وقتی میخواهید به همسایه تان یک جوال دوز بزنید به خودتان حداقل یک سوزن بزنید - زری اصفهانی
نوشته ای از ایرج مصداقی را خطاب به مسعود رجوی در فیس بوک دیدم . قصد پاسخگویی به آن را ندارم چون اینکار شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق است . من فقط خواستم به این جناب مصداقی یاد آوری کنم که او خودش هم چندان قدیسی که می پندارد نیست . داستان از این قرارا ست که مدتی پیش بطور غیر منتظره ای متوجه شدم که مطلبی از فرد لومپنی به اسم مازیار ایزدپناه که نه هیچگاه نویسنده بوده است و نه نامی از او در هیچ سایتی برده شده است در مذمت سازمان مجاهدین خلق و رهبریش نوشته شده که تا اینجای کار خود به خود ارتباطی به من نمیتوانست داشته باشد ولی یک مرتبه بدون هیچ مقدمه ای روضه ابوالفضل این جناب لومپن به من رسیده بود . این قسمت مربوط به من است ؛؛؛
؛دردسرتان ندهم محشر کبرایی بپا کردند. آنچنان که از نعره ها و عربده هایشان زهرا خانوم ما را هم از خواب زمستانی اش بیدار کردند. این نازنین که خیلی قدیم دو ترم در ایران پزشکی در حد همان دکتر احمدی و تزریق آمپول هوا و این چیزها خوانده خیلی عشق لاتی و بقول خودش لوطی مسلک است و جمال حالش به زیور مجاهدت از راه دور مزین و مجلی ست و با شجاعت تمام سالهای سال است که در حوالی ابر قوی کانادا با نام مستعار دکتر اصفهانی به سیاستمداری و کار دستی سازی و رو نویسی شعرفروغ و شاملو و کپی نقاشی این و آن و قرتی بازی هایی ازاین دست و خلاصه به هرجور کاری مشغول است جز طبابت و اتفاقا چند ماهی بود که بخواب زمستانی رفته بود ولی باعربده های دوستان لات و لوطتش به ناگاه "از سر رنج و خشم" ( که همان سه حرف اول خدا شاه میهن باشد) سر از بالین برگرفت و گیج و منگ و هذیان گویان خود را در آینه نگریست اما چیزی ندید جز گاو فربه ای که با " چشمهای قی" کرده " کلمات شیطانی" رامی بلعید آنقدر که "با بلاهتی لزج از دهانش می چکید. او چند باری " بر زمین و زمان سم کوبید" ودر" نشخوار عفونت همیشگی اش" لگدی به آینه زد و چند فحش هم نثار تصویر در آینه نمود و بعد هم از سگ پشیمانتر دوباره برگشت به ادامه خواب زمستانی اش.
حالا بعضی خوانندگان الان توی دلشان می گویید راستی مگر اسم اصلی زهرا خانوم چیست اگر "زری اصفهانی" نیست و چرا شما باید اسمش را بدانید و ما ندانیم؟ راستش ما هم اصلا اصراری به دانستنش ندانستیم و همینطوری نا خودآگاه در ضمیر خودآگاهمان حفظ شده. بعد هم از آنجا که خود آن بزرگوارنیز دلش می خواهد که نامش ناشناخته بماند پس خواهش می کنم اینقدر اصرار نکنید.
تازه این نازنین که اولین و آخرین نفر نیست که برای دریافت صحیح و سالم بسته های پستی پسته و بادام و آجیل و گز اصفهان از داخل در سیاستمداری چی گری اسم و رسم مبدل دارد. شاه عباس خودمان هم که اتفاقا زمینه سیاستمدار چی گری او نیز اصفهان بود همینطور عمل می کرد. روز گردن می زد و سر میبرید و شکم پاره می کرد و می کشت و می گفت و می خورد و می خندید بعد شب با لباس مبدل و کشکولی و ریشی به کار کپی برداری از نقاشی این و آن و رو نویسی شعر فروغ و شاملو و کار دستی می پرداخت و یا می رفت لوطی گری می کرد و با همان لباس مبدل ظاهرا به فریاد رسی اما در باطن به شناسایی آنها که از ظلم شاه عباس به تنگ آمده بودند می پرداخت.
