نوع حملات بدون شک در لیبرتی تلفاتی در ابعاد صد برابر نسبت به اشرف خواهند داشت.از این منظر است که قاطعانه باید گفت بازگشت به اشرف تنها راه حل عاجل است..مضاف براینکه در اشرف زیرساخت های دیگری مانند بیمارستان و همچنین امکان افشاگری فوری از طریق استودیوی ارسال تصویر نیزوجود دارد که طبیعتا دامنه ضایعات و ابعاد حمله را کمتر میکند.در حمله به اشرف ظرف کمتر از نیم ساعت، اولین فیلم ها بر صفحه مهمترین رسانه ها ظاهر شد ، حال اینکه در حمله لیبرتی تا مدتها فقط یکی دو گزارش صوتی و چند عکس در اختیار رسانه ها بود.
در آخرذکراین نکته نیز خالی از اهمیت نیست که نفس درخواست انتقال به اشرف ، خود فشار بسیار موثری در راستای خروج فوری افراد از عراق است.به خصوص که حمله به لیبرتی به ما این حق را میدهد که چتر حفاظتی دروغین یونامی را افشا کنیم. همگان میدانند که فی الواقع هیچ خواست جدی از طرف کوبلر ویا یونامی برای انتقال افراد به خارج ازعراق ،در کار نبوده وآشکارادر آینده نیز ،نخواهد بود.کوبلر( به طور خاص) با رژیم معامله کرده تا افراد را در لیبرتی معطل کند و برای رژیم فرصت قتل عام فراهم کند .تنها اصرار بربازگشت به اشرف است که میتواند این توطئه شرم اور را عقیم کند.
حسن حبیبی 18 فوریه 2013
مسئله جابه جائی و یا محل سکونت افراد سازمان مجاهدین اصلی ترین و جدی ترین مسئله روی میز مقاومت سازمانیافته مردم ایران است.تصمیم گیری در باره آن مستلزم اشراف به انبوهی اطلاعات و داده است که طبیعتا فقط در اختیار رهبری سازمان است و بس. این مسئله ای نیست که فقط به صرف تحلیل سیاسی برپایه اطلاعات عمومی منتشره در رسانه ها، بتوان در باره آن نظر داد.اگر کسی در ابراز نظر کردن جدی باشد اصلا وارد این محدوده نمیشود چه برسد به اینکه بخواهد با تکیه بر داده های اندک خود خطی متفاوت ویا رودر رو با رهبری مقاومت را مطرح یا تبلیغ کند.
رهبران مجاهدین که با سه طرف درگیر این قضیه یعنی کوبلر، وزارت خارجه آمریکا و مالکی، از ماهها پیش و بطور مستقیم درگیر گفتگو و مذاکره بودند، واطلاعات مربوط به رژیم را هم که طرف دیگر این قضیه است، از درون رژیم به دست آورده بودند ، طی حداقل سه سال گذشته ،مجموعه تلاش هایشان را به انتفال فوری ساکنین به کشور ثالث ،متمرکز کردند.
به عنوان یک شهادت فردی، من که یک هوادار این مقاومت هستم ،تاکید میکنم که شخصا در این راستا ، ساعت ها کار و صدها ملاقات در فرانسه و در پارلمان اروپا با نمایندگان مردم داشته ام ،که فقط و فقط یک خواسته داشته،و آنهم خروج ساکنان اشرف از عراق و انتقال آنهابه کشور ثالث بوده است.علاوه بر آن شخصا وهمراه با کلیه اعضای خانواده ام ،هفته های متوالی جلوی سازمان ملل در ژنو تحصن کرده ام.
همچنین ،برای دیدار، و یا کمک به انتقال اعضای خانواده ام نیز ، بارها و بارها برای اخذ ویزا ، به سفارت عراق مراجعه کرده ام، که البته آنهاهرگز اجازه نداده اند که حتی وارد سفارت شوم.
این عملکرد عمومی همه افراد خانواده ساکنین اشرف و فعالین و پشتیبانان آنها در سراسر جهان بوده است. فقط مخالفین مجاهدین بودند که یا در این فعالیت ها کوچکترین شرکتی نکردند و یا فقط زخم زبان زدند.
بدیهی است که سازمان پس از این همه تلاش ناموفق ، در اراده بین المللی، برای خروج افراد، به صورت فردی یا گروهی از عراق،اساسا دچار تردید شود.
من شخصا باور ندارم که رژیم بگذارد مجاهدی برسر موضع از عراق خارج شود.در این رابطه از کمک موثر و فعال مالکی و مماشات بین المللی نیز بهره مند است.رژیم میداند که تنها فرصت بری کشتن آنها فقط در عراق است.وبه خصوص اگرکه بتواند ،هرگز نخواهد گذاشت که رهبران مجاهدین از عراق بیرون بیایند.
کشتار 9 فوریه نشان داد که حضور فعلی در لیبرتی نیز به دلیل تمرکز فوق العاده زیاد در مساحتی کم و بدون حفاظ ضد گلوله و سرپناه ضد موشک و راکت ،فوق العاده خطرناک است.من خودم در اولین بمباران هوائی اشرف در آنجا حضور داشتم.تردید ندارم که چنین بمبارانی اگر در لیبرتی تکرار شود ،حتی یک نفر را سالم نخواهد گذاشت.در حالیکه در اشرف فقط یک نفر شهید داشت.
