Montag, 21. Januar 2013

شناسايي و افشاي فعاليت هاي رژيم و ماموران و مزدورانش يك ضرورت و يك وظيفه ملي و ميهني براي هر ايراني

شناسايي و افشاي فعاليت هاي رژيم و ماموران و مزدورانش يك ضرورت و يك وظيفه ملي و ميهني براي هر ايراني
براي داشتن تصويري روشن از اُرگانهاي جاسوسي و سركوب رژيم زندانها، شرايط زندانيان و سرنوشت زندانيان، بارزترين دليل و نشانه و گواهي و مدركي است كه ما را به عُمق و ژرفاي يك جهنم مي برد تا ابعاد فاجعه اي بزرگ را در سرزمينمان در يابيم. آنجا كه شقاوت و شقاوت پيشه گان حاكم اند و فرماني جُز فرمان مرگ نمي رانند.
صدها هزار زنداني شكنجه شده و اعدامي و زندان و صدها شكنجه گاه و قتلگاهي به وسعت ايران طي سي و چند سال حاكميت رژيم نتيجه فعاليت همين اُرگانهاي جاسوسي و سركوب و چپاول است.
رژيم با كار اطلاعاتي و سركوب بي رحمانه و مطلق، توانسته است جامعه را كنترل و مانع از اعتراضات اجتماعي بشود. اين كار توسط نيروهاي حامي و وفادار به رژيم، يا كساني كه در اين رژيم منافعي داشته و دارند، و بطور خاص افراد و عناصر وابسته به اُرگانهاي جاسوسي و سركوب و ترور و خفقان و خائنيني كه به مبارزه و به مردم پشت كرده و به ورطه خيانت سقوط كرده اند، صورت گرفته و همين نيروها حافظان و مدافعان بقاي اين رژيم هستند.
گستره فعاليتهاي اين رژيم به بيرون از مرزها و كشورهاي اروپايي كه پناهندگان ايراني در آنها اقامت دارند و مي توانند نقش مهم و موثري در افشاي جنايات رژيم در داخل كشور داشته باشند و از ميزان شكنجه و اعدام و اختناق در داخل كشور بكاهند به اندازه اي است كه تنها ترور و حذف فيزيكي مخالفين را در بر نميگيرد، بلكه محيط و مناسبات جامعه ايرانيان خارج كشور را هدف گرفته تا يا آنها را به سكوت و بي عملي در قبال سرنوشت خود و مردم و ميهن خود وادارد، و يا با تزريق ترس و نگراني از جنايت هاي رژيم، خنثي كرده و به بقاي رژيم منحوسش و تداوم زندان و شكنجه و اعدام و غارت و چپاول و ويراني ايران كمك كند.
ماموران و مزدوران وزارت اطلاعات با شناسايي فعالين در داخل كشور آنها را دستگير و زنداني و شكنجه مي كنند و در برابر مرگي به فجيع ترين شكل، و تسليم به ننگين ترين صورت ممكن كه جلادان تعيين مي كنند، قرار ميدهند. ستار بهشتي، كرامت الله زارعيان و… نمونه هايي از اين مرگ تعيين شده توسط جلادان به فجيع ترين شكل است. اعتراف گيري دروغين زير شكنجه و بعد محكوم كردن زنداني به اعدام به اتهام همان اعتراف اجباري و صدور فرمان مرگ و قتل انسانها بي هيچ ترحمي در رژيم خون و جهل و جنون، روشي جاري براي سركوب و ارعاب جامعه و نسل جوان معترض است. امّا با اين همه زندانيان تن به ننگ همكاري با جلادان را نمي دهند، حتي اگر زير شكنجه بالاجبار حكم مرگ خود را صادر كرده باشند.
نمونه هايي هم بوده كه وادار به همكاري و خيانت شده اند و با دست زدن به خودكشي حاضر به ادامه خيانت نبوده اند. در ميان زندانيان، زندانيان مجاهد و هركسي كه كوچكترين ارتباط يا تمايلي به مجاهدين داشته باشد، مهر محارب ميخورد و رژيم آنها را اعدام يا زجر كش مي كند. محسن دگمه چي نمونه اي از اين زندانيان مجاهد است كه توسط جلادان زجركش شد.
غلامرضا خسروي به جرم كمك به تلويزيون سيماي آزادي حكم اعدام مي گيرد و هم اكنون سايه مرگ بر فراز سر اوست.
علي صارمي و جعفر كاظمي به جرم هواداري و ديدار خانوادگي از اشرف اعدام مي شوند. امّا كسي كه سالها با مجاهدين بوده وقتي خود را تسليم رژيم مي كند با پاسپورت جمهوري اسلامي به اروپا اعزام مي شود و ناگهان «جداشده»،«منتقد»! و زنداني مجاهدين ناميده مي شود! كه با يك عمليات «جيمز باندي» توانسته خود را از دست رژيم رها كرده و به اروپا برساند!
اما از بد حادثه عليرغم همه تمهيدات صادر كننده اش به فرنگ دم خروس از زير قباي مُلاو بچه ُملا بيرون مي افتدكه تمام فعاليتهايش تحت كنترل و هدايت وزارت اطلاعات و ماموران اين وزارتخانه در سفارتهاي رژيم قرار دارد و به يُمن افشاگري هاي مقاومت لو ميرود, كه همه امور استقراري و مسائل پناهندگي اش توسط كهنه ماموراني مثل «جهانگير شادانلو»، «محمد حسين سبحاني»، «مسعود خدابنده» و با مشاورت «ابولحسن بني صدر» حل و فصل مي شود. به سرعت صاحب سايت و وبلاگ و انجمن و… مي شود و كنفرانس و سمينار و جلسه برگزار مي كند و مهمان برنامه هاي راديويي و تلويزيوني از همين قماش آدمها! مي شود. گمان بد نكنيد! همه اينها محض رضاي خداست و نه محض رضاي دلار و يورو ريال!
اينجاست كه خائنين و ماموران وزارت اطلاعات شناخته مي شوند. شك نبايد كرد كساني كه اينگونه در خدمت رژيم جهل و جنايت و غارت و چپاول و در خدمت ماشين سركوب و اختناق خامنه اي قرار مي گيرند هزار بار از پاسداران و بسيجي هاي رژيم كثيف تر و ضد ايراني ترند.
اعزام اين خائنين و ماموران رنگ شده وزارت اطلاعات به خارج از ايران به اين دليل است كه پس از آنكه در داخل آنها در خفا يا علن به مصرف رساند ديگر برايش مصرفي ندارند و لذا براي باز مصرف و مأموريت جديد البته پس از گذراندن دوره هاي جاسوسي و ترور به خارج صادرشان ميكند.
در خارج از ايران اگرچه تمركز وزارت اطلاعات روي مخالفين اصلي رژيم است اما تمام جامعه ايرانيان را در بر مي گيرد. رژيم علاوه بر تبليغات دروغ، شيطان سازي از مخالفين و ترفندههاي عوام فريبانه براي جلوگيري از نزديكي ايرانيان به گروههاي سياسي و تجمعات سياسي و حقوق بشري و… با نفوذ در بين ايرانيان به جاسوسي و شناسايي ايرانيان بويژه مخالفين مشغول است و مانع از اتحاد و همبستگي و شكل گيري تشكلها و تجمعات ايرانيان عليه رژيم مي شود.
به اين دلايل شناسايي و افشاي فعاليت هاي رژيم و ماموران و مزدورانش يك ضرورت و يك وظيفه ملي و ميهني براي هر ايراني است.
امروز ديگر هيچ كس در ضد ايراني و ضد انساني بودن اين رژيم ترديدي ندارد و از همين رو بسياري از ماموران وزارت اطلاعات براي پيش بردن اهداف وزارت بدنام اطلاعات آخوندي اتفاقا! پُز مخالف بودن با اين رژيم و ترس از اينكه رژيمي بدتر از اين سر كارنيايد را مي گيرند تا بتوانند در بين ايرانيان نفوذ كرده و اهداف رژيم آخوندي را پيش ببرند.
شناسايي اين ماموران و مزدوران و يا پاسداران سياسي رژيم بسيار ساده است. كسي كه مخالف اين رژيم باشد با مخالفين اين رژيم بويژه جدي هرين و موثر ترين مخالف آن ضديت نمي كندو عليه آنها سم پاشي و دروغپردازي و لجن پراكني و شيطان سازي نمي كند.
اگر كسي از سر ناآگاهي و… اين كار را كرد بايد او را از همسويي با رژيم پرهيز داد و گفت جاده صاف كن و هموار كننده راه نفوذ و فعاليت ماموران وزارت اطلاعات رژيم نباش. فرق است بين اختلاف و انتقاد داشتن نسبت به يك گروه با ضديت و دشمني ورزيدن و مخدوش كردن مرز بين رژيم با مخالفين رژيم. نبايد اجازه داد رژيم جهل و جنايت در اين فضاي آلوده تنفس كند و از آب گل آلود ماهي بگيرد.