؛ لینک مطلب اینجاست .http:// www.pezhvakeiran.com/ maghaleh-50138.html
من بشدت تعجب کردم . نه اینکه از لومپن مورد بحث که نوشته هایش را گاه گاهی در فیس بوک و بخصوص زیر نوشته های کسانی که نامی زنانه داشتنددیده بودم و میدانستم چه موجودیست . که بیشک میشد بسادگی دانست که هربار برای نوشتن د و خط روی فیس بوک و فحش های جنسی دادن به زن ها چند بست تریاک و حشیش و مواد دیگر باید می کشید . مساله این نبود . چاپ این فحش نامه در سایت جناب مصداقی بود که برای من عجیب بود والبته غم انگیز . چند بار برایش پیام فرستادم که اخر این فحاشی ها درمورد من به چه مناسبتی است . من که حتی یک بار درسایت شما مطلبی ننوشته بودم . چطور یک مرتبه برای انتقام گیری از هرچه که خودت میدانی بسراغ من آمده ای . طبق معمول جوابی ندیدم . بعد بسراغ دوست ایشان همنشین بهاررفتم که او هم البته دموکرات منشانه گفت که دموکراسی است . و هرکس میتواند بهرکس که میخواهد فحش بدهد ! ! بعد بسراغ دوست دیگرش اسماعیل وفایغمایی رفتم . ساده دلانه فکر میکردم جناب ایشان درجریان نیست . که او هم گفت کاری از او ساخته نیست که بازهم لابد دموکراسی اجازه اغتراض به این فحاشی ها را به کسی نمیدهد . بخصوص به او که خیلی دموکرات هم هست . البته این جناب یغمایی همینکه برادر مجاهد مازیار یعنی استاد کامیار ایزدپناه درجواب همین فحش نامه مزبور نامه ای از لیبرتی نوشت بشدت بر افروخته شد و خیلی باز داد و بیداد آی دموکراسی ای استالین کرد . و این جناب مازیار لومپن را به عظمت کوهای لرستان هم رساند و خصلت های خوب دیگر ی بتوان ۲۰ که دردیگر انسانها هرگز وجود نداشته است جناب ایشان که دوست صمیمی سابق هم بود از شدت دموکرات منشی خم به ابرو نیاورد و البته بسیار هم خوشحال شده بود و داشت توی دلش قند آب میکرد که به خیال خودشان حساب مرا هم رسیده بودند. این نوشته که ادبیاتش از اول تا آخرش سه بار عوض شده بود پیدا بود که نوشته ای جمعی است و توسط این سه تفنگدار دوست و همرزم و هم سنگر نوشته شده بود . بلاخره مصداقی به من پیام داد که بیمار است و نمیدانسته و بازهم همان مظلوم نمایی ها و قدیس نمایی های همیشگی اش . ایشان درهمان وقت هم برای کوبیدن مجاهدین البته نامه یک بیمارروانی و معتاد را چاپ کرده بود و از سر دموکرات منشی نبود که مرا بدون هیچ مقدمه ای درسایت اش دراز کرده بود . حالا فقط خواستم به این اقایان و خانم ها بگویم که وقتی میخواهید گروهی یا سازمانی یا فردی را زیر شلاق بکشید اول بقول قدیمی ها یک سوزن به خودتان هم بزنید . شما جناب مصداقی یک قدیس نیستید . تروتسکی هم نیستید . فرشته عدالت وقضاوت هم نیستید و ترازوی خدا را هم بدست ندارید . شما هم موجود کوچکی هستید که بسیار عقده ها دارید .من برای شما درپیامم نوشته بودم که من هم روزی سایت داشتم ( سایت طلیعه سپیده دمان ) درآن سایت امکان نداشت که درجهت عقده گشایی ها مطلبی چاپ کنم و همه هدفم نزدیک تر کردن نیروها و شخصیت ها و افراد به هم بود . به عنوان یک فرد سیاسی و مبارز به مردم و کشورم فکر میکرد م و منافع آنها و نه منافع حقیر شخصی خودم . من امکان نداشت دران موقع که مطلبی برضد مصداقی یا یغمایی و دیگر حواریونشان را جایی چاپ کنم و بد شمنی ها و دوری ها دامن بزنم ولی شما قدیس اعظم گویا مساله تان مردم دیگر نیستنید و ایران هم نیست . درپیامم برای شما نوشته بود م که وقتی فردی بیرون از سازمان و گروهی است و درصدد نزدیکتر کردن ا
