مقاله كريم قصيم در هفدهمين سالگرد تاسيس شورا تير1377
« مجموعهٌ بينظيري از مدارك و اسناد مبارزاتي شوراي ملي مقاومت»
و ادعانامه امروز كريم قصيم…!
من
ازهمان تابستان سال 60 با شورا بودهام. كمتر از چهارسال به واسطهٌ عضويت
سازماني و بيشتر از سيزده سال به صفت فردي. روي هم هفده سال است با شوراي
ملي مقاومت هستم و بالطبع، انبوهي خاطرهٌ گفتني دارم…
اگر پاگرفتن
پيكار آزادي فقط در گروِ روشنگري و گسترش آگاهي بود، جباريّت عهد بوق و
تفتيش عقايد قرونوسطي، در پايان قرن بيستم دوباره سربلند نميكرد…
پيدايي
و پايداري پيكار آزادي بسا پيچيده تر از اينهاست. وقتي راه مسالمت را
بستهاند، ناگزير ميجنگيم و راه را باز ميكنيم. اين كار صرفاً برآورد
روشن بيني و آگاهي اجتماعي نيست، الزام سرفرازي و شأن انساني نيز ايجاب
ميكند كه اقدام كنيم و ريسك «آزمايش وخطا» را بپذيريم. از آن طرف،
باذلت تسليم به «قانون»جبّاران و غرور پايمال شده نميتوان شالوده سالمي
براي دموكراسي آينده ريخت…
باري، از قرار نوشتن به مناسبت سالگرد
شورا شروع كردم و به كجا رسيدم. لابد ذهن به اين بهانه دنبال ايدهيي است.
در اين و آن فكر كه چه بنويسم، دفعتاً چشمم ميافتد به قفسه كتاب و دورهٌ
خوشرنگ مجله شورا ـماهنامه شوراي ملي مقاومتـ نظرم را جلب ميكند. بد
نيست براي تجديد خاطره و گرم شدن ذهن نگاهي به آنها بيندازم. چند شماره را
برميدارم و جسته گريخته تورّقي ميكنم.
عجب، انگار براي اولين بار
اين مجلدات ديرآشنا را ميبينم. درتمام سالهاي طولاني انتشار اين
«ماهنامه» ـكه به دلايل گوناگون گاه فاصله انتشار آن از دو ماه هم
ميگذشتـ به يقين همهٌ شمارهها را ديده و اغلب مقالههاي آن را خوانده
بودم. پس چرا حالا اين مجموعه بهنظرم كشف تازه و بكري مي رسد؟
بلافاصله
پيميبرم يك دليل ساده خوشامدن، بُعد زمان و حس نوستالژي است. دراين
ميان، از انتشارآخرين شمارهٌ شورا ـگمانم تيرماه 74ـ چند سالي ميگذرد.
درست است كه جاي آن را خالي ميبينم، ولي جذبهٌ شمارههايي كه به سرعت مرور
ميكنم فقط مال دلتنگي نيست. اكثر مقالهها را هم ـگفتمـ از قبل
ميشناختم؛ امّا اينبار آشكارا بخشهاي ديگر «شورا»ست كه چشمم را گرفته
است. كنجكاويم بيشتر ميشود. وقت كافي ميگذارم و بخشهاي پس از مقالههاي
هر شماره ـدستكم فشرده و اهمّ مطالبـ را بهسرعت مرور ميكنم. موضوع
برايم روشن ميشود: مجموعهٌ بينظيري از مدارك و اسناد مبارزاتي شوراي ملي
مقاومت، بيانيهها و اطلاعيهها، اخبار و گزارشها، گاهشمار رويدادها و
بهخصوص آرشيوي دقيق و جالب از موضعگيريهاي مسئول شورا در اين دوره كامل
«ماهنامهٌ شورا» نهفته است.
تا آنجا كه من ميدانم، طي اين بيست سال
جنبش اپوزيسيوني عليه حاكميّت آخوندي، هيچ مجموعه مننتشرشده ديگري، اين
همه مدارك و اسناد و برگههاي مهم و متنوع را يكجاعرضه نميكند. معدني
غني، مرتب و تمشيت يافته براي اهل جستجو و پژوهش، كه مشابه آن در هيچ منبع
ديگر پيدا نميشود.