با نگاهي به گزارش پنتاگون درباره وزارت اطلاعات رژيم آخوندي و انعكاس آن در رسانه هاي مختلف بويژه رسانه هاي فارسي زبان و فضاي مجازي و نيز واكنش وزارت اطلاعات و مامورانش به اين گزارش به تاثيرات بسزاي اين گونه افشاگريها مي توان پي برد. بويژه اينكه در پي انتشار اين گزارش و افشاگري هاي ايرانيان و هواداران و ياران مقاومت و مجاهدين حول اين گزارش در رابطه با شبکه ي عوامل اطلاعاتي رژيم و بويژه نقش آنان در پيشبرد اهداف تروريستي رژيم در خارج از کشور و شيوه هاي نفوذ در بين ايرانيان، اکنون بخشي از اين مزدوران در هراس از عواقب قانوني مزدوريشان دست به
كار نقل و انتقال سايت هاي خود و راه اندازي آنها با آدرس هاي اينترنتي جديد شده اند. بدين طريق عوامل اطلاعاتي رژيم تلاش دارند تا ضمن کور کردن هرگونه ارتباط با يکديگر خصوصا با ماموران افشا شده در گزارش پنتاگون و ديگر منابع امنيتي غربي، با بستن لينک هاي قديمي، ايرانيان را از دسترسي به تاريک خانه فعاليت هاي غير قانوني خود، محروم سازند. در اين رابطه ميتوان از جمله از سايت کانون پوششي”آوا»، تحت مسئوليت فردي بنام”علي اکبر راستگو» نام برد که اخيرا دست به نقل و انتقال اين سايت و قفل کردن لينک هاي قديمي اش زده و بعد هم براي ايز گم كردن دست به يك فقره نعل وارونه به شرح زير زده است:
سايت آوا 20 ژانويه”سايت جديدآوا در اولين ساعات افتتاح مورد حمله سايبري قرارگرفت»!
قابل توجه خوانندگان و مراجعه کنندگان سايت آوا، روز گذشته شنبه 19 ژانويه 2013 برابر با 30 دي 1391 سايت جديد کانون آوا با آدرس اينترنتي http://aawa-association.com آغاز بکارکرد و بعد از چند ساعت مورد حمله هک واقع شد و تمام محتويات آن پاک شدند.
اين اولين حمله سايبري سربازان گمنام رجوي به سايت کانون آوا نبوده و مسلما اخرين آن نيزنخواهدبود. درعرض 6 ماه گذشته 5 باربه سايت کانون آوا حمله شده وهربارنيز تمامي محتويات سايت را پاک کرده اند.
اين حملات سايبري با توان عملياتي بسياربالا و توسط هکرهاي خيلي حرفه اي تنها از عهده مجاهدين برمي آيد. باتوجه به برگزاري جلسات افشاگري هاي اخير جداشدگان در تلويزيون مردم توسط کانون آوا البته اين خشم مجاهدين قابل درک و فهم مي باشد.»
اگر چه اطلاعات مندرج در گزارش پنتاگون چيز تازه اي نيست و سالهاست كه جنبش مقاومت ايران در اين باره به افشاگري و اطلاع رساني پرداخته بود و دستگاههاي امنيتي كشورهاي مختلف نيز بارها به فعاليتهاي وزارت اطلاعات رژيم و تمركز روي فعاليت مخالفين بويژه سازمان مجاهدين خلق ايران و شوراي ملي مقاومت ايران اذعان كرده بودند. اما همين گزارش كه بعد از پيروزي بزرگ مجاهدين در شكست دادن ليست سياه وزارت خارجه آمريكا و البته با تأخير فراوان منتشر شده و نتيجه ضربه خوردن سياست مماشات از يك سو و نوعي برگ فشار و اختلاف بين جناحهاي مختلف هيات حاكمه آمريكا بر سر برخورد با رژيم و هشدار نسبت به فعاليت هاي وزارت اطلاعات در كانادا و آمريكاي لاتين محسوب مي شود، اعترافي آشكار به آنچه جنبش مقاومت ايران و مخالفين رژيم طي ساليان در باره فعاليتهاي اُرگانهاي اطلاعاتي و تروريستس اين رژيم مي گفتند مي باشد.
چكيده اي از گزارش پنتاگون در باره فعاليتهاي وزارت اطلاعات رژيم
اين گزارش ۶۴ صفحه اي در هماهنگي با بخش حمايت تکنيکي مبارزه با تروريسم دفتر برنامه حمايت از جنگ نامنظم تهيه شده است. گزارشي در خصوص جزئيات فعاليت وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران است كه ماه گذشته توسط بخش پژوهش هاي فدرال کتابخانه کنگره آمريکا منتشر شده است. در گزارش پنتاگون آمده که بسياري از کارمندان وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي در عمليات مخفي مشارکت دارند که در جاي جاي جهان انجام مي گيرد؛ از جاسوسي و سرقت فن آوري گرفته تا بمب گذاري و ترور.
گزارش، از سپاه قدس به عنوان اهرم اصلي عمليات سرويس‌هاي اطلاعاتي ايران ياد مي کند و در عين حال مي افزايد که وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران و سپاه قدس همکاري تنگاتنگي با يکديگر دارند.
به نوشته پنتاگون، وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران همچنين از طريق شبکه‌ها و انجمن‌هاي دفاع از پناهندگان، در ميان ايرانيان خارج از کشور فعال است. سرويس‌هاي اطلاعاتي ايران افرادي را در خارج از کشور ربوده و به ايران منتقل کرده و سپس به قتل مي‌رسانند.
بنا بر گزارش ۶۴ صفحه‌اي پنتاگون، جنگ رواني عليه سازمان مجاهدين خلق ايران از اصلي ترين وظايف وزارت اطلاعات در دو دهه گذشته و بعد از جنگ خليج فارس در سال ۱۹۹۱ بوده ورژيم اعضاي سابق مجاهدين خلق ايران را در اروپا جذب نموده و از آنها براي راه اندازي کمپين ترويج اطلاعات دروغ عليه آنها استفاده ميکند.»
بنا بر اين گزارش رژيم ايران مجاهدين خلق را يک تهديد براي خود احساس کرده و «ارگان امنيتي رژيم سازمان مجاهدين خلق ايران را جدي ترين سازمان مخالف مي انگارد.» اين گزارش تاکيد ميکند که اگر چه «جنگ رواني عليه مجاهدين خلق ايران از اصلي ترين وظايف اين وزارتخانه بعد از جنگ خليج فارس در سال ۱۹۹۱ بوده است اما علي رغم آن mek همچنان بعنوان يک اپوزيسيون قابل اتکاء و معتبر به فعاليت خود ادامه ميدهد.»
اين گزارش تصريح ميکند که وزارت اطلاعات در کمپين خود عليه مجاهدين خلق، علاوه بر مزدوران ايراني، عناصر خارجي را نيز به خدمت ميگيرد. گزارش نمونه مسعود خدابنده و همسر انگليسي او آن سينگلتون را بعنوان نفرات وزارت اطلاعات تشريح نموده است.
آن سينگلتون در اواخر دهه ي هشتاد ميلادي با سازمان مجاهدين خلق ايران همکاري داشته است. در آن زمان مسعود خدابنده و برادرش ابراهيم، هردو از اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران بوده اند. در سال 96 ميلادي، مسعود خدابنده تصميم به ترک سازمان مجاهدين خلق ايران ميگيرد و مدتي بعد با ان سينگلتون ازدواج مي کند.
به سرعت پس از ازدواج اين دو تن وزارت اطلاعات ايران با تهديد به مصادره ي خانه ي بزرگ مادر مسعود خدابنده از مسعود مي‌خواهد تا با وزارت اطلاعات همکاري کند.
در سال 2002، سينگلتون تصميم مي گيرد تا با اين وزارت همکاري نمايد. او پس از آموزش ديدن در تهران به انگلستان بر ميگردد و سايت ايران اينترلينک را در زمستان همان سال بمنظور پيشبرد اهداف وزارت اطلاعات ايران راه اندازي مي کند.
پس از سفرهاي متعددي که وي به ايران و سنگاپور – جايي که سينگلتون با فرماندهان خود در ارتباط بوده است- مي کند، سازمان مجاهدين خلق به وي و شوهرش مشکوک مي گردد.
اين گزارش با پرده برداري از روابط نزديک وزارت اطلاعات ايران و نيروهاي سوريه فاش مي سازد که در سال 2004 ابراهيم خدابنده توسط نيروهاي سوريه دستگير و به ايران فرستاده مي شود.
