Freitag, 24. Januar 2014

تـأييـديـه وزارتـي از:يغمايي(انجمن نجاست- اطلاعات مركزي يزد) به: يغمايي(انجمن فضاحت- دريچه زرد)

برادر بهتر ازجانم آقاي اسماعيل وفا يغمايي
اگر زكوي تو بويي بمن رساند باد                 بمژده جان گران را به باد خواهم داد
با سلام و احوال پرسي درچند روز گذشته دو نوشته از شما در سايت دريچه زرد تحت عناوين بيماران "عقيدتي" و" تسليتي تكراري وبي فايده ويا تبريك" خواندم .وچندين بارهم خواندم موجب مسرت من شد كه نسبت به چندين سال پيش تقريبا دربعضي از نظرات به نقطه واحد و مشتركي رسيده ايم .
برادرعزيزم:
من برادربزرگ شما و حدودا شش سال ازشما بزرگترم امسال درآبانماه شصت وششمين سال زندگيم به پايان رسيد و شما را چون خودم مي پندارم و دوستت دارم .من وشما از يك پدر ومادر واحد پا به عرصه وجود نهاديم وخوني كه در شريان شما جاريست همان خوني است كه در رگهاي من نيز جاري و ساري ميباشد. ترا همچون چشم خودم دوست دارم واگر زماني بگويم كه مرا با تو سر و كاري نيست  در و ديوار گواهي بدهد كاري هست. ازابتداي زندگي نيز من و شما دو فكر وعقيده جداگانه داشتيم .من شهروندي ساده وبه دنبال زندگي روزمره وشما طوري ديگر وبايد هرآنچه هست بدون كم وكاست برايتان بگويم.
درچندسال پيش اخرين نامه اي كه از شما درسايت بدستم رسيد ازاينكه من با انجمن نجات همكاري ميكنم زياد خوشحال نبوديد .
برادرجان انجمن نجات دربيش از28 استان مختلف كشور بدست كساني اداره ميشود كه روزي در اردوگاه اشرف دراسارت همان آقايان و حاكماني كه سراسر نامه انتقادي شما ازانهاست ازدست چنين جلادني ازپشت ميله ها وسيم هاي خاردار اردوگاه اشرف شبانه فرار را بر قرار ترجيح دادند و به آغوش وطن و خانواده خويش پناه آوردند و انجمني تشكيل دادند بنام انجمن نجات كه بتوانند كمك وياري به ديگر اسرا وفرزندان وطن نمايند.
برادر عزيزتر از جانم:
از متن و محتواي نامه هاي شما چنين پيداست كه عقايد شما نسبت به زمانيكه دراشرف بوديد كم كم كمرنگ تر شده و در يكي دو سال اخير رهبران و سردمداران سازمان مجاهدين را جانيان وهمچون كساني كه دچار اسكيزوفرني شده اند ميناميد. من هم باشما موافقم.
برادرجان اين مطلب را برادرانه مي گويم و قسم جلاله ميخورم ولله العلي العظيم كه انطوريكه دراجتماع كنوني كشور ايران هويداست و ما روزمره از خواص وعوام مردم وكوچه و بازار را ميبينيم و با آنها حشر و نشرداريم سازمان مجاهدين يكنفر هم مريد و طرفدار ندارد و همانطور كه شما درنامه تان نوشته ايد مدت سي سال است كه غير ازحرفهاي غير منطقي و وعده هاي دروغ چيزي در بلندگوهاي خود نگفته و ندارند كه بگويند .من نميگويم كه مملكت ما ايران عزيزبهشت موعود است وهيچ مشكل ونگراني نداريم شما دراين مدت سي ساله شايد پنجاه كشور مختلف را زير پا نهاده باشيدآيا ان كشورها بهشت موعود بود؟ البته هيچ جا بهشت موعود نيست من قصد تملق وچاپلوسي را ندارم همانطور كه يغما جد اعلايمان كه شاعر دوران حكومت قاجاريان بوده و در دربار آن روز هم شغل ديواني داشته درديوان اشعارش يك بيت كه ممدوح كسي باشد نگفته و از تملق ازاد بوده همانطوريكه در ديوان او اين بيت نيز هست :
بعد سي سال كِم گذشت از روزگار شاعري          كافرم من گر يكي مدح كسي دردفتراست
ولي شعراي همزمان او ديوانشان پر از مدح امرا وشاهزادگان وسلاطين قاجاراست.
برادرجان به نسبه ما دركشورمان زندگي خوبي داريم بچه هايمان همگي تحصيلات عالي دارند و در هرشهر وبخشي دانشگاهي برپاست.ازنظر علمي نسبت به چند دهه گذشته پيشرفتهاي چشمگيري داشته ايم وضع عمومي مردم خيلي بهتر ازگذشته هايي كه شما دروطن بوده ايد شده است مشكلات پزشكي كه درچند سال گذشته براي آن بايستي به خارج سفركنند ومتحمل هزينه هاي سنگين آن باشند وجود ندارد بلكه ايران به كشوري توريست درماني براي كشورهاي همسايه شده است وهم اينك در شهرهاي كوچك نيز كارهاي پزشكي سنگيني انجام ميشود. بهرحال الحمد لله والمنه كه وضع مردم خيلي خيلي بهترشده اما هنوز هم مشكلاتي هست كه آنهم به ياري خداوند مرتفع خواهد شد.
برادر عريزم همانطوريكه چندين سال پيش برايتان نوشتم وزياد هم ازنوشتن خوشحال نشديد چون واقعيت و ماهيت سردمداران مجاهدين براي شما آشكار ترشده بايد صراحتا عرض كنم اگر انشالله روزي سردمداران مجاهدين دردادگاه عدل ايران محاكمه شوند اينجانب نيز دادخواستي دررابطه با فوت برادرمان امير يغمايي و فوت پدر ومادرمان كه هيچكدام به مرگ طبيعي فوت نكردند وبخاطر دغدغه ها و ناراحتي هايي كه اين سازمان جهنمي براي آنها ايجاد كرده دق مرگ شده اند و روي در نقاب خاك كشيدند ومن مسئوليت مرگ آنها را مستقيما متوجه سردمداران اين سازمان جهنمي ميدانم همانطوريكه در بالا ذكركردم 66سال از عمر من سپري شده قلبم را عمل نموده و با دريچه مصنوعي قلب ادامه حيات ميدهم دچار ضعف بينايي شده ام با مشكلات ارتروز زانو دست به گريبان هستم با عصا هم مشكل حركتي دارم اما همه اينها را تحمل ميكنم چون تنها اميدم درزندگي شما هستيد همانطوريكه قبلا هم از شما درخواست نمودم ارزو دارم اگر عمري باقي باشد شما را ملاقات كنم.
برادرم مطلب زياد است وشايد باعث اطاله وقت و كلام گردد اگر عمري بود و توفيقي حاصل شد درمكاتبات بعدي بيشتر برايتان خواهم نوشت.
انكه هميشه بياد شماست و دوستت دارد
برادرت ابوالقاسم يغمايي

اينجا را كليك كنيد: شرافت به”يغما” رفته - اكرم حبيب خاني