وزیسیون و اتحاد انهاست به مسایل داخلی گروه کاری ندارد و اثرات بیرونی مبارزه آنها را درنظر میگیرد . جناب مصداقی شما صداقت در آنچه میگوپید ندارید. حالا فرض کنید همه اشکالاتی که برشمرده اید و البته اتهامات زشت و کثیفی هم هست درست باشد . اینکارنیروهای درون سازمانی است که انتقاد کنند و اصلاح کنند . و بقول شما افشاء کنند . یعنی بقول معروف شما که دیگر سالهاست جدای از سازمان مورد نظرتان بسر می برید و کاردیگری میکنید به جز غلظت خود بزرگ بینی ها و خود قدیس بینی ها و خود خدا بینی ها چه دلیلی برای محاکمه کسانی که درجای دیگری و درشرایط دیگری هستند وجود داشته است . نه جناب مصداقی و جناب یغمایی و بقیه شما ها صداقت ندارید . شما نگران آینده ملت ایران نیستید و اساسا نگران هیچ چیز دیگری نیستید . آنچنان درخودخواهی های مسخره خود فرو رفته اید که خود را فرشته های بیگناه و پیامبران و قدیسین فرض کرده اید . ضربه زدن به اپوزیسیون یک حکومت بهرشکلی به نفع آن حکومت تمام میشود . این چیزیست که شما خوب میدانید بنابراین کاری که کرده اید ضربه به منافع ملت ایران است و درجهت هرچه بیشتر ماندگار شدن سیستم سرکوب است و. هیچ توجیهی برای کار شما وجود ندارد . و هیچ بهانه ای نمیتواند باعث این کار عجیب و باورنکردنی شما در خرد کردن اعتماد مردم به یک گروه مبارز و یک اپوزیسیون شود . شما درجهت خلاف منافع ملت ایران گام میزنید . هرچند دیگر پایان همه دو دوزه بازیهایتان فرارسیده است . و بهرحال ا ز دوگانگی دست برداشته اید و شمشیر را از رو بسته اید . جناب مصداقی این نوشته ای که شما در سایت خود درمورد من چاپ کردید لکه ننگی است بدامن شما و سایت تان . این روشن میکند که شما عقده ای تر و زشت سیرت تر از اینهایی هستید که من و دیگرانی نظیر من که از شما دفاع میکردند و مطالبتان را ترویج میکردند فکر میکردند . شما یک قدیس نیستید برای اثبات روسیاهی شما همین نوشته در این لینک کفایت میکند. درمورد مطالب دیگرتان و اتهامات کثیفی که نسبت به رهبری مجاهدین نوشته اید بیشک خودشان جوابتان را خواهند داد. زمستان میگذرد و روسیاهی برای ذغال باقی خواهد ماند . حداقل درنظر من به عنوان یک شاعر و نویسنده شما چهره یک مبارزرا داشتید حالا با همه قمپزهایی که درمیکنید و همه کتابهایی که درنوشته هایتان بلغور میکنید چهره یک موجود حقیر خود پرست را یافته اید . من نمیگویم مزدورید یا پول میگیرید یا چیزهای دیگری از این قبیل فقط میگویم آدم درمانده و نا امید و بدبختی هستید که برای نام و نشان و تعریف و تمجید همه کاری حاضرید بکنید . حتی چاپ یک توهین نامه به یک زنی که عمرش را در رنج و کار و مبارزه گذاشته است . حتاب مصداقی که آنهمه از مادر امامی نوشته ای و محبت هایت به او و چنین و چنان . همین مادر امامی زمانی بیمار من بود و من ساعت ها و ساعت ها بدون هیچ تعریف و تمجید ی از خودم به پرستاری و مراقبت او پرداخته بودم و همچنین شوهرش و درجا هاپیکه هیچوقت شما درآنجا قدم رنجه نفرمودید . و هیچگاه ندانستید و حالا بدون رفتن به آنجا تمام اطلاعات ریز و درشت اش را از منابع موثق گرفته اید شما یک پرگوی پر مدعا و یک موجود خود خواهی هستید که همه تلاشتان نه برای افشای جمهور ی اسلامی بلکه برای معروف شدن بوده است . ایا فکر میکنید چه کسی دیگر افشاگریهای شما را را جع به جمهوری اسلامی جدی میگیرد ؟ این افشاگریها دیگر به درد چه کسی خواهد خورد؟ وقتی که همه تلاش شما درجهت ویرانی یک اپوزیسیون و قدرت مندترین اپوزیسیون باشد . وقتی که کار شما ویران کردن امیدی باشد که هنوز دردل ها روشن است . افشاگری درمورد جمهوری اسلامی و عوامل آن اگر درصحنه نیروی جنگده ای نباشد بچه دردی خواهد خورد ؟ جناب آقای افشاگر که بیش از آنکه افشاگر جمهوری اسلامی باشی افشاگر کسی مثل من شده ای . بروید استراحت کنید و به بیماریتان برسید .بدرستی که باید گفت . مرا به خیر تو امید نیست شرمرسان . اطلاعات شما از عوامل جمهوری اسلامی که لابد اصلاح طلب ها به شما میرسانند چندان ذیقیمت نیستند و مشکلی از کسی حل نمیکنند . بگذارید خود اصلاح طلب ها این مهم را انجام دهند
نوشته ای از ایرج مصداقی را خطاب به مسعود رجوی در فیس بوک دیدم . قصد پاسخگویی به آن را ندارم چون اینکار شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق است . من فقط خواستم به این جناب مصداقی یاد آوری کنم که او خودش هم چندان قدیسی که می پندارد نیست . داستان از این قرارا ست که مدتی پیش بطور غیر منتظره ای متوجه شدم که مطلبی از فرد لومپنی به اسم مازیار ایزدپناه که نه هیچگاه نویسنده بوده است و نه نامی از او در هیچ سایتی برده شده است در مذمت سازمان مجاهدین خلق و رهبریش نوشته شده که تا اینجای کار خود به خود ارتباطی به من نمیتوانست داشته باشد ولی یک مرتبه بدون هیچ مقدمه ای روضه ابوالفضل این جناب لومپن به من رسیده بود . این قسمت مربوط به من است ؛؛؛
؛دردسرتان ندهم محشر کبرایی بپا کردند. آنچنان که از نعره ها و عربده هایشان زهرا خانوم ما را هم از خواب زمستانی اش بیدار کردند. این نازنین که خیلی قدیم دو ترم در ایران پزشکی در حد همان دکتر احمدی و تزریق آمپول هوا و این چیزها خوانده خیلی عشق لاتی و بقول خودش لوطی مسلک است و جمال حالش به زیور مجاهدت از راه دور مزین و مجلی ست و با شجاعت تمام سالهای سال است که در حوالی ابر قوی کانادا با نام مستعار دکتر اصفهانی به سیاستمداری و کار دستی سازی و رو نویسی شعرفروغ و شاملو و کپی نقاشی این و آن و قرتی بازی هایی ازاین دست و خلاصه به هرجور کاری مشغول است جز طبابت و اتفاقا چند ماهی بود که بخواب زمستانی رفته بود ولی باعربده های دوستان لات و لوطتش به ناگاه "از سر رنج و خشم" ( که همان سه حرف اول خدا شاه میهن باشد) سر از بالین برگرفت و گیج و منگ و هذیان گویان خود را در آینه نگریست اما چیزی ندید جز گاو فربه ای که با " چشمهای قی" کرده " کلمات شیطانی" رامی بلعید آنقدر که "با بلاهتی لزج از دهانش می چکید. او چند باری " بر زمین و زمان سم کوبید" ودر" نشخوار عفونت همیشگی اش" لگدی به آینه زد و چند فحش هم نثار تصویر در آینه نمود و بعد هم از سگ پشیمانتر دوباره برگشت به ادامه خواب زمستانی اش.