اين گزارش به نقش کليدي سعيد حجاريان در بنيان نهادن وزارت اطلاعات و تشريح مقام و فعاليتهاي سعيد امامي (که يکي از افراد مشهوري است که پروژه ي قتل عام مخالفين نظام معروف به «قتلهاي زنجيره» اي را بر عهده داشت) و سعيد پور محمدي مي پردازد.
در اين گزارش همچنين آمده است که پس از آنکه احمدي نژاد به مقام رياست جمهوري نظام اسلامي حاکم بر ايران مي رسد، وزارت اطلاعات رژيم ايران با دريافت بودجه ي قابل توجهي به گسترش خود پرداخته و نه تنها نيروهاي جهاد در عراق و افغانستان را به خدمت مي گيرد، بلکه جاسوسان متعددي را براي بنيان نهادن تشکيلات تزريق اطلاعات دروغ استخدام مي کند.
اين گزارش فاش ساخته است که افراد خارجي داراي پتانسيل براي چنين کارهايي شناسايي شده و پس از آنکه پاسخي مثبت از سوي آنها دريافت مي شود، از طريق سفارت ايران در آن کشور کارهاي لازمه و مصاحبه هاي اوليه انجام گرفته و وي پس از گذر کردن از اين مراحل به ايران اعزام مي شود تا بتواند رسما استخدام شده و آموزشهاي لازم را فراگيرد.
طبق اين گزارش نفوذ در داخل گروهاي اپوزسيون، ساخت و تاسيس گروهکهاي تروريستي (اين بخش در حيطه ي کاري نيروهاي قدس نيز مي باشد)، انتشار اخبار، شايعات و اطلاعات دروغين از جمله وظايف اصلي وزارت اطلاعات آخوندي هستند.
انعكاس گزارش پنتاگون در باره فعاليتهاي وزارت اطلاعات رژيم ايران در رسانه هاي فارسي
راديو فرانسه جمعه 04 ژانويه 2013 – گزارش پنتاگون درباره وزارت اطلاعات ايران
http://www.persian.rfi.fr/node/87189
وزارت دفاع آمريکا، با انتشار يک گزارش ٦٤ صفحه‌اي دربارۀ وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران نوشته است که سرويس‌هاي اطلاعاتي اين کشور داراي ٣٠ هزار عضو است و در انواع فعاليت‌هاي مخفيانه از جاسوسي و سرقت فنون گرفته تا تدارک و انجام سوءقصدهاي تروريستي دست دارند.
وزارت دفاع آمريکا، وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران را از فعال‌ترين سرويس‌هاي اطلاعاتي منطقه توصيف کرده است. گزارش وزارت دفاع آمريکا تصريح مي کند که وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران انواع کمک‌هاي مالي، نظامي و تجهيزاتي را در اختيار سازمان‌هاي حماس، حزب الله لبنان، شبکۀ القاعده در عراق و افغانستان و همچنين ساير گروه‌هاي تروريستي قرار مي‌دهد.
وزارت دفاع آمريکا، تأکيد مي کند که سرويس‌هاي اطلاعاتي ايران، تحت کنترل مستقيم آيت الله خامنه اي عمل مي کنند و کليه وزراي اطلاعات ايران از ميان روحانيان برگزيده مي شوند. با اين حال وزارت اطلاعات ايران، کارمندان خارجي از جمله شهروندان انگليسي و يهوديان اسرائيلي را نيز استخدام مي کند. گزارش وزارت دفاع آمريکا تصريح مي کند که براي نمونه سعيد امامي که تا مقام معاونت وزارت اطلاعات ايران ارتقا رتبه يافت در اصل يک يهودي‌زاده بود.
گزارش، از سپاه قدس به عنوان اهرم اصلي عمليات سرويس‌هاي اطلاعاتي ايران ياد مي کند و در عين حال مي افزايد که وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران و سپاه قدس همکاري تنگاتنگي با يکديگر دارند.
به نوشته پنتاگون، وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران همچنين از طريق شبکه‌ها و انجمن‌هاي دفاع از پناهندگان، در ميان ايرانيان خارج از کشور فعال است. همين منبع مي افزايد که سرويس‌هاي اطلاعاتي ايران افرادي را در خارج از کشور ربوده و به ايران منتقل کرده و سپس به قتل مي‌رسانند.
العربيه نت فارسي جمعه 04 ژانويه 2013 پنتاگون: اطلاعات ايران ۳۰ هزار کارمند دارد که بسياري در عمليات خارجي شرکت مي کنند
http://www.alarabiya.net/articles/2013/01/04/258642.html
وزارت دفاع آمريکا در گزارشي، کارکنان وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران را، حدود ۳۰ هزار نفر ارزيابي کزده است که بسياري از آن ها، در عمليات مخفي مشارکت دارند که در جاي جاي جهان انجام مي گيرد؛ از جاسوسي و سرقت فن آوري گرفته تا بمب گذاري و ترور.
به گزارش صداي آمريکا، تهيه کنندگان گزارش پنتاگون از وزارت اطلاعات ايران به عنوان يکي از بزرگترين و پوياترين مؤسسات امنيتي خاورميانه نام برده اند.
بنا به محتواي گزارش وزارت دفاع آمريکا، وزارت اطلاعات ايران از سپاه پاسداران به طور تمام عيار حمايت مي کند. پنتاگون مي گويد سپاه پاسداران ايران در بمب گذاري هاي تروريستي در نقاط گوناگون دنيا، از آرژانتين تا لبنان دست دارد.
فعاليت هاي وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي در کشورهاي آمريکاي لاتين سبب شگفتي و نگراني مسئولان دولت آمريکاست؛ فعاليت هايي که بخشي از راهبرد ايران براي حضور فعال در نزديکي ايالات متحده تلقي مي شود. وزارت اطلاعات با تأمين کمک هاي مالي و تعليم نظامي به اعضاي حزب الله لبنان، در اسرائيل نيز رخنه کرده است و فعاليت دارد.
وزارت اطلاعات ايران تحت نظارت مستقيم آيت الله خامنه اي اداره مي شود و پيش شرط انتصاب به مسند وزارت اطلاعات، روحاني بودن است.
گزارش پژوهشي پنتاگون به حضور و فعاليت فراگير و روبه گسترش وزارت اطلاعات در خارج از ايران، وراي پياده کردن عملياتي نظير قتل هاي زنجيره اي، اشاره کرده و حاکي از آن است که وزارت اطلاعات، افراد را فارغ از باور و کيش آنها، به کار مي گيرد و شهروندان بريتانيايي، عرب تبار و يهودي اسرائيلي در ميان مأموران اين وزارتخانه هستند.
در اين گزارش آمده که سعيد امامي که از معاونان اين وزارتخانه بود، يهودي زاده بود و به رغم تبار و کيشش، به سمت معاونت منصوب شده بود.
پژوهش اخير پنتاگون به ۱۷ ايراني اشاره کرده که بين دسامبر ۱۹۷۹ و مه ۱۹۹۶ خارج از ايران ترور شده اند. همه اين هفده نفر، مخالف جمهوري اسلامي بوده اند. بر اساس اين پژوهش، وزارت اطلاعات ايران مأموران مخفي بسياري دارد و در حيطه جاسوسي به شدت فعال است و اين کار را از راه نفوذ سازمان دهي شده به جمع ها و محافل ايرانيان ساکن خارج از کشور انجام مي دهد؛ همچنين از طريق ايجاد نهادهايي که مدعي کمک به پناهندگان ايراني تبار هستند.
در محتواي گزارش تحقيقي وزارت دفاع آمريکا با موضوع وزارت اطلاعات ايران، همچنين آمده است که شبکه هاي اطلاعاتي گوناگون ايران در کويت، ترکيه و بحرين کشف شده، و مأموران اطلاعاتي ايران کوشش بسياري براي نفوذ در بدنۀ دولت بغداد به کار مي بندند. همچنين در گزارش آمده است که مأموران مخفي جمهوري اسلامي در موارد بسياري، ايرانياني را در خارج از آن کشور ربوده و به ايران بازگردانده اند و آنها را زنداني کرده يا کشته اند.
دويچه وله 5 ژانويه 2013 گزارش پنتاگون از شبکه ۳۰ هزار نفري جاسوسي ايران
http://www.dw.de/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D9%BE%D9%86%D8%AA%D8%A7%DA%AF%D9%88%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%A8%DA%A9%D9%87-%DB%B3%DB%B0-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D9%81%D8%B1%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/a-16500369
برخي رسانه‌ها با استناد به يک گزارش پنتاگون مي‌نويسند که حدود ۳۰ هزار نفر براي شبکه جاسوسي و اطلاعاتي ايران کار مي‌کنند. در اين گزارش آمده که اين افراد در فعاليت‌هاي غيرقانوني، عمليات تروريستي، بمب‌گذاري و قتل دست دارند.
