Sonntag, 6. Mai 2012

حقد و کين آخوندی در جريان بازرسيهای پنجمين گروه از مجاهدان اشرف

بازرسی پنجمین سری از مجاهدان اشرف که عازم لیبرتی هستند
بازرسی پنجمين سری از مجاهدان اشرف که عازم ليبرتی هستند



بازرسی وسايل پنجمين گروه مجاهدان اشرف که از هفته پيش بر اساس درخواستها و توافقات انجام شده با ملل متحد و مشاور ويژه وزير خارجه آمريکا در امور اشرف در انتظار انتقال به کمپ ليبرتی بودند، سرانجام ظهر ديروز به پايان رسيد و بازرسی افراد آغاز شد.
بازرسی وسايل که با تأخير عمدی و کندی بسيار و با اشکال تراشی و بهانه گيريهای ابلهانه و همچنين با وحشيگری زياد در برابر ديدگان ناظران ملل متحد، همراه بود از روز جمعه 8ارديبهشت تا پنجشنبه 14ارديبهشت، 7روز بدرازا کشيد.

علاوه بر اين، بازرسی انفرادی مجاهدان اشرف که از بعد ازظهر ديروز آغاز شده است امروز هم ادامه يافت و تا غروب جمعه 15ارديبهشت هنوز در جريان است.
در پنجمين ستون نيز شماری از بيماران از جمله مواردی که از کمر و پاها دچار عارضه فلج و در مرکز پزشکی اشرف بستری و تحت مراقبت هستند، به دليل فقدان حداقل امکانات در ليبرتی و ممانعت مقامات حکومت عراق از بردن خودروهای ويژه تردد و بنگالهای خاص زندگی و مراقبت از اين بيماران از رفتن به ليبرتی خودداری کردند.
مارتين کوبلر نماينده ويژه دبيرکل در عراق در نامه و ايميلهای متعدد خود قول داده بود که به لحاظ انسانی حداکثر تلاش خود را برای حل و فصل حداقل مورد نياز بيماران به عمل خواهد آورد. اما در جريان عمل روشن گرديد که پس از سفر اخير مالکی و مشاور امنيتی او به تهران، ولی فقيه ارتجاع حکومت عراق را از اجرای تعهدات خود در برابر ملل متحد و دولت آمريکا بر حذر داشته و هرگونه گوش فرا دادن به سازمان ملل و قوانين بين المللی را بر ايادی خود در عراق ممنوع و حرام کرده است!
دستاورد سفر مشاور امنيتی حکومت عراق، فالح فياض العامری، حدود 40 مزدور وزارت اطلاعات برای شناسايی مجاهدان اشرف و دوربينهای جديد جاسوسی به همين منظور در جريان بازرسی وسايل و بازرسی افراد در پنجمين گروه مجاهدان اشرف بود.

فالح فياض العامری، مشاور امنيتی مالکی که سهميه اخص رژيم آخوندی در حکومت عراق است، پسر عموی هادی عامری سرکرده نيروی تروريستی 9 بدر و وزير کنونی ترابری در دولت مالکی است که سال گذشته پس از دستبوسی خامنه ای به ديدار اوباما در کاخ سفيد رفت

لوئيس فری رئيس سابق اف.بی.آی درباره وی گفت:
عامری کسی است که اگر شما او را نمی شناسيد، وزير ترابری دولت عراق است. او همچنين فرمانده پيشين سپاه بدر در عراق است، و سپاه پاسداران من می توانم به شما بگويم، يک سازمان تروريستی است و من هيچ کس را نمی شناسم که بعد از شناخت اين سازمان بگويد که اين سازمان تروريستی نيست. من نمی توانم مثل سابق تحقيقات پيرامون اين موضوع را انجام بدهم زيرا من اين امکان را ندارم. اما من اينترنت دارم و اگر شما به اينترنت نگاه کنيد شما يک چيزی خيلی جالب را می بينيد و اين که اين آقای عامری انگشتر دست رهبر مذهبی ايران را در سپتامبر ۲۰۱۱ می بوسد. آن هم وقتی که در کنفرانسی در تهران شرکت کرده بود. به اين ترتيب، من نمی دانم که مسأله امنيتی او وقتی که امروز به همراه نخست وزير عراق وارد کاخ سفيد می شود، حل و فصل می شود. ولی می دانم که تعداد زيادی افسران اف.بی.آی هستند که مايلند با او مصاحبه کنند، و در مورد 6 فراری، در مورد اين خبر با او صحبت کنند.
 