حالا بعضی خوانندگان الان توی دلشان می گویید راستی مگر اسم اصلی زهرا خانوم چیست اگر "زری اصفهانی" نیست و چرا شما باید اسمش را بدانید و ما ندانیم؟ راستش ما هم اصلا اصراری به دانستنش ندانستیم و همینطوری نا خودآگاه در ضمیر خودآگاهمان حفظ شده. بعد هم از آنجا که خود آن بزرگوارنیز دلش می خواهد که نامش ناشناخته بماند پس خواهش می کنم اینقدر اصرار نکنید.
تازه این نازنین که اولین و آخرین نفر نیست که برای دریافت صحیح و سالم بسته های پستی پسته و بادام و آجیل و گز اصفهان از داخل در سیاستمداری چی گری اسم و رسم مبدل دارد. شاه عباس خودمان هم که اتفاقا زمینه سیاستمدار چی گری او نیز اصفهان بود همینطور عمل می کرد. روز گردن می زد و سر میبرید و شکم پاره می کرد و می کشت و می گفت و می خورد و می خندید بعد شب با لباس مبدل و کشکولی و ریشی به کار کپی برداری از نقاشی این و آن و رو نویسی شعر فروغ و شاملو و کار دستی می پرداخت و یا می رفت لوطی گری می کرد و با همان لباس مبدل ظاهرا به فریاد رسی اما در باطن به شناسایی آنها که از ظلم شاه عباس به تنگ آمده بودند می پرداخت.
؛ لینک مطلب اینجاست .http://
من بشدت تعجب کردم . نه اینکه از لومپن مورد بحث که نوشته هایش را گاه گاهی در فیس بوک و بخصوص زیر نوشته های کسانی که نامی زنانه داشتنددیده بودم و میدانستم چه موجودیست . که بیشک میشد بسادگی دانست که هربار برای نوشتن د و خط روی فیس بوک و فحش های جنسی دادن به زن ها چند بست تریاک و حشیش و مواد دیگر باید می کشید . مساله این نبود . چاپ این فحش نامه در سایت جناب مصداقی بود که برای من عجیب بود والبته غم انگیز . چند بار برایش پیام فرستادم که اخر این فحاشی ها درمورد من به چه مناسبتی است . من که حتی یک بار درسایت شما مطلبی ننوشته بودم . چطور یک مرتبه برای انتقام گیری از هرچه که خودت میدانی بسراغ من آمده ای . طبق معمول جوابی ندیدم . بعد بسراغ دوست ایشان همنشین بهاررفتم که او هم البته دموکرات منشانه گفت که دموکراسی است . و هرکس میتواند بهرکس که میخواهد فحش بدهد ! ! بعد بسراغ دوست دیگرش اسماعیل وفایغمایی رفتم . ساده دلانه فکر میکردم جناب ایشان درجریان نیست . که او هم گفت کاری از او ساخته نیست که بازهم لابد دموکراسی اجازه اغتراض به این فحاشی ها را به کسی نمیدهد . بخصوص به او که خیلی دموکرات هم هست . البته این جناب یغمایی همینکه برادر مجاهد مازیار یعنی استاد کامیار ایزدپناه درجواب همین فحش نامه مزبور نامه ای از لیبرتی نوشت بشدت بر افروخته شد و خیلی باز داد و بیداد آی دموکراسی ای استالین کرد . و این جناب مازیار لومپن را به عظمت کوهای لرستان هم رساند و خصلت های خوب دیگر ی بتوان ۲۰ که دردیگر انسانها هرگز وجود نداشته است جناب ایشان که دوست صمیمی سابق هم بود از شدت دموکرات منشی خم به ابرو نیاورد و البته بسیار هم خوشحال شده بود و داشت توی