دراين بين چيزي كه خيلي به چشم ميآيد، حجم و
تعداد زياد و نيز طيف گستردهٌ پيامها، نامهها، اطلاعيهها و تلگرامهاي
گوناگون خود مسئول شوراست؛ تلاشي بي وقفه، و در مقام مقايسه منحصربه فرد،
در افشاي جنايات و ظلم و جور رژيم به اقشار و طبقات گوناگون مردم ايران و
پناهندگان ايراني. بهخصوص، كثرت تلگرامهاي او به سران كشورها و سازمانهاي
بين المللي و شخص دبيركل ملل متحد نظرم را جلب ميكند. كم وكيف محتواي
آنها بهكلي با تلگرامهاي متعارفي كه رهبران احزاب و جنبشها معمولاً
ميفرستند، فرق ميكند. اغلب موضوعهاي مطروحه، بادقت و استناد به مدارك و
وقايع غيرقابل انكار، در متن تلگرامهاي بعدي دنبال ميشوند و مخاطب به طرق
مختلف به واكنش و موضعگيري واداشته ميشود. مضمون اين تلگرامها بسيار
متنوعند: نقض حقوق بشر و پايمال شدن آزاديهاي اساسي مردم ايران، جنگ طلبي
خميني، تجاوز به حقوق زنان، شكنجه و كشتار زندانيان سياسي، تروريسم رژيم در
خارج كشور و… اينها اهمّ مسائلي هستند كه مستمراً شرح و افشا ميشوند. ولي
فقط به اينها اكتفا نميشود. بسياري از تلگرامها مشخصاً به مسائل خاص و
حسّاس صنفي، سياسي و اجتماعي و… ميپردازند؛ مسائلي چون دفاع از حق اعتصاب
پزشكان، روشنگري عليه بسيج نظامي دانشآموزان، توپ باران هموطنان كرد،
مشكلات عديدهٌ پناهندگان ايراني، فاجعهٌ زلزله و عواقب آن، و…
بااين تلاشهاي بيامان است كه اخبار و خواستههاي مبارزاتي ايرانيان در داخل و خارج كشور تا اقصي نقاط جهان ميرود.
يك
مورد جالب و موفق، كه در چند پيام و تلگرام آقاي رجوي از آن صحبت ميشود،
پيكار اعتصابي پزشكان ايران است: وقتي در تيرماه سال 65 پزشكان كشور، تحت
فشار فزاينده رژيم، سرانجام دست به يك اعتصاب سراسري زدند و براي
نخستينبار نظام پزشكي، با حمايت اكثريت اطبّا، به صورت يك كانون مبارزه
صنفيـ سياسي درآمد، شوراي ملي مقاومت براي دفاع از پزشكان حقطلب ايراني
يك كارزار بينالمللي به راه انداخت. مسئول شورا نيز، طي نامهها و
تلگرامهاي افشاگر خود، سازمانها و جمعيتهاي پزشكي و حقوق بشري را به
همبستگي با پزشكان ايران فراميخواند. اين پيكار دامنه وسيعي پيدا ميكند:
«به
گزارش صداي مجاهد، تاكنون 110 سازمان و مجمع پزشكي و حقوق بشري ـكه جمعاً
616هزار پزشك را در سراسر جهان نمايندگي ميكنند، باصدور بيانيه يا
ارسال نامه براي مسئول شوراي ملي مقاومت، و نيز دبيركل ملل متحد، ضمن ابراز
همبستگي با پزشكان ايران خواستار توقف سركوب آنان توسط رژيم خميني
گرديدند…» (شورا، شماره 22، مرداد 65، ص 109).
جالب است كه همزمان با
اين مبارزه درخشان شورا جهت استيفاي حقوق مدني اطبّاي كشور، همين مدعيان
امروزي «جامعه مدني» در رأس دولت و دستگاههاي ديگر حاكميت به جامعه پزشكي
زور ميگفتند و تهديد ميكردند. نقل قولي كه در زير ميآورم نشان ميدهد كه
حرف حضرات «خط امامي» در اصل چيزي از قلدرمنشيهاي فرمانده كنوني سپاه
پاسداران كم نداشته است:
«ما كاري به اين نداريم كه آقايان پزشكان
حرفشان چيست، بلكه اگر اينها بخواهند مسائل را با چماق اعتصاب و از اين
قبيل مطرح كنند، ما برخورد جدّي و قاطع خواهيم كرد و بدانند كه اعتصاب زبان
سخن گفتن با مسئولان جمهوري اسلامي نيست» (كيهان، 31 تير65).
