اگر هیچگاه شکی وجود داشت که
رژیم ولی فقیه آیت الله خامنه ای بر روی آخرین پایه های خود است، دولت او
اکنون شواهد لازم را ارائه داده است. این رژیم دو نفری را که ممکن بود
اعتبار ضد رژیمی نشان دهند ممنوع کرد.
بر خلاف کشورهایی که انتخابات
منصفانه برگزار می شود، ایران قوانینی دارد که نتیجه را تضمین میکند. اگر
ملاهای حاکم از یک کاندیدا خوششان نیاید یا از او وحشت داشته باشند، آنها
به سادگی اجازه ورود او به انتخابات را نمیدهند.
اولین کسی که توسط شورای نگهبان که کاندیداهای بالقوه را غربال میکند رد شد هاشمی رفسنجانی بود. او رئیس جمهور قبلی و حامی طولانی مدت خامنه ای است که فی الواقع کمک کرد خامنه ای بعد از مرگ آیت الله خمینی، رهبر انقلاب اسلامی که شاه را در بیش از ربع قرن پیش سرنگون کرد، ولی فقیه شود. چه قدر وفاداری!
سپس نوبت به رد اسفندیار رحیم مشایی، رئیس سابق کارکنان دولت رئیس جمهور در حال خروج محمود احمدی نژاد، رسید. اگر امری نشان دهنده فاصله بین خامنه ای و رییس جمهور دستچین شده او احمدی نژاد باشد این تصمیم همان است. احمدی نژاد گفت که از این موضوع را با خود خامنه ای مطرح میکند. این امر قدری کار خوب انجام خواهد داد! البته، انتخاب بین کاندیدای احمدی نژاد و خامنه ای مانند انتخاب بین شیطان و دیو است!
نزاع داخلی این را بیش از پیش روشن میسازد که پایگاه قدرت رژیم ضعیف است و در حال ضعیف تر شدن است. هر تصفیه ای توسط خامنه ای و ملاها که از او حمایت میکنند نشان از این است که حتی در میان نزدیکان و دایره داخلی تعداد کمتر و کمتری از افراد هستند که ولی فقیه میتواند به آنها اعتماد کند.
در حالی که فقط هشت کاندیدا باقی مانده است چه کسی محتمل است از حمایت خامنه ای برخوردار شود؟ اغلب ناظران سعید جلیلی مذاکره کننده هسته ای ایران را به عنوان پیشتاز میبینند. با توجه به ناسازگاری او با غرب و بقیه جهان در مسئله هسته ای، این امر مذاکرات را به ناکجا آباد میبرد که در هر صورت به سختی جای تعجب دارد.
با نگاه به تصویر داخلی، تصفیه ها باعث تشدید تنشهای سیاسی و تضادها شده و در نتیجه به فروپاشی و سرنگونی نهایی رژیم سرعت میبخشد. اخراج دو نامزد انتخاباتی مهم یک خودکشی سیاسی توسط خامنه ای بود که با یک انتخاب شوم و پریشان کننده مواجه بود: یا حذف رفسنجانی و عواقب غیر قابل اجتناب آن که سرنگونی رژیم را تسریع میکند، و یا پذیرفتن رفسنجانی و تقسیم قدرت با او که فروپاشی رژیم را تسریع میکند.
خامنه ای اولین راه را انتخاب کرد و با توسل به استراتژی حاکمان ستمگر و مستبد – حذف، تصفیه و پاکسازی، و انقباض – تمامی تلاش خود را میکند تا از سرنگونی غیر قابل اجتناب رژیم فاشیست خود فرار کند. در هر صورت، آنچه که میتوان از حذف رفسنجانی و مشایی دریافت کرد در درجه اول این است که دین سالاری حاکم به فاز پایانی خود رسیده است. این رژیم هیچ آینده ای ندارد و این امر تنها تاییدی بر لازمه کار کردن برای سرنگونی آن است که با بایکوت این انتخابات بی معنی توسط مردم ایران شروع میشود.