و باز هم شخصا تردید ندارم که اراده بین المللی جلوی یک بمباران هوائی مشابه را نخواهد گرفت .پیشنهاد اوباما به خامنه ای نشانه ضعف مفرط آمریکا در برابر رژیم است.رژیم حاضر نیست و نمیتواند از اتمی اش کوتاه بیاید.غرب هم توان وارد شدن در یک جنگ با رژیم (در هرابعادی که باشد) را ندارد.پیامدهای اقتصادی چنین جنگی غیرقابل محاسبه و کنترل است .لذا غرب هرگز برای تصمیم گیری به جنگ با رژیم به توافق نخواهد رسید.و از این رو به هر بهایی به پای مصالحه با رژیم، به امید جلوگیری از اتمی شدنش ،خواهد رفت.
رژیم هم برای کوتاه آمدن از اتمی اش ،به کمتر از نابودی کامل تشکیلات مجاهدین راضی نیست. پس ازاینکه جابجائی اجباری به لیبرتی و فشارهای طاقت فرسا به ساکنین ( که حتی منجر به مرگ یکنفر فقط در اٍثرشدت فشار شد) نتوانست تشکیلات را در هم بشکند،به این نتیجه رسید که این تشکیلات فقط با کشتن تمامی افرادش نابود میشود. هاشمی نژاد ،رئیس هابیلیان رژیم ، صریحا ،و فرخ نگهدار مزدور برون مرزی اش ، به شیادی ولفافه ، هردو به این موضوع اعتراف کردند. از همانجا نیز بود که برای دست یافتن به این هدف کوبلر ر ایارگیری کرد.
محکوم نکردن کوبلر که مهره اصلی تصمیم گیر در صحنه است (علیرغم محکوم کردن قاطع وزارت خارجه که در صحنه نقش مستقیم ندارد ) نیز از هین رو، و نشانه واضح و بارزی است که حمله مجددا تکرار خواهد شد.
رژّیم تلاش خواهد کرد که این بار شانس نابودی کامل افراد را از دست ندهد .اوخوب میداند که فرصت برای حمله مجدد ،با توجه به حضور تشکیلات قدرتمند مجاهدین در غرب بسختی فراهم میشود و دست اوباما هم زیاد باز نیست و لذا در صورت تکرار حمله تردیدی نیست که به صورتی انجام خواهد گرفت که تشکیلات لیبرتی را نابود و یا کمرشکن کند.از همین جاست که لزوم خروج فوری افراد از لیبرتی نیز مطرح میشود.
در حقیقت امروز صورت مسئله اصلی ،خروج فوری افراد از زیر یک حمله هوائی یا موشکی قریب الوقوع است.نفس وقوع حمله اول این درس را در خود دارد که علیرغم تصور ما ،لیبرتی چتر حفاظتی سیاسی ندارد.یعنی حفاظ سیاسی دولت آمریکا دیگر قادر به جلوگیری از قانون شکنی (در ابعاد قانون شکنی انسانی و بین المللی) رژِیم، نیست .
تردیدی نیست که اشرف تحت کنترل مالکی به هیچ وجه جای امنی نیست.کلا عراق تحت کنترل مالکی هرگز جای امنی نبوده است.ولی مسئله برسر میزان ودرجه امنیت است.حملات چوب و چماقی در اشرف اگر در لیبرتی اتفاق افتاده بود ده ها برابر تلفات داشت.به فیلم ها نگاه کنید.مجاهدین، حتی بی سلاح وفقط به کمک خودروهایشان جلوی حملات را میگرفتند.حالا بهتر میتوان فهمید چرا مالکی نمیخواست آنها خودرو به داخل لیبرتی ببرند.حالا تصور کنید اگر حمله دوم با تانکها به لیبرتی انجام میشد چقدر تلفات میگرفت.
البته امروز، و با توجه به تغییرات کلی وضعیت نسبت به دوسال پیش ،خطر اصلی که افراد سازمان را تهدید میکند ،بمباران هوائی ،موشک و خمپاره باران زمینی، و عملیات ترویستی، از نوع کامیون انتحاری و یا حمله کماندویی است.این نوع حملات بدون شک در لیبرتی تلفاتی در ابعاد صد برابر نسبت به اشرف خواهند داشت.از این منظر است که قاطعانه باید گفت بازگشت به اشرف تنها راه حل عاجل است..مضاف براینکه در اشرف زیرساخت های دیگری مانند بیمارستان و همچنین امکان افشاگری فوری از طریق استودیوی ارسال تصویر نیزوجود دارد که طبیعتا دامنه ضایعات و ابعاد حمله را کمتر میکند.در حمله به اشرف ظرف کمتر از نیم ساعت، اولین فیلم ها بر صفحه مهمترین رسانه ها ظاهر شد ، حال اینکه در حمله لیبرتی تا مدتها فقط یکی دو گزارش صوتی و چند عکس در اختیار رسانه ها بود.
در آخرذکراین نکته نیز خالی از اهمیت نیست که نفس درخواست انتقال به اشرف ، خود فشار بسیار موثری در راستای خروج فوری افراد از عراق است.به خصوص که حمله به لیبرتی به ما این حق را میدهد که چتر حفاظتی دروغین یونامی را افشا کنیم. همگان میدانند که فی الواقع هیچ خواست جدی از طرف کوبلر ویا یونامی برای انتقال افراد به خارج ازعراق ،در کار نبوده وآشکارادر آینده نیز ،نخواهد بود.کوبلر( به طور خاص) با رژیم معامله کرده تا افراد را در لیبرتی معطل کند و برای رژیم فرصت قتل عام فراهم کند .تنها اصرار بربازگشت به اشرف است که میتواند این توطئه شرم اور را عقیم کند.
حسن حبیبی 18 فوریه 2013