برگرديم
به تلگرامهاي مسئول شورا. يك مورد بسيار جالب ديگر تلگرام مورّخ 6 آبان
سال 69 به آقاي سوماروگا، رئيس كميته بينالمللي صليب سرخ است، در آستانه
سفر هيأت اين سازمان به ايران (شورا، دي 70). آقاي رجوي در اين متن، ضمن
شرح سوابق امر، مخاطب خود را با ترفندها و صحنهچينيهاي رژيم براي گول زدن
صليب سرخ و جلوگيري از تماس با قربانيان و خانواده ٌآنها آشنا ميكند و
ميافزايد: «براي ممانعت از هرگونه فريبكاري و تزوير رژيم خميني و جهت
انجام هرچه موفقتر مأموريت صليب سرخ و راه يافتن شما به انبوه زندانهاي
علني و مخفي رژيم اجازه بدهيد در آستانه اعزام نمايندگان صليب سرخ بر چند
نكته اساسي تأكيد كنم…» و سپس جهت خلاصي هيأت از شرّ تمهيدات رژيم، يكسري
راه و چاره پيشنهاد ميكند كه صليب سرخ بتواند مشكلات مربوط به پخش خبر سفر
هيأت، مراجعهٌ خانواده زندانيان سياسي و انتشار اعلاميههاي صليب سرخ را
به طريقي حل كند. درواقع تلگرام حاوي يك طرح عملي و اجرايي، به منطور
پيشبرد فعاليتهاي صليب سرخ است.
اين دو نمونه، محتوايشان مسائل خلّص
اجتماعي و حقوق بشري داخل كشورند. يكي از حادّترين معضلات اجتماعي ايرانيان
در خارج، امّا، دشواريهاي پناهندگي و مخاطراتي است كه از بندوبستهاي
رژيم با دولتهاي فرنگي عليه امنيت و جان و زندگي پناهندگان سياسي ناشي
ميشود. اين فشارها اكنون در همه ممالك بالا گرفته و شوراي ملي مقاومت
سالهاست در اين زمينه به حمايت از حقوق پناهندگي و هموطنان پناهنده فعاليت
گسترده و چند جانبهيي را پيش برده است. يكي از وجوه مهم اين مبارزه، همين
پيامها، نامهها و تلگرامهاي مسئول شورا بوده است، كه از سوئد تا تركيه، در
هر مورد شخصاً وارد شده و ضمن مخاطب قرار دادن زمامداران كشور مربوطه و
نيز ارسال رونوشت تلگرام به دبيركل ملل متحد، رئيس كميسارياي عالي
پناهندگان، صليب سرخ، عفو بينالملل و مطبوعات، همزمان موضوع را به مراجع
جهاني و افكار عمومي كشانده است: «آقاي نخست وزير سوئد، باكمال تأسف از موج
جديد اخراج و دستگيري ايرانيان پناهنده در كشور شما… مطلع شدم. دستگيري
ايرانيان و بهويژه زنان و كودكاني كه از جهنم رژيم خميني گريختهاند، در
خيابانهاي سوئد و فرستادن آنها به ايران… با هيچ يك از معاهدات و موازين
بينالمللي و اعلاميه جهاني حقوق بشر و حق مقدس پناهندگي تطابق ندارد…از
شما ميخواهم كه شخصاً مداخله نموده و به تراژدي اخراج پناهندگان ايراني از
كشورتان پايان دهيد» (تلگرام مورخ 19 ارديبهشت 72ـ شورا ، دوره دوم،
شماره 7)
نمونه برجستهٌ ديگر مربوط به تركيه است. وقتي در سال 72، با
امضاي يك «پروتكل امنيتي» توسط آخوندها و دولت تركيه، جان شمار زيادي از
پناهندگان ايراني بهخطر افتاد و شوراي ملي مقاومت در اعتراض به اين قرار
ومدار رسوا، حركت گستردهيي به راه انداخت، مسئول شورا در همين زمينه،
ضمن اعتراض شديد به رئيس جمهور تركيه (تلگرام مورخ 13 آذر72) روز بعد نيز
به دبيركل ملل متحد شكايت مي برد و همزمان رونوشت تلگرامها را به تمام
سازمانهاي ذيربط جهاني ميفرستد:
«به دبيركل ملل متحد، آقاي پطروس غالي،
عاليجناب،
…گزارشهاي رسيده از تركيه حاكي است كه هم اكنون بسياري از پناهندگان
ايراني در آن كشور از سوي پليس و مقامات تركيه در معرض دستگيري و اخراج
قرار دارند… معامله شرم آور و ننگيني كه بين دولت تركيه و رژيم خميني امضا
شد، جان هزاران پناهجوي ايراني را در اين كشور بهخطر مياندازد. اجازه
ندهيد حق مقدس پناهندگي در تركيه پايمال شود و جان تعداد بيشتري از
هموطنانم در معرض خطر قرار گيرد» (شورا، دوره دوم ، شماره 9، دي 72).