وزارت دفاع آمريکا (پنتاگون) يک گزارش غيرطبقه‌بندي شده ۶۴ صفحه‌‌اي در باره وزارت اطلاعات و امنيت جمهوري اسلامي تهيه کرده است که بسياري از رسانه‌‌ها، از جمله سي‌ان‌ان، به آن استناد کرده‌اند….
در گزارش پنتاگون آمده که «سرويس اطلاعاتي ايران براي رسيدن به اهداف خود، از افراد صرف‌نظر از اعتقادات ديني آنها استفاده مي‌کند، ازجمله از عرب‌ها و يهودي‌ها براي جاسوسي در اسرائيل».
اين گزارش به قتل‌هاي زنجيره‌اي وزارت اطلاعات و امنيت ايران در دهه‌ي ۱۹۹۰ اشاره مي‌کند و مي‌افزايد که روسيه در اين دهه به ايرانيان در زمينه عمليات مخفي آموزش مي‌داده است.
گزارش پنتاگون مي‌افزايد: «ايراني‌ها در دو نوع عمليات ترور مشارکت دارند. [...] در حالي که يک نوع از عمليات دربرگيرنده‌ي خرابکاري، جاسوسي و بمب‌گذاري در کشور مورد هدف است، نوع ديگر عمليات، قتل مخالفان جمهوري اسلامي در داخل و خارج از مرزهاي ايران است.»
راديو فردا ۱۳۹۱/۱۰/۱۵ گزارش پنتاگون: حضور جاسوس‌هاي ايران در سراسر جهان
http://www.radiofarda.com/content/f10-pentagon-reports-says-iranian-spies-have-global-reach/24815490.html
وزارت دفاع آمريکا در گزارشي با اشاره به فعاليت «۳۰ هزار تن» در وزارت اطلاعات ايران، سرويس اطلاعاتي جمهوري اسلامي را يکي از «بزرگ‌ترين و فعال‌ترين» سرويس‌هاي اطلاعاتي جهان دانسته است.
به گزارش روز جمعه، ۱۵ دي‌ماه، از شبکه خبري سي‌ان‌ان، در اين گزارش که از سوي محققان دولت آمريکا و به سفارش پنتاگون تهيه شده آمده است که سازمان‌دهي «طرح‌هاي ترور، بمب‌گذاري‌هاي تروريستي و جنگ سايبري» از جمله تاکتيک‌هاي مورد استفاده سرويس اطلاعاتي ايران است.
در همين حال، به گفته روزنامه آمريکايي واشينگتن تايمز، در اين گزارش آمده است که «سرويس جاسوسي ايران» در مناطقي چون «افغانستان، عراق، کويت، لبنان، آسياي مرکزي، آفريقا، اتريش، آذربايجان، کروآسي، فرانسه، گرجستان، آلمان، ترکيه، بريتانيا و قاره آمريکا، از جمله ايالات متحده آمريکا» حضور دارد.
روئِل گِرِکت، افسر پيشين سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا، سيا، که سال‌ها خطوط اطلاعاتي ايران در اروپا و خاورميانه را تحت نظر داشت، به سي‌ان‌ان گفته است که به باور وي از منظر امنيت ملي آمريکا «تروريسم» بزرگ‌ترين تهديد سازمان اطلاعاتي ايران براي ايالات متحده به شمار مي‌رود.
وي تأکيد کرده است که سازمان اطلاعاتي ايران با شبکه‌هاي تروريستي در ساير کشورها در ارتباط است و لذا لزوما نيازي ندارد دست به عمليات تروريستي بزند و مي‌تواند اين کار را به ديگران محول کند.
سايت فروم ايرانيان 6 ژانويه 2013”گزارش پنتاگون در باره وزارت اطلاعات و همکاري تريتا پارسي و ناياک با مأموران رژيم» – حسن داعي
http://iraniansforum.com/index.php/aarticles/474-2013-01-06-17-09-50
گزارش پنتاگون، خدابنده و سينگلتون را مآمور وزارت اطلاعات معرفي ميکند. شگفت آنکه، با اطلاع دولت آمريکا از اين امر، هر دوي آنان با تريتا پارسي همکاري ميکردند، ناياک برايشان در کنگره جلسه سخنراني گذاشت و با حمايت وزارت خارجه آمريکا، لابي مشترکي از طرف آنان براي دادن امتياز به رژيم آخوند-پاسدار براه افتاد
هفته گذشته، گزارش مشترک پنتاگون و چند آژانس ديگر دولت آمريکا در باره وزارت اطلاعات رژيم ايران منتشر شد. در اين گزارش، وزارت اطلاعات يکي از بزرگترين و فعال ترين سرويس هاي اطلاعاتي جهان معرفي شده و ضمن بررسي فعاليت هاي برون مرزي اين وزارتخانه، شيوه هاي يارگيري و نفوذ در ميان اپوزيسيون و جاسوسي در ميان آنها نيز مورد بررسي قرار گرفته است. اين گزارش 64 صفحه اي در نشريات انگليسي و فارسي انعکاس وسيعي يافته و نسخه کامل آن به زبان انگليسي در اين آدرس قرار دارد.
دراين گزارش، تصاوير مسعود خدابنده و همسرش آن سينگلتون چاپ شده و نامبردگان بعنوان جاسوسان وزارت اطلاعات معرفي گرديده و نحوه همکاري آنان با رژيم و فعاليت هاي آنان عليه مجاهدين خلق مورد بررسي قرار گرفته است (صفحه 27 و 28). در اين گزارش همچنين وبسايت هاي ايران اينترلينک، ايران ديده بان و هابيليان بعنوان سايت هاي وابسته به وزارت اطلاعات معرفي شده اند. (صفحه 41)
همکاري سازمان ناياک با ماموران وزارت اطلاعات
در سال 2007، پس از چاپ مقالات من در مورد لابي ناياک در آمريکا، وبسايت رسمي مسعود خدابنده يعني ايران اينترلينک، مقاله اي به قلم يکي از همکاران وزات اطلاعاتي خود بنام محمد حسن سبحاني منتشر کرد و من را وابسته به سازمان مجاهدين، تروريست، جنگ طلب و نوکر اين و آن خواند. اين مقاله مورد استفاده ناياک قرار گرفت تا در کارزار وسيعي که عليه من و ديگر منتقدان خود براه انداخته بود مورد استفاده قرار گيرد. دهها وبسايت وابسته به گروههاي مثلا صلح طلب و چپگراي آمريکائي نيز با تکيه به مقاله ايران اينترلينک، با حمله شخصي و دروغ سازي عليه من، به دفاع از ناياک برخاسته و اين سازمان را پرچمدار صلح و مخالفان ناياک را جنگ طلبان و نوکران اسرائيل خواندند. ناگفته نماند که صلح طلبان دروغين وطني مثل رضا فاني يزدي (توده اي) يا محمد سهميمي نيز سهم قابل توجهي در اشاعه دروغپراکني هاي ناياک و ماموران وزارات اطلاعت بر عليه من و ديگر منتقدان ناياک داشته اند.
در سال 2008، سازمان ناياک از من به دادگاه فدرال واشنگتن شکايت کرد تا با خرد کردن من زير بار مخارج دادگاه و شکست نهائي، مرا به درس عبرتي براي ديگر منتقدان ناياک تبديل کند. اين دادگاه که چهار سال و نيم بطول کشيد با شکست ناياک و تريتا پارسي پايان يافت و نامبردگان بدليل دروغگوئي و تقلب به جريمه مالي سنگيني محکوم شدند.
از همان آغاز دادگاه، سازمان ناياک با استفاده از نوشته هاي باند خدابنده و آن سينگلتون، مرا وابسته به سازمان مجاهدين معرفي کرد و با اين استدلال که مجاهدين خواهان جنگ با ايران هستند واز آنجائي که سازمان ناياک طرفدار صلح است بنابراين، حسن داعي از طرف مجاهدين مأمور شده تا ناياک را بدنام کرده و از صحنه سياسي حذف نمايد تا بدين ترتيب زمينه حمله به ايران فراهم شود!!
وکلاي من با شخصيت هاي حقوق بشري و سياسي شناخته شده انگلستان تماس گرفتند و همگي آنان بر ارتباط خدابنده، سينگلتون با وزارت اطلاعات رژيم تکيه داشتند. شهادت نامه اين شخصيت هاي انگليسي جزو اسناد دادگاه فدرال و بخشي از دفاعيات من است.