دوم اینکه، آینده آزادی و دمکراسی در ایران در خارج از رژیم قرار دارد به شکل اپوزیسیون مشروع، شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران که برای سالها تاکید کردند که این رژیم اصلاح پذیر نیست و باید سرنگون شود. آنهایی که به دنبال پایان دادن به بحران ایران و استقرار صلح و آشتی در منطقه هستند باید از این جنبش حمایت کنند. تعامل بیشتر با این رژیم فقط در خدمت تشدید سرکوب مردم ایران و تقویت خواسته رژیم در به دست آوردن سلاح هسته ای، صدور تروریسم و بنیادگرایی است و به آتش جنگ در منطقه سوخت میرساند.
رهبر مقاومت ایران خانم مریم رجوی برای تحریم انتخابات فراخوان داد و مردم ایران بایستی به این فراخوان توجه کنند. گردهمایی عظیم بیش از ۱۰۰،۰۰۰ نفر از ایرانیان در سال گذشته در پاریس یک تصویر روشنی از انتخاب مردم ایران بود. در ماه ژوئن امسال آنها برای یک رویداد بزرگتری در پاریس برنامه ریزی کرده اند. آنهایی که در این نمایش عظیم از اراده سیاسی شرکت میکنند منعکس کننده تمایلات و خواسته های بخش عمده ای از جامعه ایران هستند.
و در حمایت از آنها، ساکنان تهران و شهرهای دیگر در روزهای اخیر خطر بزرگی برای آزادی را پذیرفته و با نوشتن گرافیتی [شعار و نقاشی روی دیوار] "رای من سرنگونی رژیم" جایگاه خود در مورد انتخابات قلابی را بیان میکنند. ایرانیان خارج از کشور منعکس کننده صدا آن کسانی در داخل ایران هستند که رای آنها به طور امیدوارانه ای رای ندادن خواهد بود.
تحریم انتخابات - بدون توجه به اینکه رژیم چگونه ارقام مشارکت را افزایش دهد – بهترین پیغام را به خامنه ای میفرستد: چرا رای بدهیم وقتی که تنها انتخاب بین شیطان و دیو است؟
اولین کسی که توسط شورای نگهبان که کاندیداهای بالقوه را غربال میکند رد شد هاشمی رفسنجانی بود. او رئیس جمهور قبلی و حامی طولانی مدت خامنه ای است که فی الواقع کمک کرد خامنه ای بعد از مرگ آیت الله خمینی، رهبر انقلاب اسلامی که شاه را در بیش از ربع قرن پیش سرنگون کرد، ولی فقیه شود. چه قدر وفاداری!
سپس نوبت به رد اسفندیار رحیم مشایی، رئیس سابق کارکنان دولت رئیس جمهور در حال خروج محمود احمدی نژاد، رسید. اگر امری نشان دهنده فاصله بین خامنه ای و رییس جمهور دستچین شده او احمدی نژاد باشد این تصمیم همان است. احمدی نژاد گفت که از این موضوع را با خود خامنه ای مطرح میکند. این امر قدری کار خوب انجام خواهد داد! البته، انتخاب بین کاندیدای احمدی نژاد و خامنه ای مانند انتخاب بین شیطان و دیو است!
نزاع داخلی این را بیش از پیش روشن میسازد که پایگاه قدرت رژیم ضعیف است و در حال ضعیف تر شدن است. هر تصفیه ای توسط خامنه ای و ملاها که از او حمایت میکنند نشان از این است که حتی در میان نزدیکان و دایره داخلی تعداد کمتر و کمتری از افراد هستند که ولی فقیه میتواند به آنها اعتماد کند.