اين
مدارك و اسناد مبارزاتي همه خواندني و آموزندهاند. بازبيني مجموعهٌ
تلگرامها ـكه معمولاً مناسبت عاجل و اضطراري داشتهاندـ بهعلاوه پيامها،
نامهها و اطلاعيههايي كه در همين شمارههاي ماهنامه شورا تا سال 74 به
چاپ رسيدهاند، نشان ميدهند كه توجهٌ به موقع و موشكافانه بهطيف مسائلي
كه جامعهٌ ايراني داخل و خارج كشور درگير آنها بوده و هست، چهقدر در امر
پيشبرد پيكار آزادي و خاك كردن رژيم ضدملي ولايت فقيه نقش مهمي ايفا
ميكند.
به اميد تداوم و گسترش هرچه بيشتر اين پيكار تا پيروزيo
تصويب عضويت دكتر سروش البرز در شوراي ملي مقاومت
حضور محترم آقاي مسعود رجوي،
مسئول شوراي ملي مقاومت:
جنبش
مقاومت توده هاي محروم و ستمديده ي ميهنمان بر ضدجنگ و رژيم جنگ طلب ولايت
فقيه، بطور بيسابقه اي رو به گسترش و اعتلاست. پرچم«صلح و آزادي» كه اولين
بار توسط شوراي ملي مقاومت به اهتزاز درآمد، بردوش تظاهرات و عصيان هاي پي
در پي مردم از شهري به شهري مي رود و خواست سرنگوني رژيم تبهكار خميني، از
آرزوي خفته در دل ها، به آواي پرصلابت افواه تبديل شده است. با اين همه
درست در اين زمان كه صدها هزارنفر از هموطنان ما در ايران، چشم در چشم
پاسداران شب، فرياد «مرگ بر خميني- زنده باد صلح و آزادي» سر مي دهند،
«رجال» خط“ميانه» و آرزومندان ناكام مشي استحاله، يا به خواندن«نماز وحشت»
از انقلاب پناه برده اند و يا علنا” براي طول عمر رژيم خميني التماس دعا
دارند. طرفه آنكه همين آقايان ادعاي«ملي گرائي» و دمكراسي خواهي نيز دارند!
در
دوراني كه مبارزه مسلحانه سراسري در راه توسعه ي پيوند با جنبش توده ها به
پيش مي رود و در خدمت به تدارك قيام رهائيبخش از همه چيز مايه مي گذارد،
سردمداران خط سازش و استحاله در داخل عزاي«انتخابات رياست جمهوري» را گرفته اند و به تلويح خود را در ليست استخدام گماشتگان خميني جا مي زنند و در خارج،
بخت خود را در قمار حمله و هجوم سياسي_ تبليغاتي به آزمايش گذاشته اند، نه
عليه رژيم خميني، بلكه برعكس، بعنوان«امداد غيبي» براي آن دستگاه جبار،
تيغ به روي شوراي ملي مقاومت و نيروي محوري آن مجاهدين خلق ايران كشيده
اند. «روزگار غريبي است». به اين ترتيب است كه متاسفانه در هنگامي كه مد
جنبش توده اي به مدد بخش هاي وسيع طيف آزادي و استقلال طلب محتاج است، حتي
ياران و رهروان انقلاب نيز بعضا” پيمان پاره مي كنند و رفيق نيمه راه مي
شوند و به ايلغار ضديت با شوراي ملي مقاومت مي پيوندند. بازار بندوبست هاي
خفت بار و هياهو و جنجال برعليه شوار بار ديگر گرم شده است. براي همه ي ما
در خارج، دوره سخت و دشواري در پيش است. دوره اي كه هم طاقت و تحمل بيشتري
مي طلبد و هم صيانت اصول و تشديد فعاليت را بيش از پيش ايجاب مي كند.
آقاي رجوي محترم، مسئول شوراي ملي مقاومت
اجازه
بدهيد در اين موقعيت كه به برخي گوشه هاي آن اشاره كردم، بار ديگر با
شوراي ملي مقاومت تجديد عهد و پيمان مبارزاتي كنم. شما مستحضريد كه بواسطه ي
تمهيدها و وقايع اسف باري كه اخيرا” شاهد آن بوديم، امكان نوعي فترت و
گسستگي ناخواسته و نامطلوب در عضويت اينجانب وجود داشت. از اينرو مايلم با
تقديم اين تقاضانامهي رسمي پيوستن به شوراي ملي مقاومت، مشتمل بر
پذيرش«التزام به برنامه شورا و دولت موقت و وظايف مبرم آن و ساير مصوبات
شورا» (ماده 5اساسنامه_سند شماره ي2)، بر همبستگي و پيوستگي خود با ائتلافي
كه از همان تابستان سال60 عضو و خدمتگزار آن بوده ام تاكيد نمايم.
با سلام هاي انقلابي
سروش البرز
25/ ارديبهشت/ 64