ژنرال جورج کيسی فرمانده نيروهای ائتلاف در عراق و رئيس ستاد ارتش آمريکا ۲۰۰۷- ۲۰۱۱ درباره هادی عامری گفت:
«هادی عامری رهبر شبه نظاميانی بود که وابسته به حزبی بودند که اکنون مجلس اعلای اسلامی است. طبق برآوردهای ما تيپ بدر يک گروه شبه نظامی فعال بود و حملاتی را عمدتاً عليه غيرنظاميان سنی اجرا می کرد.
بعد از انتخابات سال ۲۰۰۵، من خواستار تشکيل جلسه يی با آنها شدم چون می خواستم ببينم که آيا دليلی وجود دارد که ما با سپاه بدر کار کنيم يا خير. در طول اين ملاقات او مستقيماً در مقابل من نشسته بود و من سؤال را با او مطرح کردم. من درست در چشمان او نگاه کردم و پرسيدم آقای عامری آيا شما از طرف رژيم ايران پشتيبانی می شويد؟ او لحظه ای مکث کرد و با اين حالت گفت: «نه»! و اين به من نشان داد که دروغ می گفت و نبايد با او هيچ کاری داشته باشم و اين که او توانست به کاخ سفيد راه يابد برای من غيرقابل باور است.
ما مقر اصلی سپاه بدر را کشف کرديم. آنها نقشه هايی را بر روی ديوار داشتند که به وضوح نشان می داد که طرح داشتند جمعيت سنی را از محله هايی که در آنها زندگی می کردند بيرون برانند تا کنترل شبه نظاميان شيعی در سراسر بغداد گسترش يابد. آنها محوطه هايی را نيز در عراق با رنگهای مختلف علامت گذاری کرده بودند تا عمليات آتی را مشخص کنند.
مقاديری پول و همچنين رسيد خريد اسلحه در آنجا وجود داشت و هيچ شکی نبود که اين عملياتی است که از طرف رژيم ايران حمايت می شود. همانند هر عمليات حرفه ای ديگر ما از اين دستاوردها استفاده کرديم تا در سال ۲۰۰۷ به مزدوران رژيم ايران فشار آوريم و به تدريج جريان پشتيبانی را تقليل دهيم. اما چرا اين موضوعات را با شما در ميان می گذارم. بخشی از آن مربوط به مدتی قبل است».

در جريان بازرسی پنجمين گروه مجاهدان اشرف، دوربينهای فيلمبرداری نيروهای عراقی تحت امر رژيم آخوندی اصرار داشتند تا به دقت از چهره های يکايک مجاهدين عکس و فيلم مجدد بگيرند در حالی که عکسهای کليه نفرات قبلاً در تقاضانامه ها و اسناد پناهندگی به کميساريای عالی پناهندگان ملل متحد داده شده است.
اين جاسوسی آشکار که هدفی جز دستگيری خانواده های مجاهدين در داخل ايران ندارد، به شدت مورد اعتراض مجاهدان اشرف قرار گرفت و برای ساعتهايی به قطع کار معمول بازرسی منجر شد.
آخرين ليست افزوده از اعضای خانواده های دستگير شده مجاهدين در داخل ايران که شامل 177نفر است در نوامبر ۲۰۱۱ به سازمان ملل و مقامات آمريکايی داده شده بود.
نمايندگان اشرف در نامه های خود به دبيرکل ملل متحد و وزارت خارجه آمريکا و همچنين گزارشهای نوبه ای از صحنه خطاب به مارتين کوبلر نماينده ويژه دبيرکل و مقامات ذيربط آمريکايی نوشتند:
1-در روز پنجشنبه سوم ماه می (14ارديبهشت) در حاليکه پنجمين گروه از ساکنان اشرف از ساعت 8 صبح آماده شروع بازرسی بودند اما به رغم گرمای شديد هوا اين کار تا حوالی ظهر به تأخير افتاد. اما به جای آن يک جنايتکار شناخته شده عراقی به نام نقيب احمد 40تن از مزدوران وزارت اطلاعات ايران را به نزديکی محل بازرسی در قسمت عراقيها و تحت پوش و حمايت نيروهای مسلح آنها آورد تا به ناسزاگويی و پرتاب سنگ عليه ساکنان اشرف مبادرت کنند. همين مزدوران در مسير زيارت ساکنان از مزار مرواريد نيز حضور داشتند و به انجام مأموريت محوله اشتغال داشتند. هدف رژيم آخوندی و وحوش تحت امر، ممانعت از راه حل مسالمت آميز است و اين که يک بار ديگر اراده مجاهدان اشرف را در رويارويی مجدد بيازمايند. آشکار است که زمانبنديهای بازرسی و حرکت از قبل به اطلاع گشتاپوی ملايان رسيده است.