در حالی که فقط هشت کاندیدا باقی مانده است چه کسی محتمل است از حمایت خامنه ای برخوردار شود؟ اغلب ناظران سعید جلیلی مذاکره کننده هسته ای ایران را به عنوان پیشتاز میبینند. با توجه به ناسازگاری او با غرب و بقیه جهان در مسئله هسته ای، این امر مذاکرات را به ناکجا آباد میبرد که در هر صورت به سختی جای تعجب دارد.
با نگاه به تصویر داخلی، تصفیه ها باعث تشدید تنشهای سیاسی و تضادها شده و در نتیجه به فروپاشی و سرنگونی نهایی رژیم سرعت میبخشد. اخراج دو نامزد انتخاباتی مهم یک خودکشی سیاسی توسط خامنه ای بود که با یک انتخاب شوم و پریشان کننده مواجه بود: یا حذف رفسنجانی و عواقب غیر قابل اجتناب آن که سرنگونی رژیم را تسریع میکند، و یا پذیرفتن رفسنجانی و تقسیم قدرت با او که فروپاشی رژیم را تسریع میکند.
خامنه ای اولین راه را انتخاب کرد و با توسل به استراتژی حاکمان ستمگر و مستبد – حذف، تصفیه و پاکسازی، و انقباض – تمامی تلاش خود را میکند تا از سرنگونی غیر قابل اجتناب رژیم فاشیست خود فرار کند. در هر صورت، آنچه که میتوان از حذف رفسنجانی و مشایی دریافت کرد در درجه اول این است که دین سالاری حاکم به فاز پایانی خود رسیده است. این رژیم هیچ آینده ای ندارد و این امر تنها تاییدی بر لازمه کار کردن برای سرنگونی آن است که با بایکوت این انتخابات بی معنی توسط مردم ایران شروع میشود.
دوم اینکه، آینده آزادی و دمکراسی در ایران در خارج از رژیم قرار دارد به شکل اپوزیسیون مشروع، شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران که برای سالها تاکید کردند که این رژیم اصلاح پذیر نیست و باید سرنگون شود. آنهایی که به دنبال پایان دادن به بحران ایران و استقرار صلح و آشتی در منطقه هستند باید از این جنبش حمایت کنند. تعامل بیشتر با این رژیم فقط در خدمت تشدید سرکوب مردم ایران و تقویت خواسته رژیم در به دست آوردن سلاح هسته ای، صدور تروریسم و بنیادگرایی است و به آتش جنگ در منطقه سوخت میرساند.
رهبر مقاومت ایران خانم مریم رجوی برای تحریم انتخابات فراخوان داد و مردم ایران بایستی به این فراخوان توجه کنند. گردهمایی عظیم بیش از ۱۰۰،۰۰۰ نفر از ایرانیان در سال گذشته در پاریس یک تصویر روشنی از انتخاب مردم ایران بود. در ماه ژوئن امسال آنها برای یک رویداد بزرگتری در پاریس برنامه ریزی کرده اند. آنهایی که در این نمایش عظیم از اراده سیاسی شرکت میکنند منعکس کننده تمایلات و خواسته های بخش عمده ای از جامعه ایران هستند.
و در حمایت از آنها، ساکنان تهران و شهرهای دیگر در روزهای اخیر خطر بزرگی برای آزادی را پذیرفته و با نوشتن گرافیتی [شعار و نقاشی روی دیوار] "رای من سرنگونی رژیم" جایگاه خود در مورد انتخابات قلابی را بیان میکنند. ایرانیان خارج از کشور منعکس کننده صدا آن کسانی در داخل ایران هستند که رای آنها به طور امیدوارانه ای رای ندادن خواهد بود.
تحریم انتخابات - بدون توجه به اینکه رژیم چگونه ارقام مشارکت را افزایش دهد – بهترین پیغام را به خامنه ای میفرستد: چرا رای بدهیم وقتی که تنها انتخاب بین شیطان و دیو است؟
استراون استیونسون، عضو پارلمان اروپا
رئیس هیئت رابطه پارلمان اروپا با عراق
رئیس هیئت رابطه پارلمان اروپا با عراق
29مي2013