در جريان دادگاه معلوم شد که در سال 2008، تريتا پارسي يک جلسه سخنراني در کنگره آمريکا براي خدابنده و سينگلتون ترتيب داده بود و بليط مسافرت آنان نيز پرداخت شده بود اما وزارت امنيت آمريکا مداخله کرد و مانع ورود اين دو مأمور وزارت اطلاعات به هواپيمائي شد که از لندن به واشنگتن مي آمد.
از طرف ديگر، ايميل هاي بابک طالبي نفر شماره دوم ناياک نشان داد که محمد حسن سبحاني با ناياک رابطه داشت و کارزار دروغ عليه من را با هماهنگي يکديگر به پيش ميبردند.
لابي مشترک سازمان ناياک و ماموران وزارت اطلاعات با حمايت وزارت خارجه آمريکا
همکاري ناياک با خدابنده و سبحاني و مأموران وزارت اطلاعت بسيار فراتر و گسترده تر از تلاش آنان براي بدنام کردن من بود. از سال 2008 و پايان گرفتن رياست جمهوري جرج بوش، دو پرونده بسيار مهم يعني آينده عراق و پرونده هسته اي رژيم ايران روي ميز وزارت خارجه آمريکا و در نهايت رئيس جمهور بعدي اين کشور قرار گرفت.
آمريکا بدنبال خروج آرام و بدون دردسر از عراق بود و کمپاني هاي بزرگ نفتي نيز به آرامش سياسي براي بهره برداري از ميادين نفت و گاز اين کشور نياز داشتند. فاکتور اصلي در آرام سازي عراق نيز رژيم ايران و سپاه قدس بود. از اينرو، تعامل با رژيم ايران در دستور کار وزارت خارجه آمريکا قرار گرفت. حل مسئله هسته اي و پيدا کردن راههاي سازش با رژيم ايران نيز مشکل ديگر دولت آمريکا بود. براي حل اين مسئله نيز، تفاهم با رژيم مورد نياز بود. بنابراين، حل دو مشکل اصلي آمريکا يعني عراق و پرونده هسته اي از تفاهم با رژيم ميگذشت.
از اوائل سال 2008، پيدا کردن راههاي دوستي و ارائه ژست هاي حسن نيت به جمهوري اسلامي در دستور کار وزارت خارجه آمريکا قرار گرفت. مذاکرات پنهان با نمايندگان رژيم در اروپا شروع شد که هاشمي ثمره از طرف احمدي نژاد و علي باقري معاون سعيد جليلي در اين مذاکرات شرکت داشتند. تريتا پارسي دلال اصلي اين مذاکرات بود.
در مذاکرات آشکار و پنهان، رژيم ايران خواهان بستن قرار گاه اشرف در عراق و اخراج مجاهدين از اين کشور بود. اين، اولين شرط رژيم براي آرام سازي عراق و فراهم نمودن خروج بدون دردسر آمريکا از اين کشور بود. اما بستن قرار گاه اشرف و اخراج مجاهدين از عراق با توجه به آنکه دولت آمريکا به ساکنان قرار گاه اشرف تضمين کتبي براي حفظ جان آنان داده بود، کار ساده و بي هزينه اي نبود.
از سال 2008، سازمان ناياک و باند خدابنده يک لابي مشترک براي بدنام کردن مجاهدين در افکار عمومي آمريکا و آماده سازي برخورد با آنان را شروع کردند. سازمان ناياک در لابي خود در کنگره نيز، بستن قرار گاه اشرف را شرط اصلي دوستي با رژيم ايران و سازش هسته اي عنوان ميکرد. وزارت خارجه آمريکا پشتيبان اصلي ناياک در اين دوره بود تا ژست هاي حسن نيت لازم به رژيم ايران ارائه شود. جلسه سخنراني که تريتا پارسي براي خدابنده در کنگره ترتيب داد بخشي از اين کارزار بود که با دخالت برخي از نمايندگان و در نهايت وزارت امنيت آمريکا انجام نشد. از سال 2008 تا 2012، بخش مهمي از فعاليت هاي لابي سازمان ناياک معطوف به نگاه داشتن آنان در ليست تروريستي و بدنام کردن آنان نزد افکار عمومي بود. در اين چهارچوب، مسعود خدابنده و همکاران وي نقشي اساسي در تبليغات ناياک داشتند (بعنوان مثال، مصاحبه رادئويي ناياک با مسعود خدابنده)
دولت نوري المالکي نيز که با حمايت مستقيم رژيم ايران و همچنين تأييد دولت اوباما بر سر کار آمد، با احساس نظر مثبت آمريکا براي برخورد با مجاهدين، به قرار گاه اشرف حمله کرد و نزديک به 37 نفر از ساکنان را به قتل رساند. من در گزارش کوتاهي که در اين زمينه تهيه کردم، بخشي از اسناد لابي مشترک ناياک و خدابنده با حمايت وزارت خارجه آمريکا براي زمينه سازي بستن قرارگاه اشرف و برخورد با مجاهدين را در اختيار هموطنان قرار داده ام و در فرصت هاي بعدي، بخش هاي ديگري از اين اسناد را منتشر خواهم کرد.
گزارش کنوني پنتاگون نشان ميدهد که سرويس هاي اطلاعاتي آمريکا از رابطه خدابنده با رژيم ايران بخوي آگاهي داشته و همکاري تريتا پارسي با آنان را نيز زير نظر داشته اند. حمايت وزارت خارجه آمريکا از لابي ناياک در کنگره براي يافتن راه هاي حسن نيت با رژيم ايران بخوبي نشان ميدهد که لابي مماشات در آمريکا، دست وزارت اطلاعات رژيم و عوامل آنرا تا چه ميزان بازگذاشته و به آنان ميدان داده است.
راديو كوچه ۲۵ دي۱۳۹۱ دام جديد سازمان‌هاي اطلاعاتي جمهوري اسلامي، «جداشدگان مجاهدين، دردسر تازه سازمان‌هاي امنيتي اروپا»
http://radiokoocheh.com/article/195279
در گزارش اخير کنگره آمريکا، که در باره وزارت اطلاعات و امنيت جمهوري اسلامي، منتشر شد، در صفحات سي و پنجاه سه، به محکوميت”جهانگير.ش”اشاره شده است. بنا به گزارش کنگره آمريکا، اين خبر به همراه مدارک دادگاه پاريس در آوريل ٢٠١٢ زير عنوان”محکوميت دو تن از عوامل وزارت اطلاعات در دادگاه پاريس”در سايت راديو کوچه منتشر شده است.
در صفحه بيست و هفت گزارش مشترک چند نهاد آمريکايي، در باره وزارت اطلاعات و امنيت جمهوري اسلامي، که به تازگي در پايان ماه دسامبر ٢٠١٢ از سوي کنگره آمريکا منتشر شد، از شخصي به نام مسعود خدابنده و همسرانگليسي اش به نام آن سينگلتون، نام برده است، اين دو تن، متهم به ارتباط با جمهوري اسلامي شده اند.
خدابنده، در اغلب کنفرانس ها و تظاهرات اعضاي جدا شده از سازمان مجاهدين در پاريس و شهر هاي ديگر اروپا شرکت مي کند، وي بارها در کنار”جهانگير. ش”و”محمد حسين.س”ديده شده است. به نظر نمي رسد که خدا بنده! در راه خدا! به ياري اعضاي جدا شده از مجاهدين مي شتابد. خدابنده در اين گرد همايي ها از جايگاه ويژه اي برخوردار است.
در اروپا، تاکنون چند انجمن و سايت اينترنتي در پيوند با شبکه بالا شناسايي شده اند. انجمن نجات، ايران زنان، ايران فانوس، ايران اينترلينک، ايران سبز، ايران آريا، ايران قلم و… اين گروه در سال ٢٠٠٧ ميلادي، يک شبکه تلويزيوني اينترنتي نيز بر پا کرده است! روشن نيست هزينه اين انجمن ها، سايت ها، مسافرت ها، تظاهرات و اجاره سالن هاي کنفرانس و شبکه تلويزيوني،از چه منابعي تاًمين مي شود!
“محمد حسين. س”ظاهراً پناهنده سياسي در کشور آلمان است، او مسئول اداره بخشي از اعضاي جدا شده مجاهدين در کشور هاي آلمان، اتريش و هلند مي باشد، وي مرتباً در حال رفت و آمد به فرانسه، ترکيه و ديگر کشور هاي اروپايي مي باشد.”محمد حسين”پس از جدا شدن از مجاهدين به ايران رفت و سپس به عنوان پناهنده در کشور آلمان ساکن شد، وي نزديک به دو ماه پس از رخدادهاي جنبش سبز در تاريخ هفتم شهريور ماه ١٣٨٨، با خبرگزاري فارس وابسته به سپاه پاسداران مصاحبه کرده بود.
واكنش رژيم و سايت هاي وزارت اطلاعات و ماموران افشا شده در پي انتشار گزارش پنتاگون و افشاگري ايرانيان و انكار اين گزارش !