2-اغلب اجناس مورد نياز ساکنان در انتقال به ليبرتی به دلايل واهی و مضحک عمداً رد می شود. اين اجناس از پرچم ايران تا کيسه خواب و صندلی چرخدار و چوب و تخته و رنگ و ريسيور و سی دی پلير و ضبط صوت و چاپگر و دستگاه زيراکس و هدفون و آنتن تلويزيون و جوهر زيراکس و حتی فتيله وسايل نفت سوز و دوچرخه و کفشها و راکتهای ورزشی به عنوان اجناس ممنوعه که گويا کاربرد نظامی يا اتمی و موشکی دارند، با وحشت و وحشيگری از کانتينرها بيرون ريخته می شود در حالی که ناظران ملل متحد هم آن را به چشم می بينند و ثبت می کنند

3-بازرسان عراقی نه فقط از حداقل ادب و اخلاق بلکه از حداقل شعور و آگاهی حرفه ای به آنچه مأمور انجام آن هستند بهره ای نبرده اند. به عنوان مثال يک به اصطلاح مهندس استخباراتی که مسئول چک کامپيوترها بود به يکی از ساکنان اجازه نداد کامپيوتر خود را با خود ببرد و ادعا می کرد اين کامپيوتر توانمندی استفاده شدن به عنوان سرور را دارد و جزو اقلام ممنوعه است. وقتی صاحب کامپيوتر توضيح داد که اين کامپيوتر حتی کارت شبکه هم ندارد و نمی تواند مورد استفاده ديگری قرارگيرد، به اصطلاح مهندس مزبور ادعا کرد که چون دو ديسک سخت دارد ممنوعه است و بايد ديسکها باز شوند. بهمين خاطر صاحب کامپيوتر به اعتراض پرداخت و کامپيوتر خود را از چنگ به اصطلاح مهندس مزبور بيرون کشيد و از رفتن به ليبرتی منصرف شد.
در يک نمونه ديگر در حين بازرسی دژخيم نقيب احمد يک جانماز را از کانتينر بيرون کشيد و بيرون انداخت و رو به شماری از مجاهدين عيناً با لحن مزدوران رژيم ولايت فقيه گفت مگر شما مسلمان هستيد و مگر نماز می خوانيد؟
در اين هنگام ديگر مجاهدان اشرف سر رسيدند و با شعارهای قاتل، قاتل، مزدور جنايتکار را پس نشاندند.
-جالب توجه اين که فرد مزبور در همين حال يک پوتين ورزشی به سرقت رفته از مجاهدين اشرف رابه پاداشت. مجاهدين به او گفتند اگر خودش و سربازانش نيازمند کفش های ورزشی يا هرگونه پوتين ديگر هستند به سادگی می توانند آن را به آنها هديه کنند تا نيازی به دزدی و سرقت نباشد!

4-در ساعت ۱۱۳۰ نيروهای استخبارات عراق با وارد کردن شمار قابل توجهی عکاس و فيلمبردار برای عکس گرفتن از نفرات باعث تحريک و تشنج شدند. هدف از اين جاسوسی آشکار مزاحمت برای خانواده های مجاهدين در داخل ايران است. بهمين خاطر مجاهدان اشرف به عنوان اعتراض بازرسی را متوقف کردند. توقف بازرسی 5ساعت بطول انجاميد تا فرمانده نيروهای عراقی به صحنه آمد و متعهد شد از اقدامات تحريک آميز ممانعت خواهد کرد

5-در اثنای بازرسی اجناس و اموال، مأموران عراقی تا توانستند به سرقت اشيايی که در نبودن کانتينر بدون حفاظ بر روی تريليها بار زده می شد مبادرت کردند. از وسايل خانگی و برقی گرفته تا تلفنهای همراه و ادکلن و شامپو چيزی در امان نماند. بسياری از قوطی هايی که اجناس در آن گذاشته شده بود، در اثر انداختن آنها بر روی زمين و يا دستبردهای عجولانه پاره شده اند. ناظران يونامی از جعبه ها و قوطيهای نيمه خالی يا خالی شده عکس گرفتند. متعاقباً قرار شد برای اتوبوسها و کاميونها نگهبان گذاشته شود تا مجاهدين به کار بازرسی و بارگيری ادامه دهند. در عين حال فرمانده نيروی عراقی گفت که اجناس به اصطلاح ممنوعه را تحويل ساکنان اشرف تا تخليه کامل اشرف نخواهد داد و بعد از آن يک به يک را تحويل می دهد. واضح است که به اين قبيل وعده ها نمی توان اعتماد کرد و اين يک سرقت آشکار از جانب عوامل حکومتی است.
نکته ديگر اين که اين وقايع در زمانی رخ می دهد که توفان شن و خاک مزيد بر علت و باعث زحمت مضاعف ساکنان اشرف شده است. اما مجاهدان اشرف نهايت بردباری و خويشتنداری را از خود نشان دادند و ناظران ملل متحد اين را به چشم ديدند.