دلش قند آب میکرد که به خیال خودشان حساب مرا هم رسیده بودند. این نوشته که ادبیاتش از اول تا آخرش سه بار عوض شده بود پیدا بود که نوشته ای جمعی است و توسط این سه تفنگدار دوست و همرزم و هم سنگر نوشته شده بود . بلاخره مصداقی به من پیام داد که بیمار است و نمیدانسته و بازهم همان مظلوم نمایی ها و قدیس نمایی های همیشگی اش . ایشان درهمان وقت هم برای کوبیدن مجاهدین البته نامه یک بیمارروانی و معتاد را چاپ کرده بود و از سر دموکرات منشی نبود که مرا بدون هیچ مقدمه ای درسایت اش دراز کرده بود . حالا فقط خواستم به این اقایان و خانم ها بگویم که وقتی میخواهید گروهی یا سازمانی یا فردی را زیر شلاق بکشید اول بقول قدیمی ها یک سوزن به خودتان هم بزنید . شما جناب مصداقی یک قدیس نیستید . تروتسکی هم نیستید . فرشته عدالت وقضاوت هم نیستید و ترازوی خدا را هم بدست ندارید . شما هم موجود کوچکی هستید که بسیار عقده ها دارید .من برای شما درپیامم نوشته بودم که من هم روزی سایت داشتم ( سایت طلیعه سپیده دمان ) درآن سایت امکان نداشت که درجهت عقده گشایی ها مطلبی چاپ کنم و همه هدفم نزدیک تر کردن نیروها و شخصیت ها و افراد به هم بود . به عنوان یک فرد سیاسی و مبارز به مردم و کشورم فکر میکرد م و منافع آنها و نه منافع حقیر شخصی خودم . من امکان نداشت دران موقع که مطلبی برضد مصداقی یا یغمایی و دیگر حواریونشان را جایی چاپ کنم و بد شمنی ها و دوری ها دامن بزنم ولی شما قدیس اعظم گویا مساله تان مردم دیگر نیستنید و ایران هم نیست . درپیامم برای شما نوشته بود م که وقتی فردی بیرون از سازمان و گروهی است و درصدد نزدیکتر کردن ا
وزیسیون و اتحاد انهاست به مسایل داخلی گروه کاری ندارد و اثرات بیرونی مبارزه آنها را درنظر میگیرد . جناب مصداقی شما صداقت در آنچه میگوپید ندارید. حالا فرض کنید همه اشکالاتی که برشمرده اید و البته اتهامات زشت و کثیفی هم هست درست باشد . اینکارنیروهای درون سازمانی است که انتقاد کنند و اصلاح کنند . و بقول شما افشاء کنند . یعنی بقول معروف شما که دیگر سالهاست جدای از سازمان مورد نظرتان بسر می برید و کاردیگری میکنید به جز غلظت خود بزرگ بینی ها و خود قدیس بینی ها و خود خدا بینی ها چه دلیلی برای محاکمه کسانی که درجای دیگری و درشرایط دیگری هستند وجود داشته است . نه جناب مصداقی و جناب یغمایی و بقیه شما ها صداقت ندارید . شما نگران آینده ملت ایران نیستید و اساسا نگران هیچ چیز دیگری نیستید . آنچنان درخودخواهی های مسخره خود فرو رفته اید که خود را فرشته های بیگناه و پیامبران و قدیسین فرض کرده اید . ضربه زدن به اپوزیسیون یک حکومت بهرشکلی به نفع آن حکومت تمام میشود . این چیزیست که شما خوب میدانید بنابراین کاری که کرده اید ضربه به منافع ملت ایران است و درجهت هرچه بیشتر ماندگار شدن سیستم سرکوب است و. هیچ توجیهی برای کار شما وجود ندارد . و هیچ بهانه ای نمیتواند باعث این کار عجیب و باورنکردنی شما در خرد کردن اعتماد مردم به یک گروه مبارز و یک اپوزیسیون شود . شما درجهت خلاف منافع ملت ایران گام میزنید . هرچند دیگر پایان همه دو دوزه بازیهایتان فرارسیده است . و بهرحال ا ز دوگانگی دست برداشته اید و شمشیر را از رو بسته اید . جناب مصداقی این نوشته ای که شما در سایت خود درمورد من چاپ کردید لکه ننگی است بدامن شما و سایت تان . این روشن میکند که شما عقده ای تر و زشت سیرت تر از اینهایی هستید که من و دیگرانی نظیر من که از شما دفاع میکردند و مطالبتان را ترویج میکردند فکر میکردند . شما یک قدیس نیستید برای اثبات روسیاهی شما همین نوشته در این لینک کفایت میکند. درمورد مطالب دیگرتان و اتهامات کثیفی که نسبت به رهبری مجاهدین نوشته اید بیشک خودشان جوابتان را خواهند داد. زمستان میگذرد و روسیاهی برای ذغال باقی خواهد ماند . حداقل درنظر من به عنوان یک شاعر و نویسنده شما چهره یک مبارزرا داشتید حالا با همه قمپزهایی که درمیکنید و همه کتابهایی که درنوشته هایتان بلغور میکنید چهره یک موجود حقیر خود پرست را یافته اید . من نمیگویم مزدورید یا پول میگیرید یا چیزهای دیگری از این قبیل فقط میگویم آدم درمانده و نا امید و بدبختی هستید که برای نام و نشان و تعریف و تمجید همه کاری حاضرید بکنید . حتی چاپ یک توهین نامه به یک زنی که عمرش را در رنج و کار و مبارزه گذاشته است . حتاب مصداقی که آنهمه از مادر امامی نوشته ای و محبت هایت به او و چنین و چنان . همین مادر امامی زمانی بیمار من بود و من ساعت ها و ساعت ها بدون هیچ تعریف و تمجید ی از خودم به پرستاری و مراقبت او پرداخته بودم و همچنین شوهرش و درجا هاپیکه هیچوقت شما درآنجا قدم رنجه نفرمودید . و هیچگاه ندانستید و حالا بدون رفتن به آنجا تمام اطلاعات ریز و درشت اش را از منابع موثق گرفته اید شما یک پرگوی پر مدعا و یک موجود خود خواهی هستید که همه تلاشتان نه برای افشای جمهور ی اسلامی بلکه برای معروف شدن بوده است . ایا فکر میکنید چه کسی دیگر افشاگریهای شما را را جع به جمهوری اسلامی جدی میگیرد ؟ این افشاگریها دیگر به درد چه کسی خواهد خورد؟ وقتی که همه تلاش شما درجهت ویرانی یک اپوزیسیون و قدرت مندترین اپوزیسیون باشد . وقتی که کار شما ویران کردن امیدی باشد که هنوز دردل ها روشن است . افشاگری درمورد جمهوری اسلامی و عوامل آن اگر درصحنه نیروی جنگده ای نباشد بچه دردی خواهد خورد ؟ جناب آقای افشاگر که بیش از آنکه افشاگر جمهوری اسلامی باشی افشاگر کسی مثل من شده ای . بروید استراحت کنید و به بیماریتان برسید .بدرستی که باید گفت . مرا به خیر تو امید نیست شرمرسان . اطلاعات شما از عوامل جمهوری اسلامی که لابد اصلاح طلب ها به شما میرسانند چندان ذیقیمت نیستند و مشکلی از کسی حل نمیکنند . بگذارید خود اصلاح طلب ها این مهم را انجام دهند