خبرآنلاين – ۱۳۹۱/۱۰/۲۶ آوارگان پادگان اشرف نفوذيهاي تازه در ميان اپوزيسيون؟!
http://www.khabaronline.ir/detail/270774/
کيهان نوشت: پس از گزارش پنتاگون درباره فعاليت نيروهاي اطلاعاتي ايران، سرويس هاي جاسوسي اروپا نگران شبکه مأموران جمهوري اسلامي هستند که در ميان اپوزيسيون نفوذ کرده اند.
يک پايگاه اينترنتي وابسته به اپوزيسيون خارج نشين ضمن انتشار اين خبر مدعي شد شماري از اعضاي سازمان منافقين پس از خروج از پادگان اشرف به ايران رفته و از آنجا پس از توجيه توسط نهادهاي اطلاعاتي براي نفوذ در ميان اپوزيسيون به اروپا فرستاده شده اند.
وب سايت راديو کوچه با ذکر برخي اسامي اپوزيسيون و نفوذي خطاب کردن آنها نوشت: سازمان هاي اطلاعاتي کشورهاي اروپايي بايد با شبکه تازه اي از مأموران ايران دست و پنجه نرم کنند. اين شبکه از بخشي از عوامل جدا شده از سازمان مجاهدين خلق تشکيل شده است. با سازماندهي و گسترش اين شبکه اطلاعاتي- عملياتي در اروپا، جمهوري اسلامي قادر است که نه تنها در برابر سازمان مجاهدين، نيرويي کارآمد در اختيار داشته باشد، بلکه مي تواند از اين پس امنيت گروه هاي ديگر اپوزيسيون را بطور جدي به خطر بياندازد.
اين گزارش مي افزايد: نگراني از اين شبکه جديد رژيم در خارج کاملاً موجه به نظر مي رسد. بيشتر اعضاي پيشين سازمان مجاهدين در درازاي سال هاي گذشته در عراق، از آموزش هاي نظامي، چريکي، اطلاعاتي و امنيتي برخوردار بوده اند، اين جداشدگان پس از استخدام توسط جمهوري اسلامي بي ترديد مي توانند دردسرآفرين باشند.
گزارشگر اين وب سايت در ادامه با مرور برخي اسامي اپوزيسيون و متهم کردن آنها به اينکه مأمور وزارت اطلاعات هستند، نوشت: اين گروه در تجمعات مخالفان در خارج کشور به صورت کاملاً طبيعي اقدام به تهيه تصوير و گزارش و ارسال آن به ايران مي کنند. آنها گروه هايي را هم در پوشش کمک به پناهندگان درست کرده اند. شماري از اين افراد نيز ندانسته به خدمت وزارت اطلاعات درآمده اند. اين گروه داراي سايت و نشريه و شبکه و انجمن و گروه هستند.
راديو کوچه در پايان هشدار داده که «برپايي اپوزيسيون جعلي مي تواند کلاف سردرگم اپوزيسيون را بيشتر سردرگم کند».
سايت ايران اينترلينك ( از سايت هاي افشا شده در گزارش پنتاگون) 16 ژانويه”کينه توزي و نفرت نسبت به جداشدگان عامل حفظ وحدت در درون تشکيلات مجاهدين خلق مي شود…» -… بهار ايراني( يك مهره اطلاعاتي )
«اين روزها و همزمان با انتشار گزارش پنتاگون درباره وزارت اطلاعات ايران، هجمه دوباره و سنگيني عليه برادران خدابنده (ابراهيم و مسعود) و همچنين آن سينگلتون همسر مسعود خدابنده که هر سه پيشتر از اعضاي رده بالا و فعال و تاثيرگذار در بخش روابط خارجي يا همان ديپلوماسي انقلابي!! سازمان بوده، براه افتاده است. آنچه حاصل شده، براه افتادن توپخانه مجاهدين عليه جداشدگان و تکرار اتهامات گذشته در رابطه با اين افراد است. نقطه کانوني اين نوشته ها همچون گذشته و اينبار با تاکيد مضاعف بر القاي وابستگي و نفرت پراکني و کينه توزي توامان عليه اين سه نفر و جمهوري اسلامي است. به گونه اي که نويسندگان هيچ مرز و تفاوتي ميان اين افراد و جمهوري اسلامي قائل نمي شوند. انگيزه اين يادداشت پرداختن به اين موضوع است که چرا مجاهدين اعضاي جداشده از خود را همطراز و در صف دشمن استراتژيکي خود يعني جمهوري اسلامي قرار مي دهند…. بطور مشخص نمود عيني آن را مي توان در همسان سازي منتقدين دروني با دشمنان استراتژيک بيروني مشاهده کرد. اين در حالي است که بسياري از اين جداشدگان پس از خروج از تشکيلات مجاهدين، کماکان بر عناد و مرزبندي خود با همان دشمنان استراتژيکي مجاهدين که در اينجا و بطور مشخص در مرزبندي و ضرورت براندازي جمهوري اسلامي نمود پيدا مي کند، تاکيد و ابرام دارند. اما از آنجا که مجاهدين شاخص ضديت با جمهوري اسلامي را در دوري و نزديکي با خود تعريف مي کنند، در نتيجه کينه توزي و نفرت خود از اعضاي جداشده را با کينه توزي و دشمني با جمهوري اسلامي همطراز مي کنند. در درون تشکيلات به همان اندازه که بر نفرت از جمهوري اسلامي تاکيد دارند، در تنظيم رابطه با اين افراد نيز بر چنين موضع و رابطه اي تاکيد دارند.”
سايت ايران ديدبان( از سايت هاي وزارت ا طلاعات افشا شده در گزارش پنتاگون) 16ژانويه”شبکه هاي اجتماعي و تاخت و تاز بي حاصل مجاهدين» – سيدحجت سيداسماعيلي
سازمان مجاهدين به شبکه هاي اجتماعي بويژه فيسبوک روي آورده و با راه اندازي انواع و اقسام سايت ها و وبلاگ هاي بي نام و نشان و کمپين هاي رنگارنگ در صدد بدست آوردن چيزي هستند که سالهاي سال است که آنرا از دست داده است. عدم مشروعيت مجاهدين در جامعه ايراني…هيچکدام از فعاليت هاي علني مجاهدين در زمينه تبليغات به نفع اين گروه، از جمله برنامه «سيماي آزادي» – تلويزيون ماهواره اي، و انواع و اقسام سايت هاي علني ديگر و البته پر هزينه اين تشکيلات، نه تنها تضادي از مجاهدين در اين زمينه حل نکرده است… بنابراين مجاهدين تنها اعتبار و مشروعيت خود را نه در حمايت هاي واقعي مردم، بلکه در لابلاي گزارشات سازمان هاي اطلاعاتي غربي از جمله گزارش اخير پنتاگون و حاميان استيجاري شان جستجو ميکنند و مجموعه اين عوامل باعث شده است مجاهدين با فريبکاري تمام به شبکه هاي اجتماعي از جمله فيسبوک و البته با نام هاي مستعار و حتي بدون هويت روي آورده و در صدد انقلابي فيسبوکي در ايران باشند؟ !
سايت ايران اينترلينك( از سايت هاي افشا شده در گزارش پنتاگون) 16 ژانويه”افشاگري در باره جعليات و «دروغ پنتاگوني رجوي» بر عليه جداشدگان و ايرانيان آزاده”- نامه انجمن آريا( از انجمنهاي پوششي وزارت اطلاعات افشا شده در گزارش پنتاگون- گرداننده اين انجمن جهانگير شادانلو است)
«خانم ها،آقايان، روساي محترم، تلاش سازمان مجاهدين خلق به رهبري مسعود و مريم رجوي از اورسوراواز فرانسه،براي ترور اخلاقي و سرکوب ايرانيان آزاده و جداشدگان از ابتداي سال ۲۰۱۳ ميلادي ابعاد وسيع و چشم گيري به خود گرفته است.مجاهدين با القا کردن همکاري ايرانيان موثر و جداشدگان خود با وزارت اطلاعات ايران،در صدد است آنها را با فعاليت هاي تروريستي مرتبط نموده و با بسيج نمودن لابي هاي اروپايي،قربانيان خود را زمين زده و ذبح نمايد.
نمونه جديد از اين دست شيادي ها،افسانه اي بنام «گزارش پنتاگون و کنگره آمريکا در باره شبکه هاي وزارت اطلاعات ايران» است.که از اساس دروغ بوده و از طرف پنتاگون و کنگره آمريکا چنين گزارشي نه تهيه شده و نه منتشر گرديده است!