6-يک مشکل اساسی ديگر اين است که تمامی گزارشهای مأموران عراقی مانند قول و امضايشان سراپا دروغ و پوشالی و آکنده از تناقض و پرت و پلاست. به عنوان مثال در مورد بنگالهای ويژه بيماران پاراپلژی ابتدا ادعا شد که بنگالهای بسيار کامل و مجهزی در ليبرتی وجود دارد و نيازی به انتقال اين بنگالها نيست. حتی آقای کوبلر در ايميلهای خود نوشت که طرف عراقی به هر يک از اين قبيل بيماران در ليبرتی يک بنگال کامل و مجهز اختصاص خواهد داد به نحوی که شما را از انتقال بنگالهايی که برای بيماران ساختيد بی نياز می کند اما اين مطلب که بر اساس گفته های طرف عراقی مکتوب شده بود مطلقاً عاری از صحت بود. سپس فرمانده عراقی افرادی را به ليبرتی فرستاد که از بنگالهای مجهز موهوم عکس بگيرند و به اشرف بياورند تا با بنگالها و تجهيزات اشرف برای بيماران خاص مقايسه شود. در قدم بعد ادعا کرد که عکاس و فيلمبردار او را مجاهدان اشرف در ليبرتی به آسايشگاه برای گرفتن عکس و فيلم راه نداده اند. چيزی که سراپا دروغ بود. به ويژه که ادعا می کرد که مدير حکومتی ليبرتی هم که همان صادق محمد کاظم دژخيم شناخته شده است، تأييد نموده که مجاهدين مانع ورود و عکسبرداری شده اند. اين مطلب هم سراپا دروغ بود زيرا مأموران مربوطه به ليبرتی رفته و از هر کجا که می خواستند عکس گرفته بودند اما بر خلاف وعده قبلی اکنون بسودشان نبود که عکسها را برای مقايسه بر روی ميز بگذارند.
در مورد سرقت اجناس هم حداکثر تلاش را به عمل آوردند تا آن را به نحو مضحکی به رانندگان بی گناه عراقی که در فاصله چند کيلومتری هستند نسبت بدهند

7-اغلب ناظران هم در حيرتند که اين همه نيروی ويژه مسلح و اين هم عکاس و فيلمبردار و دوربين برای يک بازرسی ساده برای چيست؟ ما اين موضوع را چندين نوبت با مأموران عراقی در ميان گذاشتيم.
-يکی گفت منهم نمی دانم
-يکی گفت از شما خيلی می ترسيم که کاری انجام ندهيد
-ديگری گفت فرد بسيار مهمی قرار است در اين ستون از اشرف خارج شود و بايد او را دستگير کنيم!
-مأمور ديگری هم به نحو مضحکی ادعا کرد که آن فرد بسيار مهم قرار است در ستون خواهرانتان با لباس زنان از اشرف به ليبرتی برود و در اينصورت رژيم ايران بر ما نخواهد بخشيد!
-فرمانده عراقی هم ادعا کرد که عکس و فيلم را برای آرشيو شخصی خودش به عنوان يادگاری می خواهد!
تا اين که سرانجام ناظران ملل متحد سفارش کردند که حتی اگر گرفتن عکس برای آرشيو لازم است آن را بايد از يک فاصله قابل قبول انجام داد تا موجب برانگيختگی ساکنان نشود.

8-ترديدی نيست که آنچه در عمل ديده می شود از تأخير کارشکنی تا بازرسيها غيرمعمول و اقدامات سرکوبگرانه و ننگين رويکرد جديدی است که قبل از هر چيز ارمغان سفر مالکی و نفرات امنيتی او و شخص فالح فياض العامری به تهران است. مهمتر اين که نوشته ها و توافقات صريح نماينده ويژه دبيرکل در عمل هيچ ارزش و اعتباری برای طرف عراقی ندارد. ناظران بين المللی نيز که رفتار نيروهای عراقی برايشان گزنده است نمی توانند از اين رفتار ممانعت کنند. حضور مستقيم رژيم آخوندی و مأموران و جاسوسانش در اين پروژه هر روز پر رنگتر و محسوس تر می شود و به خوبی می دانيد که اين خط قرمز ساکنان اشرف و ليبرتی و تمامی اعضا و هواداران مقاومت ايران است و قيمت آن هر چه باشد کسی هرگز به آن تن نمی دهد.