اما سازمان مجاهدين که مرکز رهبري تروريسم آن در اورسوراواز فرانسه مستقر است،با چند رشته دروغ پردازي تلاش نمود گزارشي با امضاي جعلي پنتاگون منتشر نموده و آن گزارش موهوم را با هزينه زياد و از طريق لابي هاي خود بنام«پنتاگون و کنگره آمريکا» جا بزند….
از اين رو همزمان با تبليغات فراوان بر عليه ايرانيان آزاده،منتقدين و جداشدگان،لابي هاي اروپايي خود را بسيج نمود تا آنها با استناد به همان گزارش واهي که تحت نام «گزارش پنتاگون،کنگره و وزارت امورخارجه آمريکا» جعل شده،از کشورهاي اروپايي و سيستم هاي امنيتي بخواهند که منتقدين و جداشدگان را تحت نام جعلي اعضاي وزارت اطلاعات اخراج کرده و انجمن ها و نشريات شان را تعطيل نمايند…. با تحقيقات چند روز گذشته در آمريکا،انگلستان،آلمان،فرانسه، بلژيک و …،روشن شد اسنادي که رجوي و لابي هايش از آن ياد مي کنند،يک کپي تکراري از جعليات چند سال گذشته بر عليه جداشدگان، ايرانيان آزاده و اعضاي اوپوزيسيون خارجه نشين است که تا کنون با عناوين تقلبي گوناگون در کشورهاي مختلف بنام سازمان مجاهدين خلق،شوراي ملي مقاومت،تعدادي انجمن و کميته وابسته به مجاهدين چاپ شده و تبليغات فراواني نيز در سايت ها و تلويزيون مجاهدين روي آن صورت گرفته است.”
.سايت ايران اينترلينك 17 ژانويه”بيانيه جعلي پنتاگون و آشي که مجاهدين خلق هم ميزنند»
بهزاد عليشاهي، وبلاگ حسن زبل،… هراز گاهي سازمان فيلي از اين دست هوا ميکند گاه خودش کتاب مينويسد و گاه براي کساني مثل ايوبونه همان کتاب را مينويسد گاه هم همان کتاب را به پارلمانترهاي انگليسي ميدهد و گاه از قول کنگره و پنتاگون همان را بازگو ميکند، خلاصه سالهاست که وبلاگ من و نام و نشان مابقي جداشدگان وسايت هايشان را به دست گرفته و ميچرخاند بي آنکه نتيجه اي گرفته باشد.
آنکه براي جامعه اروپايي خطرناک است البته مجاهدينند و اين را پنتاگون و مابقي سازمانهاي اطلاعاتي اروپا هم ميدانند…اما برگي که امروز به مصداق چنگ زدن غريق به هر خس و خاشاگ به آن چنگ زده اند بيانه اي است که ميگويند پنتاگون صادر کرده اما جاي لينک سايت و منبع گم است و بغير از منابع مجاهدين جاي ديگري نميشود ردي از آن پيدا کرد، البته پنتاگون در تمام درگيريهايي که در يک دهه اخير در کل جهان وجود داشته و دارد تاکنون برعليه کسي يا جرياني اطلاعيه و بيانيه نداده است،… هراس افکني از جداشده ها و منتسب کردنشان به مزدوري براي مجاهدين ميتواند اين دلخوشي را به همراه داشته باشد که دولت هاي غربي مانع ورود افراد جداشده يا مجاهدين ليبرتي نشين به اروپا و آمريکا بشوند، و از اين طريق کماکان اقامتشان در عراق استمرار پيدا کرده و کماکان فرقه خودشان را حفظ کنند.
سايت ايران اينترلينك( افشا شده در گزارش پنتاگون) 17 ژانويه”ترفندهاي حقيرانه براي برون رفت از بحران»-
حامد صرافپور، طي هفته هاي گذشته که فرقه مجاهدين از همه سو زير ضرب قرار گرفته و افشاگريهاي جداشدگان شخص مسعود رجوي و نيز مريم قجرعضدانلو را بشدت بي آبرو کرده و مورد ننگ و نفرت هموطنان قرار داده است، سران فرقه تنها راه چاره را در ايجاد بحرانهاي خارجي و حمله و هجوم به منتقدين و جداشدگان يافته و از آنجايي که گفته هايشان عليه جداشدگان در بين ايرانيان کارآيي نداشته و به تمسخر گرفته شده است، به طرز عجولانه و مفتضحانه اي تلاش مي کنند ياوه هاي پيشين خود را در قالب «گزارش وزارت دفاع آمريکا» مشروع و رسمي جلوه داده و به خورد ايرانياني بدهند که بشدت از آنان منزجر اند….
در اين راستا بزرگترين فيلي که توانست هوا کند تا به زعم خود عليه جداشدگان بکار گيرد، جا دادن مجموعه اي از مطالب فسيل شده در سايتهايش به درون گزارشي با عنوان و اسم پنتاگون بود. اينکار البته توسط لابيهاي فرقه که براي کوچکترين کاري دهها هزار دلار دستمزد مي گيرند انجام شد، گزارشي که هيچگونه جنبه قانوني و اجرايي ندارد و به گفته ي يکي از مقامات آمريکايي صرفاً لينکي به سايتهاي مجاهدين بوده است که بعيد است حتا سال ديگر هم انتشار يابد.
از آن پس هموطنان مشاهده کردند که حمله و هجوم بي سابقه ي رسانه هاي مختلف مجاهدين عليه جداشدگان به طرز هيستريک و ديوانه واري آغاز گرديد. حملاتي که از فيسبوک تا سايتهاي رسمي و تلويزيون ماهواره اي مجاهدين را در بر مي گرفت و امروز بعد از دو هفته کاملاً روشن شده که رجوي روي اين مسئله سرمايه گذاري هاي کلان کرده بوده است. جالب اينجاست که سايت اصلي مجاهدين اين خبر را ديرتر از بقيه سايتها و خبرگزاريها انتشار داد تا آبشخور اصلي اين گزارش برجسته نشود، اما حمله و هجوم بي سابقه هواداران اين فرقه (که هرکدام با دهها آيدي مختلف در فيسبوک ظاهر مي شوند) و انبوه سايتهاي پوششي آنها بخوبي ترفند رسواي رجوي را افشا نمود که هدف از وارد کردن چنين گزارشي در وزارت دفاع آمريکا چيزي جز تخريب جداشدگان و منتقدان که اکنون بزرگترين چالش پيش روي وي مي باشند نبوده است.
از اين پس مي توان در سايتهاي مختلف و با عناوين مختلف (از جمله به اسم شوراي ملي مقاومت) مطالب گوناگوني به همراه عکسهاي مختلف جداشدگان را مشاهده نمود که تماماً ناشي از درماندگي و واماندگي رجوي در برابر افشاگريهاي کوبنده منتقدانش مي باشد…. رجوي به موازات مقابله و هجوم به منتقدان و جداشدگان، ترفندهاي ديگري نيز براي ايجاد تنش بين ايران و ديگر کشورها در پيش گرفته است تا بحرانهاي داخلي خود را به هر شکل ممکن بپوشاند و تحت الشعاع آن قرار دهد. از جمله مي توان به حوادث اخير در عراق اشاره نمود که وي از اعتراضات موجود عليه دولت مالکي بهره برداري کرده و تعدادي از کارگران عراقي (که از دوران صدام حسين حقوق بگير مجاهدين هستند) و تعدادي از بعثيهاي هوادار صدام حسين (که پس از سقوط او حقوق بگير رجوي شدند) را به مراکز تجمع مردم معترض مي فرستد تا با آتش زدن پرچم ايران و دادن شعارهايي عليه جمهوري اسلامي از يک طرف مردم را تحريک و جذب خود کنند تا جريان را به نفع مجاهدين سمت و سو دهند و از سويي چنين بنمايانند که گويي همه مردم در آن تجمعات به آنجا آمده اند تا عليه ايران شورش کنند! عکسهايي که از تظاهراتها انتشار يافته بخوبي نمايانگر همين واقعيت است که جز تعدادي انگشت شمار که جلوي دوربين عکاسي خودشان ژست گرفته اند، ديگر مردم سرگرم اعتراضات به حق خودشان مي باشند.
علاوه بر اينگونه نمايشهاي مفتضح نسبت دادن برخي عملياتهاي تروريستي چند روز گذشته به نوري مالکي نيز بخشي از اين ترفند مخرب و مفتضح است تا ضمن تخريب چهره نوري مالکي و دامن زدن به تضادهاي قومي و مذهبي، به نوعي جمهوري اسلامي را نيز به دليل حمايت از مالکي به چالش بکشانند. بمبگذاري روز گذشته در کرکوک از اين نمونه ترفندها مي باشد. با توجه به انواع عمليات تروريستي که رجوي با کمک افرادي چون طارق الهاشمي و بعثي ها در عراق انجام مي داد تا به حجم تنشها بيفزايد و خود را از زير فشار بيرون بکشاند، بعيد نيست اين عمليات تروريستي نيز با کمک همين فرقه انجام گرفته باشد تا به فضاي تنش در عراق بيفزايند و موجبات سقوط مالکي را فراهم کنند….
ترفند ديگر رجوي براي ايجاد بحران در منطقه و برافروختن شعله هاي جنگ عليه ايران، بکار گيري افرادي از بخش قضايي در جهت نسبت دادن ترور اخير سه زن کرد اهل ترکيه به جمهوري اسلامي است!. «سنابرق زاهدي» از سران فرقه مقاله اي در مورد ترور سه زن کرد در فرانسه نوشته و طي آن با استدلالهاي بي پايه و اساس…آنرا به جمهوري اسلامي نسبت داده است. اين در حالي است که برخي از مفسران معتبر جهاني چنين تفسير نموده اند که چنين عملي دور از چشم دولت فرانسه نمي توانسته انجام گيرد…. طبيعي است اينکار براي فرار از يک واقعيت تلخ بايد باشد و ضمن اينکه هدف از آن زير ضرب بردن هرچه بيشتر جمهوري اسلامي براي به جنگ کشاندن ايران است، مي تواند به نوعي بدر بردن دولت ترکيه باشد. اما سوآلي که پيش مي آيد اينکه چه تضميني هست که خود مجاهدين در اينکار با ترکيه همدست نشده باشند؟ چون اين زنان اتفاقاً کساني بوده اند که ضمن مخالفت با مبارزه مسلحانه در مسير مسالمت آميزي گام بر مي داشته اند که با خواسته هاي مريم رجوي در تضاد است… نسبت دادن اينکار به جمهوري اسلامي به موازات نسبت دادن مواردي چون بمبگذاري هاي کرکوک و ترور يکي از نمايندگان مجلس به نوري مالکي و حمله و هجوم بي سابقه به جداشدگان نشانگر چه چيزي جز يک بحران هويتي در درون مناسبات فرقه رجوي است…
سايت ايران اينترلينك 19 ژانويه”دست به دامان شدن پنتاگون»
«مدتي است که تلويزيون سيماي فرقه و سايتهاي ريزه و درشت وابسته به مرکز ترور در قلعه مخوف اورسواز با علم کردن يک برگه جعلي.که در قلعه اورسواز طرحي شده و هدف از ان خراب کردن چهره جداشدها و منتقدين و ناراضيان اين سازمان است… براي گرفتن انتقام از جداشد ه ها به دامان سياست بازان و ژنرالها ي بازنشسته امريکاي پناه مي برند و با پرداحت روشوهاي ميليوني به نشر اکاذيب از طرف انها براي تبليغات خود وعقب نماندن از قافله روي اوردن
غفور فتاحيان انجمن ياران ايران ۱۸/۱/۲۰۱۳ پاريس»
پارسا سرُبي مردم تي وي 18 ژانويه 2013 دروغ ومدرک سازي سازمان مجاهدين بر عليه جداشده ها و شادانلو اين بار با نام پنتاگون»
http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=s0oJRXpKw9M
سُربي كه توسط شادانلو براي وزارت اطلاعات خريداري شده هم اكنون يكي از سرويس دهندگان به ماموران وزارت اطلاعات مي باشد و توسط ايرانيان مخالف بويژه هواداران مجاهدين همراه با ماموران افشا شده وزارت اطلاعات افشا شده است.
سايت ايران اينترلينك 20 ژانويه”جهانگير شادانلو: دروغ ومدرک سازي سازمان مجاهدين بر عليه جداشده ها و من اين بار با نام پنتاگون» مردم تي وي، نوزدهم ژانويه 2013
«… نوشته خودشان را سند قرار ميدهند و به همان نوشته خودشان دوباره اشاره مي کنند و باز تکرار تکرار که البته همه از اول دروغ بوده. البته خيلي ها هم الان متوجه شده اند و خوشبختانه من هيچ کجا به غير از نشريه مجاهدين و سايتهايي که مربوط به اينها باشد با يکي دو تا تلويزيوني که با اينها کار مي کنند نديده ام که جايي اين دروغها را پخش کرده باشند. و البته ما هم دنبالش کرديم و ديديم و متوجه شديم که همچين چيزي وجود نداره. البته دوستاني هم ميگفتند که الان موقع اتحاد است و اين کاري که انجام داده ايد خوب نيست. گفتم ما يک بار اين اتحاد را کرديم سال 57 و کلاه بزرگي رفت سر ما و ملت ايران و کافي است اين. آن موقع هم همه با هم شديم و همه چيز را کنار گذاشتيم و گفتيم مي رويم و بعد آنجا تکليف مشخص مي شود و…
سايت ايران اينتر لينك 19 ژانويه – سيد امير موثقي، کانون آوا «در روزها و هفته هاي گذشته فرقه ترو ريستي رجوي برعليه اعضا و منتقدين جدا شده ورق پاره هاي پنتاگون به ميان کشيده و هياهوي تبليغاتي براه» انداخته اند.
سايت ايران اينترلينك 2 19 ژانويه”«اطلاعية سراسر دروغ و تهمتهاي ساختگي آخوند پسند عليه من در سوزش از ورود من به فرانسه» – قربانعلي حسين نژاد (مامور نورسيده به پاريس)
…اين اطلاعيه بارديگر به ياوۀ تکراري بيانية جعلي پنتاگون و کنگرۀ آمريکا عليه مخالفان فرقة رجوي و جدا شدگان از اين فرقه پرداخته است در حاليکه مطلقا در سايت پنتاگون و کنگرۀ آمريکا چنان بيانيه اي عليه آقاي شادانلو و جدا شدگان از فرقة رجوي وجود ندارد و اين ارگانهاي آمريکايي مطلقا چنين بيانيه اي صادر نکرده اند و اين بيانيه کاملا ساختة دست رهبران پاريس نشين فرقة رجوي است که همه را به جز خودشان نادان و بي شعور پنداشته اند چرا که وزارت دفاع و پارلمان يک کشور آن هم آمريکا نمي آيد بيانيه اي بدهد که تماما نقل قول از يک کتاب نوشتة رهبران فرقة رجوي به اسم ايو بونه رئيس سابق سازمان اطلاعات فرانسه باشد و بدون تحقيق اسامي افرادي را ببرد آن هم به نقل از کتابي که مؤلفش را دادگاه فرانسه به جرم همان تهمتها محکوم کرده است.
سايت هابيليان ( از سايت هاي افشا شده در گزارش پنتاگون)20 ژانويه”يکي از عناصر سلطنت طلب فراري اعلام کرد سازمان منافقين براي ايجاد جو عدم اعتماد در اپوزيسيون، اعضاي جدا شده اين سازمان را نفوذي وزارت اطلاعات جلوه مي دهد.» – روزنامه کيهان يک‌شنبه، ۰۱ بهمن ۱۳۹۱، ۲۰ ژانويه ۲۰۱۳
به گزارش پايگاه اطلاع رساني هابيليانبه نقل از روزنامه کيهان، «داريوش-م» در پايگاه اينترنتي موسوم به «جبهه متحد جنبش سبز» مي نويسد: مدتي سازمان مجاهدين خلق اقدام به ايجاد جو شک و ترديد و بي اعتمادي در درون اپوزيسيون دموکرات ولي بسيار از هم پاشيده مي کند. سازمان مجاهدين (منافقين) روش هاي تروريستي را تبديل به هوچي گري و ترور شخصيت کرده اند. پيش از اين از سوي پنتاگون اعلام شد که جمهوري اسلامي حدود سي هزار تروريست در خارج کشور دارد که بخشي در گروههاي اپوزيسيون و به ظاهر به صورت مخالف رژيم ايران فعاليت مي کنند ولي فورا به تنها گروهي که هم پنتاگون و هم خود سازمان اشاره مي کنند اعضاي سابق و جدا شده هستند. سازماني ها به درستي تشخيص داده اند که بزرگترين افشاکننده دروغ هاي آنان همين اعضاي سابق مي باشند که با دست خالي و با وجود تمام حملات فيزيکي و ترور شخصيت از طرف مجاهدين کمر به افشاي چهره واقعي و کريه اين دار و دسته متعلق به مريم خانم بسته اند. حدس قريب به يقين من اين است که سر و صدا درباره جاسوسان رژيم با هدف سرکوب و بدنام کردن اعضاي سابق مي باشد وگرنه همه ما به اين واقعيت واقف هستيم که عوامل رژيم در ميان اپوزيسيون ايران رخنه کرده و با ايجاد جو عدم اعتماد به توليد اختلاف و جلوگيري از اتحادها مي پردازند.
لينك گزارش پنتاگون:
http://condemnedvoice.files.wordpress.com/2013/01/p-report-on-vejei.pdf